eitaa logo
✌در آسـتانہ‌ے ظــهور✌
1.4هزار دنبال‌کننده
12هزار عکس
16.5هزار ویدیو
68 فایل
داریم چہ میکنیم با دل امــام زمان(عج)!! چقــدر گنـاه؟ چـقدر نامـردی و بی حیایی؟ جز مــا کیو داره؟ چقدر سر در دنـیا؟ کجاست امـامت بچہ شیعہ!! 👈دختر، پـسر شیعہ به دل امامت رحم کن مـرام داشتہ باش!! امــامت تنــهاست" کپے پستهای کانال حـلال° تبادل: @HHSSKK
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✌در آسـتانہ‌ے ظــهور✌
قسمت بیست و چهارم : بعد اجتماعی یاری امام عصر ارواحنافداه همانطور که خود حضرت فرمودند اجتماع قلوب د
قسمت بیست و پنجم: بهترین راه یاری امام عصر ارواحنافداه در بعد اجتماعی و بیداری جامعه به منظور فراگیر شدن ظهورخواهی، استغاثه است. سنتی که امت های پیشین برای ظهور پیامبرشان داشتند و امام عصر ارواحنافداه خطاب به شیخ صدوق فرمودند از غیبت من بنویس و در توضیح فرمودند غیبت انبیا گذشته را ذکر کن.... این فرمایش اشاره ایست به این حقیقت که اگر ما نیز در غیبت ولی و سرپرست خود از روش امت های قبل پیروی کنیم به نتیجه میرسیم. و اما همانطور که گفته شد در مورد استغاثه نکاتی حائز اهمیت است : _ استغاثه جمعی بسیار موثرتر است و هرچه بیشتر مردم را دعوت به این امر کنید. _ در روایات بهترین مکان استغاثه را بیابان ذکر کرده اند. _استغاثه ظهورخواهی باید با عجز و لابه و ضجه و التماس به درگاه خداوند همراه باشد، باید نشان داد که با همه وجود خواستار ظهور مولای خود هستیم _ در استغاثه دست ها را مانند کسی که در حال غرق شدن است رو به اسمان بلند می کنیم. _ در.استغاثه، درخواست ظهور تنها دعا و حاجت ماست. _ در استغاثه، درخواست ظهور باید تنها به نیت نجات مولای غریبمان از زندان غیبت و احقاق حق ایشان که همان حکومت جهانی الهی است باشد، نه برای سعادت و کامیابی خودمان و یا نجات ما از مصائب دوران غیبت و رفع گرفتاری ها _ بهترین دعا و ذکر استغاثه : اللهم عجل لولیک الفرج است. _کسی که استغاثه جمعی را به این نحو برگزار کند، به اندازه ای که باعث تعجیل در فرج می شود در پاداش نجات جهان از تمام گناهان، مشکلات، خونریزی ها، جنگ و فساد و فقر و ظلم هایی که تا زمان ظهور می شود، شریک است. خداوند به همه ما توفیق این خدمت را عنایت فرماید. ادامه دارد....
قسمت بیست و ششم : اَكثِروا الدُّعاءَ بِتَعجِيل الفَرَجِ فَاِنَّ ذلِكَ فَرَجُكُم. اکثروا فعل امر است وقتی حضرت می فرمایند: اکثروالدعا بتعجیل الفرج در واقع امر می کنند به زیاد دعا کردن برای فرج، بنابراین زیاد دعا کردن برای ظهور امری واجب می شود چون امر امام حاضر معصوم است. اما بیش از هزار سال است که این واجب شرعی روی زمین مانده و امر امام نادیده گرفته شده، ما با برگزاری مراسم استغاثه علاوه بر امتثال امر امام، یک واجب فراموش شده و یک حکم شرعی را احیا می کنیم، امری که اگر به نتیجه برسد خواسته همه انبیا و اولیای الهی محقق شده و جامعه جهانی بشریت، که نه تنها بشریت، بلکه تمام موجودات عالم به سعادت و نیکبختی میرسند و همچنین مهمترین حکم الهی به اجرا گذاشته می شود که در مورد اهمیت اجرای احکام الهی همین بس که یکی از مهمترین وظایف امام معصوم علیه السلام اجرای همین احکام است. و در ادامه می فرماید: فان ذالک فرجکم، گشایش و حاجت روایی شما در همین زیاد دعا کردن برای فرج است. یعنی نه تنها امتثال امر امام است و این امتثال امر واجب است و نه تنها اجرای یک حکم شرعی است که تاکنون بر زمین مانده و عملی ست که تحقق آرزوی همه انبیا و اولیای الهی را به دنبال دارد و سعادت و نیکبختی عالم بشریت را تضمین می کند، بلکه همین بسیار دعا کردن باعث فرج و گشایش خود شخص می شود. علاوه بر این ها برکات دعا برای ظهور در دنیا و اخرت انقدر زیاد است که قابل احصاء نیست. یعنی خلاصه اینکه زندگی دنیا و آخرت خود را با همین بسیار دعا کردن برای فرج بیمه کنید.البته این عمل توفیقی است از جانب خدا... ادامه دارد
🔴 | دقایقی پیش جنگنده های ارتش تروریستی آمریکا و انگلیس چهار نوبت استان الحدیده یمن را هدف قرار دادند.
