.
قدمگاه خورشید هشتم
✍️نجمه صالحی
از آن هنگام که قدوم نورانی حضرت سلطان، شاه خراسان علیهالسلام، خاک ایران را منور کرد، دوستداران ایشان به قصد تبرک جستن و یادبود حضور حضرت یار علیه السلام آثار فراوانی در زمین به یادگار گذاشتند.
قدمگاه یا گام جای امام هشتم علیه السلام از معروفترین کتیبههای ورود آن بزرگوار به ایران است. بیشتر اوقات هنگامی که نام قدمگاه را میشنویم، قدمگاه شهر نیشابور به ذهن متبادر میشود؛ وجه تسمیه قدمگاه، با توجه به سنگی سیاه است که جای دو پا بر روی آن نقش بسته و با نام قدمگاه امام رضا علیه السلام معروف شده است.
بنای کنونی قدمگاه نیشابور متعلق به قرن یازدهم هجری قمری است که به دستور شاه عباس صفوی با گنبد فیروزهای رنگ در دو طبقه و به شکل هشتگوش ساخته شده است.
اما در طول تاریخ و پس از هجرت امام رضا علیه السلام به ایران، آثار زیادی به یاد ایشان ساخته شد به عنوان نمونه قدمگاههای زیادی به قصد گرامیداشت یاد آن امام و تبرک جستن، در شهرهای مختلف ساخته شد که نشان از اهمیت سفر و علاقمندی مردم به پیشوای هشتم شیعیان علیه السلام دارد.
برخلاف تصور عموم که گمان دارند قدمت حضور شیعه در ایران به قرن نهم یعنی دوران صفویه و به اجبار دولتمردان صفوی بوده است، اینگونه نیست! پیش از آن تاریخ نیز ایرانیان، دارای قدرت اجتماعی و هویت بوده و به تبع آن آثار شیعی اسلامی را بنا کردهاند؛ به عنوان نمونه قدمگاه حضرت امام رضا علیه السلام در توران پشت یزد در سال ۵۴۹ ه.ق. ساخته شده است و اکنون به عنوان یک اثر و کتیبه تاریخی در یکی از موزههای بیرون از مرزهای ایران (فریر واشینگتن)نگهداری میشود.
وجود این قدمگاهها افزون بر آنکه در مطالعات تاریخ اجتماعی مهم است، گواه چند نکته است: اینکه اولا در ایران گرایشهای شیعی آنقدر زیاد بوده که حتی در شهرسازی و آثار فرهنگی نیز بروز داشته است. ثانیا به فرض اینکه نسبت دادن برخی از این بناها به حضرت رضا علیه السلام جعلی باشد، اما حاکی از آن است که بنای اصلیای بوده و افرادی به قصدهای مختلف از جمله کسب درآمد و جلب نظر دلدادگان، شیعیان و عاشقان اهل بیت علیهم السلام و... دست به جعل زدهاند.
به هر روی باید دانست که مردم با حضور در قدمگاهها، دل را تسلّا میدهند و با هر قدم خود را به ضامن آهو و آرام جانشان نزدیکتر میبینند و این عشق ورزیدنها بوی تولّا میدهد.
هنوز ندای حدیث سلسله الذهب در کوچه پس کوچههای نیشابور به گوش میرسد. او به میان مردمی آمد که تمدن اصیل و فرهنگی عمیق داشتند و همین خود عامل مهمی برای پذیرش آیین تشیع در ایران شد.
هفت شهر عشق را عطار میگردد ولی
او نمیداند بهشت جاودان دارد #رضا
پرسه در کوی رضا دل را کند آرامتر
من ندیدم دلرباتر از ضریحش تا به حال
https://virasty.com/najmehsalehi/1694773660324154527
#امام_رضا
#مشهدالرضا
#مجله_افکار_بانوان_حوزوی
@AFKAREHOWZAVI
.
🔖الگوی مبارزات خستگیناپذیر شیعه
✍آمنه عسکری منفرد
به گواهی تاریخ، دوران امامت امام موسی کاظم (علیه السلام) دورانی سراسر اختناق و خفقان برای شیعه بود و به قول محمد بن سنان از یاران امام رضا (علیه السلام) «از شمشیرها خون میچکید» (الکافی، ج ۸، ص ۲۵۷)، با این وجود امام هفتم شیعیان در داخل زندان، همچون مشعلی فروزان، روشنگر راه هدایت بود و اجازه نمیداد حرکت فکر و جهاد اسلامی متوقف بماند. خطر وجود امام کاظم(علیه السلام) خطر یک رهبر بزرگ بود که دانشی وسیع و تقوا و عبودیتی بینظیر داشت و با وجود عظمت ظاهری سلطنت هارونی، با قدرت و شجاعتی بینظیر، شیعیان را هدایت میکرد.
