💎•﴿ باغ انار ﴾•💎, [۲۱.۰۴.۲۳ ۱۵:۰۶]
[Forwarded from ا.گودرزی]
#آنچه_فهمیدم
اینک آخرالزمان ، فیلمی در حدود سه ساعت
باز هم در مورد جنگها و فتنههای امریکایی که انگار پایانی ندارد.
اون کلنل کچل☺️ که قراره به دست خود آمریکایی ها در کامبوج از بین بره
از نظر من نماد خود آمریکاست، که مردم دوستش دارن و تبدیل به بت شده در عین خونریزی و جنایتکاری.
و نویسنده این طور میخواد بگه آمریکا خودش خودش رو نابود میکنه.
یا اینکه کس دیگری نمیتونه، مگر خودش.
«انشاءالله مثل عقرب خودش، خودش رو نیش بزنه، صلوات»
دیالوگهای کلنل در لحظات آخر هم گواه این مطلب بود.
اسم فیلم به فیلم شباهتی نداشت مگر پیش گویی نابودی برای آمریکا
#الهه_گودرزی
💎•﴿ باغ انار ﴾•💎, [۲۱.۰۴.۲۳ ۱۵:۰۶]
[Forwarded from زهرا]
فیلم: اینک آخرالزمان
ژانر فیلم: معمایی_جنگی
-خلاصه از این قراره که کاپیتان ویلارد باید در یک ماموریت مخفی، ماموریتی که رسما وجود نداره و نخواهد داشت، سرهنگ والتر کورتز رو ترور کنه.
ارتش معتقده که سرهنگ کورتز دیوانه شده و خودش رو خدا میدونه. کاپیتان ویلارد سفر خودش رو، روی رودخانه برای پیدا کردن کورتز آغاز میکنه.
-شروع فیلم با صدای پرههای هلی کوپتری به صورت مبهم شنیده میشه. جنگلی که اولش آرام به نظر میرسه. آتشی به میان جنگل می افته و زیبایی اون رو به نابودی میکشونه.
-آخرین کلمات کورتز تا ابد در گوشمان باقی میمونه: “وحشت…وحشت…”
وحشت ویتنامیها از آمریکاییان، وحشتِ فرانسویان از بیرون رانده شدن از وطنشان، وحشت دختران پلی بوی از تمام شدن سوخت، وحشت شف از مردن، وحشت لانس از کشتن، وحشت ویلارد از تنهایی و بی ماموریت ماندن و وحشت کورتز از وحشت...
#آنچه_فهمیدم
#زهرا_ط
#020201
💎•﴿ باغ انار ﴾•💎, [۲۱.۰۴.۲۳ ۱۵:۰۸]
[Forwarded from خَــــــزان]
فیلم
#اینکآخرالزمان
#کاپولا
فیلم اینک آخرالزمان بیشتر از آنکه به چرایی و ماهیت جنگ ویتنام بپردازد، به داستان آدمهایی که در پهنه این نبرد قرار دارند، پرداخته است.
کاپولا به داستان آدمهایی پرداخته است که در خلال ِ جنگ وَ فشارهای خاص تبدیل به افرادی روانی و غیرقابل پیش بینی شدهاند. افرادی چون سرهنگ کورتز که ادعای خدایی میکند و برای خود ارتش ِشورشی راه انداخته است، یا ستوان ویلارد ِ قمارباز ِ شکستخورده که برای خلاص از جنگ درونی خود به جنگ بیرونی (ویتنام) پناه برده است، وَ یا سرهنگ کیلگور مازوخیسم که گاهی برای یک موج سواری، دهکده ویتنامیها را به آتش میکشد و گاهی برای نوزاد همان ویتنامی ها دل میسوزاند.
خصلت جنگ همین است، ایجاد آدمهای روانی ِ برآمده از خمپارههای ترس وُ وحشت!
در طی فیلم میبینیم که گروه ویلارد هم دچار خصلت جنونِ جنگ شدهاند و رفته رفته قادر به برخورد منطقی نیستند. وقتی آنها با یک قایق ویتنامی که مربوط به ماهیگیران است برخورد میکند، وحشت آنها مبدل به فاجعه کشتار سرنشینان قایق میشود. و در همین نقطه از فیلم میفهمیم که آمریکاییها هیچ ارزشی برای مردم ویتنام قائل نیستند و تنها چیزی که برایشان مهم است جنگ قدرتی و رقابت با شورویها است و دیالوگ ژنرال فرانسوی که به ویلارد می گوید:«شما آمریکاییها میجنگید واسه بیارزشترین و پوچترین چیزها در تاریخ» گواه همین مطلب است.
نیچه جملهای دارد که میگوید:«ما خدا را کشته ایم ولی با مرگ خدا هیولا_شیطان دیگری آفریده شد.» حال این ویلارد است که میخواهد خدا را (سرهنگ کورتز) را بکشد ولی از کجا معلوم هیولایی چون خودش ظاهر نشود؟!
در فیلم، جای جای ویتنام اجساد بدون سر، بالگردهای سوخته، پلهای آتش گرفته شده، دسته سربازهای بیهدف و ناامید و روانی از جنگ و..و... به معنای واقعی کلمه جهنمی روی زمین را نشان میدهد.
پس چه نامی بهتر از "اینک آخرالزمان" برای چنین صحنه آخرالزمانی؟!
فیلم سراسر پر از ابهام، تعلیق و وحشت بود، وحشت ویتنامیها از آمریکاییها، وحشت فرانسویان از بیرون رانده شدن از وطنشان، وحشت دختران پلیبوی از تمام شدن سوخت و تن دادن به رذالتهایجنگ، وحشت شف از مردن، وحشت لانس از کشتن، وحشت ویلارد از تنهایی و بی ماموریت ماندن و وحشت کورتز از اَنگ ِ ننگین ِ قاتل بودن.
همگی دُرست گریبان گیر همان وحشتی شدند که سرهنگ کورتز در دقایق پایانی فیلم به ویلارد میگوید:« "وحشت" و "ترس از مرگ" دوستان تو هستن اگه اونا دوستت نباشن، پس اونا دشمنانی هستن که باید ازشون ترسید»
#آنچه_فهمیدم
#خزان