✌در آسـتانہ‌ے ظــهور✌
عید قربان اســت و کاش اسمـــاعیـــــــل جانــمـــان قربانی وجود شما می‌شد یا صاحب الزمان...💚
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 | همینک «آیت‌الله سید ابراهیم رئیسی» نامزد انتخابات ریاست جمهوری برای حضور در اولین تلویزیونی وارد سازمان صداوسیما شد ...😔🥀
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✍ قرار بود فقط حسینیه بشه؛ اما بچه‌هامون یه شعبه از سپاه رو در تورنتو راه انداختن✌️😂 📌 هر شاهکاری، قطعا یه کپی با ارزش هم داره! سید صادق مقاومت، سید حسن نصرالله در شروع فرآیند ادامه‌دار حاج قاسم فرموده بود که سربازان آمریکایی عمودی اومدن تو منطقه اما افقی برمیگردن؛ الان جهانی شد، شما باور نکردین!! ... نشــانہ‌هـاے عـام بہ وقـوع پـیوستہ ... نشـانہ‌هـاے خـاص در حـال رخ دادنہ آمـاده‌ے ظـهور باشـید و غـربال دنـیا نـشوید... https://eitaa.com/joinchat/1373765635C2bc193bfe2
دهباشی دعای فرج.mp3
4.99M
📿 دعای فرج (الهی عظم البلاء) 🔺️با نوای مهدی 👌بخوان دعای فرج دعا اثر دارد 👌 دعا کبوتر عشق است بال و پر دارد https://eitaa.com/joinchat/1373765635C2bc193bfe2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
این پست هر شب تکرار می شود ❤ یک فاتحه و توحید ، نثار ارواح مقدس امام حسن عسکری (ع) و حضرت نرجس (س) ، پدر و مادر گرامی امام عصر (عج) ای مولای ما ، ای امام ما ، یا بقیه الله فی ارضه* به رسم ادب ، برای پدر و مادر بزرگوارتان ، هدیه ای فرستادیم ، شما هم ما را به هدیه ای مهمان کن ، همانا خدا صدقه دهندگان را دوست دارد. ♥️ @zoohoornazdike
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💢 خروج صدها دانشجو از جشن فارغ‌التحصیلی دانشگاه استنفورد در حمایت از غزه 🔹 صدها نفر از دانشجویان دانشگاه استنفورد در آمریکا در اعتراض به همکاری این دانشگاه با شرکت‌های حامی رژیم صهیونیستی و برای حمایت از غزه، جشن فارغ التحصیلی را ترک کردند. 🔸تصاویر منتشر شده در شبکه‌های اجتماعی نشان می‌دهد که بیش از 400 نفر از دانشجویان دانشگاه استنفورد همزمان با آغاز سخنرانی رئیس دانشگاه با در دست گرفتن پرچم فلسطین و چفیه فلسطینی، جشن فارغ التحصیلی را ترک کردند. 🔹 پلیس هفته گذشته بیش از 10 نفر از دانشجویان دانشگاه استنفورد را به خاطر شرکت در تظاهرات همبستگی با غزه بازداشت کرد. 🔸دانشجویان این دانشگاه خواستار توقف همکاری با رژیم صهیونیستی و شرکت‌های حامی آن شده‌اند. مسئولان دانشگاه استنفورد دانشجویان حامی فلسطین را تهدید به اخراج کردند. ... نشــانہ‌هـاے عـام بہ وقـوع پـیوستہ ... نشـانہ‌هـاے خـاص در حـال رخ دادنہ آمـاده‌ے ظـهور باشـید و غـربال دنـیا نـشوید... https://eitaa.com/joinchat/1373765635C2bc193bfe2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💢مصی پولینژاد: معصومه ابتکار شخصا برای من جاسوسی می‌کرد و اطلاعات خانواده‌های قربانیان را با نجفی برای من ارسال می‌کرد. ... نشــانہ‌هـاے عـام بہ وقـوع پـیوستہ ... نشـانہ‌هـاے خـاص در حـال رخ دادنہ آمـاده‌ے ظـهور باشـید و غـربال دنـیا نـشوید... https://eitaa.com/joinchat/1373765635C2bc193bfe2
