20.07M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔸«حاج حسین صانعی» مداح کاروان است.
دیروز یه کاروان جدید هم از آبادان اومدن هتل.
همه #زائراولی و از خانواده بهزیستی هستن.
هر خانواده حداقل یک «معلول» دارد و حداقل یک «زائراولی»
🔸میگفتن بُعد مسافت باعث شد، خیلی از معلولین طاقت طی این مسافت طولانی رو با اتوبوس نداشته باشند و نتونن بیان مشهد.
🔸میگفتن اونا شرایطشون سخت تر از ما بود ولی هنوز که هنوز است چشمشون به حرم باز نشده.😢 کاش بشه اونا هم یه روزی بیان و زائراولی بشن.
___
بنظرتون میشه؟
#مشهد | #زائراولی
@zoorkhane_ir
27.4M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔸یک نفر کنار «حاج حسین» نشسته بود. یک نابینای کامل.
«حاج حسین» داشت مداحی میکرد، وسط مداحیش، نفر کناری صداش رو بلند کرد و شروع کرد به خواندن.
چه صدایی👌
چه شعری
همه زدن زیر گریه 😢
🔸بعد فهمیدیم که این آقا #طاها که نابیناست، مداح حرفهای و خوش صدای کاشانیست.
🔸از اون روز دیگه مسافران هتل رئوف، #طاها رو رها نمیکنن.
هر روز عصر قبل رفتن به حرم و هر شب قبل خواب توی لابی هتل، طاها روضه میخونه و بقیه گریه میکنن.
____
جاتون خالیه.
#مشهد
@zoorkhane_ir
پخش زنده
فعلا قابلیت پخش زنده در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
پخش زنده
فعلا قابلیت پخش زنده در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
3.8M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔸امشب در چایخانه حضرت رضا علیهالسلام صحن کوثر حرم تعدادی از معلولین، لباس سبز خادمی پوشیدند و پابهپای بقیه خادمان به زائران خدمت کردند.
____
#مشهد | #امیرحسین
@zoorkhane_ir
16.61M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔸امشب چای حرم چشیدنیتر شده بود.
🔸امشب صدای تق تق استکانها و نوای زیبای آقا #طه در هم ترکیب میشد و با صدای بلند صلوات جمعیت هوا را معطر میکرد و چای نذری حرم را برای همه شیرینتر.
___
#مشهد | #طه
@zoorkhane_ir
17.97M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔸خوشا راهی که پایانش تو باشی.
🔸در مسیر جاده منتهی به مشهد، تکه به تکه پر از موکب است.
🔸کنار جاده، مردم پیاده به سمت حرم میروند.
🔸انگار امتداد کربلا و امتداد اربعین است.
🔸اگر امسال نشد پیاده به مشهد بیاییم، حتما برای سال بعد از امام رضا بخواهیم.
🔸قدم به قدم جاده پر از عشق به امام هشتم است. مثل اربعین، مثل کربلا.
🔸امشب زائران پیاده وارد صحن آزادی که میشدند، روبرویشان بزرگ نوشته بود: «خوشا راهی که پایانش تو باشی»
___
#مشهد
@zoorkhane_ir
14.51M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔸محمود کریمی در صفحه فیلا! 💪
🔸از امروز مسابقات جهانی کشتی آزاد شروع میشود و پیج اینستاگرام اتحادیه جهانی کشتی (فیلا) در حال معرفی تیمهاست و تیم ایران را با این ملودی معرفی میکند.
🔸 احتمالاً این یک ایده و کار خلاقانه از سوی تیم رسانه فدراسیون کشتی ایران باشه واسه #پهلوان های ایران زمین.
@zoorkhane_ir
ببخشید یه سوالی!
خانمهای کاشونی یه اخلاقی دارن که هر جای دنیا برن، باید یه «قابلمه آش نذری» بار بزارن. 😂🙈😳
___
خانمهای بقیه شهرها هم اینجورین؟! 🤔
@zoorkhane_ir
زورخانه خلاق ایران
ببخشید یه سوالی! خانمهای کاشونی یه اخلاقی دارن که هر جای دنیا برن، باید یه «قابلمه آش نذری» بار بزا
🔸خانمهای کاشونی یه اخلاقی دارن که هر جای دنیا برن، باید یه «قابلمه آش نذری» بار بزارن!😳😂🙈
🔸تو کاروان ما هم، دو تا خانم پاهاشون رو توی یک کفش کرده بودن که «نذر داریم باید آش بپزیم.»
از قضا هر دو هم #ناشنوا بودن.
ما بهونه میآوردیم که
قیف نیست،
قیر نیست،
قابلمه نیست، اجاق نیست.
ولی اونا زیر بار نمیرفتن.😬
میگفتن «این حرفا تو گوشمون نمیره؟»🦻
نه بخاطر اینکه ناشنوا هستیم، چون «خانم کاشونی» هستیم و آش رو باید بپزیم.💪☺️
اونا به ما میگفتن «مرغتون یه پا داره»
ما هم به اونا میگفتیم «آشتون یه پا داره»😄
تا اینکه یه کلکی به ذهنمون رسید،😁 گفتیم، قبول!
ما مرغمون یه پا داره!
پس آش رو بزارین یه بار بیاین زورخانه بپزین، به جاش «مرغ» بخوریم اینجا.
گفتن نه. اصلا😡
گفتیم اگه «مرغ نذری غذای حضرت» باشه چی؟!
نگاهی عاقل اندر سفیه به ما کردن و گفتن قبوله. 😊💪
خلاصه اینکه امام رضا طلبید و غذای نذری چلومرغ حرم رسید به کاروان و ما را از آتش آش خانمهای کاشانی و همه دردسرهاش نجات داد.
