از شدت هنرمند بودنِ زنداییِ بابام، زبانم قاصره.

سر سفره مشغولِ تعارف تیکه‌پاره کردن بودیم که داییِ بابام با لهجه اصفهانی و خیلی خونسرد گفت: بخورید آ نخورید، اینا دیگه برا دَی[دایی] پول نیمیشِد، پس تاعارف نکونید :)))))

دوچرخه‌ی قدیمیِ دایی بابام🥲 خورجینش اصلا>>>>>>

امام‌زاده سید‌هاشم به یاد : مکتب‌العباس ، شیخ‌السکوت ، سرباز ، حسینیه ، کافه‌شعر ، ذولجناح ، رضا رستگار | محبین ، جمهوری چایخوران ، درحوالی‌شهادت ، روح‌قرآن ، yoki , درخت‌هجده‌ساله ، مشعوف ، قلب‌قرآن ، هیئت ، رادیو آدخت ، خلوت‌گاه ، ن‌وازش ، شاید‌باز‌هم‌من . برسونید به دستشون .

ممنونم ای کسی که نمیشناسمت🥲♡

۱۴۰۳ / ۲ / ۱۳ . .🫀

دانشجوی آمریکایی میگه: کلِ ایران مثلِ رگهای بدن در جهان ریشه دوونده :))))

تو نگاه کن جهان فهمیده چخبره، اونوقت هموطن خودت تا هرچی میشه رو میاره به خودتحقیری.😐

دیروز توی ماشین، داشتم این آهنگ رو گوش میدادم و با خودم فکر کردم که توی این تیکه‌ش، اون آدم هم باید چشماش آبی باشه، هم موافقِ‌شون. موافق‌شون نباشه حامی‌ش هم نیستن. چون این آخر دیدیم و بهمون ثابت شد چشم رنگی‌هایی که تو دانشگاه‌های آمریکا بخاطرِ حمایت از مردم مظلوم غزه اینطور زیر دست و پا رفتن، کوچیکترین اهمیتی براشون نداشت . .

استادیوم سلتیک انگلستان:

رفتن به طبیعت رو بیشتر از رفتن به هر مکانی دوست دارم :)

حجاب رو آخوندا ساختن، و هیچ ربطی به باارزش و متمدن بودن زن نداره. انگلستان ۱۲۳ سال پیش درحالی که زناش چادر پوشیدن:

سر اسم گوجه سبز و آلوچه دعوا میکنید؟ میدونستین این آقا که ایرانی هم نیست این کلیپو گذاشته؛ خارجیا ریختن زیر پستش ازش میپرسن اونی که میخوری انگور درشته یا سیب ریزه؟🙂

کلی اکانت توییتر به اشتباه دارن عید فطرو تبریک میگن، فرصت خوبیه برای تشخیص بات‌ها از اکانت‌های واقعی و بلاک کردنشون.

دوتا چای که عجیب میچسبه: چای‌آتیشی و چایِ چایخانه‌ی حرم امام رضا[ع] :)))

نایب الزیارتونم رفقا.

نمیتونم بخوابم . یه چیزی اذیتم میکنه که نمیدونم چیه .. استرس؟ اضطراب؟ افکار؟ آخه برای چی؟ چی میتونه دلیلش باشه مثلا؟!

گاهی وقتا همینطوری بیخودی یهو یه اضطرابی میگیرتم انگار سر جلسه امتحانم و هیچی بلد نیستم .

تو گیر و دار افکارم، به این نتیجه رسیدم واقعا گاهی توی گرداب افکار گیر میفتم و ازش نمیتونم بیام بیرون. کم پیش میاد ولی وقتی پیش میاد اذیت کنندست. مثلا اینطوریه که همونطور که دارم به این فکر میکنم که فلان کار عقب مونده رو کی انجام بدم، یهو دعوای هشت سال پیش یادم میاد.😂

چاره کار اینه که گوشی رو بذارم کنار و به مغزم تشر بزنم "مسخره بازی درنیار! الان وقتش نیست، خسته‌م و امروز کلی کار دارم" و بعد هرطوری میشه بخوابم تا باز صدای توی سرم سخنرانی نکرده.

نام اثر: هوس‌های عجیب و غریب.

یکی از ممبرام پرسیده اذیت نیستی سر اینکه با پست گذاشتنت یسریا لفت میدن؟ بهش گفتم من فقط زمانی حق ناراحت بودنو دارم که فعالیت نکنم و لفت بدن🙂