|. ❄️'|
|' #آقامونه .|
.
.
⌠ بیخیالِ✋
هَمہدِلـهُرههـٰا😔
چِهرِهحِیدَرۍاَت🌱
مـٰایِہآرامِشمـٰاسٺ😌⌡
|✋🏻 #لبیک_یا_خامنه_ای
|💛 #سلامتےامامخامنهاۍصلوات
|🔄 بازنشر: #صدقهٔجاریه
|🖼 #نگارهٔ «1733»
.
.
|'😌.| عشق یعني، یڪ #علي رهبر شده👇🏻
Eitaa.com/Asheghaneh_Halal
|.❄️'|
∫°⛄️.∫
∫° #صبحونه .∫
/🌺/ پنجره صبـ🌤ـح
گشـ🖼ـوده شده
نـ🌬ـســیم مےوزد
آمده تا #سلام گو باشد😍 /🌺/
《ســـ😊✋🏻ـــلام》
#صبحـتون_پرامید🌸
#روزتون_پرخـاطــرهـ🌈ـ
∫°🌤.∫ #صبح یعنے ،
تو بخندے و،دلم باز شود👇🏻
Eitaa.com/Asheghaneh_Halal
∫°⛄️.∫
•<💌>
•< #همسفرانه >
.
.
「♥️」 یکبار به او گفتم:
دلم برایت تنگ شده است،
او در جواب گفت:
「🌸」 "در هر قدمی که من اینجا
برمیدارم تو هم شریک هستی".
「🙂」 دوست نداشت که
بعد از شهادتش گریه کنم،
یکبار که گریه میکردم، گفت:
「🌺」 گریههایت را به امامحسین(ع)
وصل کن تا ثواب آن بیشتر شود.
🌷شـهـیـد مدافع حرم #ابوالفضل_راهچمنی
•<🕊> دلــِ من پشٺِ سرش
ڪـاسهےآبـےشــد و ریخٺ👇🏻
•<💌> Eitaa.com/Asheghaneh_Halal1
|•👒.|
|• #مجردانه 😇.|
.
.
✨ امام محمد باقر علیه السلام فرمودند:
«مصیبتی از این بدتر نیست که جوان مسلمانی🧑🏻،
به خواستگاری دختر برادر مسلمانش🧕🏻 برود،
اما پدر دختر🧔🏻به خاطر فقر و کم پولی خواستگار را رد کند❌
و بگوید: من از تو ثروتمند ترم💵 و تو هم شان و هم مرتبه من نیستی!🤨»
📚مستدرک الوسائل باب 17
#ازدواج_موفق
#انتخاب_همسر
.
.
|•🦋.|بہ دنبال ڪسے،
جامانده از پرواز مےگردم👇🏻
Eitaa.com/Asheghaneh_Halal
|•👒.|
هدایت شده از ریحانه الزهرا(س)🇵🇸
💕یه جشن دخترونه💕
تمام وجود من از این جهان؛تویی یا صاحب الزمان(عج)❤️
دخترای گل دوست دارین تو بُمب شادی نیمه شعبان شرکت کنید؟😍💥
_شما همراه مادر های گلتون به جشن بزرگ شیعیان دعوتید!🌸🍃جشن تولد امام زمان(عج) گل🌹
دختراااا؛ قراره به وسعت جهان حال خوب تکثیر کنیم و شادی کنیم برای به دنیا اومدن زیباترین خلقت خدا🎉🥳
🕒موعود: پنجشنبه ۱۸ اسفند
🏡میعاد: چهارراه بهار،جنب بیمارستان اسدابادی، خیابان میلانی،کوی صفا؛سالن ورزشی پارک شهدای صفا
آماده ای برای این حجم از قشنگی و شور و هیجان؟😃✨
🌸مولودی خوانی و جیغ و دست و هورااااا
🍃آتیش بازی شاد و خفن(قرار سالنو بترکونیم😎)
🌸غرفه فروش دخترونه با تِم رنگی رنگی😍
🍃همراه با رزق و عیدانه دخترانه
🌸به همراه اهدا جوایز🤩
🌸و مسابقه😍
🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃
۳۱۲نفر+تو❤️
رفیق جون جونیت رو از این جشن بزرگ و باحال با خبر کن!
🌹#دختران_تبریز
#امام_زمانم💚
#نیمه_شعبان
#یک_جشن_دخترانه💕
#هیئت_ریحانه_الزهرا(س)🌷
#پایگاه_علوی_بهار
#نشر_دهید
@Reyhanezahratabriz95 🌸🍃
°✾͜͡👀 #سوتے_ندید 🙊
.
.
💬 سلام. کلاس چهارم پنجم بودیم نوه خالم
اومد خونمون؛ منم گفتم میخوام دلمه بپزم
مامانم نبود خونه، دلمه رو تو برگ پیچیدیم
و رسیدیم آخراش که آب بریزیم و بذاریم
بپزه، احساس کردیم خراب کردیمش... نوه
خالم گف بیا از امام زمان بخوایم برامون
درستش کنه☺️ صدا زدیم آقاجان بیا
کمکمون کن بعد نوه خالم گفت روتو اونور
کن که آقا بیاد و بره (توهم شدید😁)
یه پنج دقیقه از آشپزخونه رفتیم بیرون
و چشمامونو بستیم اومدیمو قابلمه گذاشتیم
رو گاز پخت و خوردیم و یادم نمیاد چیشد
دقیق ولی خیلی خراب نشده بود قابل خوردن
بود..😌 خلاصه که بچه ها چه دل ساده و
اعتقاد محکمی دارن و من مطمئنم حتما امام
زمان اومده و ما رو دیده چون با همه ی
قلبمون مطمئن بودیم میان 🌸
.
