eitaa logo
عاشقانه‌‌ های‌ حلال C᭄
14.2هزار دنبال‌کننده
21.4هزار عکس
2.2هزار ویدیو
86 فایل
ˇ﷽ براے تماشاے یڪ عشق ماندگار، در محفلے مهمان شدیم ڪھ از محبّت میان عـلے'ع و زهـرا'س میگفت؛ از عشقے حـلال...💓 •هدیهٔ ما به پاس همراهےِ شما• @Heiyat_Majazi ˼ @Rasad_Nama ˼ 🛤˹ پل ارتباطے @Khadem_Daricheh ˼ 💌˹ تبادلات و تبلیغ @Daricheh_Ad ˼
مشاهده در ایتا
دانلود
عاشقانه‌‌ های‌ حلال C᭄
🎀🍃 🍃 #عشقینه #عقیق♥️ #قسمت_دویست‌و‌دوازده ابوذر کنجکاو میپرسد:چی شده؟ قاسم مینالد:هیچی بابا واسه ده
🎀🍃 🍃 ♥️ بهشون گفتن چرا داری پنجره می اندازی؟ رفیقشون گفتن واسه اینکه دود آتیش و بوی غذا بره بیرون. آقا امام صادق فرمودند نه نگو واسه اینکه دود بره بیرون .بگو واسه اینکه نور خورشید بیاد تو خونه و خونه زیبا تربشه...حالا یه دودی هم بره بیرون!!! حالا لطیف ترین تعبیر تو از این اتفاق قشنگ امروز همین بود؟ کثیف بودن باید میشستیم؟ نمیشد بگی میخوایم نو ونوار کنیم مهمون امام حسین کیف کنه؟ وسایل امام حسین بوی گل بده؟ حالا تو مطمئنی فهمیدی؟... قاسم به فکر فرو رفته بود !راست میگفت استاد پیرش!او چه فهمیده بود از خواندن این مقدسات!؟ امیرحیدر با لبخند به مراد و مرشدش نگاه میکرد.الحق که استاد بود... رفت و کنارش نشست... دهان باز کرد تا چیزی بگوید!از خودش.از مادرش از آقی که میترسید.از دلی که نمیخواست آن را بشکند.دهان را باز نکرده حاج رضاعلی از جایش بلند شد و گفت:ذکرتو بگو سید! درست میشه... امیرحیدر بلند شد و پشت سرش راه افتاد و گفت:آخه حاجی یه لحظه صبر کنید... حاج رضاعلی دستی روی شانه اش گذاشت و گفت:درست میشه سید.خیلی همه چی دست خداست!درست میشه! ذکرتو بگو وقت هدر نده ! و رفت و امیرحیدر ماند و یک دنیا پر از مجهوالت و درگیری ها! ابوذردستی روی شانه های امیرحیدرمیگذارد ومیگوید:توکلت به خدا وقتی حاجی میگه درست میشه یعنی درست میشه! امیرحیدردست میگذارد روی دست ابوذر بالبخند محوی میگوید:همینه.... صدای زنگ گوشی ابوذربه صدا درمی آید و ابوذر بادیدن نام بانو لبخندی میزند و گوشی را جواب میدهد:سلام خانم... امیرحیدر دور میشود و تا ابوذر راحت تر باشد. زهرا به تاج تخت تکیه میدهد و میگوید:سلام آقایی ابوذر دستی به ریشهایش میکشد و میگوید: خوبی عزیزم؟ جانم کاری داشتی؟ زهرا با دلی غنج رفته میگوید:کار که نه...امشب شام بیا اینجا. بہ قلم🖊 " ۲ "✨ ☺️ هرشب از ڪانال😌👇 🍃 @asheghaneh_halal 🎀🍃