فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
چرا امام زماݩ (عج)بهفڪــرمانیست?🤔
#امام_زمان ‹ ♥️🌿 ›
#بسیار_شنیدنی🌼
عڪسهاۍگلمنگولۍو #شڪلاتۍ˘˘!
منبععڪسهاۍ چریڪۍ و متوننابڪۍ🙊!'
⟮بھصرف تماشاۍمتنهاۍدلربا #بھحسابآلاء☕️!⟯
🌿🖤https://eitaa.com/joinchat/2195980403C4604f5c267 :))
غنۍشدهمیانعڪسنوشتھهاۍ
عطریاسˇˇ!
#رنگینٺرینڪانالایتــٰا☁️؛
#سربازۍجانبرڪف👊🏿!
اگه دنبال یه کانال خوب میگردی که داخلش
پرو فایل دخترانه ❤️🌺
ایده و ترفند ☘️😊
متن و کلیپ انگیزشی🍁
مطلب های شهدایی 😞❤️
کلیپ با محتوا 🌼🍀
استوری مذهبی ✨
والپیپر های دخترونه 🧕
چالش 💫💌
تبادل 😊🌺✨
و ... داشته باشه،
بکوب رو لینک زیر
https://eitaa.com/joinchat/1064370318Cf7a5e4992b
پشیمون نمیشی ❤️❤️❤️
دور هم نشسته بودیم که #ناگهان گفتم: یاسمن خانم شما خیلی هم جوان هستید اگر ازدواج نکرده بودید و من هم پسر بودم حتما بهتون پیشنهاد #ازدواج میدادم
اصلا توجه به اطرافم نداشتم که صدای سرفه شنیدم سر برگرداندم که دیدم امیرعلی درحال #سرفه است فهمیدم که تمام صحبته هایم را شنیده من هم برای اینکه از این حال و هوا در بیایم به #شوخی گفتم: ببخشید نمیدونستم اینجوری میشه، از مادرتون تعریف کردم به این روز افتادید اگر از خودتون #تعریف میکردم چی میشدید؟؟
فقط مونا، زینب، هلیا، مهسا، حامد و صد البته امیرعلی این را شنیدن امیرعلی سعی در پنهان کردن #خنده اش داشت و با یک عذر خواهی جمع را ترک کرد همین که رفت مونا با اعصانیت تمام به من #توپید: دیدی نارحتش کردی؟؟ رفت
منم که بدون خجالت و پرو پرو گفتم: میخوای برم صداش کنم بیاد پیشت سبزی خورد کنه #عزیزم؟
https://eitaa.com/joinchat/913703056C4af616da27
#بهترین_رمان_طنز_سال👍😂♥️
#عضویت_محدود_میباشد🚫🚶♀
سلام رفقا😊
میدونین چیه...
هرروزکلی وقت میزاشتم تاازکانالای مختلف مطالبی که میخواستم پیداکنم
تا اینکه این کانال پیدا کردم😍
وای باورتون نمیشه.. همه چی تمومه
🌿اینـجـا کلـییییی ( :
#سـخنـان_اخـلاقـی #آشـنایـی_باشهـدا
#بحـث_های_داغ_سـیاسـی#امـام_ زمـانـی
#طـنـزهای_حلال #خـودسـازی
#عاشقانه_های_حلال
#انـگیـزشـی
#رمان
و....
همچین کانالی دیگه پیدا نمیکنی
نیای جا میمونی😉
✨🦋تَبَسُّمْ : ••@tabasoom_313••
هدایت شده از آساٰهیر
بسم اللھ🌸
-رمانمسیحاےعشق
نیڪے و مہوش مشغول صحبتهاے خودشان مےشوند.
آرش خودش را بہ سمتم مےڪشد.
آرام زیر گوشم مےگوید:مردم زرنگ شدن ها،نہ؟
متوجہ منظورش نمےشوم.
با ابروهایش بہ نیڪے اشاره مےڪند: فڪر نمےکردم سلیقہات اینجورے باشہ..بستہبندے ڪردے زنت رو....
عصبانیت مثل خون،هجوم مےآورد زیر شقیقہهایم.
دو طرف سرم نبض مےگیرد.
دوست دارم دست بیاندازم و یقہے مرتب پیراهنش را پاره ڪنم.دوست دارم مشتم را حوالہ ے صور ِت صاف و سہتیغ
شدهاش را بڪنم.
اما چارهے صحبت با این جماعت،فقط زبان خودشان است.
سعے مےڪنم حتے شده مصنوعے،پوزخند بزنمـ: بہتر از اینہ ڪہ چو ِب حراج بزنم بہ زنم...
آرش سرخ مےشود و لبهایش ڪش مےآیند
برای خواندن رمان به کانال زیر سر بزنید !
https://eitaa.com/joinchat/3779199116C01bbe3e533