____
#مشهد
@zoorkhane_ir
تلخ و شیرینیهای سفر مشهد معلولین:
😂+😭
🔸تو اتوبوس هر وقت سوار میشدیم، راننده داد میزد نگاه کنین ببینین بغلدستیهاتون هستن. «آق_محمد» داد میزد میگفت «هر چی نگاه میکنم، نمیبینمش» 😂
(نابیناست ایشون👆 )
🌸🌸🌸
🔸 همه چیز هتل هوشمند بود. مثلا مایعدستشوییها و شیرها چشم داشت. «آق_محمد» به شوخی میگفت: «مایع دستشوییهای اینجا چَشم دارن، ما نداریم» 😂😢
🌸🌸🌸
🔸یکی از معلولین تو خیابون راه میرفته، یکی اومده، دست به سر و صورتش میکشیده و صلوات میفرستاده. میگفت «مگه من ضریحم!» چه طرز برخورد با یه معلوله آخه!»
🌸🌸🌸
🔸معلولین از برخورد ناشایست مردم بعضی جاها گله داشتن. از اینکه بعضی مردم اینا رو که میبینن چه حرفهایی میزنن که دل یه معلول رو خون میکنه. حتما لازمه که سطح سواد مردم در مواجهه با معلولین بالا بره و طرز برخورد با اونا رو یاد بگیرن.
🌸🌸🌸
🔸پرسنل هتل خیلی خوش برخورد بودند و با زائران همدلی خوبی داشتن. ولی خدایی #ابوعلی یه چیز دیگه بود. 😂😢
🌸🌸🌸
🔸از کاشان، گلاب و بیدمشک و آبلیمو باکیفیت برده بودیم واسه موکب. بچهها هر روز باهاش شربت درست میکردن و پخش میکردن. 💪
🌸🌸🌸
🔸روز اول دیگمون کوچیک بود واسه درست کردن شربت. به یه بچه مشهدی گفتیم دیگ بزرگ جور کنه. رفت با یه شربتساز ۵۰۰ لیتری یخچال دار برگشت. همه کاری رو دستگاه میکرد، ما فقط لازم بود، برداریم، تعارف کنیم.
🌸🌸🌸
🔸وسط تعارف کردنهای شربت که میگفتیم «بفرمایید شربت گلاب کاشان💪» یه زائر گفت «گلاب کاشو، که خونه خودمونم هَ آقاجو» 😐
فهمیدیم برا کاشونیا سال بعد باید یه موکبVIP بزنیم «قوه اسپرسو» بدیم که خونه خودشون نباشه!😂
🌸🌸🌸
🔸آبادانیها دو روز که گذشت و از زائراولی بودن در اومدن، دوست داشتن یه سفر هم بیان کاشون.
آخه همهشون «کاشون اولی» هم بودن.😂 تا حالا نیومده بودن.
🌸🌸🌸
🔸آبادانیها، بیشترشان هم فارسی حرف میزدن و هم عربی. موقع خداحافظی فهمیدیم کاشونی هم یاد گرفتن.
ولی بد یاد گرفته بودن.😁
🌸🌸🌸
🔶یه پیرمرد داشتیم که کمی آلزایمر داشت. آدرس هتل و شماره تماسها رو نوشته بودیم و در جیبش گذاشته بودیم. روزی چند بار حرم میرفت. هر بار با یکی میومد درب هتل پیاده میشد. یه بار با پلیس، یه بار با خادمان حرم، یه بار با زائران غریب.
ولی دست از حرم رفتن نمیکشید. 😢
بیخیال امام رضا نمیشد.❤️
به هم میگفتیم «ایشون فراموشی داره، ولی امام رضا که فراموشی نداره و یادش نمیره!
خودش دعوت میکنه
خودش میاره
و خودش میبره
🌸🌸🌸
🔶قرار بود هر معلول، فقط یک نفر همراه داشته باشد. یکی از ناشنوایان اصرار داشت که پدر و مادرش حتما باشند. میگفت «خیلی مشتاقند». گفته بودیم که جا نیست. موقع سوار شدن پدرش را جای خودش فرستاده بود به همراه مادرش. تلفنی گفت من جوون هستم، انشاءالله امام رضا دوباره میطلبه ولی پدر و مادرم خیلی مشتاقند، بزارین اونا بروند.😢
🌸🌸🌸
🔶کنار صحن کوثر روبروی چایخانه حرم، دوستان کاشانیمون، گلاب آورده بودن و هر روز این ایام، گلابپاشی میکردن فضای صحن رو. رفتیم دیدنشون.
یه «گلابپاشتیم یا امام رضا»ی خاصی تو چشماشون بود. 😢😁
🌸🌸🌸
🔸از اول قرار بود کل کاروان ناشنوایان باشند، ولی بچههای هیئت ناشنوایان، وسط کار تصمیمشون عوض شد و موندن که مراسم هیئت رو در کاشان بگیرن و واسه همین، کاروان، ترکیبی از معلولین مختلف شد. همین ترکیبی بودنش برکات و جذابیتهای مختلفی داشت. انشاءالله یه زیارت هم امام رضا بطلبه، اختصاصی با ناشنوایان بریم مشهد.
🌸🌸🌸
🔶داشتیم دستهجمعی میرفتیم حرم. یکی از نابیناها یه کوچولو تنش خورد به یه نفر دیگه که از روبرو میومد، طرف گفت «مگه کوری!». اون بنده خدا هم در جوابش گفت: «کور نیستم، فقط چشمام نمیبینه»😢😂
___
#مشهد
@zoorkhane_ir