💢بازارهای بورس اروپا با اختلال فنی جهانی سقوط کرد
🔹سهام اروپا امروز با توجه به اینکه تعدادی از بازارهای بورس آن در معرض نقص فنی قرار گرفتند، سقوط کرد و به سمت متحملشدن زیان هنگفتی متاثر از کاهش قیمت کالاها و ادامهٔ افت سهام شرکتهای فناوری جهانی پیش میرود.
🔹این افت سهام با بازشدن بازارهای اروپایی در روز جمعه در سایهٔ یک مشکل فنی جهانی در اینترنت که باعث اختلال در خطوط هوایی بینالمللی، بانکها و رسانهها شده رخ داده است.
🔹اختلال فنی جهانی بر عملیاتها در کشورهای مختلف از جمله فرودگاههای آمریکا، اسپانیا، ترکیه، استرالیا، امارات، فلسطین اشغالی و بانکها در چندین کشور تأثیر گذاشت.
💢#نرم_افزار_ایرانی فرودگاه امام را از اختلال جهانی مصون کرد.
🔸مدیر فرودگاه امام خمینی(ره): فرودگاه امام با وجود این که ۸۰ درصد پروزاهای خارجی را ارائه میکند، خوشبختانه هیچ مشکلی نداشته و خدمات این فرودگاه به شکل طبیعی به مسافران ارائه میشود.
🔹از ابتدا که به این فرودگاه آمدم، مشکلی احساس شد که سیستمهای نرم افزار فرودگاه قبلا از یک شرکت فرانسوی بود که باید مرتب توسط آن شرکت پشتیبانی و حمایت میشد.
🔸لذا از ابتدا گفتیم سیستم ایرانی با یک #گروه_دانشبنیان_داخلی باید تهیه شود و در ۱.۵ سال قبل راهاندازی و بهرهبرداری صورت گرفت و از آن زمان سیستمهای فرودگاه با این #نرمافزار_داخلی کار میکند و مشکلی ندارد.
🔹مشکل فرودگاههای خارجی بهخاطر سیستم نرمافزار مایکروسافت است و در برخی فرودگاهها پذیرش مسافر بهصورت دستی انجام میشود و برخی فرودگاهها مثل مراکش کلا مختل شده است.
🔴لغو ۲۲۰۰ پرواز درپی نقص سامانههای مایکروسافت
🔹شمار پروازهای لغو شده جهان بعد از نقص سامانههای مایکروسافت به ۲۲۰۰ پرواز رسید.
✍فکر کنین اگه این اتفاق در ایران افتاده بود، خودتحقیرهای ایرانی چه اهانتهای که نمیکردن و وامصیبتا سر میدادن...
#خودتحقیریممنوع ❌
#ظــهور_نــزدیکہ...
نشــانہهـاے عـام بہ وقـوع پـیوستہ ... نشـانہهـاے خـاص در حـال رخ دادنہ آمـادهے ظـهور باشـید و غـربال دنـیا نـشوید...
https://eitaa.com/joinchat/1373765635C2bc193bfe2
مایکروسافت دچار اختلال جهانی شده
اکثر سیستم های رسانه ای ،حمل و نقل ، فروشگاهی، بهداشت درمان در دنیا دچار مشکل شده
امافقط ایران روسیه و کره شمالی مشکلی ندارن! چون بخاطر تحریم های ظالمانه خیلی وقته مستقل و خودکفا شدند شریان های حیاتی شون رو از دست غرب خارج کردن
عدو شود سبب خیر ..
#ظــهور_نــزدیکہ...
نشــانہهـاے عـام بہ وقـوع پـیوستہ ... نشـانہهـاے خـاص در حـال رخ دادنہ آمـادهے ظـهور باشـید و غـربال دنـیا نـشوید...