💢به رهبر انقلاب لبیک گفتند؛ امت حزب الله در انتظار یکی از به یادماندنی‌ترین آثار نمایشی 🔹 سریال داستانی کتاب «تنها گریه کن» در ۲۰قسمت ساخته شده است و به زودی پخش خواهد شد. همان کتابی که رهبر انقلاب آن را تایید و تحسین کرده بود. جریان امت حزب الله بعد از تعابیر عجیب آقا از این کتاب استقبال کردند. حالا این کتاب تبدیل به یک اثر نمایشی شده است. 🔹تنها گریه کن درباره مادر شهید محمد معماریان است. شهیدی که برکات وجودش بعد از شهادتش امتداد داشته است. به خاطر دوست داران شهدا منتظر و پیگیر این اثر نمایشی هستند. 🔹در تقریظ درخشان رهبری آمده:«با شوق و عطش، این کتاب شگفتی‌ساز را خواندم و چشم و دل را شستشو دادم. همه چیز در این کتاب، عالی است؛ روایت، عالی؛ راوی، عالی؛ نگارش، عالی.» ... نشــانہ‌هـاے عـام بہ وقـوع پـیوستہ ... نشـانہ‌هـاے خـاص در حـال رخ دادنہ آمـاده‌ے ظـهور باشـید و غـربال دنـیا نـشوید... https://eitaa.com/joinchat/1373765635C2bc193bfe2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✌در آسـتانہ‌ے ظــهور✌
💠رمـــــان #جانم_میرود 💠 #قسمت_بیست‌چهارم مهیا شوڪه بود همه به او نگاه می کردند مخالفتی نکرد دو
💠رمـــــان 💠 مهیا گوشه ای ایستاد پاهایش را تند تند تڪان مے داد و خیره به دو ماموری بود ڪه مشغول نوشتن چیزهایے در پرونده آبی رنگ بودند _حالتون خوبہ؟؟ مهیا سرش را بلند ڪرد و به شهاب ڪه این سوال را پرسیده بود نگاهے ڪرد _آره خوبم فقط یڪم شوڪه شدم شهاب با تعجب پرسید _شوڪه برا چے؟ _آخه این همہ بسیجے اون هم یہ جا تا الان ندیده بودم شهاب سرش را پایین انداخت و ریز ریز خندید.. ڪه درد زخمش باعث شد اخم ڪنه _خب آقای مهدوی لطفا برامون توضیح بدید دقیقا اون شب چه اتفاقی افتاد با صدای مامور سرشان را طرف سروان برگرداندند مهیا بر اتیکت روی فرم لباس مامور زوم کرد آرام زمزمه ڪرد _سروان اشکان اصغری _اون شب من بعد مراسم موندم تا وسایل هیئت رو بزارم تو پایگاه ها ڪه دیدم یڪی صدام میڪنه سرمو ڪه بلند ڪردم دیدم خانم رضایی هستن ڪه چند پسر دنبالشون می دویدند با پسرا درگیر شدم یڪشونو یه مشت زدم زود بیهوش شد مطمئنم مست بود چون ضربه ی من اونقدرا محڪم نبود من با دو نفر دیگه درگیر بودم ڪه اون یڪی بهوش اومد و با چاقو زخمیم ڪرد _خانم رضایی گفتن ڪه شما قبل از اینڪه زخمی بشید به ایشون گفتید برن تو پایگاه خواهران؟؟ _بله درسته سروان سری تکون داد _گفتید رفتید تو پایگاه خواهران مهیا ــ بله _آقای مهدوی مگه کسی از خانما اونجا بودن که در پایگاه باز بود ؟ شهاب از نشستن زیاد زخمش خونریزی ڪرده بود از درد ملافه را محڪم در دستانش فشرد _وسایل زیاد بود نمیشد همه رو تو پایگاه برادران بزاریم برای همین میخواستم یه تعدادیشو بزارم تو پایگاه خواهرا _خب خانم رضایی شما قیافه های اونا رو یادتونه _نخیر یادم نیست _یعنی چی خانم یادتون نیست مهیا ڪه از دست این سروانِ خیلی شاڪی بود با عصبانیت روبه سروان گفت....