امام رضا (علیه السلام) نیز همچون پدر بزرگوارشان، در دوران قدرت مقتدرترین خلفای عباسی به امامت رسید و در شرایط خفقان موجود بعد از شهادت امام هفتم، با مأمون خلیفهی وقت عباسی، در پوشش تقیه مبارزاتی خستگیناپذیر و دائمی شروع کرد. مبارزاتی که به واسطهی دو عامل نفوذ امامت در اندیشهی شیعه، یعنی مظلومیت و قداست، بر تمام تدابیر شیطانی و خصمانهی مأمون پیروز گشت.
مأمون که بعد از کشتن برادرش امین، خلافت عباسی را غصب کرده و به دنبال کسب قدرت و خلافت بود، قدرت و نفوذ امام هشتم را نیز تاب نیاورد. بنابراین قصد کرد با دعوت امام به خراسان، ایشان را از میدان مبارزهی انقلابی در خفا و استتار به میدان سیاست بکشاند تا هم شیعیان را غاصب خلافت نشان دهد و هم زهد و پارسایی و بیاعتنایی ائمه به دنیا را در چشم همگان نقض کند و در نهایت سلحشوران علوی را تحت سیطرهی خود درآورد. مآمون که میخواست از این راه، قدرت نفوذ علویان را در چشم همگان تضعیف کند، پس تلاش کرد بعد از دعوت مزورانهی امام به مرو، با تفویض ظاهری ولایتعهدی به ایشان، سرمایهگذاری عظیم تشیع بر ولایتمداری علویان و شیعیان را دچار ضعف و خدشه کند.
اما علیابن موسیالرضا (علیه السلام) با تدبیری الهی بر کیاست مأمون فائق آمد و او را در میدان نبرد سیاسیای که خود مآمون به وجود آورده بود، شکست داد. پس در ابتدای امر، از قبول پیشنهاد ولیعهدی بهشدت استنکاف کرد و وقتی مأمون صریحاً ایشان را تهدید به قتل کرد، امام آن را در هر فرصتی به گوش شیعیان میرساند، تا همگان بدانند قبول این امر از جانب امام، با کراهت و تنها در جواب تهدید به قتل صورتگرفته است. همچنین شرطی که امام با قبول ولایتعهدی، مبنیبر عدم دخالت خود در جنگ و صلح، عزل و نصب و تدبیر امور گذاشت، ضربهی مهلکی بر ظاهر اعمال ریاکارانهی مأمون زد تا چهرهی نفاق او را برملا کند.علاوه بر این حضور قوی و مستحکم امام رضا (علیه السلام) در جلسات مناظرات با علمای به نام دوران، همراه با استدلالات قوی و محکم ایشان در پاسخ به سوالات و شبهات در امور علمی و فقهی و مسائل مربوط به اثبات حق خلافت و امامت شیعیان، که در حضور مأمون و مردم انجام میشد، مهر تاییدی بر حقانیت عصمت، علم و عدالت الهی امام و حق غصب شدهی امامت او توسط مأمون بود.
بدینسان تمامی نقشههای مأمون درجهت تضعیف قدرت شیعیان و نفوذ امامت بر جانها، نقش بر آب گشت و زندگی این امام همام را الگویی برای مبارزهی همیشگی شیعیان بصیر با دشمنان همیشه بیدار ساخت، چرا که به فرمودهی رهبر انقلاب دشمن همیشه بیدار است و در شکلهای مختلف و در لباسها و نقابهای گوناگون و با آرایشهای رنگارنگ ظاهر میشود و مسلمانان باید چشم تیزی داشته باشند و دشمن را بشناسند و راه مبارزهی با دشمن را یاد بگیرند. پیام زندگی پرماجرای علیابنموسیالرضا (علیه السلام) مبارزهی دائمی خستگیناپذیر است.» ( برگرفته از بیانات رهبر انقلاب، ۳ آذر۶۳).
