روز شمار وقایع کربلا از 15رجب سال 60هجری تا 15 رجب سال 61 هجری.jpg
13.59M
روز شمار وقایع کربلا از 15رجب سال 60هجری تا 15 رجب سال 61 هجری
اهداف قیام امام حسین علیه السلام.gif
1.32M
اهداف قیام امام حسین علیه السلام
نتایج قیام امام حسین علیه السلام.jpg
3.55M
نتایج قیام امام حسین علیه السلام
زندگی نامه امام حسین علیه السلام.jpg
1.66M
زندگی نامه امام حسین علیه السلام
ضریح حرم امام حسین علیه السلام- از بنی اسد تا فرشچیان.jpg
866.2K
ضریح حرم امام حسین علیه السلام- از بنی اسد تا فرشچیان
10 ویژگی مجلس امام حسین علیه السلام.jpg
368.4K
10 ویژگی مجلس امام حسین علیه السلام
آیا امام حسين(عليه السلام)به خواهرش حضرت زینب (سلام الله علیها)فرموده برای من عزاداری نکن؟؟!
امام حسين عليه السلام شب عاشورا به خواهرش ام المصائب حضرت زینب کبری (سلام الله علیها) فرمود:
وَ قَالَ لَهَا يَا أُخَيَّةُ إِنِّي أَقْسَمْتُ فَأَبِرِّي قَسَمِي لَا تَشُقِّي عَلَيَّ جَيْباً وَ لَا تَخْمَشِي عَلَيَّ وَجْهاً وَ لَا تَدْعِي عَلَيَّ بِالْوَيْلِ وَ الثُّبُورِ إِذَا أَنَا هَلَكْتُ [1]
وَقَالَ لها: يَا أخية، إني أقسم عَلَيْك فأبري قسمي، لا تشقي علي جيبا، وَلا تخمشي علي وجها، وَلا تدعي علي بالويل والثبور إذا أنا هلكت[2]
خواهر جان من ترا سوگند ميدهم- و بايد بدين سوگند رفتار كنى- وقتی من كشته شدم گريبان و یقه چاك نزن و پاره نکن، و روى خود با ناخنت نخراش ، و ويل و ثبور و حسرت بر نبودنِ من نكن (چرا مُردی ؟ خدایا چرا ازم گرفتی؟ کاش نمی مُردی!کاش من بجات می مُردم! و ...).
👇و آنچه در تاریخ آمده 👇
بعد از واقعه عاشورا و قبل از آنکه لشکر عمر سعد از کربلا بروند(روزیازدهم محرم) زینب سلام الله علیها و زنان اهل بیت علیهم السلام وقتی از کنار بدن های بی سر شهداء و بدن آغشته به خون برادرش عبور دادند👇
قُرَّة بْن قَيْس تَمِيمِيّ مىگويد: لا أنسَ زَيْنَبَ ابْنَةَ فَاطِمَةَ حِينَ مَرَّتْ بِأَخِيهَا الْحُسَيْنِ [عَلَيْهِ السَّلاَمُ] صَرِيعاً فراموش نمىكنم هنگامى را كه زينب دختر فاطمه از كنار قتلگاه برادرش مىگذشت، در حالى كه مىگفت: يَا مُحَمَّدَاهْ! يَا مُحَمَّدَاهْ! صَلَّى عَلَيْكَ مَلاَئِكَةُ السَّمَاءِ ملائكه آسمان بر تو درود مىفرستند، هَذَا الْحُسَيْنُ بِالْعَرَاءِ، اين همان حسين است زير آسمان [بىسايهبان] قرار گرفته، مُرَمَّلٌ بِالدِّمَاءِ به خاك و خون آغشته، مُقَطَّعُ الْأَعْضَاءِ و اعضايش قطعهقطعه شده است. يَا مُحَمَّدَاهْ! وَ بَنَاتُكَ سَبَايَا دخترانت اسير گرديده، وَ ذُرِّيَّتُكَ مُقَتَّلَةً فرزندانت كشته شدهاند، تَسْفِي عَلَيْهَا الصَّبَا باد صبا گرد و غبارش را بر آنان مىگستراند!
