eitaa logo
🌹منتظران موعود🌹
400 دنبال‌کننده
16.3هزار عکس
25.9هزار ویدیو
21 فایل
با ما همراه باشید. قدم به قدم در وقایع آخر الزمان از غیبت کبری تا غیبت صغری و اتفاقاتی که قبل ظهور و اخبار دنیا و خاورمیانه رخ خواهد داد فقط جهت یادآوری برای منتظرانه واقعی!! ♡♡ https://eitaa.com/joinchat/716112268C5f40584416
مشاهده در ایتا
دانلود
🔻حکایت جالب پرنده نصیحتگو ✍یک شکارچی ، پرنده‌ای🐦 را به دام انداخت. پرنده گفت : ای مرد بزرگوار ! تو در طول زندگی خود گوشت گاو🐮 و گوسفند🐑 بسیار خورده‌ای و هیچ وقت سیر نشده‌ای. از خوردن بدن کوچک و ریز من هم سیر نمی‌شوی. اگر مرا آزاد کنی ، سه پند ارزشمند به تو می‌دهم تا به سعادت و خوشبختی برسی. پند اول را در دستان تو می‌دهم ، اگر آزادم کنی. پند دوم را وقتی که روی بام خانه‌ات بنشینم به تو می‌دهم. پند سوم را وقتی که بر درخت بنشینم ، مرد قبول کرد. 🔺پرنده🐦گفت: 🔸پند اول اینکه : سخن محال را از کسی باور مکن👌 🔹️مرد بلافاصله او را آزاد کرد پرنده بر سر بام نشست😊 🔸️گفت پند دوم اینکه : هرگز غم گذشته را مخور برچیزی که از دست دادی حسرت مخور. پرنده 🐦روی شاخ درخت🌴 پرید و گفت : ای بزرگوار! در شکم من یک مروارید گرانبها به وزن ده درم هست. ولی متاسفانه روزی و قسمت تو و فرزندانت نبود. و گرنه با آن ثروتمند و خوشبخت می‌شدی. 🔻مرد شکارچی از شنیدن این سخن بسیار ناراحت شد و آه و ناله‌اش بلند شد. 🔸️پرنده با خنده به او گفت : مگر تو را نصیحت نکردم که بر گذشته افسوس نخور ؟ یا پند مرا نفهمیدی یا کر هستی ؟ 🔸پند دوم این بود که سخن ناممکن را باور نکنی. ای ساده لوح ! همه وزن من سه درم بیشتر نیست ، چگونه ممکن است که یک مروارید ده درمی در شکم من باشد؟ 🔹️مرد به خود آمد و گفت ای پرنده دانا پندهای تو بسیار گرانبهاست. پند سوم را هم به من بگو. 🔸️پرنده گفت : آیا به آن دو پند عمل کردی که پند سوم را هم بگویم. 🔻پند گفتن با نادان خواب‌آلود مانند بذر پاشیدن در زمین شوره‌زار است. ╚🦋⃟ٖٜٖٜٖ https://eitaa.com/joinchat/237437153Cf27c226a29 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
6.49M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
روزی اسب پیرمردی فرار کرد: مردم گفتند: چقدر بدشانسی! پیرمرد گفت: فقط خدا میدونه خوب شد یا بد ...! فردا اسب پیرمرد با چند اسب وحشی برگشت : مردم گفتند: چقدر خوش شانسی ! پیرمرد گفت:  فقط خدا میدونه خوب شد یا بد ...!   پسر پیرمرد از روی یکی از اسبها افتاد و پایش شکست : مردم گفتند: چقدر بدشانسی ! پیرمرد گفت:  فقط خدا میدونه خوب شد یا بد ...! فرداش از شهر آمدند و تمام مردهای جوان را به جنگ بردند بجز پسر پیرمرد که پایش شکسته بود. مردم گفتند: چقدر خوش شانسی ! پیرمرد گفت: فقط خدا میدونه خوب شد یا بد ...! ✍ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌https://eitaa.com/montazeran_Mouud
پادشاهی عمدا سنگ بزرگی وسط جاده گذاشت. بعضی بی تفاوت از کنار سنگ میگذشتند، بسیاری هم غر میزدند که حاکم این شهر عجب مرد بی عرضه ای است. تا اینکه یک روز یک مرد روستایی تخته سنگ را برداشت و کنار جاده قرار داد. ناگهان کیسه ای زیر آن دید، داخل آن کیسه، سکه های طلا و یک نامه بود. در نامه نوشته بود؛ هر سد و مانعی میتواند یک شانس برای تغییر زندگی انسان باشد. https://eitaa.com/montazeran_Mouud
