💎•﴿ باغ انار ﴾•💎
پیامبر (ص) به یکی از یاران پارسای خود«جابر بن عبد الله انصاری »فرمود.ای جابر!تو زنده می مانی و فرزند
اخلاق امام باقر علیه السلام
مردی از اهل شام در مدینه ساکن بود و به خانه ی امام بسیار می آمد و به آن گرامی می گفت: «...در روی زمین بغض و کینه ی کسی را بیش از تو در دل ندارم و با هیچکس بیش از تو و خاندانت دشمن نیستم!و عقیده ام آنست که اطاعت خدا و پیامبر و امیر مؤمنان در دشمنی با توست،اگر می بینی به خانه ی تو رفت و آمد دارم بدان جهت است که تو مردی سخنور و ادیب و خوش بیان هستی!»در عین حال امام علیه السلام با او مدارا می فرمود و به نرمی سخن می گفت.چندی بر نیامد که شامی بیمار شد و مرگ را رویا روی خویش دید و از زندگی نومید شد،پس وصیت کرد که چون در گذرد ابو جعفر«امام باقر»بر او نماز گزارد.
شب به نیمه رسید و بستگانش او را تمام شده یافتند،بامداد وصی او به مسجد آمد و امام باقر علیه السلام را دید که نماز صبح به پایان برده و به تعقیب (11) نشسته است،و آن گرامی همواره چنین بود که پس از نماز به ذکر و تعقیب می پرداخت.
عرض کرد:آن مرد شامی به دیگر سرای شتافته و خود چنین خواسته که شما بر او نماز گزارید.
فرمود:او نمرده است...شتاب مکنید تا من بیایم.
پس برخاست و وضو و طهارت را تجدید فرمود و دو رکعت نماز خواند و دستها را به دعا برداشت،سپس به سجده رفت و همچنان تا بر آمدن آفتاب،در سجده ماند،آنگاه به خانه ی شامی آمد و بر بالین او نشست و او را صدا زد و او پاسخ داد،امام او را بر نشانید و پشتش را به دیوار تکیه داد و شربتی طلبید و به کام او ریخت و به بستگانش فرمود غذاهای سرد به او بدهند و خود بازگشت.
دیری بر نیامد که شامی شفا یافت و به نزد امام آمد و عرض کرد:
«گواهی می دهم که تو حجت خدا بر مردمانی (12)...»
«محمد بن منکدر»-از صوفیان آن روزگار-می گوید:
در روز بسیار گرمی از مدینه بیرون رفتم،ابو جعفر محمد بن علی بن الحسین را دیدم-همراه با دو تن از غلامانشان-یا دو تن از دوستانش-از سرکشی به مزرعه ی خویش باز می گردد با خود گفتم:مردی از بزرگان قریش در چنین وقتی در پی دنیاست!باید او را پند دهم.
نزدیک آمدم و سلام کردم،امام در حالی که عرق از سر و رویش می ریخت با تندی پاسخم داد. گفتم:خدا ترا به سلامت بدارد آیا شخصیتی چون شما در این هنگام و با این حال در پی دنیا می رود!اگر در این حالت مرگ در رسد چه می کنی؟
فرمود به خدا سوگند اگر مرگ در رسد در حال اطاعت خداوند خواهم بود زیرا من بدینوسیله خود را از تو و دیگر مردمان بی نیاز می سازم،از مرگ در آنحالت بیمناکم که سرگرم گناهی باشم.
گفتم:رحمت خدا بر تو باد،می پنداشتم که شما را پند می دهم اما تو مرا پند دادی و آگاه ساختی (13).
منبع : پایگاه حوزه
----------------------------------
پی نوشت:
1- مصباح المتهجد شیخ طوسی ص 557
2- امام صادق (ع) در باره «ام عبد الله »فرمود از زنهای با ایمان و پرهیزکار و نیکو کار بود... تواریخ النبی و الآل تستری ص 47
3- امالی شیخ صدوق ص 211 چاپ سنگی
4- علل الشرایع شیخ صدوق ج 1 ص 222 چاپ قم
5- ارشاد شیخ مفید ص 246 چاپ آخوندی
6- ارشاد شیخ مفید ص 246 چاپ آخوندی
7- مناقب ابن شهر آشوب ج 3 ص 329 چاپ نجف
8- بحار الانوار ج 46 ص 243 به نقل از خرائج راوندی.
