eitaa logo
💎•﴿ باغ انار ﴾‌•💎
917 دنبال‌کننده
4هزار عکس
1.2هزار ویدیو
151 فایل
﷽؛اینجا با هم یاد می‌گیریم. با هم ریشه می‌کنیم. با هم ساقه می‌زنیم و برگ می‌دهیم. به زودی به اذن خدا انارهای ترش و شیرین و ملس. نشانی باغ🔻 https://eitaa.com/joinchat/821624896Cb1d729b741 نمایشگاه باغ🔻 https://eitaa.com/joinchat/949289024Cec6ee02344
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از 🔅 tarannom
عروس دریایی _ دلفین: زبان به شکایت باز کرده بود که این چه ظاهر زشتی است که من دارم، چرا اینقدر دماغم کج است، دهانم بزرگ است و... دلفین های دیگر این شکلی نیستند ، آنها زیبا هستند اما من.... اینقدر غصه ی این قضیه را میخورد که اصلا متوجه نمیشد در اطرافش چه میگذرد. یک روز که غرق در همین افکار بود، ناگهان به خود آمد دید در توری گرفتار شده ، به همراه یک عروس دریایی. تور ماهیگیر هر لحظه به سمت بالا میرفت و دلفین و عروس دریایی به مرگ نزدیکتر میشدند. دلفین که ترسیده بود ، تازه متوجه شد که مسئله های مهم تر از قیافه هم وجود دارد و داد زد: 《خدایا غلط کردم..... قیافم دیگه مهم نیست... فقط منو نجات بده 》 اما عروس دریایی با غرور گفت:《 من عروس دریام، در زیبایی بی نظیر، امکان نداره دریا بذاره من بمیرم ، نه ، امکان نداره》 و در همین حال تلاش میکرد به دلفین برخورد نکند چون او را زشت و خود را زیبا میپنداشت. در همین هنگام تور از آب بیرون رفت و ماهیگیر همین که عروس دریایی را دید ، با خوشحالی رو به همکارش کرد و گفت : 《ببین چی صید کردم، حسابی به درد نمایشگاهمون میخوره، کلی مشتری جذب میکنیم》 همکارش در حالی که چشمانش درشت شده بود جلو آمد و گفت: 《درست میبینم؟! یه عروس دریایی؟! عاااالیه》 و بعد عروس دریایی را از طور در آوردند و دلفین را که از زیبایی بهره ای نداشت ، دوباره به دریا بازگرداندند.... (شیخانی)