💠رمـــــان 💠 _جناب دیشب تاریک بود و من ترسیده بودم وقت نداشتم که زل بزنم بهشون بعدشم شما چرا اینطوری با من حرف میزنید... اون از دیشب که می خواستید منو بازداشت کنید اینم از الان اصلا یه دفعه‌ای بگید ایشونو من زدم ناکار کردم شهاب از عصبانیت و شنیدن قضیه بازداشت خیلی تعجب ڪرد...در باز شد و پرستار وارد شد _جناب سروان وقتتون تموم شد بیمار باید استراحت ڪنه سروان سری تڪان داد واخمی به مهیا کرد _آقای مهدوی فردا یک مامور میفرستم برای چهره نگاری _بله در خدمتم _خداحافظ ان شاء الله بهتر بشید شهاب تشڪری ڪرد پرستار رو به مهیا گفت _خانم شما هم بفرمایید بیرون وقت ملاقات تموم شد مهیا به تڪان دادن سرش اڪتفا کرد سروان و پرستاراز اتاق خارج شدند ...مهیا دو قدم برداشت تا از اتاق خارج شود ولی پشیمون شد با اینڪه از شهاب خوشش نمی آمد اما بی ادب نبود باید یه تشڪری بکنه دو قدم رو برگشت _شهـ... منظورم آقای برادر _بله _خیلی ممنون خیلی به خودش فشار آورده بود تا این دو ڪلمه را بگویید _خواهش میڪنم اما مهیا وسط صحبتش پرید _برادر لطفا امر به معروف و نهی نمیدونم چی نکن شهاب سرش را پایین انداخت _نمی خواستم امر به معروف و نهی از منڪر بڪنم فقط میخواستم بگم ڪاری نڪردم وظیفه بود مهیا ڪه احساس می ڪرد بدضایع شده بود زود خداحافظ کرد و از اتاق خارج شد.... به در تکیه داد و محکم به پیشانیش زد _خاڪ تو سرت مهیا
💠رمـــــان 💠 بعد از بیرون آمدن مهیا همه به اصل قضیه پی برده بودند و دلیل ماندن مهیا در اتاق را فهمیدند....مهیا و خانواده اش بعد از خداحافظی با خانواده مهدوی به خانه برگشتند... مهیا وارد اتاقش شد... فردا ڪلاس داشت ولے دقیقا نمیدانست ساعت چند شروع ڪلاس هست سراغ گوشیش رفت شارژ تمام ڪرده بود به شارژ وصلش ڪرد ــــ اوه اوه چقدر smsو میس ڪال ڪلی تماس از نازی و مامانش داشت بقیه هم از یه شماره ناشناس...پیام ها رو چڪ کرد که پیام از نازی داشت ڪه ڪلی به او بدو بیراه گفته بود ...و یڪ پیام از زهرا و بقیه هم از هماڹ شماره ے ناشناس یکی از پیام ها را باز ڪرد _سلام خانمي جواب بده ڪارت دارم بقیه پیام ها هم با همین مضمون بودند شروع ڪرد تایپ ڪردن _شما؟؟ برای زهرا هم پیامی فرستاد ڪه فردا ڪلاس ساعت چند شروع میشہ…؟ بعد از چند دقیقه زهرا جواب پیامش را داد گوشیش را ڪنار گذاشت یاد طراحی هایش افتاد ڪه باید فردا تحویل استاد صولتی مے داد...زیر لب ڪلی غر زد لب تاپش را روشن ڪرد و شروع ڪرد به طراحے ڪش و قوسے بہ ڪمرش داد همزمان صدای اذان از مسجد محله بلند شد هوا تاریڪ شده بود _واے ڪی شب شد مثل همیشه پنجره ی اتاقش را بست و دوباره مشغول طراحي شد.... 👈 .... رمان ✍ نویسنده 🌟اللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدوَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم🌟