[قرّة كه خود جزو لشكر عمر بن سعد بوده مىگويد:] فَأَبْكَتْ وَ اللَّهِ كُلَّ عَدُوٍّ وَ صَدِيقٍ به خدا قسم زينب دوست و دشمن را به گريه انداخت! وَ صِحْنَ النِّسْوَةُ بطورى كه زنان صيحه زده ، وَ لَطَمْنَ وُجُوهَهُنَّ بر صورتهاى خويش سيلى مىزدند[3]
تعبیر وارده از حالت زنان صِحْنَ النِّسْوَةُ وَ لَطَمْنَ وُجُوهَهُنَّ است و "لَطَمْنَ وُجُوهَهُنَّ = سیلی به صورت خود زدند" غیر از "خَمَشْنَ وُجُوهَهُنَّ = با چنگ و ناخن صورت خود را مخدوش کردند و خراشیدند" است.
توجه در این روایت که شیعه و سنی نقل کرده سخنی از عزاداری نکردن به میان نیامده!!!!!
الْوَيْلُ: حلول الشر. و الْوَيْلَةُ: الفضيحة و البلية، و إذا قال: وا وَيْلَتَاهُ، فإنما معناه: وا فضيحتاه[4]
و الثُّبُورُ: الهلاك.[5]
و الثُّبُور: الويل و الهلاك؛ و كذلك فسِّر في التنزيل: دَعَوْا هُنالِكَ ثُبُوراً ، أي ويلًا، و اللّه أعلم. [6]
و الخَمْشُ: في الوجه، و قد يستعمل في الجسد. و الخُمَاشَةُ : الجناية و الجراحة و الكَدْمَة[7]
و الخَمْش: خَمْش الوجه بالأظفار حتى تَدْمَى، و كان النساء يفعلن ذلك في المآتم [8]
اللَّطْمُ: ضرب الخد، و صفحات الجسم ببسط اليد. و الْمَلَاطِمُ: الخُدُود [9]
و الصّياح، الصوت الشديد. صاحَ صَيْحة و صِياحا [10]
[1] الإرشاد في معرفة حجج الله على العباد ، شیخ مفید رحمة الله علیه(متوفی413هـ)؛ ج2 ؛ ص92.
[2] تَارِيخ الطَّبَرِيّ(متوفی٣٦٩هـ)= تاريخ الرسل والملوك، وصلة تاريخ الطبري؛ ج5ص 421. 👈 از منابع اهل سنت👉
[3] همان؛ ج5ص 456.
[4] كِتَابُ «الْعَيْن»، فَراهِيدِيّ خليل بن احمد(متوفی175 ه. ق)؛ ج8 ؛ ص: 366- قم، چاپ: دوم، 1409 ه.ق.
[5] همان؛ ص222.
[6] جَمْهَرَةِ اللُّغةِ، ابْن دُرَيْد محمد بن حسن(متوفی321 ه. ق)؛ ج1 ؛ ص259- بيروت، چاپ: اول، 1988 م.
[7] كِتَابُ «الْعَيْن» ؛ ج4 ؛ ص174
[8] جَمْهَرَةِ اللُّغةِ ؛ ص602.
[9] كِتَابُ «الْعَيْن» ؛ ج7 ؛ ص433.
[10] همان؛ج3 ؛ ص270.
#پاسخ_به_شبهه #شبهه #پاسخ
#عزاداری #عاشورا
فهرست
👇 #داستان بزغاله ها و گرگ 👇
مردم کوفه که خبر آمدن امام حسین علیه السلام را به کوفه شنیده بودند منتظر قدوم حضرت بودند تا اینکه روزی شخصی عمامه سیاه که به سر داشت با صورت پوشیده[1] ،همراه چند نفر وارد کوفه و بازار کوفه شد مردم خیال کردند که او امام حسین علیه السلام است ولذا نزدش حاضر شدند چرا که منتظر حضرت بودند[2] او به هر جا که می رفت مردم به او سلام می دادند و خوش آمد گویی می کردند [3] به او می گفتند يابن رسول الله، الحمدُ لله الذى أراناك. ای فرزندرسول خدا(صوات الله علیه و آله) ، خدا را شکر که تو را دیدیم. و دست و پای او را می بوسیدند[4] و او با کمال وقاحت و جسارت گفت لشدّ ما فَسَدَ هؤلاء چه قدر احمق هستند!