.
''📩'' #ارسالے_ڪاربران [ 574 ]
سوتےِ قابل نشر و #مذهبے بفرستین
🆔| @Daricheh_Khadem
•⊰خاڪے باش تو خندیدنــ😅✋⊱•
°✾͜͡ ❄️ Eitaa.com/Asheghaneh_Halal
کانال تخصصی هروله_۲۰۲۲_۰۳_۱۷_۱۳_۳۵_۳۲_۷۳۱.mp3
3.54M
↓🎧↓
•| #ثمینه |•
.
#مهدی_رسولی🎙
این زندگی و این مشغولیتها
این دنیا و این عظمتهای ظاهریش به کنار
ما از درون تو را فراموش کردهایم ...
#امامزمانم
#سهروزتامیلادصاحبالزمان
#عیدڪممبروڪ🎉
.
.
•|💚| •صد مُــرده زنده مےشود،
از ذڪرِ #یاحسیــــــــــــن ( ؏)👇🏻
Eitaa.com/Asheghaneh_Halal
↑🎧↑
•[🎨]•
•[ #پشتڪ 🎈]•
بیتابتر از جانِ پریشان، در تب
بیخوابتر از گردشِ هذیان بر لب
بی رؤیتِ رویِ او بلاتکلیفم
مثلِ گلِ آفتابگردان در شب
.
💛امامزمان
•[📱]• بفرمایید خوشگلاسیون موبایل👇🏻
Eitaa.com/Asheghaneh_Halal
•[🎨]•
◉❲🌹❳◉
◉❲ #همسفرانه 💌❳◉
.
.
مثل دیروز تو را
دوست ندارم دیگر !🤨
متحول شده ام ؛
دوست ترت میدارم😍
#دلبرنابدلم💓
.
.
◉❲😌❳ ◉ چــون ماتِ #تــوام، دگر چہ بازم؟!👇🏻
Eitaa.com/Asheghaneh_Halal
◉❲🌹❳ ◉
عاشقانه های حلال C᭄
❢💞❢ ❢ #عشقینه 💌❢ . . . #توبه_نصوح۲ #قسمت_بیست_وچهارم (حوریا می گوید) صدای تلویزیون را کم کرده بود
❢💞❢
❢ #عشقینه 💌❢
.
.
.
#توبه_نصوح۲
#قسمت_بیست_وپنج
(حسام می گوید)
از زمانی که به اینجا آمده بودم مدام سعی می کرد از من فرار کند و انگار حضورم برایش آزار دهنده بود. از او دلخور بودم. نامزدم بود. محرمم بود. می دانستم امتحان دارد. می دانستم نگران شرایط پدرش است. اما... کمی هم صحبت شدن با من و وقت گذرانی جای دوری نمی رفت. انگار مثل تشنه ای که از آب خنک چشمه منع شده باشد، چشمه را می دیدم و لب و گلوی خشکم با ولع بیشتری آب چشمه ی رو به رویش را تمنا می کرد. دوست نداشتم این نزدیکی ساده را از دست بدهم و خراب کنم وگرنه حتما دلخوری ام را به رخش می کشیدم و ناراحتی ام را از بی اهمیتی اش بازگو می کردم. از طرفی دلم نمی خواست تنهایش بگذارم وگرنه حتما به آپارتمانم باز می گشتم. تمام سعی ام را به کار گرفتم که لحن و برخوردم عادی باشد و متوجه دلخوری ام نشود. رختخواب را که گوشه ی هال پهن کردم رنگ پریده اش دوباره به صورتش بازگشت و انگار خیالش آسوده شد. شاید پیش خودش فکر کرده از او طلب کنم در اتاقش بخوابم. من واقعا او را می خواستم، تمنا و آرزویم وصال با او بود... تمام و کمال و همیشگی. اما این وصال را یکطرفه و به هر قیمتی نمی خواستم. دوست داشتم او هم تشنه ی وجود من باشد و از حضورم لذت ببرد و مست عشق شود و با اطمینان به من تکیه کند. انتظار داشتم در اتاقش را ببندد اما با باز گذاشتن آن، مرا مطمئن کرد که مسیر را درست رفته ام و پله های این وصال را یکی یکی پیش می روم. کاملا به او مسلط بودم. هاله ای از وجودش میان نور بی جان چراغ خواب مشخص بود که با آرامش کارهای قبل از خواب را انجام می داد. روی تختش دراز کشید و شال را از سرش برداشت. انگار خون منجمدی به یکباره آب شد و در تمام رگ هایم به جریان افتاد. او را می خواستم. همین الان. بی جنبه شده بودم. هزاران دختر عریان و مدل به مدل میان پارتی ها دیده بودم اما حوریا... چه مغناطیسی داشت که روحم را تشنه می کرد و اخلاقم را برای داشتنش به حد یک نوجوان چشم و گوش بسته و تازه به دوران رسیده، بی قرار می کرد. چرخیدم و پشت به او سعی کردم خودم را از دیدنش منع کنم. نباید خراب می کردم. حوریا داشت مرحله به مرحله به من نزدیک می شد و فقط مدتی صبر احتیاج داشت که از وجود و عشق کاملش لبریز شوم. آن قدر با روح سرکشم کلنجار رفتم که پلکم سنگین شد و خوابم برد.
#به_قلم_طاهره_ترابی
[⛔️]ڪپےتنهاباذڪرمنبعونامنویسنده
موردرضایتاست.
.
.
❢💞❢ Eitaa.com/Asheghaneh_Halal