eitaa logo
عاشقانه‌‌ های‌ حلال C᭄
12.9هزار دنبال‌کننده
23.4هزار عکس
3هزار ویدیو
90 فایل
ˇ﷽ براے تماشاے یڪ عشق ماندگار، در محفلے مهمان شدیم ڪھ از محبّت میان عـلے'ع و زهـرا'س میگفت؛ از عشقے حـلال...💓 •هدیهٔ ما به پاس همراهےِ شما• @Heiyat_Majazi ˼ @Rasad_Nama ˼ 🛤˹ پل ارتباطے @Khadem_Daricheh ˼ 💌˹ تبادلات و تبلیغ @Daricheh_Ad ˼
مشاهده در ایتا
دانلود
💌 ⏝ ֢ ֢ ֢ ֢ . تا حدی متعصب و عاشق سینه چاک اهلبیت.. حالا مسیح شبیه قیدار است. تنها تفاوتش هم همین است. مسیح به دین تقیدی ندارد.همان دلیل مهمی که هروقت به او فکر میکنم،عقلم سرکوفتش را به دلم میزند. مسیح دستش را جلوی صورتم تکان میدهد. :_نگفتی،از قیدار خوشت میاد یا نه؟ قبل از اینکه چیزی بگویم،صدای عطسه‌ام بلند میشود. سریع دستم را جلوی دهانم میگیرم. مسیح با نگرانی میگوید:نیکی؟مریض شدی توام..زود باش لباسات رو عوض کن بریم دکتر... +:نه نه،من خوبم... :_نیکی،خواهش میکنم توام لجبازی نکن.حاضر شو بریم دکتر. با اطمینان در چشمهایش خیره میشوم +:مطمئن باش من خوبم...یه کم خسته شدم،بخوابم بهتر میشم. مسیح سرش را پایین میاندازد. حس میکنم میخواهد چیزی بگوید. +:تو... تو میخواستی به من چیزی بگی؟ سرش را بلند میکند و کمی جدی میگوید :_مهم نیست..یعنی خیلی مهمه ها..اما نه به اندازه‌ی سلامتی تو.. لطفا خوب استراحت کن تا فردا خوب شو... هرساعتی از شب هم احساس کردی لازمه بریم دکتر،فقط کافیه که صدام کنی.. باشه نیکی؟ با لبخند سر تکان میدهم. دلم برای نگرانی‌هایش ضعف میرود. زیر لب میگوید :_پس من شبیه قیدارم... لبخند میزنم و میگویم.. ✨لینڪ قسمت اول👇 https://eitaa.com/Asheghaneh_Halal/83012 ✦📄 به قلـم: . 𓂃مرجع‌به‌روزترین‌رمانهاےایتا𓂃 𓈒 Eitaa.com/asheghaneh_halal 𓈒 . 💌 ⏝