https://eitaa.com/joinchat/1373765635C2bc193bfe2
دهباشی دعای فرج.mp3
4.99M
📿 دعای فرج (الهی عظم البلاء)
🔺️با نوای مهدی #دهباشی
👌بخوان دعای فرج دعا اثر دارد
👌 دعا کبوتر عشق است بال و پر دارد
https://eitaa.com/joinchat/1373765635C2bc193bfe2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
این پست هر شب تکرار می شود ❤
یک فاتحه و توحید ، نثار ارواح مقدس امام حسن عسکری (ع) و حضرت نرجس (س) ، پدر و مادر گرامی امام عصر (عج)
ای مولای ما ، ای امام ما ، یا بقیه الله فی ارضه*
به رسم ادب ، برای پدر و مادر بزرگوارتان ، هدیه ای فرستادیم ، شما هم ما را به هدیه ای مهمان کن ، همانا خدا صدقه دهندگان را دوست دارد. ♥️
@zoohoornazdike
22.92M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 اخطار شدید طرفداران پزشکیان به رئیس جمهور منتخب خودشان
توسط استاد دانشگاه تهران
⭕️ تازه دارن یواش یواش میفهمند به دولت روحانی رای دادن
#ظــهور_نــزدیکہ...
نشــانہهـاے عـام بہ وقـوع پـیوستہ ... نشـانہهـاے خـاص در حـال رخ دادنہ آمـادهے ظـهور باشـید و غـربال دنـیا نـشوید...
https://eitaa.com/joinchat/1373765635C2bc193bfe2
✌در آسـتانہے ظــهور✌
🎥 اخطار شدید طرفداران پزشکیان به رئیس جمهور منتخب خودشان توسط استاد دانشگاه تهران ⭕️ تازه دارن یوا
🔴 توجیهات پزشکیان بعد از انتقادات گسترده به فرآیند انتخاب وزرا: اگر معتقدید شاخصی ضعیف است شما شاخص دیگری بگویید تا اضافه کنیم
⏪به تمام افراد از جمله آقای قالیباف، رضایی و حتی جلیلی هم گفتم افرادتان را معرفی کنید
▪️مسعود پزشکیان، رئیس جمهور منتخب در نشست با جمعی از فعالین سیاسی:
بنده به تمام افراد ازجمله آقای قالیباف، رضایی و حتی جلیلی هم گفتم افرادتان را معرفی کنید. اگر معتقدید شاخصی ضعیف است شما شاخص دیگری بگویید تا اضافه کنیم. طبق این شاخصها همه افراد را جمع میکنیم و از میان آنها بهترینها را انتخاب میکنیم، با این روش دستمان پر است.
⏪ آقای پزشکیان توجه داشته باشند بیشتر انتقادات به کمیته شورای راهبری با مدیریت ظریف است ، بیشتر اعضای شورای راهبردی تعیین وزرا از افراد سابقه دار که سابقه بازداشت وزندان و ضدیت با دین و نظام و همسویی با دشمنان را دارند تشکیل داده و حتی یک نفر از افراد جریانات غیر اصلاحاتی را در شورا جا نداده آن وقت دم از قانون گرایی و وحدت و فراجناحی بودن میزنید!!!
#ظــهور_نــزدیکہ...
نشــانہهـاے عـام بہ وقـوع پـیوستہ ... نشـانہهـاے خـاص در حـال رخ دادنہ آمـادهے ظـهور باشـید و غـربال دنـیا نـشوید...
https://eitaa.com/joinchat/1373765635C2bc193bfe2
✌در آسـتانہے ظــهور✌
💠رمـــــان #جانم_میرود 💠 #قسمت ۱۲۸ دو روز از بحث مهیا و شهاب، میگذشت. در این مدت خانواده ها هم متو
💠رمـــــان #جانم_میرود
💠 #قسمت ۱۲۹
از صبح که برگشته بود؛... تا الان که ساعت ۸شب بود، مشغول کارهای پوسترها بود. سردرد شدید و حالت تهوع داشت.موبایلش را برداشت و شماره مریم را گرفت.
ــ الو مریم!
ــ الو جانم؟!
_چرا صدات گرفته؟ گریه کردی؟!
_ آره!
مهیا نگران از جایش بلند شد.
ــ چی شده مریم؟!
ــ دوست شهاب، اونی که باهاش رفته بود سوریه؛ یادته؟!
مهیا، یاد حرف های آن شب شهاب افتاد.
ــ آره! همونی که هیچوقت پیکرش پیدا نشد؟!
ــ آره همون، پیدا شد. فردا میارنش؛ الانم من پیش زنشم.
