Selahselah:
انار درونش چون مروارید سفید بود.
دلش را باد خونین کرد.
زمانی که خبر از کربلا آورد.
#مونولوگ
『عَیْن•حَـوْرآء²¹³』:
نفس آخر ناله ی ولدیِ مادر را که شنید مولایش را برادر صدا زد...
#سقا
_برادر جان به سکینه سلام برسان، بگو شرمندگی مرا از پا درآورد ورنه عباس را تیر و نیزه قادر به کشتن نیستند...
#سقا
عٖؒـؒؔ🍀ـٰٰمٖؒـؒؔ✨ـٰٰاٖؒرٖؒ:
بچه ها جان گرفتند وقتی که رقیه گفت:
دلتان قرص بخوابید عمو میآید
#سقا
عمری ما را سید سرور خواندی
چه شد اینبار برادر خواندی؟
#سقا
#کپی
Selahselah:
دلم برای آب میسوزد
حسرت لب هایش تا ابد به دل آب ماند.
#سقا
سقا سلطان ادب بود.
شاهد آب است بپرس.
درس ادبی از او گرفت که تا ابد فراموش نخواهد کرد.
حالا فکر کن به در خانهی سلطان ادب بروی ، حتی اگر بد هم باشی رسم ادب مهمان نوازی است.
#سقا
عٖؒـؒؔ🍀ـٰٰمٖؒـؒؔ✨ـٰٰاٖؒرٖؒ:
شمر نعره میزد و خوشحال بود:غارتشان کنید،عباس از پا افتاد
#سقا
محمد و علی و فاطمه و حسن گریستند
با اخا ادرک اخا عباس
#سقا
عِمران واقفی:
آهای آسمان، خدّ التریب میدانی چیست؟
#مونولوگ
پ.ن
گونه خاکآلود
گودال قتلگاه همان سیاهچاله ایست که نور میخورد فقط.
#مونولوگ
آقابابایی:
به النسوة البارزات که رسیدی، توقف کن
عمو امشب برای پاسداری از اهل حرم بیدار است...
#مونولوگ
پ.ن
بانوان بیرون آمده از خیمهها
Selahselah:
تنها سیاهچالهای که نور خورد و تبدیل به خورشید ارض گشت.
#مونولوگ
عِمران واقفی:
آهای شنهای کویر! مرمل بالدما میدانید چیست؟ جواهرنشان شده است تمام تمام پیکرش...
#مونولوگ
#ناحیه
Selahselah:
بعد عباس مشکل بیخوابی حرملهها حل شد انگار.
#سقا
#مونولوگ
منتظر سقا میمانم تا با پیالهای از نور سیرابم کند.
#مونولوگ
عِمران واقفی:
و دلم گواهی میدهد. گواهی میدهد. نور در پشت کوهها منتظر است. حجم عظیمی از نور. عینکهای آفتابی به سوی نور خواهند شتافت. به سرزمین حجاز خواهیم رفت به همین زودی ها..از پشت کوفه مردانی بلندبالا و سینه سپر کرده میبینم...قدس آذین بسته خواهد شد...امپراطور جهان در راه است. دلم دارد گواهی میدهد. کوله و کفشکوه. و یک فلاکس میخواهم که فاصله پرواز تهران-اورشلیم چای را داغ نگه دارد.
#مونولوگ
🏴 sarab.ო 🏴:
- شهادت را چند میفروشی کوفی؟
- هم وزن شمشیرم!
.
م توفیقی:
تاریخ هی روی دکمه ی تکرار می زند ،ما بی چشم رو شدیم ،آدم نمی شویم
#مونولوگ
عِمران واقفی:
چه بگویم؟ تو بگو. دوربین راوی را کنار فرات بکارم یا کنار نخل ها؟ تیرهای به پرواز درآمده را دیده ای؟ پرندگانی تیزبال برای برخورد به امیدِ خیمه ها...
#مونولوگ