eitaa logo
✌در آسـتانہ‌ے ظــهور✌
1.4هزار دنبال‌کننده
12هزار عکس
16.5هزار ویدیو
68 فایل
داریم چہ میکنیم با دل امــام زمان(عج)!! چقــدر گنـاه؟ چـقدر نامـردی و بی حیایی؟ جز مــا کیو داره؟ چقدر سر در دنـیا؟ کجاست امـامت بچہ شیعہ!! 👈دختر، پـسر شیعہ به دل امامت رحم کن مـرام داشتہ باش!! امــامت تنــهاست" کپے پستهای کانال حـلال° تبادل: @HHSSKK
مشاهده در ایتا
دانلود
وای بر آن حزب اللهی که بعد از این همه قضایا باز هم فریب این ادا ها را بخورد ... همان شهیدی که دست بر روی سنگ مزارش گذاشتی بخاطر ناموس و حجاب و دین اسلام رفت و ذکر زبانش یا صاحب الزمان بود" https://eitaa.com/joinchat/1373765635C2bc193bfe2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
تــنـــهـاتــریــن امـــام...😔💔 ... نشــانہ‌هـاے عـام بہ وقـوع پـیوستہ ... نشـانہ‌هـاے خـاص در حـال رخ دادنہ آمـاده‌ے ظـهور باشـید و غـربال دنـیا نـشوید... https://eitaa.com/joinchat/1373765635C2bc193bfe2
واکنش جالب «شروین حاجی‌پور‌» به جایزه گرمی و همسر بایدن 🔹بخش زیادی از زندگی و شادمانی مردم ایران را همین آمریکایی از بین برده که همسر رئیس جمهورش جایزه را به من اهدا کرده است. 🔹کشورم را دوست دارم. ... نشــانہ‌هـاے عـام بہ وقـوع پـیوستہ ... نشـانہ‌هـاے خـاص در حـال رخ دادنہ آمـاده‌ے ظـهور باشـید و غـربال دنـیا نـشوید... https://eitaa.com/joinchat/1373765635C2bc193bfe2
🔹از دردناک‌ترین تصاویر زلزله ترکیه 🔸پدری در شهر قهرمان ماراش ترکیه حتی برای لحظه‌ای با وجود سرمای شدید دست دختر ۱۵ ساله‌اش را که زیر آوار جان باخت، رها نکرد🥹😢 ... نشــانہ‌هـاے عـام بہ وقـوع پـیوستہ ... نشـانہ‌هـاے خـاص در حـال رخ دادنہ آمـاده‌ے ظـهور باشـید و غـربال دنـیا نـشوید... https://eitaa.com/joinchat/1373765635C2bc193bfe2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
عکس‌العمل شاعرانه به خبر تولد کودک در زیر آوار و فوت مادرش؛ : فنا شد مادری در زیرِ آوار ز بطنش زنده طفلی شد پدیدار بنازم باغبانی را که باشد گُلی را در دلِ طوفان نگهدار برده ز جهان صبرو دگرنیست شکیب امّا نشود شِکوه به درگاهِ حبیب چشمی به جهان باز و دگر بسته شده این است همان قصهٔ دنیای عجیب ... نشــانہ‌هـاے عـام بہ وقـوع پـیوستہ ... نشـانہ‌هـاے خـاص در حـال رخ دادنہ آمـاده‌ے ظـهور باشـید و غـربال دنـیا نـشوید... https://eitaa.com/joinchat/1373765635C2bc193bfe2
پخش زنده
فعلا قابلیت پخش زنده در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✌در آسـتانہ‌ے ظــهور✌
ایستگاه صلواتی خادمین الشهدا در گلزار شهــدای شهــرستان"
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔻درگذشت 3 ملی‌پوش ایرانی در زلزله ترکیه 🔹رییس انجمن فوتبال قطع عضو ایران اعلام کرد که پیکر بی‌جان محمدرضا میراحمدی، مهدی سعیداوی و حامد مطرودی سه ملی‌پوش این رشته که در زلزله ترکیه زیر آوار مانده بودند،‌ پیدا شده است.