#امام_رضا
#جهاد_روایت
#مجله_افکار_بانوان_حوزوی
@AFKAREHOWZAVI
.
سرباز کوچک
✍سیده فاطمه موسوی باردئی
ماجرا از آنجایی شروع شد که برای انجام امور طلاب نیاز به نیروی خدماتی داشتند.مادر دست سه فرزندش را گرفت تا بتواند گره ای از کار طلاب باز کند و فرزندانش را بیمه ی امام زمانش (عج) کند.
هر کدام به یک کاری مشغول شدند.
مادر که مشغول تمیز کردن کتابهای کتابخانه بود با صدای جیغ فرزندش کتابها را روی زمین رها کرد و سراسیمه به سمت صدا دوید.
تنها چیزی که می شنید صدای پسرک پنج ساله اش بود که با گریه و فریاد می گفت:((مامان برق منو گرفت،مامان برق منو گرفت))
پله ها را یکی پس از دیگری پشت سر گذاشت،چشمش که به پسرش افتاد دیگر توان ایستادن نداشت،به سنگ های سرد دیوار حوزه تکیه داد و نقش زمین شد.نفسش بند آمده بود.پیشانی اش خیس عرق بود.
پسرک به سمت مادر دوید و محکم بغلش کرد.
با اینکه ترسیده بود و دست و پاهای کوچکش می لرزیدند به مادرش دلداری می داد و می گفت:((مامان جون آروم باش، امام زمان کمکم کرد،نگران نباش چیزی نیست.حواسم نبود ،شیطون گولم زد میخ آهنی را توی پریز برق زدم.ولی مگه خودت نمی گفتی حوزه خونه امام زمانه و آقا بچه ها را خیلی دوست داره،منم امام زمان نجات داد))
مادر بهت زده فقط پسرش را نگاه می کرد،قطرات اشک بر گونه های استخوانی مادر جاری شدند.با همان چشمان خیس سرش را روی زمین گذاشت و از صمیم قلب گفت:یا امام زمان بچه هایم را به تو میسپارم.
خودت گفته ای هر کجا گرفتاری پیش آمد مرا به جیره خوارانم قسم بدهید ،پس قسم به همان جیره خوارانت فرزندانم، سربازان سپاهت باشند.
#جهاد_روایت
#پویش_نوشتن
#مجله_افکار_بانوان_حوزوی
@AFKAREHOWZAVI
.
«کربلا در کربلا میماند، اگر زینب نبود»
✍سیده ناهید موسوی
زینب کبری (س)یک بانوی برجسته در تاریخ بشریت است. نه فقط در تاریخ اسلام، واقعا اینگونه است آنشخصیت مستحکم و قوی، آن انسان بزرگ که چنان عمل میکند و کمتر انسانی، چه مرد چه زن، میتواند با این قدرت با این استحکام وارد میدانهای دشوار بشود.
آگاهی کامل حضرت زینب (س)، از جوشش خون برادرشان امام حسین (ع)، و وقتی بدن پاره پاره برادر را در آن قبله گاه عشق و محبت و فداکاری و مجاهدت، بر روی زمین افتاده دیدند، دستها را زیر بدن برد و سَر را به طرف آسمان بلند کرد و فریاد زد: «بار الها ! این قربانی را از ما قبول کن.» ایشان میدانستند خاطرهی آن خون جوشیده، سیلاب شهادت و فداکاری را در طول تاریخ، در سرزمین دل انسانهای مسلمان به راه خواهند افکند و افکند. از روز دهم محرم و همچنان در طول تاریخ ادامه دارد.
عظمت زینب کبری (س) فقط صبر او نیست؛ عظمت زینب (س) در جمع شدن تمام خصوصیات برجستهی یک انسان بزرگ و شخصیت های عظیم تاریخ در این زن است که در این چند روز از روزهای آخر دهه محرم تا برگشتن به مدینه که بار را تحویل داد. و مسولیت او تمام شد، در این یکی دو ماه عظیم ترین حوادث را با بهترین و حکیمانه ترین وجهی اداره کرده است؛ او یک انسان ممتاز است و البته یک نمونه کامل از زن مسلمان است، یعنی الگویی که اسلام برای تربیت زنان، آن را در مقابل چشم مردم دنیا قرار داده است.