9- بحار الانوار ج 46 ص 243 به نقل از خرائج رواندی
10- بحار الانوار ج 46 ص 247 به نقل از خرائج رواندی
11- تعقیب:دعاها و ذکرهایی است که بدون فاصله پس از نماز می خوانند.
12- امالی شیخ طوسی ص 261 چاپ سنگی با اختصار
13- ارشاد مفید چاپ آخوندی ص
💎•﴿ باغ انار ﴾•💎
در دیداری که یک یهودی با پیامبر (صلی الله علیه و آله) داشت، از ایشان سئوالاتی پرسید و سپس گفت: به من
#امام_باقر #مرثیه_امام_باقر
روضه دارِ منا توئی آقا
شاهدِ کربلا توئی آقا
پیش تو مادرت زمین خورده
نوة مجتبی توئی آقا
همره عمه آمدی گودال
راویِ ماجرا توئی آقا
آنکه دیده گروه گروه زدند
سنگ و چوب و عصا توئی آقا
آنکه دیده به زیرِ چکمة شمر
شاه ، زد دست و پا توئی آقا
آنکه دیده تمام قرآن شد
با لگد جا به جا توئی آقا
آنکه دیده ضریح مویِ حسین
دستِ یک بی حیا توئی آقا
آنکه دیده سرِ عزیزِ خدا
رفت بر نیزه ها توئی آقا
بعد از آن شاهدِ هجومِ سپاه
سویِ آل عبا توئی آقا
آنکه همراه قافله رفته
سویِ شامِ بلا توئی آقا
سخت بر تو گذشت آن ساعات
بد شکستند حرمت سادات
اوج بی غیرتی نشان دادند
سنگ در دست این وآن دادند
اول شهر عنان مرکب را
دست یک مشت بد دهان دادند
جای عرضِ سلام ، پیرو جوان
ناسزاها به کاروان دادند
راسِ جدت به زیرِ پا افتاد
بسکه سر نیزه را تکان دادند
دستِ سادات بر سرِ بازار
صدقه تکه های نان دادند
سرِ هر کوچه با سرِ انگشت
دخترِ فاطمه نشان دادند
بوسه گاهِ رسول خاتم را
به دمِ چوبِ خیزران دادند
🔸شاعر:
#قاسم_نعمتی
🕳
💎•﴿ باغ انار ﴾•💎
#امام_باقر #مرثیه_امام_باقر روضه دارِ منا توئی آقا شاهدِ کربلا توئی آقا پیش تو مادرت زمین خور
بزنید روی اون چاله ته پُست... ببینید کجا میره
🔹آیت الله حائری شیرازی🔹
🔸اعتراف به اشتباه، موجب ترقّیات فوق العاده می شود🔸
#اعتراف_به_اشتباه سخت است، اما اگر #فطرت در انسان #مدیر شده باشد، اعتراف به اشتباه آسان است، توبه کردن آسان است، عذرخواهی کردن آسان است، تواضع کردن آسان است.
اگر انسان متوجه شد اشتباه کرده و برگشت و اشتباه خودش را تدارک کرد، #ترقی خیلی فوق العاده ای خدا به او میدهد که اگر اشتباه نکرده بود هم اینقدر ترقی نمیکرد. چون اعتراف به اشتباه، از همه چیز انسان را بالاتر میبرد.
@haerishirazi
@ANARSTORY
💎•﴿ باغ انار ﴾•💎
🔹آیت الله حائری شیرازی🔹 🔸اعتراف به اشتباه، موجب ترقّیات فوق العاده می شود🔸 #اعتراف_به_اشتباه سخت ا
خدایا من اشتباه کردم. در کلیات در جزئیات. خودت نگاهی به دل سیاه ما بنداز و رنگش را به لیمویی روشن و جذاب تغییر بده. ما جز تو کسی را نداریم و تو چون ما بسیار داری. تو خالق و قادری، تو ربّ مهربان ما هستی. تو آفریده خودت را ضایع نمیکنی. دورم نینداز...
و آخر دعوانا ان الحمدلله رب العالمین...