روح الله... و چه نامی برازنده تر برای تو… تویی که آینه دار روح حق بوده ای... فرزند زمستان فرزند بهمن‌ماه و فرزند انقلابِ روح الله… چه سر انجامی والا تر از پیوستن روح پاک و لطیفت به آسمان های سپید... میلادت در آسمان‌ها گوارای وجود... 🌺تولدت مبارڪ شهیـد امنیـت!🌺 شادے روح پـاڪش صـلوات جمعه، شب اموات و شهدا ... نشــانہ‌هـاے عـام بہ وقـوع پـیوستہ ... نشـانہ‌هـاے خـاص در حـال رخ دادنہ آمـاده‌ے ظـهور باشـید و غـربال دنـیا نـشوید... https://eitaa.com/joinchat/1373765635C2bc193bfe2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
زنی که حاضرنشد بدون حجاب از زیر آوار بیرون بیاید ┄┅═✧❀✳️❀✧═┅┄ ... نشــانہ‌هـاے عـام بہ وقـوع پـیوستہ ... نشـانہ‌هـاے خـاص در حـال رخ دادنہ آمـاده‌ے ظـهور باشـید و غـربال دنـیا نـشوید... https://eitaa.com/joinchat/1373765635C2bc193bfe2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
چرا افسرده‌ای؟ چرا مضطربی؟ چرا ناراحتی؟ چرا غصه میخوری؟ مگه فراموش کردی که...!! https://eitaa.com/joinchat/1373765635C2bc193bfe2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌷 نجات نوزاد ترکیه‌ای، ۳۶ ساعت بعد از زلزله خدا وقتی بخواد کسی نمیتونه جلوش و بگیره، به روایت تصویر 😍 https://eitaa.com/joinchat/1373765635C2bc193bfe2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✌در آسـتانہ‌ے ظــهور✌
#راهنمای_سعادت پارت42 چیزی نگفتم و به راهم ادامه دادم. امیرعلی هم پشت سرم میومد! قلبم چند هفته ای
🌸🌸🌸🌸🌸🌸 پارت43 هروقت و هرجایی میتونی با من درد و دل کنی اما الان اومدم که بهت بگم به اون پسر جواب منفی نده. با تعجب گفتم: - شما که خودت همه چی رو از این بالا تماشا کردی خودتون دیدین چطور غرورم رو شکست چطور بهش جواب مثبت بدم؟ سری تکون داد و گفت: - بله همه چی رو دیدم اما من از دل شماهم خوب خبر دارم وقتی دوستش داری چرا باید بهش جواب رد بدی؟ باور نمی‌کردم از دلم هم خبر داشته باشه باز با تعجب گفتم: - خودتون که دیدید اون حتی قبل از اینکه حس منو نسبت به خودش بدونه منو رد کرد و گفت به اجبار مادرش به خاستگاری اومده بعدش هم من میترسم بهش نزدیک بشم چون رها هم امیرعلی رو دوست داره و میدونم برای بدست آوردنش هرکاری میکنه راسش من از تقدیر و سرنوشت خودم میترسم. آقا ابراهیم لبخندی زد و گفت: - نترس خواهرم فقط توکلت به خدا باشه از کجا معلوم شاید اونم دوستت داره و پنهان نمی‌کنه؟! با این حرفش به فکر فرو رفتم و وقتی سرم رو بالا آوردم دیدم رفته! یادم میاد دفعه قبل که خوابش رو دیدم توی سیاهی گرفتار بودم اما الان اینجام یه جای خوش آب و هوا و دلپذیر اونم با روشناییِ نور خورشید و با حضور برادر شهیدم که منو در هر حالتی هدایت میکنه. (فردای آن روز) بیدار شدم و دیدم همه جا مرتبه! حتما کار فاطمه بود. دیدم گوشه‌ی پذیرایی خوابیده! بیدارش کردم و با سرخوشی گفتم: - بیدار شو که برات خبر ها دارم. فاطمه خمیازه‌ای کشید و با بی‌حالی گفت: - من دیگه غلط بکنم شب رو خونه تو سر کنم، نمیگی من مهمونتم اونوقت بدون توجه به من میری رو تخت میگیری می‌خوابی بعد منم مثل کلفت باید کل شبو بیدار بمونم خونه جناب عالی رو تمیز کنم که خانوم کله سحری سر خوش از خواب بیدار بشه و منه بدبخت رو بیدار کنه! واقعاً اینه جواب زحمتام؟ خندیدم و گفتم: - آروم تر دختر گلوت خشک نشد؟ باشه باشه اصلا من غلط کردم خوبه؟ بعد بغلش کردم و با حالت بغضی و الکی گفتم: - میشه باهام بداخلاق نباشی؟ فاطمه خندید و گفت: - صد رحمت به گربه شرک از تشبیهش خندم گرفت و گفتم: - حالا که خندیدی اجازه میدی حرفم رو بزنم؟ فاطمه گفت: - بگو ببینم چیه که بخاطرش منو از خواب نازم بیدار کردی کمی دست دست کردم و گفتم: - من می‌خوام به امیرعلی جواب مثبت بدم فاطمه با تعجب و حیرت گفت: - شوخی میکنی نه؟ کله سحری برای من امیرعلی امیرعلی نکن که اعصابم خورد میشه مگه دیشب کلی گریه نکردی که غرورت رو شکسته و فلان و فلان حالا یه شبه چیشد؟! همه چی رو مو به مو براش تعریف کردم که با تعجب گفت: - یعنی واقعاً خودش اینا رو بهت گفت؟ سری تکون دادم که گفت: - حالا واقعاً می‌خوای جواب مثبت بدی؟ خوب فکراتو کردی؟ بعدشم مگه نگفتی اون بهت گفت که جواب منفی بدی اینجوری بیشتر غرور خودت رو له می‌کنی! آهی کشیدم و گفتم: - تو چه می‌دونی که توی دل من چی میگذره؟ همونطور که من نمی‌دونم توی دل اون چی میگذره! بخاطر همین دوباره باید باهاش صحبت کنم. نویسنده: فاطمه سادات
🌸🌸🌸🌸🌸🌸 پارت44 باید دوباره باهاش صحبت کنم. فاطمه گفت: - به تصمیمت احترام میزارم و امیدوارم از تصمیمت پشیمون نشی چون اگه قلبت این‌بار شکست دیگه نمیشه تکه‌هاشو بهم چسبوند! لبخندی زدم و گفتم: - من از دیروز میخواستم که از این عشق دست بکشم هم بخاطر ترس از رها و هم بخاطر خودِ امیرعلی و حرفی که بهم زد اما نمیتونم از تعبیر خوابی که دیدم برگردم. فاطمه نفس عمیقی کشید و گفت: - خوشبحالت که برادر شهیدی مثل آقا ابراهیم داری که در هر حالی راهنماییت می‌کنه. بلند شدم و گفتم: - خب دیگه نمیخواد انقدر توی عمق ماجرا وارد بشی پاشو بیا بریم زنگ بزنیم به خانم حقی! فاطمه با تعجب گفت: - کله صبحی چه عجله‌ای داری دختر، مگه هَوَلی؟ خندیدم و گفتم: - ظهر در واژه نامه شما به صبح معنی میشه؟ عزیزم ساعت دوازه هستا فاطمه با تعجب گفت: - جدی؟! وایی دیرم شد نیلا گفتم: - چرا؟ مگه کجا می‌خواستی بری؟ فاطمه بلند شد و با عجله روسریش رو سرش کرد و گفت: - امروز بیمارستان شیفت داشتم فراموش کرده بودم من الان باید توی راه بیمارستان باشم. الان می‌خوام برم فقط حواست باشه هر اتفاقی افتاد خبرم کنی. خداحافظ! با عجله خداحافظی کردم و گفتم: - باشه عزیزم بسلامت (از زبان امیرعلی) داشتم حاضر میشدم که برم بیرون دیدم تلفن خونه داره زنگ میخوره مامان که توی آشپزخونه بود سریع به سمت تلفن رفت. گفت: - سلام بفرمایید - ... مامان با خوشحالی گفت: - به به خیلیم عالی خب جوابت چیه دخترم؟ - ... فهمیدم که مامان داره با نیلا خانوم صحبت می‌کنه گوش تیز کردم که ببینم چی دارن میگن مامان از جا بلند شد و با ذوق گفت: - قوبون عروس گلم برم چشم حتما -... - باشه عزیزم، خدانگهدارت از مکالمه مامان با نیلا تعجب کردم نمی‌دونستم نیلا چی میگه اما واکنش مامان نشون نمی‌داد که جواب منفی شنیده باشه! با تعجب گفتم: - کی بود مامان؟ چی میگفت؟ مامان با لبی خندان که انگار دنیا رو بهش داده باشن گفت: - نیلا بود پسرم، زنگ زده بود که جواب مثبت بده. از تعجب کم مونده بود شاخ در بیارم اخه مامان داشت چی می‌گفت! نویسنده: فاطمه سادات
