eitaa logo
عاشقانه‌‌ های‌ حلال C᭄🇮🇷
13.3هزار دنبال‌کننده
22.7هزار عکس
2.7هزار ویدیو
87 فایل
ˇ﷽ براے تماشاے یڪ عشق ماندگار، در محفلے مهمان شدیم ڪھ از محبّت میان عـلے'ع و زهـرا'س میگفت؛ از عشقے حـلال...💓 •هدیهٔ ما به پاس همراهےِ شما• @Heiyat_Majazi ˼ @Rasad_Nama ˼ 🛤˹ پل ارتباطے @Khadem_Daricheh ˼ 💌˹ تبادلات و تبلیغ @Daricheh_Ad ˼
مشاهده در ایتا
دانلود
📚 ⏝ ֢ ֢ ֢ ֢ . مانی شانه بالا میاندازد و با بیخیالی میگوید:من تا حالا به هیچ جنس مخالفی علاقمند نشدم،صرفا دهنم بوی شیر میده و مثل این آقامسیح نیستم! آداب حالیمه،بزرگترو کوچیکتر برام مهمه و تا وقتی عمووحیدجان،عذب اوغلی محسوب میشن،من زن نخواهم گرفت،والسلام! به چهره‌ی نیکی نگاه می کنم. هنوز تحت تأثیر نطق غرای مانی است و سعی دارد خنده‌اش را کنترل کند. نگاهی به من میاندازد،نمیتوانم اصلا تحمل کنم و همزمان با نیکی میخندیم. مانی انگار هیچ اتفاقی نیفتاده،با لحن مسخره ای میگوید:بله نیکی خانم بخند...حرف حق که جواب نداره! نیکی خنده‌اش را کنترل میکند و با لحن جدی میگوید:بازی تازه شروع شده آقامانی! بطری دوباره میچرخد. دوباره سر بطری به طرف نیکی میافتد. نیکی پوف میکند و میگوید:من جرئت میخوام،حقیقتها خیلی مسخره‌ان! مانی نگاه معناداری به من میکند و میگوید:بله، صحبت عشق و عاشقی بایدم برای تو مسخره باشه،تو که درد هجر نچشیدی... گونه‌های نیکی رنگ میگیرند. سریع سرش را پایین می اندازد و هیچ نمیگوید. مانی سقلمه‌ای به پهلویم میزند و با چشم و ابرو به نیکی اشاره میکند. بعد بلند میگوید:حالا بعدا سرخ و سفید میشی نیکی، فعلا بیا این جرئت رو جواب بده،تا ببینیم بعدی رو حقیقت میگی،یا نه! نیکی با ترس به هردویمان زل میزند. مانی با تحکم می گوید:جعبه ی سیگارت رو بده مسیح. با خنده ،جعبه‌ی سیگار را از جیبم درمیآورم و به طرفش میگیرم. مانی رو به نیکی میگوید:سیگار بکش! با تعجب نگاهش می کنم. نیکی انگار درست متوجه حرف مانی نشده،ابروهایش را بالا میبرد و میگوید:چی کار کنم؟؟ شانه بالا میاندازم و مانی با خونسردی می گوید:سیگار بکش،یه پک هم بکشی کافیه! 🔖لینڪ قسمت اول👇 https://eitaa.com/Asheghaneh_Halal/83012 ¤📄به قلم: 𐚁 سِپُردن‌ِاِحساسات‌به‌ڪاغَذِسِپید ╰─ @Asheghaneh_Halal . 📚 ⏝