هدایت شده از 💎•﴿ باغ انار ﴾•💎
🌻سلام و نور.
به حق این شبهای عزیز اگر حقی از شما تلف کردم حلال کنید.
اگر باید جبران کنم بفرمایید جبران کنم.👇
https://gkite.ir/es/8812551
💌شاید این آخرین سالی باشد که در خدمت شما هستم. پس حلالم کنید. دسته صدفی رو اپن است. آب هم خوردهام. اگر چاقو به گلوی اسماعیل سازگار نیست...تقصیر بنده چیست. با فیلیپینی بزن فقط حلال کن. سپاس.
#اسماعیل_واقفی
DialogueBox - Episode 46.mp3
20.58M
#اپیزود46
#دیالوگباکس
من، پناهندهی فلسطینی- سوری- سوئدی، شلوار جین مارک لیوایز پام میکنم که ابتکار مهاجریست یهودی، اهل آلمان در سان فرانسیسکو و دوربینم را پر از عکس میکنم چنانکه زن کشاورزِ روس سطل میگذارد زیر گاوش و از شیر پُرَش میکند؛ سرم را به نشانهی تصدیق تکان میدهم مثل کسی که درس را فهمیده است، درس جنگ را. من، فلسطینی پخش و پلا بر چند قتل عامم. لخت و سلیت ایستادهام اینجا و زور میزنم شعرم را بکشم روی تنم بلکه زخمهام را بپوشاند.
#فلسطین
#داستان_فتواهایعاطفی
#نویسنده_خوانش_احسانعبدیپور
#روز_قدس
#پادکست
#پیشنهادی
امام خمینی ره:
روز قدس یک روز جهانی است و تنها به قدس اختصاص ندارد، روز مقابله مستضعفین با مستکبرین است.
#اسماعیل_واقفی
@ANARSTORY
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔰 ماجرای منبری که پیامبر در شب معراج، در آسمان چهارم دیدند...
🌱 یک دقیقه با قرآن در #بهار_قرآن
💠 مجموعه دیدنی #سی_جزء_سی_داستان به روایت حجتالاسلام راجی
🔹#جزء_بیست_و_سوم
🔹#داستان_بیست_و_سوم
💠 اندیشکده راهبردی #سعداء
🆔 @soada_ir
هدایت شده از KHAMENEI.IR
-1521934589_1629513873.mp3
8.49M
🎙صوت قرآن به سر گرفتن حضرت آیتالله خامنهای در شب ۲۳ رمضان، سال ۱۳۵۳
🌙 #شب_قدر
💻 Farsi.Khamenei.ir
برکت
بهشت
امام حسین(ع):
فقیران و تهی دستان مومنان چهل سال زودتر از ثروتمندان وارد بهشت می شوند.
امام(ع) برای درک بیشتر این موضوع، مثالی بیان کردند: مانند دو کشتی که از گمرک می گذرند، مامور وصول گمرک به آن دو کشتی نگاه می کند و یکی از آنها را پر از بار می بیند و دستور می دهد آنرا نگه دارید. ارشادالقلوب/ج1/ص370
#دریافت_روزانه_حدیث
#افزایش_برکت_و_روزی
pay.eitaa.com/v/p/
مومنانی که وضع مالیشان لاکچری نیست نگران نباشند. زودتر وارد بهشت خواهند شد ... خوراکی و ... و من الله التوفیق
هدایت شده از مهشکن🇵🇸
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
اینجا اصفهان است، ما ایرانیان عاشق مبارزه با اسرائیل هستیم و اسرائیل ۲۵ سال آینده را نخواهد دید...😎💪🇮🇷
#روز_قدس #ماه_رمضان #قدس
http://eitaa.com/istadegi
هدایت شده از 🇮🇷عِمران واقفی🇮🇷
اون وسط چند اسماعیل هم شنیدم. بابا بلد نیستید نگید دیگه..مرسی اه
الکی الکی منو قبل از بیست و پنج سال دیگه با اسراییل نابود میکنید.🙄👀
هدایت شده از 💎•﴿ باغ انار ﴾•💎
41.89M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🍃💥تیتراژ #باغنار2💥🍃
🆔 https://eitaa.com/joinchat/949289024Cec6ee02344
#باغنار2🎊
#پارت20🎬
سپس احف دست به کمر، سری به نشانهی تاسف تکان داد.
