آرام‌بخش قوی 👆 واسه تسکین درد این روزها😢 #رئیسی #شهیدجمهور @zoorkhane_ir

🚨 #ریلز 🔸میدونی پهلوون کیه؟! 🤔 پهلوون برا یتیم پدره برا وامونده عصاس پیشنهاد میکنم حتما ببینید💯 #شهید_جمهور 💠 @zoorkhane_ir

سنگ تمام مردم در قم برای #شهیدجمهور و #شهدای_خدمت 🔸اگر نبودید جای‌تان خالی بود 🔸خیلی‌ها از آقای رئیسی حلالیت می‌طلبیدند بابت حرف‌های مفت!😐 @zoorkhane_ir

در نماز عشق بارانی شدی عاقبت همچون سلیمانی شدی @zoorkhane_ir

حسین جان... نگهدار رئیسی عزیزمان باش... @zoorkhane_ir

دلتنگ همتون هستم بچه ها زمستان۱۳۶۳ گردان میثم، پادگان دوکوهه یکی از روزها،همه داخل اتاق نشسته و مشغول تخمه شکستن بودیم.سعید طوقانی آرام آمد کنار من و دم گوشم گفت: -می‌گم حمید،این یادگاری‌هایی که روی دیوار نوشتی خیلی باحال شده،دستت درد نکنه،ولی چیزه،عباس می‌گفت حمید خطش مثل خودش بی‌ریخته و زمخت.می‌گفت حمید گند زده به درودیوار پادگان. باعصبانیت نگاهی انداختم به عباس که درحال صحبت با حسین رجبی بود.سعید بلند شد و رفت طرف کیسه مشمّای وسط اتاق که مثلا تخمه بردارد.فکر کرد من متوجه‌ش نیستم و نمی‌فهمم دارد چکار می‌کند.رفت کنار گوش عباس و گفت: -می‌گم عباس آقا،می‌دونی این یارو خِپِله حمید،چی می‌گفت؟ عباس خونسرد پرسید:چی می‌گفت؟ که سعید گفت: -حمید می‌گفت عباس دوزار بلد نیست ضرب بزنه.همون بهتر که بره توی عروسی‌ها و تُنبَک بزنه.می‌گفت عباس فقط بلده دامبول دیمبول کنه. عباس نگاه تندی به من انداخت.من هم با عصبانیت نگاهش کردم.سعید خودرا کشیدکنار اصغر و یواشکی خندید.اصغر گفت: -پدرآمرزیده باز این دوتا رو انداختی به جون هم؟الانه که اتاق رو بریزند به هم. من باصدای بلند گفتم: -نفهمیدم عباس آقاحالا دیگه کارت به جایی رسیده که به پروپای من می‌پیچی و دربارۀ هنر خطاطی بنده افاضۀ سخن می‌فرمایی؟ عباس هم سرپا ایستاد و قیافۀ داش‌مشدی‌ها را به خود گرفت و درحالی که یک کتف خود را به‌طرف من کج کرده بود،گفت: -حالا دیگه بعضیا این‌قده خوش‌خط شدن که به ضرب ما گیر می‌دن؟ملالی نیست،اگه خواستن،ارکستر داریم که واسۀ عروسیشون باباکرم بزنه.آخه بعضیا لیاقتشون همینه دیگه. ناگهان من و عباس سرشاخ شدیم.لنگ و پاچه‌ی همدیگر را گرفتیم و شروع کردیم به رجزخوانی.همۀ آنهایی که توی اتاق بودند،خود را کنار کشیدند تا زیر دست‌وپای ما له نشوند.لحظه‌ای بعد هردو درهم شدیم و شروع کردیم به دعوا. سعید با پای برهنه دوید داخل راهرو و داد زد: -بچه‌ها!بدوید که این دوتا دوباره جنگشون شد. نیم ساعتی من و عباس مثلا همدیگر را می‌زدیم.خسته که شدیم،رو کردم به اصغر و گفتم: -شما همین‌طور نشسته‌اید کنار و هرره کرره می‌کنید؟خب بیایید جدامون کنید دیگه. صدای قهقهه‌مان در راهروی گردان پیچید و به همۀ اتاق‌ها رسید. عباس دائم الحضور، سعید طوقانی و حسین رجبی،اسفند ۱۳۶۳ در عملیات بدر در شرق دجله به شهادت رسیدند. نقل از کتاب:پهلوان سعید نوشتۀ:حمید داودآبادی چاپ:نشر نارگل

صد روز، صد اردو تابستون امسال هرروز و هرروز اردو داریم😯 کجا؟! در اردوبهشت کاشان 👦🏻قابل توجه آقا پسرا و دختر خانوما🧒🏻 ↩️ ویژه کلاس سوم و چهارم و پنجم و ششمی‌ها 🔰از ۱۹ خردادماه 🔸هر روز یک اردوبهشت سناریومحور با موضوعات جذاب: 👨🏻‍🔧 کارآفرین باش 👨🏻‍🏭 ماهرشو 🚵🏻 قوی باش 🏊🏻‍♂ دوزیست 👨🏻‍💻 رسانش 🎒 بچرخ تا بچرخیم 💪🏻 پهلوون شو 🚀 موشک آبی 🌉 پل ماکارونی 🛎 جهت ثبت‌نام و اطلاعات بیشتر از اردوبهشت‌ها از طریق راه‌های ارتباطی زیر با ما همراه باشید: 📱 @zoorkhane_ir / @ordoobehesht 🖥 zoorkhane.ir 🆔 @pahlevansaeed 📲 09963285787 ☎️ 03191098589 📍کاشان، بلوار قطب راوندی، روبروی پارک مدنی، زورخانه پهلوان سعید https://zil.ink/zooorkhane وقتشه که قوی بشیم 💪 @zoorkhane_ir

وقتشه که پهلوون بشی 💪 🔸آموزش ورزش باستانی و زورخانه‌ای ویژه نوجوانان مقطع ابتدایی ...اطلاعات تکمیلی به زودی... @zoorkhane_ir

همین امروز زائر امام رضاجان شو 💪 🔸۲۳ ذی‌القعده، یعنی امروز, روزی که همه میتونیم با گفتن «صل الله علیك یا ابالحسن» زائر امام رضا علیه‌السلام باشیم. @zoorkhane_ir

🎥 چند سکانس سینمایی از روح خدا @Farsna - Link

🏃🏻‍♂ بدو بدو که جدول آوردیم براتون! 🤷🏻‍♂ چه جدولی ؟ 🗓 جدول برنامه اردوبهشت‎‌های هفته اول «صد روز ، صد اردو» 📝ثبت‌نام اردوبهشت‌ها هم از فردا شروع میشه. 🧒🏻👦🏻دخترخانوما و آقا پسراهای کلاس سوم، چهارم، پنجم و ششمی منتظرتون هستیم. 🚙 با ما همراه باشید... 💠 @ordoobehesht 💠 @zoorkhane_ir