💎•﴿ باغ انار ﴾•💎
خدایا من اشتباه کردم. در کلیات در جزئیات. خودت نگاهی به دل سیاه ما بنداز و رنگش را به لیمویی روشن و
دَعْوَاهُمْ فِيهَا سُبْحَانَكَ اللَّهُمَّ وَتَحِيَّتُهُمْ فِيهَا سَلَامٌ ۚ وَآخِرُ دَعْوَاهُمْ أَنِ الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِينَ
10–10
سوره دهم. آیه دهم😎
💎•﴿ باغ انار ﴾•💎
دَعْوَاهُمْ فِيهَا سُبْحَانَكَ اللَّهُمَّ وَتَحِيَّتُهُمْ فِيهَا سَلَامٌ ۚ وَآخِرُ دَعْوَاهُمْ أَنِ
و در آن بهشت زبان شوق به تقدیس خدا گشایند که بار الها تو از هر نقص و آلایش پاک و منزهی و درود آنها در بهشت «سلام» است و آخرین سخنشان حمد پروردگار عالمیان است.
ترجمه های انگلیسی(English translations)
Their call therein will be, ‘O Allah! Immaculate are You!’ and their greeting therein will be, ‘Peace!’ and their concluding call, ‘All praise belongs to Allah, the Lord of all the worlds.’
معانی کلمات آیه
دعواهم: دعوى به معنى دعا و خواندن است.
تحيتهم: تحيت از ماده حيات. هر دعا و ثنا و تعارفى است كه شخص در روبرو شدن با شخص ديگرى به زبان مى آورد. على هذا، آن از سلام اعم است.[۱]
💎•﴿ باغ انار ﴾•💎
و در آن بهشت زبان شوق به تقدیس خدا گشایند که بار الها تو از هر نقص و آلایش پاک و منزهی و درود آنها د
عواهم: دعوى به معنى دعا و خواندن است.
تحيتهم: تحيت از ماده حيات. هر دعا و ثنا و تعارفى است كه شخص در روبرو شدن با شخص ديگرى به زبان مى آورد. على هذا، آن از سلام اعم است.[۱]
تفسیر آیه
تفسیر نور
اثنی عشری
روان جاوید
اطیب البیان
برگزیده تفسیر نمونه
سایر تفاسیر
تفسیر نور (محسن قرائتی)
دَعْواهُمْ فِيها سُبْحانَكَ اللَّهُمَّ وَ تَحِيَّتُهُمْ فِيها سَلامٌ وَ آخِرُ دَعْواهُمْ أَنِ الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمِينَ «10»
دعا و نيايش آنان در بهشت، «سُبْحانَكَ اللَّهُمَّ» (خدايا تو پاك و منزّهى) است و درودشان در آنجا سلام است و پايان نيايش آنان، «الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمِينَ» (سپاس و ستايش مخصوص خداست) مىباشد.
نکته ها
«سَلامٌ»، كلام اهل بهشت است و در بهشت، سلام فضاى همه جا را پر مىكند: سلام از سوى خداوند، «سَلامٌ قَوْلًا مِنْ رَبٍّ رَحِيمٍ» «2»، سلام از سوى فرشتگان «سَلامٌ عَلَيْكُمْ طِبْتُمْ» «3»، و سلام از سوى بهشتيان نسبت به هم. «4» «إِلَّا قِيلًا سَلاماً سَلاماً» «5»
«2». يس، 58.
«3». زمر، 73.
«4». تفسير مراغى.
«5». واقعه، 26.
جلد 3 - صفحه 545
«الْحَمْدُ لِلَّهِ»، كلام انبيا و اولياست. حضرت نوح عليه السلام پس از نجات از قوم ظالم، «الْحَمْدُ لِلَّهِ» گفت، «1» و ابراهيم عليه السلام نيز خدا را حمد كرد كه در سنّ پيرى اسماعيل واسحاق را به او بخشيده است. «2» «الْحَمْدُ لِلَّهِ» سخن مؤمنان «3» و كلام بهشتيان است.
در حديث آمده است: اهل بهشت با كلمهى «سُبْحانَكَ اللَّهُمَّ» مسئولان پذيرايى را صدا مىزنند، آنان نيز فورى حاضر شده، خواستهى اهل بهشت را تأمين مىكنند. «4»
در حديث است: هرگاه بندهاى مشغول تمجيد خدا باشد و از درخواست حوائج خود از او غافل شود، خداوند بيش از آنچه با دعا كردن به او مىداد، عطا مىكند. «5»
پیام ها
1- ياد خدا تنها در دنيا نيست، آخرت هم جاى ذكر الهى است. «سُبْحانَكَ اللَّهُمَّ»
2- انسان به جايى مىرسد كه دعا و خواستهاش هم تمجيد پروردگار مىشود. «دَعْواهُمْ فِيها سُبْحانَكَ» و اين تسبيح و تمجيد آنان را كامياب مىسازد.