_بابا اینا دارن میان که توی مراسم سال پدرشون شرکت کنن. این کارا دیگه واسه چیه؟!
سچینه مهر تاییدی بر حرفهای احف زد و همچنین خاطرنشان کرد:
_البته که باید سهتا گل میخریدید. چون بچههای استاد که نمیتونن تنهایی بیان؛ کوچولوئن! به خاطر همین تا اونجایی که اطلاع دارم، قراره یکی از دوستای استاد اونا رو بیاره.
مهدینار ناامیدانه سرش را پایین انداخت و چیزی نگفت که ناگهان مهدیه گفت:
_بچهها اونجا رو!
همگی با تعجب آنجا را نگاه کردند تا بلکه چشمشان به صورتهای مظلوم بچههای استاد بیفتد که چیز دیگری را مشاهده کردند. آوا واعظی که مدتی پیش به اسپانیا رفته بود، حالا با یک چمدان و یک مرد کت و شلواری در کنارش، داشتند از پله برقی پایین میآمدند.
_برگام! چه تیپی زده جزه جیگر! خدا نکشتش. عینک دودیش رو! شک ندارم تقلبیه و بهش انداختن!
این را دخترمحی بلغور کرد که سچینه با تعجب گفت:
_خودش رو ولش کن. اون مرده کیه کنارش؟!
مهدیه با دهانی باز جواب داد:
_شاید اون رو به عنوان سوغاتی آورده. آخه من خیلی بهش گفتم سوغاتی یادت نره!
_سوغاتی باید بیجان باشه عقل کل. این که جانداره!
علی املتی که دست از املتش کشیده بود، با اخم به آنها مینگریست.
_اگه مزاحم باشه، مادرش رو...!
_عه! خانواده اینجا نشسته. رعایت کن دادا.
این را احف گفت که علی املتی ادامه داد:
_میگم اگه مزاحم باشه، مادرش رو به عزاش میشونم!
سپس میخواست به سمتشان برود که بانو شبنم گفت:
_بابا جلوش رو بگیرید. الان یه بلایی سر خودش و اون مرد بدبخت میاره. اصلاً شاید شوهرشه. چرا بیخود قضاوت میکنید؟!
مهدیه که تسبیح از دستش نمیافتاد، با لبخند گفت:
_اگه شوهر کرده که مبارکش باشه. ماشالله به چشم برادری، شوهر جذاب و بیوتیفولیه!
_آره. جذاب لعنتیه!
این را مهدینار گفت که احف شروع به توضیح دادن کرد.
_دوستان شلوغش نکنید لطفاً. ایشون مارکو آسنسیو، مهاجم اسپانیایی تیم رئال مادریده. بازیکن معروف و محبوبی هم هستش؛ ولی اینکه چرا با آوا خانوم اومده ایران، برای منم سواله. پس بهتره بریم جلو و ازشون بپرسیم.
سپس همگی از جایشان بلند شدند و بدون توجه به بچههای استاد که قرار بود برسند، به سمت آنها رفتند که ناگهان گروهی از مردم به سمت آوا و آسنسیو حملهور شدند. جوری که این دو داخل جمعیت غرق شدند و پس از همهمهای کوتاه، کسی از میان جمعیت به بیرون پرتاب شد. همگی به فرد پرتاب شده نگریستند که چشمان سچینه گشاد شد و وقتی دید که رفیق شفیق خودش آوا واعظی، همان پرتاب آزاد مردم بوده، به سرعت نزدیکش شد و کمکش کرد تا از جا بلند شود.
_بَه سلام آوا خوشگله! چی شد یهو پرت و بعدش پخش زمین شدی؟!
آوا با اشارهی سر، روبهرو را نشان داد. سچینه ابرویی بالا انداخت و دستی به شانهی آوا زد.
_غمت نباشه! الان ردیفش میکنم.
