#تعلق
#جلسه_1
محمدصادق (محیالدین) حائری شیرازی (زادهٔ ۱۲ بهمن ۱۳۱۵ در شیراز – درگذشته ۲۹ آذر ۱۳۹۶ در قم) روحانی شیعه ایرانی، عضو سابق مجلس خبرگان رهبری و امام جمعه سابق شیراز بود.🌷
معرفی آقای حائری شیرازی🌷
@ANARSTORY
#تعلق
#جلسه_1
حائری شیرازی از سال ۱۳۴۲ به بعد در مسجد شمشیرگرهای شیراز جلساتی برای جوانان دبیرستانی و دانشجو تشکیل داد. وی از سال ۱۳۵۰ بهطور متناوب بین قم و شیراز رفتوآمد داشت و در مدرسه حقانی به تدریس میپرداخت.
از شاگردان وی از اول انقلاب تاکنون میتوان آقایان صدیقی، فلاح زاده، نواب حجازی، محسنی اژه ای، مصلحی، مبشری و عارف نام برد.🌷
تدریس آقای حائری شیرازی🌷
@ANARSTORY
#تعلق
#جلسه_1
«در سنهٔ ۱۳۵۲ یا ۱۳۵۴ روزی در زندان چشمهایم را بسته بودند و دوره بازجویی طولانی داشتم که در آن روزهای خاص شبی حالم خیلی سخت بود. مجلسی را دیدم که امام خمینی در آنجا درس میدادند و صحبت میکردند و روحانیون هم زیاد بودند. سیدی وارد شد، امام جلوی او راستقامت روی منبر ایستاد و سه بار گفت: الامان، الامان، الامان یا صاحبالزمان! من متوجه شدم وجود مقدس امام زمان بوده. از فردای آن شب روش بازجویی عوض شد. یکی از صلحا گفت که امام برایت امان گرفتهاست. این خیلی مقام است که امام واسطهٔ فیض میشود. این، معنی نیابت است. معنی این است که بین امام و امت حائل است و امت از این طریق به امامش میرسد»[
خمینی در نامهای نیز که از پاریس برای سید مرتضی پسندیده ارسال کرده، چنین مینویسد:
«... رسیدگی بعضی زندانیان و احوالپرسی از خودشان یا اقوامشان لازم است مثل آقای دستغیب و آقای حائری شیرازی و از این قبیل اشخاص …»
او در بهار ۱۳۵۱ مدتی به شهر فومن تبعید شد و در منزل خواهر محمدتقی بهجت اتاق کوچکی گرفت و این دوران را با همسر و فرزندان و صاحبخانهاش گذراند.🌷
مبارزات آقای حائری شیرازی🌷
@ANARSTORY
#تعلق
#جلسه_1
🌷
کتاب «تعلّق» درسهای اخلاقی آیت الله حائری شیرازی(ره) است که با نگاهی نو، به محورهای اصلی تحول در وجود انسان می پردازد. نویسنده در ابتدای کتاب می گوید: «دغدغه می خواهیم ببینیم اثر اخلاق در اسلام چیست و موضع آن کجاست و به عنوان شروع، دربارۀ پیداکردن ارزش اخلاق و موضع آن ازنظر اسلام بحث می کنیم. اخلاق یعنی موضع گیری انسان در قبال مسائلی که با او مرتبط است. این موضع گیری نتیجۀ دو چیز است: یکی آگاهی و دیگری تعلّق. »🌷
مباحث کتاب در ۱۰ بخش با این عناوین تدوین شده است: ۱. جایگاه اخلاق در اسلام، ۲. محور تحول در وجود انسان، ۳. حُبّ الدنیا رأس کل خطیئه، ۴. موضع انسان در برابر دنیا و حقیقت خودش، ۵. نفسانیت، ۶. آرزو، ۷. ذکر، ۸. انسان بین دو کشش، ۹. سیر و تیه و ۱۰. پرسش و پاسخ.🌷
🌷بخش هایی از کتاب🌷
۱. ارادۀ انسان است که وضع او را مشخص می کند. حرکت انسان، تابع تعلّق اوست؛ یعنی انسان در جهت تعلّق خود حرکت می کند. انسان موجودی است متحرّک که حرکت او نتیجۀ تعلّق او و در جهت تعلّق اوست. تعلّق به خاک، انسان را موجودی خاکی می کند. تعلّق به مافوق خاک، انسان را مافوق خاکی می کند.🌷
۲. انسان به هر چیز که متعلّق شد، همان تعلّق مُبیّن هویت او می شود. اینکه آرزوها حجابهای انسان و خدا تلقی می شود، به این دلیل است که این آرزوها در انسان تعلّق به وجود می آورد و این تعلّقها انحطاط می آورد و این انحطاط، انسان را نسبت به خدا در پرده قرار می دهد. پس اگر بنا باشد پرده ها دریده شود، باید تعلّق ها کنار زده شود.🌷
۳. سرگذشت اصحاب کهف، سرگذشت انسان است، راه آموزش قرآن این است که انسان کل جریان انسانیت را در یک داستان قرآن مطالعه کند و هر کس این چنین به قرآن نگاه کند، قرآن برای او هدایت کننده است. پس هر چه حب دنیا بیشتر شود، انسان از رحمت الهی خالی تر می شود. در روایات داریم؛ «من نزد گمان بنده مؤمنم هستم». یعنی هر اندازه گمان او به من نیکوتر باشد، از من نیکوتر خواهد دید؛ یعنی ظرف او هر چه بیشتر رو به سمت من باشد، از من بیشتر بهره خواهد گرفت.🌷
۴. وقتی انسان نسبت به خدا تخلّف می کند، آثار آن خلاف در زندگی اش ظاهر می شود. به جای آن که خودش را محکوم کند که متخلّف بوده است، از خدا گله می کند که چرا با من این طور کردی؟ انسان با شکایت از خدا، دو کار می کند: یک سوء رفتار با خدا دارد و یک حُسن ظن و تعلّق به خودش دارد. این دو وقتی در هم ضرب شد، نتیجه اش اعتراض به خدا می شود. . . من وقتی به خودم تعلّق دارم، اجازه نمی دهم ایرادی به خودم وارد شود. خودم را همیشه مبرّا و منزّه می دانم. . . بنابر این نتیجه غرور و کبر و خوش بینی انسان به خودش، به اضافة گناهانی که مرتکب شده است می شود بدبینی انسان به خدا.🌷
@ANARSTORY