3- مؤمنان، در برابر صفات الهى مىگويند: «سُبْحانَكَ»، در برابر ساير مؤمنان مىگويند: «سَلامٌ» و در مقابل كاميابى از نعمتهاى الهى مىگويند: «الْحَمْدُ لِلَّهِ»
4- مؤمن، عاشق خداست. بهشت و لذّتهاى بهشتى هم او را از ياد محبوب باز نمىدارد، بلكه در همه چيز، لطف و قدرت خدا را مىبيند. «سُبْحانَكَ اللَّهُمَّ، الْحَمْدُ لِلَّهِ»
5- آغاز سخن مؤمنان با «سُبْحانَ اللَّهِ» و پايان آن با «الْحَمْدُ لِلَّهِ» مىباشد. (از عبارت «آخِرُ دَعْواهُمْ أَنِ الْحَمْدُ لِلَّهِ» استفاده مىشود كه اوّل سخن آنان «سُبْحانَكَ اللَّهُمَّ» است.)
«1». مؤمنون، 28.
«2». ابراهيم، 39.
«3». اعراف، 43.
«4». تفسير نورالثقلين.
«5». تفسير روحالمعانى.
تفسير نور(10جلدى)، ج3، ص: 546
بازخوانی اسناد ترور ناموفق رهبر انقلاب در تیرماه ۱۳۶۰
چه کسانی آیتالله خامنهای را ترور کردند؟
هفتم تیرماه، هنوز خبر ترور روز گذشتهی آیتالله خامنهای داغ بود که ساختمان حزب جمهوری در خیابان سرچشمهی تهران منفجر شد و شهید بهشتی به همراه ۷۲ نفر از اعضای حزب جمهوری به شهادت رسیدند. یک روز بعد محمد کچوئی رئیس زندان اوین به دست یکی از زندانیان به ظاهر تواب منافقین شهید شد. منافقین که از ۳۰ خرداد وارد فاز تقابل مسلحانه با جمهوری اسلامی شده بودند کمی بعد «واحد ویژه»ای برای ترورهای خود راهاندازی میکنند که دست به ترورهای موفق و ناموفق زیادی میزند. ترورِ ششم تیر آیتالله خامنهای در همین ایام و انفجار دفتر حزب جمهوری یک روز پس از آن از سویی، و انتشار جزوهی برعهدهگرفتن ترور به نام بقایای گروهک فرقان از سوی دیگر باعث شکلگیری تحلیلهای مختلفی دربارهی عوامل این ترور میشود. برخی کارشناسان تاریخی «سازمان منافقین» و برخی دیگر «رهروان فرقان» را عامل ترور میدانند. اما آیتالله خامنهای توسط چه کسی یا گروهی ترور شد؟ پایگاه اطلاعرسانی KHAMENEI.IR به مناسبت سی و چهارمین سالگرد ترور رهبر انقلاب اسلامی، به بازخوانی اسناد ترور ایشان و جزئیات آن بر اساس اعترافات اعضای باقیماندهی گروهک فرقان میپردازد.
💎•﴿ باغ انار ﴾•💎
فرقـــانیها
«اگر عمری بود و اگر گروههایی از قبیل فرقان اجازه و فرصت دادند، انشاءالله در آینده به کار حزب خواهیم پرداخت؛ حزب جان میگیرد، تبلیغاتش را شروع میکند، جزوههای لازم، کتابهای لازم، تبلیغات لازم، تشکیلات لازم را به راه خواهد انداخت؛ انشاءالله درست میشود. » ۱۳۵۹/۱/۱۱ [۱]
اینها بخشی از سخنان آیتالله خامنهای در فروردینماه ۵۹ در بافق یزد بود که شاید در آن روزها چندان مورد توجه قرار نگرفت؛ چرا که چندماه از دستگیری اعضای اصلی گروه فرقان میگذشت. اما بغض فرقانیها از روحانیت بیش از آن بود که با دستگیری و اعدام اکثریت این گروهک خاموش شود.