سپس قدمهایش را تند کرد و سعی کرد مردم را از کنار فوتبالیست معروف، یعنی مارکو آسنسیو کنار بکشد. یکی را از طریق یقهاش عقب میکشید و دیگری را از سر آستین. بعضیها را هم با زدن کوله پشتیاش، سعی میکرد آنها را کنار بزند.
_آقایون خانوما! این یارو خارجکیه. الان از ابراز ارادت شما هم مورد عنایت قرار نمیگیره. چون نمیفهمه چی میگید. اون لبخندایی هم که به عکسای سلفیتون میزنه، مطمئن باشید مصنوعیه و از ته دل نیست!
بعد هم اشارهای به قیافه متعجب و ترسیدهی آسنسیو کرد و ادامه داد:
_به خاطر همینم هست که الان عین منگولا داره ما رو نگاه میکنه. پس مثل یه انسان نجیب، راه رو براش باز کنید!
ملت وقتی دیدند حرف سچینه منطقی است، کمکم پراکنده شدند. سچینه لبخندی از روی رضایت زد که یکدفعه علی املتی از آن عقب، دسته گل را از مهدینار گرفت و با قدمهایی بلند که شبیه میگمیگ خدابیامرز بود، به سمت آنها آمد و گل را به گردن آسنسیو انداخت.
_بَه بَه ببینید کی اینجاست! بگو ببینم مارکو. چه برایمان آوردهای؟!
آسنسیو گیج نگاهش کرد.
_can you speak english?
(میشه انگلیسی صحبت کنید؟)
علی املتی اخمی کرد و به آوا گفت:
_دِکی! اینکه زد کانال خارجی. آوا خانم، شما حالیش کن من چی میگم.
آوا آمد حرف بزند که احف پرید میان حرفشان.
_همینجوری میخوایید سرپا وایستید و حرف بزنید؟!
سچینه حرف احف را تایید کرد.
_دقیقاً. بیایید بریم کافهی فرودگاه. گرچه به کافهنار خودم نمیرسه، ولی خب از هیچی بهتره!
نصف میزهای کافه توسط باغ اناریها اِشغال شده بود. پسرانی چون احف و علی املتی و مهدینار و علی پارسائیان، دور آسنسیو را گرفته بودند و دست و پا شکسته، با او گپ میزدند. دختران هم کنار آوا بودند و باهم دیداری تازه و گلویی تَر میکردند.
_خب آوا، چه خبرا؟! خونواده خوب بودن؟! راستی چرا بیخبر اومدی؟! این یارو رو چرا با خودت آوردی...؟!
#پایان_پارت20✅
📆 #14020125
🆔 https://eitaa.com/joinchat/949289024Cec6ee02344
33.97M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💠و اکنون ببینید #حماسه_ای دیگر از شهر شیراز
با تذکر زبانی توسط پارکبان ها😳 معجزه را ببینید.
بله درست خوندید❗️توسط پارکبان ها
🔻اونوقت یه عده از مسئولین رو هم در کشور داریم که ترک فعل میکنن و بزدلانه عمل میکنند.به نظرتون علت ترس و مماشاتشون چیه⁉️
🔻پیشنهاد میکنیم آقای #کشتکار یه کلاس آموزشی هم برای #شهردار_تهران و عواملشون بگذارند.
✋دوشنبه های حسینی
(طرحی نو، برای همگانی کردن تذکر زبانی)
@tajrobeh110
#بیعت_با_ولی_فقیه
#شهردار_تهران
#شیراز_الگویی_برای_تمام_شهرها
#محصنات
✾═┅┄┈
🔗 به کانال خبرگزاری زنان عفیفه جهان مُحصَنات بپیوندید
@mohsanat_ir
سلام و نور.
بگو از خدا چی میخوای دم افطار؟👇
https://gkite.ir/es/8812551
💌
تذکر دادند که رمغ غلطه و رمق درسته.
فکر میکنید بلد نبودم. دم افطاره. خون دیگه پمپ نمیشه تا اون بالا تا مغز...نهایتا تا زانو خون برسه...
هدایت شده از 💎•﴿ باغ انار ﴾•💎
41.89M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🍃💥تیتراژ #باغنار2💥🍃
🆔 https://eitaa.com/joinchat/949289024Cec6ee02344