eitaa logo
آتام
82 دنبال‌کننده
37 عکس
12 ویدیو
0 فایل
💖نیمه پنهان من 💖دنیای شاعرانه یک پرستار اینجام @Makbari64
مشاهده در ایتا
دانلود
آتام
با خیابان ها من رفیقم بی تو
در اینکه این روزها بیشتر کتابها شبیه سلبریتی ها تبل تو خالی هستند شکی نیست و اگر مراقب نباشیم یکدفعه وارد بازی تبلیغات کتاب های زرد میشیم به همین دلیل خوندن این کتابو با تردید زیادی شروع کردم اما الان خوندنشو خیلی پیشنهاد میکنم کتاب خوبیه😊
غروب بود. صداي هوش گياهان به گوش مي آمد. مسافر آمده بود و روي صندلي راحتي ، كنار چمن نشسته بود: "دلم گرفته ، دلم عجيب گرفته است. تمام راه به يك چيز فكر مي كردم و رنگ دامنه ها هوش از سرم مي برد. خطوط جاده در اندوه دشت ها گم بود. چه دره هاي عجيبي ! و اسب ، يادت هست ، سپيد بود و مثل واژه پاكي ، سكوت سبز چمن وار را چرا مي كرد. و بعد، غربت رنگين قريه هاي سر راه. و بعد تونل ها ، دلم گرفته ، دلم عجيب گرفته است. و هيچ چيز ، نه اين دقايق خوشبو،كه روي شاخه نارنج مي شود خاموش ، نه اين صداقت حرفي ، كه در سكوت ميان دو برگ اين گل شب بوست، نه هيچ چيز مرا از هجوم خالي اطراف نمي رهاند. و فكر مي كنم كه اين ترنم موزون حزن تا به ابد شنيده خواهد شد.
ادموند (Edmond)؛ محصول 2018 فرانسه به کارگردانی الکسی میشالیک (Alexis Michalik)  در دسامبر 1987، ادموند رستاند شاعر و نمایشنامه نویس فرانسوی  هنوز به سن 30 سالگی نرسیده اما دو فرزند و مقدار زیادی اضطراب دارد و دو سال است که دست به قلم نشده است. او در ناامیدی به سر می برد اما اتفاقاتی باعث می شود او بهترین نمایشنامه فرانسه به نام سیرانو دو برژراک را بنویسد .
این روزها عجیب با والد سرزنشگرم در چالشم تغییر بعضی چیزها درست مثل پاک کردن یک نوشته حک شده روی سنگ است فکر میکنم رسالت هر انسانی جدا از تاثیری که بر جامعه اش می‌گذارد حمایت از خودش باشد حمایت از کودکی که بزرگ شده است و رشد کرده است و تروماهای روانی زیادی را با خود حمل کرده است کودکی که زخمی است ..مضطرب است.. پریشان است اما چون در لباس و هیبت آدم بزرگ هاست حق زار زدن ندارد و مجبور است همچنان ادای آدم بزرگ ها را دربیاورد شناخت والد سرزنشگر و ساکت کردنش گرچه طاقت فرساست اما ارزش جنگیدن دارد و حتما از تو انسان قوی تری می‌سازد *پیشنهاد میکنم درباره "والد سرزنش گر"اگر نمیدونید گوگل کنید اطلاعات زیادی هست 😊
‌به تو که میرسم ، مکث میکنم... انگار در زیبایی ات چیزی جا گذاشته ام... مثلا در صدایت آرامش ، یا در چشم هایت زندگی... نیما یوشیج
هروقت حالشو می‌پرسیدم می‌خندید و میگفت اگر تو خوب باشی منم خوبم ... و من تو دلم یه دنیا قند آب میشد و فکر نمیکردم به این زودی قصد رفتن داشته باشه لطفا فاتحه ای بخونید برای پیرمردی که بی خدا حافظی و برای همیشه ما و بخش دیالیز رو ترک کرد....
تو قادری کاری بکنی که من بر بخشی درخشان تر و روشن تر از وجود خودم دست بگذارم.
پناه بر خدا از لحظه هایی که زور تقدیر بیشتر از قدرت ماست...