مهیا، دستش را روی دهانش گذاشت. احساس میکرد؛ چشمانش می سوزد.
ــ وای خدای من...
ــ مهیا جان کاری داشتی؟!
ــ فقط میخواستم بگم پوسترها آماده شده.
ــ دستت درد نکنه!
ــ خواهش میکنم! مزاحمت نمیشم. خداحافظ.
ــ خداحافظ.
روی تخت نشست...نتوانست جلوی اشک هایش را بگیرد. اشک هایش روی گونه هایش سرازیر میشدند.آرام زمزمه کرد.
ــ وای الان شهاب حالش خیلی بده...
به طرف تلفن رفت تا به شهاب زنگ بزند. اما میانه راه ایستاد...احساس میکرد بعد از بحث صبح، با او تماس نگیرد بهتر است. احساس می کرد، نفس کم آورده؛ پنجره را باز کرد و نفس عمیقی کشید ولی بهتر نشد.سرگیجه گرفته بود. زود روی تخت دراز کشید. دهانش خشک شده بود، چشمانش سیاهی می رفتند، نمیدانست چه بلایی دارد سرش می آید.
در باز شد و مهلا خانم وارد اتاق شد. مهلا خانم با دیدن مهیا، یا حسینی گفت و به طرفش رفت
ــ مادر مهیا! چته؟!
ــ چیزی نیست مامان!
ــ یعنی چی؟! یه نگاه به صورتت بنداز...
ــ مامان حالم خوبه!
ــ حرف نزن الآن به شهاب زنگ میزنم؛ میبریمت دکتر...
دست مادرش را گرفت.
ــ نه مامان شهاب نه!
ــ بس کن دختر! این کارا چیه؟! اون شوهرته!
ــ بحث سر این نیست. به بابایی بگو بیاد.
مهلا خانم به طرف تلفن رفت و بعد از صحبت با احمد آقا، به طرف مهیا آمد و به او کمک کرد تا لباس مناسب تن کند.احمد آقا زود خودش را به خانه رساند و به آژانس زنگ زد و به مهیا کمک کرد، تا از پله ها پایین بیاید با رسیدن به در، آژانس هم رسیده بود.
مهیا سوار ماشین شد... از درد سرش چشمانش را محکم روی هم فشار داد. ماشین حرکت کرد. مهیا نگاهی به در خانهی شهاب انداخت و چشمه اشک دوباره جوشید.سرش را روی صندلی تکیه داد و چشمانش را بست.تکان های ماشین، حالش را بدتر میکرد. نجواهای آرام مادرش به گوشش میرسید؛ چشمانش را باز کرد و به دستان مادرش که دستانش را در آغوش گرفته بودند؛ لبخند بی حالی زد.
با ایستادن ماشین جلوی بیمارستان، پیاده شدند. مهیا چشمانش سیاهی می رفتند و درست نمی توانست راه برود.به سمت اورژانس رفتند و بعد از پذیرش مهیا را به اتاقی بردند.
مهیا روی تخت خوابید.همان دکتر قبلی، وارد اتاق شد.
ــ ای بابا بازم تویی دخترم!
مهیا لبخند بی حالی زد.
ــ دوباره مزاحم شدیم.
دکتر خندید.
ــ مزاحم نیستی دخترم. ولی دوست نداریم شمارو اینجا ببینیم.
دکتر بعد از چک کردن وضعیت مهیا چیز هایی برای پرستار نوشت.
ــ خداروشکر حالشون خوبه ولی دوباره عصبی و ناراحت شدند. من گفتم که این دوتا براش سمه!
روبه مهیا لبخندی زد.
ــ هیچی ارزش ناراحتی نداره دخترم! بیشتر مواظب خودت باش!
با اجازه ای گفت و از اتاق خارج شد.تلفن احمد آقا، زنگ خورد که احمد آقا از اتاق خارج شد.بعد از چند دقیقه پرستار، وارد اتاق شد و سرمی برای مهیا وصل کرد.
مهیا کم کم چشمانش بسته شد...
👈 #ادامه_دارد....
رمان #جانم_میرود
✍ نویسنده #فـاطمہ_امـیرے
🌟اللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدوَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم🌟