نوشتن وضوح میآورد. برای اندیشیدن با نوشتن، فقط کافی است دست از قلم برندارید. حتی رودهدرازی دربارۀ مسئله هم مجاز است. طرح درست مسئله، نیمی از حل مسئله است. تلاش کنید تا جنبههای مختلف افکارتان دربارۀ یک موضوع را به واژه تبدیل کنید.
#التماس_تفکر
#فکر
#آموزش
#نوشتن
#نوشتن_یعنی_تفکر
#روده_درازی
#وضوح
@anarstory
چرا وضوح تا این میزان مهم است؟
به خاطر اینکه تا دربارۀ چیزی به واضحترین شکل ممکن فکر نکرده باشیم، نمیتوانیم ارزیابی و تصمیمگیری درستی داشته باشیم.
یکی از مزایای آزادنویسی و برونریزی ذهنی آشکار ساختن افکار مبهم، غلط و پریشان ماست. غالباً دقایق اولیه برنامۀ نوشتاری ما به برونریزی سریع و بیتکلف همین افکار مغشوش میگذرد.
اما باید توجه داشته باشید بسیاری از چیزهایی که برای خود ما واضح به نظر میرسد، پر از سوراخ سمبه و ضعفهای گمراهکننده است.
پس اگر میخواهیم خطاب به مخاطبی غیر از خودمان بنویسیم، رعایت نکات زیر مفید خواهد بود:
-فهرست کردن یکبهیک نکات
-بیان کامل جزئیات
-استفاده از مثالهای ملموس از زندگی روزانه
-بهرهگیری از تشبیه و استعاره برای روشن شدن موضوع (این موضوع مثل…)
جملات زیر کلید خوبی برای واضحتر شدن هر موضوعی هستند:
اصلاً بگذار اینجوری موضوع را برایت باز کنم تا بهتر بفهمی…
بگذار مثال دیگری برایت بزنم…
شبیه این است که…
#التماس_تفکر
#فکر
#آموزش
#نوشتن
#نوشتن_یعنی_تفکر
#برون_ریزی
#وضوح
@anarstory
با انتشار نوشتهها
وقتی مسئله انتشار مطرح میشود موضوع کاملاً فرق میکند. اگر در نوشتههای خصوصی توجه به درستی ساختار و چارچوب و املا و انشا و … چندان ضرورتی ندارد، در این مرحله همۀ این موضوعات ضرورتی دوچندان مییابند.
ارائه و انتشار نوشته مسئولیت میآورد. اگر در خلوت نیازی به نقل منبع نیست، در انتشار مطلب موضوعی ضروری است.
در انتشار نوشته مسئلهی ارتباط مطرح میشود. نوشتن برای مخاطب مشخص و ارائه نوشته، این ضرورت را ایجاد میکند تا با سنجشگرانهاندیشی بیشتری سخن بگوییم.
برای رسیدن به چنین وضوحی به روشهای مناسب استدلال و ساختارهای استاندارد پاراگرافنویسی متوسل میشویم، و همین ما را وادار به عمیقتر شدن میکند.
به همین سبب شاید بتوان گفت تاثیر حقیقی نوشتن بر افزایش تفکر زمانی آغاز میشود که به انتشار نوشتههایمان مبادرت میکنیم.
اما باید به یاد داشت که تفکر به صبر و حوصله و خط زدنهای مکرر نیاز دارد.
محمد قائد میگوید:
«اگر کامپیوتر نبود مجبور بودم اختراعش کنم. با دست واقعاً نمیشود این کارها را کرد، با دست جابهجا کردن پاراگرافها و کلمات در کتاب یا حتی متنی چند هزار کلمهای عملاً ناممکن است. به این میماند که بخواهی از تهران با دوچرخه به کرج بروی ناهار بخوری و برگردی. پیش از ورود کامپیوتر با قلمهای نوکمدادی مینوشتم و پاک میکردم و حرکت از نو…گاهی از متن پرینت میگیرم و دوباره پاراگرافها را جابهجا میکنم و دوباره پرینت میگیرم تا ببینم بهتر شده یا نه. کاری است پر زحمت و گیجکننده. در تحمل هر کسی نیست.»
بدون پذیرفتن مرارتهای کار از سطح دلنوشته فراتر نمیرویم. شاید به خاطر همین است که برنارد شاو گفته عدهٔ بسیار کمی از مردم در طول سال بیش از دو یا سه بار فکر میکنند.
شاهین کلانتری
#التماس_تفکر
#فکر
#آموزش
#نوشتن
#نوشتن_یعنی_تفکر
#انتشار
#وضوح
#صبر
#حوصله
#دلنوشته_یا_فراترازدلنوشته
@anarstory