📖 🔥 زنان جهنمی : ♦️علی بن عبد اللَّه الورّاق، از عبد العظیم حسنی، از امام جواد علیه السلام روایت کرده که گفت: پدرم به واسطه آباء گرامش از امیر مؤمنان علیه السلام نقل کرد که فرمود : ♦️امیرالمومنین حضرت على (ع) فرمود: ♦️یکروز من و سیّده زنان عالم حضرت فاطمه زهرا (علیهاالسلام ) بر حبیب خدا حضرت پیغمبر اسلام (ص) وارد شدیم و آن بزرگوار را در حالى دیدیم که شدیدا گریه مى کرد. ♦️به آن حضرت عرض کردم : پدر و مادرم فدایت شوند، یارسول اللّه ، چه شده ؟! چه چیزى شما را به گریه درآورده ؟ ♦️آن حضرت فرمود: یاعلى شب معراج وقتیکه به آسمان رفتم ، زنان امتم را در عذاب شدید مشاهده کردم . بخاطر آن شدت عذابها گریان و نالان شده ام . ♦️حضرت فاطمه زهرا (علیهاالسلام ) فرمود: مگر چه دیدید که اینقدر متأ ثر و گریان شده اید؟! ♦️حضرت رحمه للعالمین (ص) فرمود: 🔥1 - زنى را دیدم که بمویش آویزان کرده بودند، در حالیکه مغزش ‍ میجوشید. 🔥2 - زنى را مشاهده کردم که به زبانش آویزانش کرده بودند، و از حمیم جهنم در حلقش مى ریختند. 🔥3 - زنى را دیدم که به دو پستانش آویزانش کرده بودند. 🔥4 - زنى را مشاهده کردم که دست و پایش را بسته اند و مارها و عقربها را بر او مسلط کرده بودند. 🔥5 - زنى را دیدم که گوشت بدنش را با قیچى مى چیدند و مجبورش ‍ مى کردند که آن را بخورد، و آتش از زیر آن زبانه مى کشید. 🔥6 - زنى را مشاهده کردم که به صورت کر و لال و کور است ، در حالى که در تابوتى از آتش مى باشد و مغز سرش از دماغش خارج مى شود و بدن او به صورت جذام و برص است . 🔥7 - زنى را دیدم که به دو پایش آویزان کرده اند، در حالیکه در تنورى از آتش بود. 🔥8 - زنى را مشاهده کردم که گوشت بدنش را از قسمت جلو و عقب به وسیله مقراضهایى از آتش جدا مى کردند. 🔥9 - زنى را دیدم که صورت و دستهایش آتش گرفته ، در حالى که روده هایش را مى خورد. 🔥10 - زنى را مشاهده کردم که سرش مثل سر خوک ، و بدنش مثل بدن الاغ و به انواع عذابها شکنجه اش مى دادند. 🔥11 - زنى را دیدم که به صورت سگ بود، و آتش از عقبش خارج مى شد و ملائکه با گرز آهنى از آتش ، بر سر و بدنش مى کوبند. ♦️ فاطمه زهرا (علیهاالسلام ) فرمودند: اى حبیب من و اى نور چشم من ، اى پدر بزرگوارم به من بفرمائید که این زنان چه عملى داشته اند و به چه جهت به این عذابها گرفتار شده اند و راه و روششان چه بوده که پروردگار متعال آنها را به چنین شکنجه هایى مبتلا نموده ؟! ♦️ حضرت محمد (ص) فرمود: 1 - آن زنى را که به موهایش آویزان شده بود، آن زنى بود که موهایش ‍ را از مردان نامحرم نمى پوشانید. 2 - آن زنى را که به زبانش آویزان کرده بودند، آن زنیست که شوهرش را با زبانش اذیت مى کرد. 3 - آن زنى را که به دو پستانش آویزان بود، آن زنى بود که از همبستر شدن با شوهرش خوددارى مى نمود. 4 - آن زنى را که دست و پایش را بسته اند و مارها و عقربها را بر او مسلّط کرده بودند، آن زنى بود که بدون اجازه شوهرش از خانه خارج مى شد. 5 - آن زنى را که از گوشت بدنش با قیچى مى چیدند و به او مى خورانیدند، زنى بود که خودش را براى مردان نامحرم زینت مى کرد و بدنش را به آنها نشان مى داد. 6 - آن زنى را که کر و کور و لال بود، آن زنى بود که از راه زنا بچّه دار مى شد و به گردن شوهرش مى انداخت . 7 - آن زنى را که به پاهایش آویزانش کرده بودند، زنى بود که در حال نجاست وضو مى گرفت یعنى رعایت نجس و پاکى را نمى کرد، و در وقت جنابت و حیض غسل نمى نمود، و در نمازش سستى مى کرد. 8 - آن زنى را که از گوشت جلو و عقب بدنش با مقراض از آتش جدا مى کردند، زنى بود که خود را از راه نامشروع به مردان عرضه مى داشت . 9 - آن زنى که صورت و دستهایش آتش گرفته و روده هایش را مى خورد، آن زنى بود که قوّادى مى کرد، یعنى واسطه حرام بود. 10 - آن زنى که سرش مثل سر خوک و بدنش مثل بدن الاغ بود، آن زنى بود که سخن چینى مى کرد و زیاد دروغگو بود. 11 - آن زنى که به صورت سگ بود آن زنى بود که آوازه خوان (و صدایش را براى نامحرم با ناز و کرشمه و مهیّج رها مى کرد) و حسود بود. ♦️آن گاه پیامبر(ص) فرمود: وای بر زنی که شوی خویش را به غضب آرد و خوشا به حال بانوئی که شوهرش از او راضی باشد 📚شیخ صدوق‏، عیون أخبار الرضا(ع)، ج‏2، ص 9-11 https://eitaa.com/joinchat/237437153Cf27c226a29 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