آری او عبیدالله بن زیاد بن ابیه (لعنهم الله)بود که آمده بود والی و حاکم کوفه شود تا شیعیان ومحبین امام حسین علیه السلام را از حمایت آن حضرت دور کند و عده ای را با پول و عده ای را با ترس شمشیر خرید یعنی 18 هزار نفر که با حضرت مسلم علیه السلام بیعت کردند یا دفتری مشتمل بر اسامی 100هزار نفر دعوت کننده و مدعی حمایت از حضرت، که فرستادگان اهل کوفه،به امام حسین علیه السلام رساندند.[5]
در داستان بزغاله و گرگ ، به علت کوتاه فهمی و نبود بصیرت ، گرگ توانست موفق شود و فقط مردم کوفه نبودند و مردم بصره هم اکثر کسانی که نامه امام حسین علیه السلام را دریافت کردند نامه را کتمان کردند و یکی از آنها هم خیال کرد فردی که نامه را آورده از نفرات عبیدالله بن زیاد بن ابیه (لعنهم الله) است ولذا او را گردن زد.[6] و امروز در قضیه طالبان ، مردم افغانستان هم اگر به خواد نیایند گرفتار همین داستان خواهند بود. این داستان همچنان ادامه دارد و خدای متعال همه ما را حفظ کند.
[1] حَتَّى دخل الْكُوفَة وعليه عمامة سوداء، وَهُوَ متلثم ؛ فأقبل متعممًا متنكرًا حتى دخل السوق؛ وكان عُبيد الله بنُ زياد متلثِّمًا
[2] خرجوا يشتدون بين يديه وهم يظون أنه حسين، وذاك أنهم كانوا يتوقعونه ؛ والناس قَدْ بلغهم إقبال حُسَيْن إِلَيْهِم، فهم ينتظرون قدومه، فظنوا حين قدم عُبَيْد اللَّهِ أنه الْحُسَيْن.
[3] وجعلوا يقبِّلون يده ورِجْله
[4] فأخذ لا يمر عَلَى جماعة مِنَ النَّاسِ الا سلموا عليه. و قالوا مَرْحَبا بِكَ يا بْنَ رَسُولِ اللَّهِ! قَدِمْتَ خيرَ مَقْدَمٍ.
[5]ثمانية عشر ألفا فعجِّل القدوم فإنه ليس دونها مانع. فلما أتاه كتاب مسلم أغذّ السّير حتى انتهى إلى زُبَالة، فجاءت رُسُل أهل الكوفة إليه بديوان فيه أسماء مائة ألف.
[6] وَقَدْ كَانَ حُسَيْن كتب إِلَى أهل الْبَصْرَة كتابا، .... كتب حُسَيْن مع مولى لَهُمْ يقال لَهُ: سُلَيْمَان، وكتب بنسخة إِلَى رءوس الأخماس بِالْبَصْرَةِ وإلى الأشراف، فكتب إِلَى مالك بن مسمع البكري، وإلى الأحنف بن قيس، وإلى المنذر بن الجارود، وإلى مسعود بن عَمْرو، والى قيس ابن الهيثم، والى عمرو بن عُبَيْد اللَّهِ بن معمر، فجاءت مِنْهُ نسخة واحدة إِلَى جميع أشرافها.... فكل من قرأ ذَلِكَ الكتاب من أشراف الناس كتمه، غير المنذر بن الجارود، فإنه خشي بزعمه أن يكون دسيسا من قبل عُبَيْد اللَّهِ، فجاءه بالرسول من العشية الَّتِي يريد صبيحتها أن يسبق إِلَى الْكُوفَةِ، وأقرأه كتابه، فقدم الرسول فضرب عنقه.
👇منابع از کتب اهل سنت👇
«الطبقات الكبير» (6/ 432 ط الخانجي)؛ «تاريخ الطبري = تاريخ الرسل والملوك، وصلة تاريخ الطبري» (5/ 358-357)؛ «مرآة الزمان في تواريخ الأعيان» (8/ 24).