روزهای دههی آخر صفر است روزهای بعد از اربعین است. اگر نگاهی کنیم به تاریخ صدر اسلام، این روزها روزهای زینب کبری (س) است. در طول تاریخ نمیشود نظیری برای این پیدا کرد. بعد هم در حوادث پی در پی، در دوران اسارت زینب (س) در کوفه، در شام، تا این روزها که پایان آن حوادث است و شروع یک سرآغاز دیگری است برای حرکت اسلامی و پیشرفت تفکر اسلامی و پیش بردن جامعه اسلامی. برای خاطر همین مجاهدت بزرگ، زینب کبری (س) در نزد خداوند متعال یک مقامی یافته است که برای ما قابل توصیف نیست.بی شک عظمت حرکت زینبی و خطبه فراموش نشدنی وی در بازار کوفه یک حرف زدن معمولی نیست. اظهار نظر معمولی یک شخصیت بزرگ نیست یک تحلیل عظیم از وضع جامعه اسلامی در آن دوره است که با زیباترین کلمات و با عمیقترین و غنی ترین مفاهیم در آن شرایط بیان شده است. و میفرماید: «مثل آن کسی شدید که پشم را میریسد، تبدیل به نخ میکند، بعد نخها را دوباره باز میکند، تبدیل میکند به همان پشم یا پنبه نریسیده.» با بی بصیرتی، با نشناختن فضا با تشخیص ندادن حق و باطل، کردههای خودتان را، گذشته خودتان را باطل کردید. ظاهر، ظاهر ایمان، دهان پُر از ادعای انقلابیگری، اما باطن، باطن پوک، باطن بی مقاومت در مقابل بادهای مخالف. این آسیب شناسی است. حضرت زینب (س) با این عدهی ناهمگون و غیرقابل اعتماد مواجه است اما این جور محکم حرف میزند. او زن تاریخ است این زن دیگر ضعیفه نیست نمیشود زن را ضعیفه دانست. این جوهر زنانه مومن اینجور خودش را در شرایط دشوار نشان میدهد. حماسهی ایشان مکمل حماسه عاشورا است.
متن کامل در صفحه نویسنده
#جهاد_روایت
#پویش_نوشتن
#مجله_افکار_بانوان_حوزوی
@AFKAREHOWZAVI
.
✍فاطمه شکیب رخ
روزهای آخر عزای امام حسین علیه السلام با پیراهن عزای شاه خراسان از تن برون میشود.
بهیاد کلام علامه طباطبایی(ره) که در وصف لطف امام رئوف علیهالسلام معتقد بود؛ همه امامان علیهم السلام لطف دارند، اما لطف امام رضا علیه السلام محسوس است.
همه امامان معصوم علیهم السلام رئوف هستند، اما رأفت حضرت امام رضا علیه السلام ظاهر است.
شاید به عبارتی بتوان گفت که این لطف، ارتباطی مانوس با احساس محبان حضرت مهربانی دارد!
«و أَمَّن لَجَأَ إِلَيكُم... »
هركس به شيوهى دل خود، به شما پناه مى آورد...
الا ای شاه لطف و کرم، که شب شهادت تان هم با الطاف مهربانی تان پیوند خورده، بگیر دست فقرایی را که سالهاست به آستان شما ملتمس شده اند.
شهادت شمش الشموش، امام هشتم، صاحب طوس بر محبان و شیعیان تسلیت!
#امام_رضا
#مجله_افکار_بانوان_حوزوی
@AFKAREHOWZAVI
.
خادم ...
✍فاطمه دماوندی
موکب زده بودند به عشق امام رئوف.موکبی دنج! همه خادمانش نوجوان بودند.مثل همان شهیدی که حسینیه به نامش بود.
جمعیت حسینه به خاطر سرمای هوا کمتر شده بود.استکان هایی که چای هایش خورده شده بود و شسته شده بود و آماده پذیرایی از مهمانان بود.
نزدیک تر رفتم.نگاه شان به دوربینم افتاد.با لبخندش فهماند که خجالت کشیده است از این که این جا هم دست از سر گوشی برنداشته است!
#جهاد_روایت
#پویش_نوشتن
#مجله_افکار_بانوان_حوزوی
@AFKAREHOWZAVI
.