💠رمـــــان 💠 _همینجا پیاده میشم پول تاڪسي را حساب ڪرد و پیاده شد روبه روی دانشگاه ایستاد خودش را برای یڪ دعواے حسابے با 🔥نازی آماده ڪرده بود مغنعه اش را جلو آورد تا حراست دوباره به او گیر ندهد از حراست ڪه گذشت مغنعه اش را عقب ڪشید با دیدن نازی و زهرا ڪه به طرفش می آمدند...برگشت و مسیرش را عوض ڪرد _وایسا ببینم ڪجا داری فرار مے ڪنی زهرا_بیخیالش شو نازی ـــ تو خفه زهرا مهیا با خنده قدم هایش را تند ڪرد _بگیرمت میڪشمت مهیا وایسا مهیا سرش را برگردلند و چشمڪی برای نازی زد.. تا برگشت به شخصی برخورد ڪرد و افتاد _واے مهیا دخترا به طرفش دویدن وڪنارش ایستادن مهیا سر جایش ایستاد _وای مهیا پیشونیت زخمی شده مهیا با احساس سوزشی روی پیشونیش دستش را روی زخم ڪشید _چیزی نیست با دیدن جزوه هایش در دستان مردونه ای سرش را بلند ڪرد پسر جوانی بود ڪه جزوه هایش را از زمین بلند ڪرده مهیا نگاهی به پسره انداخت اولین چیزی ڪه به ذهنش رسید مرموز بودنش بود _شرمنده حواسم نبود خانمـ....ِ نازی زود گفت ـــ مهیا...مهیا رضایی مهیا اخم وحشتناڪی به نازی ڪرد _خواهش میڪنم ولی از این بعد حواستونو جمع ڪنید مهیا تا خواست جزواش را از دستش بکشد دستش را عقب ڪشید لبخند مرموزی زد و دستش را جلو آورد _صولتی هستم.... 🔥مهران صولتی🔥 مهیا نگاهی به دستانش انداخت... با اخم بهش نگاهی ڪرد و غافلگیرانه جزوه را از دستش ڪشید.... و به طرف ساختمان رفت نازی و زهرا تند تند پشت سرش دویدند تا نازی خواست چیزی بگوید مهیا با عصبانیت گفت _تو چته چرا اسم و فامیلمو گفتی ها؟؟؟ _باشه خو چی شد مگه ولی چه پسری بود _بس کن دیگه حالت بهم نمیخوره همچین حرفایی بزنی؟؟ زهرا برای آروم ڪردن اوضاع چشم غره ای به نازی رفت دست مهیا را گرفت _نازی تو برو کلاس ما بریم یه چسب بزنیم رو زخم مهیا میایم و به سمت سرویس بهداشتی رفتن _آخ آخ زهرا زخمو فشار نده _باشه دیوونه بیا تموم شد نگاهی به خودش در آینه انداخت ...به قیافه ے خودش دهن کجی زد ...به طرف ڪلاس رفت تقه ای به در زد _اجازه هست استاد؟ استاد صولتی با لبخند اجازه داد مهیا تا می خواست سر جایش بشیند با دیدن مهران صولتی اخمی ڪرد و سرجایش نشست همزمان نازی در گوش شروع به صحبت کرد ــ وای این پسره مهران برادر استاد صولتیه _مهران ڪیه!!؟؟ _چقدر خنگے تو همین که بهت زد مهیا با این حرف یاد زخمش افتاد دستی به اخمش کشید _دستش بشکنه چیکارکرد پیشونیمو با شروع درس ساڪت شدند...
❌❌ امضای پویش مهم ممنوعیت سگ گردانی فقط ۲۰ درصد امضا شده ۸۰ درصد دیگر خالیست درخواست جمع آوری سگها از معابر و پارکها و ممنوعیت سگ گردانی و نگهداری از سگها 👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇 https://search.eitaa.com/?url=https://www.karzar.net/101870 انتشار ثواب است.
بسم الله الرحمن الرحیم ارحم راحمین
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🏴 به رسم ادب روزمان را با سلام بر سرور و سالار شهیدان آقا اباعبدالله شروع میکنیم... اَلسلامُ علی الحُــسین و علی علی بن الحُسین وَ عــــلی اُولاد الـحـسین و عَـــلی اصحاب الحسین ✍امام باقر علیه السلام فرمودند: شیعیان ما را به زیارت امام حسین علیه السلام امر کنید ، چرا که زیارتش روزی را افزون می‌کند و عمر را طولانی می‌گرداند و بلاها و بدی‌ها را دور می کند. ارزقنا کربلا
🌱از بس که تلخی غم هجران چشیده ام جانی نمانده است برایم... بریده ام 🌱عیب وصال چیست نصیبم نمی شود خیری که ازفراق وجدایی ندیده ام.... امام زمانم بخیر و خوشی