پارت45 از تعجب کم مونده بود شاخ در بیارم اخه مامان داشت چی می‌گفت؟! مامان که تعجبم رو دید گفت: - چیه؟ فکر نمی‌کردی دختر به این عزیزی بهت جواب مثبت بده؟ بعدم لبخندی زد و به سمتم اومد و بر چهره‌ی غرق در تعجبم بوسه‌ای زد. گفتم: - مامان مطمئنی درست شنیدی؟ مامان اخمی کرد و با لحن شوخی گفت: - درسته پیر شدم اما گوشام هنوز میشنون کر نشدم که! میخوای خودت زنگ بزن بپرس برای اینکه ضایع بازی درنیارم لبخندی زدم و با عجله از خونه بیرون زدم. دلم میخواست برم پیش برادر و یار همیشگیم اقا ابراهیم! پس راه افتادم به سمت گلزار شهدای بهشت زهرا.. بعداز چند دقیقه که رسیدم، پیاده شدم و به سمت قطعه بیست و ششم راه افتادم. وقتی به مزار رسیدم دیدم یه خانوم هم اونجاست و نشسته و اشک میریزه! راستش یاد اشک های نیلا خانوم توی روز خواستگاری افتادم. گفتم شاید خودش باشه اما نیلا خانوم کجا و اینجا کجا! کم کم به مزار نزدیک شدم که وقتی اون خانوم متوجه حضور من شد سریع چادرش رو روی صورتش گرفت و اجازه نداد من ببینمش! مشخص بود که دوست نداشت کسی اشک هاش رو ببینه. فاتحه ای فرستادم و نشستم تا با اقا ابراهیم هادی درد و دل کنم. همین که نشستم اون خانوم که انگار تازه منو دیده بود چادرش رو کنار زد و من با تعجب چند ثانیه بهش خیره شدم و بعدشم با شرم و خجالت سرم رو به زمین انداختم اخه زل زدن به چشم نامحرم ازم بعید بود! اما آخه نیلا خانوم اینجا چکار می‌کرد؟! یعنی اون میدونسته من اینجام؟ سری تکون دادم و با خودم گفتم نه امکان نداره! توی فکر بودم که نیلا با صدای بغض آلود و آرومی سلام کرد. منم آروم و زیر لب سلامی دادم. خیلی دوست داشتم دلیل این اشک هاش رو بدونم! و از همه مهمتر دلیل اینکه چرا جواب مثبت داده؟ میخواستم چیزی بگم که اون قبل از من گفت: - میدونم خیلی سوال ازم دارید پس بزارید قبل از اینکه شما چیزی بگید خودم همه رو توضیح بدم. نویسنده: فاطمه سادات
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🏴 آغاز پیاده‌روی کاظمیه از جنوب عراق به سوی کاظمین 👈 در آستانه سالروز علیه‌السلام جمعی از مردم عراق از شهرهای جنوبی این کشور پیاده‌روی به سوی کاظمین را آغاز کردند. 👈۲۵ رجب سالروز شهادت امام کاظم علیه‌السلام است که هر ساله مردم عراق از شهرهای دور و نزدیک با پای پیاده به سوی حرم امامین جوادین علیه‌السلام در کاظمین مشرف می‌شوند و به عزاداری می‌پردازند. 👈بعد از پیاده‌روی ، این مراسم به عنوان بزرگ‌ترین مراسم پیاده‌روی در عراق به شمار می‌رود که با وجود اینکه حدود یک هفته تا سالروز شهادت امام هفتم شیعیان باقی مانده است، مردم شهرهای جنوب عراق پیاده‌روی به سوی حرم کاظمین را آغاز کرده‌اند. 👈همچنین موکب‌های پذیرایی از زائران در مسیر زوار راه‌اندازی و به زائران پیاده‌روی کاظمین خدمت‌رسانی می‌کنند.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔹 کسی کمک نمی‌خواهد؟ 🔻حسین(ع) منتظر شماست ... 🔸حجت الاسلام والمسلمین پناهیان 🔹شب جمعه یادت نکنم میمیرم حسین جان❤️ ... نشــانہ‌هـاے عـام بہ وقـوع پـیوستہ ... نشـانہ‌هـاے خـاص در حـال رخ دادنہ آمـاده‌ے ظـهور باشـید و غـربال دنـیا نـشوید... https://eitaa.com/joinchat/1373765635C2bc193bfe2
دهباشی دعای فرج.mp3
4.99M
📿 دعای فرج (الهی عظم البلاء) 🔺️با نوای مهدی 👌بخوان دعای فرج دعا اثر دارد 👌 دعا کبوتر عشق است بال و پر دارد https://eitaa.com/joinchat/1373765635C2bc193bfe2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
این پست هر شب تکرار می شود ❤ یک فاتحه و توحید ، نثار ارواح مقدس امام حسن عسکری (ع) و حضرت نرجس (س) ، پدر و مادر گرامی امام عصر (عج) ای مولای ما ، ای امام ما ، یا بقیه الله فی ارضه* به رسم ادب ، برای پدر و مادر بزرگوارتان ، هدیه ای فرستادیم ، شما هم ما را به هدیه ای مهمان کن ، همانا خدا صدقه دهندگان را دوست دارد. ♥️ @zoohoornazdike
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا