eitaa logo
مجله‌ افکار بانوان‌ حوزوی
770 دنبال‌کننده
1.6هزار عکس
274 ویدیو
22 فایل
*مجله #افکار_بانوان_حوزوی به دغدغه‌ی #انسان امروز می‌اندیشد. * این مجله وابسته به تولید محتوای "هیأت تحریریه بانو مجتهده امین" و "کانون فرهنگی مدادالفضلا" ست. @AFKAREHOWZAVI 🔻ارتباط با سردبیر: نجمه‌صالحی @salehi6
مشاهده در ایتا
دانلود
⚘⚘ محبوب خدا ⚘⚘ در کوچه باغ نهج البلاغه قدم می زدم، عطر کلام مولا علی علیه السلام سرمستم می کرد، درب باغ خطبه هشتادو هفت به رویم گشوده بود، نگاری از واژگان مرا به سمت باغ فرا می خواند. به اشتیاق وارد شدم . چه بزم دلگشایی بوداز سخنان مولا. حروف و واژگان دست به دست یکدیگر داده بودند تا بگویند ویژگیهای بندگان محبوب خدا را. ومن به عشق، گوشه ای به تماشای تصویرآفرینی کلمات امیرالمومنین علیه السلام نشستم. واژگان همینطور از جلوی دیدگانم می گذشتند و مرا به یادکسی می انداختند. "ای بندگان خدا! محبوبترین بنده خدا کسی است که خدا او را در تربیت نفسش کمک کند" " چراغ تاریکیها.... کلید درهای بسته، مشکل گشای دشواریها. راهنمای گمگشتگان در بیابان حیرانیهاست." " او حق را می شناسدوبه آن عمل می کند. او به هر کار خیری که پیش آید قیام می کندو هرجا گمان خیری رود به سوی آن می شتابد، این مومن زمام امور خود را به قرآن سپرده است. هرجا قران بار بیندازد فرود می اید و هرجا قران جا بگیرد مسکن می کند". چقدر این اوصاف آشنا بود. آنگاه که تصویر نماز شب شهید آیت الله رییسی منتشر شد. کلام مولا را می خواندم و تصویر شهید در ذهنم نقش می بست . آنگاه که کلید مشکل گشای محرومین بود . شر دیو هفت سر کرونا را از سر مردم کم کرد و کارگران بیکار از هجمه اقتصادی دشمن را کریمانه به اشتغال باز گرداند. جام جان روستائیانی را که یک عمر از نعمت آب گوارا ، محروم بودند سیراب نمود. بامردم به نیکی نشست و دیوارهای طبقاتی و شأنیت گرایی را ازبین مسولین ومردم برداشت و پنجره ای به هوای تازه خدمت گشود.به فرموده امام خامنه ای عزیز سبک جدیدی از خدمتگزاری و مدیریت را ایجاد کرد، او چه زیبا قران را در سازمان ملل به رخ طاغوتها کشید و مصمم و انقلابی به استکبار جهانی نه گفت ، یک نه از جنس "لا" بر طاغوتها ،فرعونها، از جنس "لا اله الاالله". یادش به خیر و ماندگار . اینک ما به برکت فرهنگ سازی نهج البلاغه تمنای تکرار بزرگانی مثل آیت الله شهید رییسی را داریم. نسلی که مسوولین اش تکرار مکرر شهدا باشند. روح او و همراهان شهیدش،در جوار عنایات امیر مومنان علی علیه السلام شاد ⚘⚘⚘ خادم نهج البلاغه ✍زینب سیدمیرزایی @AFKAREHOWZAVI
♡ گاهی که دلم می گیرد بهانه گیر می شود. اگر زبان باز کند خواهد گفت بهانه تو را دارد! میخواهد پهلوی تو باشد فقط او باشد و تو تا بی هیچ حرف و حدیثی در آغوشش بگیری 💞 دستی بر ذهن نا آرام اش بکشی و غبار دلتنگی را از روی قفسه سینه اش پاک کنی. آری دلم از یک جایی شکسته است، و حتی فرصت گریستن را هم نداشته است. دنبال یک جای دنج می گردد تا سنگینی اشکهای پنهان شده اش را فرو بریزد و بغض های گره خورده اش را پاره کند؛ و کجا دنج تر و امن تر از صحن و سرای "تو" آری !دلم میخواهد تمام گلایه هایش را با تو بگوید گلایه از خودش، گلایه از دنیا و نامهربانی هایش . قبل اینکه کوله بار سفر ببندم پیشاپیش بند دلم را به پنجره فولادت گره زده ام تا با اذن زیارتت پاره شود؛ نزدیک غروب آفتاب با آوای رضاجان رضاجانِ نقار خانه ات، کبوتر حرمَت می شود،بر سقف آسمان آبی حرمَت پرواز میکند و روی گنبد طلای اسمال طلایت مینشید. دلبر جانم! اینک دلم آرام میگیرد گویی تمام دنیا که نه ؛ تمام بهشت را به او داده اند. به خود می آیم در حالیکه سرم را روی کاشی های هفت رنگ حرمت تکیه داده ام ، مهربانی هایت را که میشمارم زبانم باز میشود به ذکر یا رئوفُ یا رئوفُ یا رئوف... ✍ طاهره قادری @AFKAREHOWZAVI
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
گاهِ بروزرسانی خویشتن مدتی پیش، از تلویزیون نماز جماعت مساجد مختلف که پخش می‌شد را می‌دیدم و غصه می‌خوردم که چرا مساجدمان اینقدر خلوت شده و همین جمعیت کم نیز اغلب، سالمندان عزیز هستند. یکباره با غرشِ خودِ درونم، سر جا میخکوب شدم، فریادی سرم کشید:«تو که جوان عزیز جامعه هستی چرا در منزل نشسته‌ای؟ تو که ادعای دلسوزی داری، تو که غصه‌دار فرهنگ نماز جماعت در مملکت اسلامی هستی چرا چسبیدی به خانه و فرزند و این‌ها را بهانه کرده‌ای برای شانه‌خالی کردن از انجام وظیفه...؟» همین‌طور فریاد می‌زد که گفتم:« چشم، آرام، فهمیدم، به روح نماز قسم متوجه شدم، ببخشید، الهی العفو، استغفرالله،...» با حمد و ثنای الهی از اینکه یکی از نقاط کم‌کاری‌ام را فهمیدم عزمم را جزم نمودم و شروع کردم به شرکت در نماز جماعت مسجد محل. بماند که روزهای اول جملاتی می‌شنیدم از قبیل: «راه گم کرده‌ای! چه عجب! افتخار دادید!» همه را به جان خریدم و در پاسخ همه لبخند زدم و بی‌توجه به حواشی کارم را ادامه دادم و بسیار حوصله می‌خواهد که از آثارش برایتان بگویم، فقط به یک نکته بسنده می‌کنم و آن هم نتیجه‌ی مهمی که از این اتفاق مبارک گرفتم که در هر کاری باید از خودمان شروع کنیم، باید به جای غرزدن و ایرادگرفتن، ابتدا خودمان را ببینیم و بسنجیم که با یک شهروند آرمانی انقلابی مسلمان و تراز چقدر فاصله داریم. در هر نقطه‌ای از دنیا که ایستاده‌ایم تکلیف خود را دریابیم و درست بدان عمل کنیم و به آیه‌ی شریفه‌ی « قو اَنْفُسَکُم و اَهْلیکُم ناراً. مراقب خودتان و اهلتان باشید. تحریم/۶» توجه کنیم. یعنی ابتدای امر پرداختن به خود و همراه کردن خانواده و اهل خانه‌ی خود، بعد به سرعت نتیجه‌ی آن را در جامعه خواهیم دید. این سبک از زندگی و منش در همه‌ی عرصه‌های اجتماعی اثرگذار و امکان‌پذیر است و با همین روش منطقی می‌شود خیل مشکلات عظیم جامعه را برطرف ساخت و به زیستن در مدینه‌ی فاضله نزدیک شد و این اصلا شعار نیست، فقط و فقط مرد میدان می‌خواهد و اراده‌ی قوی. ✍ مهدوی @AFKAREHOWZAVI
▪️یادبود مجازی با هدیه فاتحه، صلوات و قرائت قرآن بمناسبت سالگرد شهادت رئیس جمهور مقتدر و مظلوم ایران «آیت‌الله رئیسی» و همراهان شهیدش👇👇 https://fatehe-online.ir/2775146 لطفاً نشر دهید تا در ثواب آن سهیم باشید.
علم یا آینده؟ نگاهی انتقادی به اولویت‌های ناعادلانه در سیاست‌گذاری آموزشی ژاپن ✍🏻 زهرا کبیری‌پور امروز کارشناس یک برنامه‌ی رادیویی، در خلال صحبت‌هایش درباره‌ی فرزندآوری و توجه به سن باروری، قانون عجیبی از ژاپن را اعلام کرد. بر اساس این قانون، وزارت علوم این کشور تصمیم گرفته شرایط ورود دختران به دانشگاه‌ها را سخت‌تر کند تا پس از ناکامی در تحصیل، به‌ناچار به سمت ازدواج و فرزندآوری بروند! در نگاه اول، شاید برای بعضی‌ها این تصمیم قابل توجیه باشد. حتی من هم ناخودآگاه با خودم فکر کردم که این قانون چقدر برای کشور ما هم ضروری به نظر می‌رسد؛ جایی که بسیاری از دختران جوان، به‌خاطر ادامه‌ی تحصیل، دیر ازدواج می‌کنند و از فرزندآوری غافل می‌شوند. اما هرچه بیشتر به این خبر فکر کردم، بیشتر متوجه شدم که در پس چنین سیاستی، نگاهی ناعادلانه و تبعیض‌آمیز نسبت به زنان نهفته است. آیا واقعاً راه‌حل بحران جمعیت، محروم کردن دختران از دانشگاه است؟ آیا نقش‌آفرینی در عرصه‌ی علم باید فدای دغدغه‌های جمعیتی شود؟ ژاپن، به جای اصلاح ساختارهای حمایت از خانواده، تصمیم گرفته با ابزار تبعیض آموزشی، مسئله‌ی جمعیت را حل کند؛ آن هم در حالی که جامعه‌اش با بحران پیری، کاهش امید به زندگی، و مشکلات اقتصادی دست به گریبان است. این بحران‌ها در کشور ما نیز کم‌وبیش وجود دارد. اما آیا ما هم باید علم‌آموزی دختران را قربانی کنیم؟ واقعیت این است که مشکل اصلی، تحصیل دختران نیست؛ بلکه نبود سازوکاری است که به زن ایرانی اجازه دهد در کنار علم‌آموزی، ازدواجی موفق و فرزندآوریِ آگاهانه را تجربه کند. ما به سیاست‌هایی نیاز داریم که تعادل میان نقش‌های اجتماعی و خانوادگی زنان را ممکن سازد، نه آنکه آن‌ها را وادار کند بین یکی از این دو را انتخاب کنند. امروز جامعه‌ی ما بیش از هر زمان دیگری به زنانی نیاز دارد که بتوانند در کنار رشد علمی و تخصصی، نقش فعال و مؤثری نیز در بنیان خانواده و تربیت نسل آینده ایفا کنند. محروم کردن آن‌ها از دانشگاه، یعنی عقب‌نشینی از آینده‌ای که با حضور آگاهانه‌ی زنان می‌تواند روشن‌تر باشد. @AFKAREHOWZAVI
. فرزندآوری؛ جهادی مقدس در عصر بحران هویت🍀 ✍رضایت در طول تاریخ، هیچ جهاد و هیچ نبردی بدون سختی نبوده است. همان‌طور که رزمندگان در میدان‌های جنگ، با جان و دل از ایمان و وطن دفاع می‌کردند، امروز نیز جهادی دیگر در جریان است—جهادی خاموش اما تعیین‌کننده، جهادِ بقا و استمرار هویت شیعی اسلامی. فرزندآوری، در نگاه دین، نه فقط یک امر طبیعی، بلکه عبادتی است که آینده امت را تضمین می‌کند. پیامبر اکرم (ص) فرمودند: *"ازدواج کنید و فرزند بیاورید، که من در روز قیامت به کثرت شما افتخار می‌کنم."* این سخن، تأکیدی بر نقش خانواده در ساختن آینده‌ای پرشکوه است. اما در عصر حاضر، دشمنان فرهنگ اسلامی با تمام توان می‌کوشند تا جایگزین‌هایی برای نیاز فطری بانوان به مادری ایجاد کنند—از مشاغل پرزرق‌وبرق گرفته تا سبک زندگی‌های فردگرایانه‌ای که آرامش و شیرینی مادر بودن را تحقیر می‌کنند. با کاهش نسل شیعه، ضعف در آینده امت اسلامی رخ می‌نماید. اگر در جنگ سخت، فقدان نیروهای رزمی سبب شکست جبهه می‌شود، در جنگ نرم، کاهش جمعیت و ضعیف شدن بنیان خانواده، امت اسلامی را در معرض تهدید قرار می‌دهد. هر کودکی که در آغوش مادر مسلمان رشد می‌کند، سربازی بالقوه در سپاه حق است. بنابراین، فرزندآوری در این دوران، همانند حضور در میدان جنگ، یک تکلیف الهی است. هیچ راهی که به ارزش برسد، بدون سختی نیست. مادرانی که با وجود تمام مشکلات اقتصادی، اجتماعی، و فکری، تصمیم به فرزندآوری و تربیت نسل آینده می‌گیرند، در حقیقت همان رزمندگانی‌اند که با شمشیر صبر و ایمان از ارزش‌ها دفاع می‌کنند. این مجاهدت، در نظام الهی، اجری عظیم دارد، چنانکه قرآن کریم می‌فرماید: *"پس از سختی، آسانی است."* (سوره شرح، آیه 6) در این دوران که دشمنان اسلام تلاش دارند با تبلیغات گسترده، مادران را از فرزندآوری منصرف کنند، آگاه‌سازی و تبیین ارزش‌های خانواده، از مهم‌ترین اقدامات است. پس هر مادری که در این مسیر گام بردارد، نه تنها مایه افتخار پیامبر اکرم (ص) است، بلکه در جبهه‌ای مقدس، در حال حفظ هویت، فرهنگ و عقیده است. این همان جهاد واقعی امروز است—و چه جهادی بالاتر از ساختن نسل آینده؟ مادران، پرچمداران فردای امت‌اند. @AFKAREHOWZAVI
2.44M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
✍زهرا گندمکار وقتی این جمله ی ساده و پرمعنا از امام جواد علیه السلام را دیدم به این فکر کردم که جواد الائمه (ع) چقدر زیبا صبر را به بالش نرم تشبیه کردند؛ آنجا که می فرمایند:تکیه بر صبر کن و صبر را بالش خود قرار بده. انسانِ صبور، میتواند نرم و آرام بخش باشد! به این فکر کرده‌اید که آیا با اخلاق، رفتار، کلام و عملکردمان، طوری هستیم که مایه آرامش و قرار دیگران باشیم؟ آیا هر کس با ما مواجه می شود از لحن ما ، نگاه ما، خدمت بی منت ما، متانت ما، گذشت ما ،صبر، آرامش و چشم پوشی ما آرام می گیرد و از این آرامش، دلبسته معرفت ،سلوک و راه ما شود؟ آیا شده وجودمان از صبر، آرامشگر باشد و این آرامش بر نوع نگاه و روش زندگی کسی شده تاثیر گذاشته باشد؟ آرامش، این روزها گمشده ی خیلی هاست. @AFKAREHOWZAVI
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
دحوالارض؛ در جمعه‌ای برای آغاز ✍🏻 زهرا کبیری پور جمعه است و دحوالارض؛ روزی که زمین از دلِ آب سربرآورد، گسترده شد، و برای میزبانی از خلیفه‌ خدا آماده گشت. این جمعه اما فقط یک روز خاص در تقویم نیست، فرصتی است برای بازگشت، برای از نو شدن، برای به پهنای رحمت خدا سجده کردن. می‌گویند در چنین روزی، زمین از نقطه‌ای که کعبه در آن بنا شده، حیات یافت. و من فکر می‌کنم، مبادا دحوالارض فقط داستان خاک و آب باشد؟ مبادا خدا، هر سال این روز را در تقویم ما می‌گذارد، برای آن‌که ما هم از دل تلاطم‌مان، از دل ناامیدی‌ها و خاکستری‌ها، دوباره بیرون بیاییم؟ شاید این جمعه، روز گسترده شدن ماست؛ ما که خسته‌ایم، دور افتاده‌ایم، اما هنوز هم می‌توانیم قبله‌ باشیم برای رحمتی که خلیفه‌اش را انتظار می‌کشد. دحوالارض امسال با جمعه گره خورده؛ و مگر جمعه، وعده‌گاه ندبه‌ها نیست؟ دلم می‌خواهد باور کنم زمینی که آماده‌ی حضور حجت خدا شد، امسال ما را هم آماده می‌خواهد؛ برای ظهور، برای حضور، برای آن وعده‌ی قدیمی: یملأُ الأرضَ قسطاً و عدلاً… این جمعه، در روزی که زمین مأمن خلیفه‌الله شد، ما هم عهد می‌بندیم که زمین دل‌هامان را برای آمدنش آماده کنیم. اللهم اجعلنا من انصاره و اعوانه @AFKAREHOWZAVI
《برادرامیرالمومنین》 ✍پریا بابایان نیمی از خرداد گذشته بود و مثل هر سال زمان مراسم ارتحال امام فرا رسیده بود؛ جمعیت بیشتر از هر سال بودند مردم امسال غیر از داغ امام، داغ تازه دیگری هم دل‌شان را می سوزاند. مردم آمده بودند رهبری برایشان سخنی بگوید تا کمی قلب‌شان آرام شود اما با سخنی که آقا گفت هنوزم که هنوز است داغ دل شعله می کشد و شعله ورتر می شود:" دلم برای رئیسی سوخت" کانال ها ،اخبار، فضای مجازی ،کتاب ها ،فضای حقیقی و... همه و همه از هم پیشی می گرفتند تا خدماتش را فریاد بزنند؛ رکوردها، پیشرفت های خدمات پزشکی، تسویه بدهی های بانکی، احیای کارخانه ها ،لایروبی دریاچه ها، ساخت جاده و اتوبان ،آب‌رسانی ها، صادرات و..و...و... من و من ها بهت زده، انگشت به دهان، که کی این همه کار انجام شد؟! چرا ما نفهمیدیم ؟!واقعا این فردی که از او سخن می گویند همان رئیسی خودمان بود ؟؟!! حال دلم بد بود، هیاهوی داخل سرم خسته ام کرده بود. دوست داشتم دکمه ای برای خاموش کردنش داشتم. حال بد و هیاهوی سر،بچه های بی قرار این روزهای من بودند. برداشتمشان و کشان کشان با خودم بردم تا رسیدم به مسجد؛ گوشه ای کز کردم و سرم را به زانو گذاشتم؛ بچه های بی قرارم هم انگار کمی آرام شده بودند تا سر را از زانو گرفتم وچشمم افتاد به عکس آقای رئیسی، انگار که فیتیله ای زده باشی به خاکستر، دوباره دل سوخت و هیاهوی سر گوش عالم را کر کرد.تندی چشمانم را بستم و سعی کردم آرامشان کنم. عجیب است داشتند آرام می شدند با صدایی که از گوشه مسجد می آمد و استادی که داشت نهج البلاغه می گفت:" خواهرا حکمت ۲۸۹ نهج البلاغه را می خوانم شما بگویید یاد چه کسی می افتید؟ امیرالمومنین علی علیه السلام در توصیف یکی از دوستانشان می فرمایند: برادر دینی داشتم که در چشم من بزرگ بود چون دنیا در چشم او بی ارزش بود از شکمبارگی دور بود. آنچه را نمی یافت آرزو نمی کرد و آنچه را می یافت زیاده روی نداشت. در بیشتر عمرش ساکت بود ،اما گاهی که لب به سخن می گشود بر دیگر سخنوران برتری داشت و تشنگی پرسش کنندگان را فرو می نشاند. به ظاهر ناتوان می نمود اما در برخورد جدی، چنان شیر می خروشید. از درد ناله نمی کرد،مگر پس از تندرستی و بهبودی. اگر در سخن گفتن بر او پیشی می گرفتند در سکوت مغلوب نمی گردید و بر شنیدن بیشتر از سخن گفتن حریص بود." آرام شدیم خیلی آرام چرا که او برادر امیرالمومنین بود و دیگر هیچ. @AFKAREHOWZAVI