امتداد خط سرخ آل طه
✍ایرانپور
داغی که سرد نمیشود و رو به خاموشی نمیرود. ایام عزای اباعبدالله علیه السلام جایش را به شادی ایام ربیع میدهد. اما مگر میشود که نام حسین علیهالسلام فراموش شود. لباس سیاه محرم و صفر با پیراهن سپید ماه میلاد رسولالله صلی الله علیه و آله و سلم عوض میشود اما آنچه باقی میماند حزن و اندوهی است که از شنیدن نام محزون حسین علیهالسلام میهمان قلبهایمان است. اندوهی که نه ملالآور که پیشبرنده است. نام حسین علیهالسلام است که قدمها را به سمت و سوی هستی میکشاند. این خون حسین است که از پس چهارده قرن کار شکنی طواغیت و فراعنه زمان هنوز بر تارک بلندترین قله های عزت میدرخشد. محب حسین علیهالسلام همیشه در مسیر است نه با قدم که با سر. روضه حسین علیهالسلام نه اشک و آه و ناله که درس است و سر مشق، که همیشه زمان، عاشوراست و همیشه زمین کربلا. حسینی ماندن هنر مردمان آخرالزمان است. افتخار مکتب نوکری اباعبدالله شهدایی است که با ایستادن در رکاب حسین علیهالسلام، نامشان در امتداد خط سرخ محمد و آل محمد ثبت شده است.
#جهاد_روایت
#پویش_نوشتن
#مجله_افکار_بانوان_حوزوی
@AFKAREHOWZAVI
.
ربیع آمد...
✍نجمه صالحی
ربیع آمد...
ربیعی که با فداکاری اولین امام، اولین گلش به ثمر نشست.
ربیعی که با ولادت بهار آفرینش، سرسبز شد.
ربیعی که روزنههای امید حیات را به کالبد زندگی تاباند.
ربیع آمد ای ربیع الانام!
خزان ایام با آمدن تو بهاری میشود!
بیا و خزان را بهاری کن ای ربیع دلها!!
✨حلول ماه ربیع الاول تهنیت✨
#ربیع_الاول
#لیله_المبیت
#حضرت_محمد
#مجله_افکار_بانوان_حوزوی
@AFKAREHOWZAVI
.
ماه ربیع
✍زهرا نجاتی
«حسین(ع) دارد نگاه میکند»
مرد خوشحال زل زد به نگاه گرم پیامبر: اینطور که میفرمایید، پس قصرها و درختان بسیاری، در بهشت برای ما آمادهاند.
لبخند روی لبهای زیبای پیامبر نشست. ردیف مرواریدها آشکار شد؛ نه چنین نیست، شما کارهای خوبی میکنید و به موجب آن، پاداشتان فراهم میشود اما بعد گناه میکنید و درختها میسوزند و کاخها خراب میشوند...
محرم و صفر تمام شد. اشکها و گریهها. مشکی پوشیدنها و سیاهی و موکب، اما حالا که تمام وجودمان پر از عطر حسین شده، حالا که خیلی قولها دادهایم و چندروزی است روی پلههای اول نردبام، قدم گذاشتهایم،
حالا که بعضی موسیقیها و فیلمها و شمارهها حذف شده، خدا کند کسی پیدا شود و به این حال خوشمان،
به این پر از عطرحسین فاطمه بودنمان، به ای انگیزهمان برای طغیان نکردن پیش چشم حسین فاطمه، تافت بزند.
اسیدسیتریک بپاشد توی حال روحمان.
دست ما را بگیرد و هرروز توی گوشمان زمزمه کند؛ قول داده بودی، حسین دارد نگاهت میکند.. هنوز هم.
مهم نیست چند روز از محرم و صفر بگذرد. اگر ادب ماه حسین را نگهداشتهای، پس بیشتر هم میتوانی. چرا فقط دو ماه؟ دوازده ماهت را نذر او کن و بالا بیا. آن وقت میبینی «ان الحسین مصباح الهدی»، یعنی چه؟
«کشتی نجات بودن حسین علیه السلام» را.
آن وقت نور «رحمت الله الواسعه»، روحت را نورانی و درخشان و صیقلی میکند.
آن وقت میفهمی «چرا محرم و صفر است که اسلام را زنده نگه داشته»
به ماه ربیع خوش آمدی. الهی که برایت «ربیع قلب» باشد و «پاییز بیرحم گناه».
#صفر
#ربیع_الاول
#مجله_افکار_بانوان_حوزوی
@AFKAREHOWZAVI