eitaa logo
عاشقانه‌‌ های‌ حلال C᭄🇮🇷
13.3هزار دنبال‌کننده
22.7هزار عکس
2.7هزار ویدیو
87 فایل
ˇ﷽ براے تماشاے یڪ عشق ماندگار، در محفلے مهمان شدیم ڪھ از محبّت میان عـلے'ع و زهـرا'س میگفت؛ از عشقے حـلال...💓 •هدیهٔ ما به پاس همراهےِ شما• @Heiyat_Majazi ˼ @Rasad_Nama ˼ 🛤˹ پل ارتباطے @Khadem_Daricheh ˼ 💌˹ تبادلات و تبلیغ @Daricheh_Ad ˼
مشاهده در ایتا
دانلود
💌 ⏝ ֢ ֢ ֢ ֢ . جز تو این من ر و خودخواه،مگر ممکن بود عاشق شود؟ نیکی جانم... بیا و با دل این بیچاره راه بیا.... باور کن، عاشقی کردن بلدم. فقط کافیست که بگویی تا دنیا،دنیاست،از آن من هستی ! سرم را پایین میاندازم. عزمم،را جزم کرده‌ام. امشب،مهمانها که رفتند؛تنها که شدیم؛برایش میگویم... راز عاشقی را در گوشش زمزمه میکنم و از او میخواهم همیشه ،خانم این خانه باشد ... به او میگویم قلبم فقط به عشق او میتپد . *نیکی* مهمانها را بدرقه میکنیم. عمو وقت رفتن میگوید:راستی نیکی جان،واسه مهمونی سال نو ؛مهمون زن آقای رادان هستیم.گفتن شمارم دعوت کنم.میاین دیگه؟ برق از تنم میگذرد. آب دهانم را قورت میدهم و سرم را پایین میاندازم. زنعمو تأکید میکند:مسیح میاین دیگه؟تا پارسال به خاطر اختلاف با عمومسعود نمیرفتیم.. زشته امسالم نریم... سرم را بلند میکنم و با التماس به مسیح خیره میشوم. مسیح،مشکوک نگاهم میکند. زنعمو اصرار میکند:مسیح؟اگه نیاین خیلی بد میشه... مسیح بدون اینکه نگاه از من بگیرد،میگوید: میایم.. زنعمو با خیال راحت میگوید:باشه، پس میبینمتون. و از در بیرون میرود. مسیح برای بدرقه تا دم آسانسور میرود و من داخل میآیم . کلافه دست به کمر میزنم و ماتم میگیرم. حالا با دانیال چه کنم؟ ✨لینڪ قسمت اول👇 https://eitaa.com/Asheghaneh_Halal/83012 ✦📄 به قلـم: . 𓂃مرجع‌به‌روزترین‌رمانهاےایتا𓂃 𓈒 Eitaa.com/asheghaneh_halal 𓈒 . 💌 ⏝