گروهک فرقان به سرکردگی جوانی به نام اکبر گودرزی در سالهای ۵۶ و ۵۷ تشکیل میشود. او با راهاندازی جلسات تفاسیر قرآن، برداشتهای مادی از منابع دینی را مطرح میکرد. فراگیری تبِ تفاسیرِ مادی و مارکسیستی درسالهای منتهی به انقلاب که توسط افراد و جریانهای التقاطی ارائه میشد، حساسیت برخی چهرههای فکری انقلاب مثل شهید مطهری را برانگیخت. کار آنقدر بالا گرفته بود که گودرزیِ جوان بیست و چند ساله، بیست جزوهی تفسیر قرآن، شرح صحیفهی سجادیه و نهجالبلاغه نوشته بود.
شهید مطهری در مباحث خود در سالهای ۵۶ و ۵۷ اقدام به پاسخگویی به این تفاسیر مادی کرده بود و در چاپ هشتم کتاب «علل گرایش به مادیگری» مقدمهای را با همین عنوان اضافه میکند. شهید مطهری با انتقاد از بابشدن تفاسیر مادی و التقاطی به نام اسلام، به آنها لقب «ماتریالیسمِ منافق» داد: « مطالعه نوشتههای به اصطلاح تفسیری که در یکی دو سال اخیر منتشر شده و میشود تردیدی باقی نمیگذارد که توطئه عظیمی در کار است. در اینکه چنین توطئهای از طرف ضد مذهبها برای کوبیدن مذهب در کار است من تردید ندارم. آنچه فعلاً برای من مورد تردید است این است که آیا نویسندگان این جزوهها خود اغفال شدهاند و نمیفهمند که چه میکنند؟ و یا خود اینها عالماً عامداً با توجه به اینکه با کتاب مقدس هفتصد میلیون مسلمان چه میکنند، دست به چنین تفسیرهای ماتریالیستی زده و میزنند. ما نظر به اینکه در این نوشتهها آثار و علائم خامی و بیسوادی را فراوان میبینیم و به چند نمونه اشاره خواهیم کرد ترجیح میدهیم که فعلاً ماتریالیستی را که به صورت تفسیر آیات قرآن در این یکی دو سال اخیر تبلیغ میشود، ماتریالیسمی اغفال شده بنامیم و اگر پس از این تذکرات، باز هم راه انحرافی خود را تعقیب کردند ناچاریم آن ماتریالیسم را «ماتریالیسم منافق» اعلام نماییم.»[۲]
آنچه اهمیت فکر انحرافی فرقان را بیشتر میکرد، تأثیرپذیری از جنبههای منفی تفکرات شریعتی - علیرغم وجوه مثبت آن - خصوصاً بحث «اسلام منهای روحانیت» و «تشیع علوی و صفوی» بود که بر این اساس «روحانیت» را یکی از اصلیترین دشمنان اسلام قلمداد و از آن تحت عنوان «آخوندیسم» یاد میکرد. به این ترتیب پس از استقرار جمهوری اسلامی و در حالی که مملکت در تب تجزیهطلبی میسوخت، فرقان برای مبارزه با آنچه «بلوای آخوندیسم» میخواند دست به اسلحه برد.
گروه فرقان از اردیبهشت ۵۸ موج ترورهای خود را با به شهادت رساندن شهید قرنی رئیس ستاد مشترک ارتش آغاز میکند. شهید مطهری در ۱۱ اردیبهشت، حجتالاسلام هاشمی رفسنجانی ۳ خرداد، شهید تقی حاجیطرخانی ۱۶ تیرماه، ۲۴ تیر آیتالله سیدرضی شیرازی، ۴ شهریور شهید عراقی و فرزندش حسام[۳]، ۱۰ آبان شهید قاضی طباطبایی امامجمعهی تبریز و ۲۷ آذر شهید مفتح در دانشکدهی الهیات دانشگاه تهران[۴] توسط فرقان ترور میشوند. فرقان در صحنهی هر ترور تعدادی جزوه که در آن به چرایی علت ترور پرداخته پخش میکرد و اینگونه مسئولیت ترور را برعهده میگرفت. این ترورها دارای جنبههای مختلفی بودند؛ ترورهای سیاسی که شخصیتها را هدف گرفته بود و ترورهایی که برخاسته از ایدئولوژی فرقان بودند و گاهی هم ریشه در دشمنی شخصی گودرزی داشت؛ مثل ترورهای شهید مفتح و حاجیطرخانی که از افراد اصلی مسجد قبا بودند که گودرزی را طرد کرده بودند.