eitaa logo
🇮🇷 عکس‌نوشتہ‌سیاسی 🇮🇷
7.2هزار دنبال‌کننده
40.9هزار عکس
11.3هزار ویدیو
324 فایل
عکسنوشته‌شهدا @AXNEVESHTESHOHADA عکسنوشته‌حجاب @AXNEVESHTEHEJAB ارتباط با مدیران @toramanchashmdarraham مدیر تبادل @Masih_ss
مشاهده در ایتا
دانلود
🔴 صحنه ای دردناک در تاریخ ملت ایران‼️ ⏪کریمی قدوسی؛ سرعت عمل روحانی هنگام جمع آوری سانتریفیوژها و گریه متخصصین هسته ای 🔴رئیس جمهور در روز اجرای برجام گروه‌های ویژه‌ای را برای جمع آوری سانتریفیوژ‌ها سازماندهی کرده بودند و این اقدام در حالی عملیاتی شد که 40 الی 45 روز جمع آوری سانتریفیوژ‌ها به طول انجامید ،اما رئیس جمهور دستور داده بود تا گروه سازماندهی شده با سرعت عمل بالایی و صرف یک هفته 13 هزار سانتریفیوژ را جمع آوری کنند که ما مطلعیم در هنگام جمع آوری، این سانتریفیوژها را روی هم می‌ریختند و متخصصین سایت‌های هسته‌ای با دیدن این صحنه می‌کردند. 🔻بنابراین این رفتار آقای روحانی بود که می‌خواست ثابت کند اهل اجرای برجام است و می‌خواست به سرعت به طرف غربی پیام دهد که ما به تعهدات خود پایبندیم. 🔻معتقدم و احتمال زیاد هم می‌دهم در همین دولت، رئیس جمهور دست به دامن رهبری خواهند شد و به ایشان خواهند گفت که بیایید و ما را از برجام نجات بدهید چراکه روز ملی آتش زدن برجام درو نیست و این روز در راه است منبع:باشگاه خبرنگاران جوان 🇮🇷 @AXNEVESHTESIYASI
💢امام به گریه نیاز نداره!!! عده ای با ژست می گویند: امام حسین(ع) شهید نشد که ما گریه کنیم و توی سر وکله بزنیم باید راه حسین را شناخت حسین به این عزاداریها نیاز نداره این حرف درستی است که امام حسین(ع) به ما نیاز ندارد. خداوند هم به نماز و عبادت ما احتیاجی ندارد پس انجام ندهیم؟ اصلا اینجا حرف از امام حسین(ع) به عزاداری ما نیست. این شبهات با حرفهای قشنگ دینی مخلوط میشود. کسانی که ادعای دارند. به این سوال جواب دهند، چرا امام موسی کاظم(ع) که امام معصوم هستند برای امام حسین(ع) عزا داری میکردند؟ امام رضا(ع): هر گاه ماه فرا می رسید، پدرم (موسی بن جعفر علیه السلام) دیگر خندان دیده نمی شد و غم و افسردگی بر او غلبه می یافت تا آن که ده روز از محرم می گذشت، روز دهم محرم که می شد، آن روز، روز مصیبت و اندوه و پدرم بود. 📚امالی صدوق، ص 111 یا چرا امام صادق(ع) از قول پدرشان میفرمان: امام صادق(ع): پدرم امام باقر(ع) به من فرمود: ای جعفر ! از مال خودم فلان مقدار نوحه خوانان کن که به مدت ده سال در «منا» در ایام حج، بر من نوحه خوانی و سوگواری کنند. 📚بحار الانوار، ج 46، ص .220 گریه بر حسین(ع)، گریه اعتراض به ظلم است. گریه بر محبت حسین(ع) مگر در زیارت نمی خوانیم که با محبت حسین(ع) به خدا نزدیک میشویم؟ با حرفهای به ظاهر قشنگ، دنبال تحریف و روضه امام حسین(ع) هستند و تازه خود را اسلام شناس و امام شناس هم معرفی میکنند. 🇮🇷 @AXNEVESHTESIYASI
❣جایِ گِلِه ز فاصله ها گریه می کنم😭 💛با نام گـریه می کنم ❣من که تمام عمر ز داغت گریستم 💚در بین هم چه بسا گـریه می کنم ❣باید هزار سال برای تو گـریه کرد 💙قدر هزار سال گـریه می کنم ❣من سمت می روم و عابری به من 💜می گوید گـریه می کنم ❣تو خواستی كه حاجتِ من شد روا 💖بر نذرهای گشته ادا گـریه می کنم😭 ❣حالا تو بخش# بخش شدی "حا" شدی و "سین" 💛حالا تو را هجا به هجا می کنم ❣تو در ازای اشک به مـن بده 💚من در ازای کـرب و بلا گـریه می کنم😭 ⚜💢⚜💢⚜💢⚜💢⚜💢⚜💢⚜ 🌾این حسین کيست که در قلب همه جا دارد 🌾این همه عاشق دیوانه و شیدا دارد💞 🌾این حسین کيست که نام کـرمش در دو سرا 🌾این چنین پیش رتبه ی اعلا دارد 🍃🌹🍃🌹 🇮🇷 @AXNEVESHTESIYASI
❌ مسئله، گریه و تباکی نیست بلکه مسئله سیاسی است ❌ ⚫️ این اجتماع در مجالس روضه را خیال نکنید که فقط این است که ما گریه کنیم برای سیدالشهدا. نه سیدالشهدا احتیاج به این گریه‌ها دارد و نه این گریه‌ها خودش ـ فی نفسه ـ کاری از آن می‌آید، لکن این مجلسها مردم را همچو مجتمع می‌کنند و یک وجهه می دهند...این این مجالس بالاتر از همۀ جنبه‌های دیگری که هست. بی‌خود بعضی از ائمۀ ما نمی‌فرمایند که برای من در منابر روضه بخوانند. بی‌خود نمی‌گویند ائمۀ ما به اینکه هر کس که بگرید، بگریاند یا صورت گریه، گریه کردن به خودش[بگیرد]اجرش فلان فلان است. مسئله، مسئلۀ  نیست. مسئله، مسئلۀ  نیست. مسئله، مسئلۀ است که ائمۀ ما با همان دید الهی که داشتند، می‌خواستند که این ملتها را با هم بسیج کنند و یکپارچه کنند از راههای مختلف. اینها را یکپارچه کنند تا آسیب‌پذیر نباشند. 📖 صحیفه امام/ ج۱۰/ ص۳۱۴ 🇮🇷 @AXNEVESHTESIYASI
هدایت شده از شهید موسوی نژاد
🌷 یک روز که حسین از جبهه اومده بود به من گفت مادر برای من یک بباف .من هم یک کلاف مشکی خریدم و شروع به بافتن کردم از اوایل بافت رج به رج و می خواندم و میبافتم و حرز گاهی هم از سرم می کندم و همراه کلاف می بافتم به این نیت که اگر در جبهه نیستم ونمی توانم کاری بکنم حداقل موهای سرم در جبهه باشد.خلاصه سه تا کلاه بافتم اولی که بود به سید عبدالحسین دادم.دوتای بعدی را گفتم به دوستانت بده.یک شب برای شناسایی به منطقه رفته بودند.که سه تا با هم بودند.عبدالحسین سمت شاگرد بوده و رخ میده که هر سه تا شون میشن ولی سید حسین بیشتر از اون دو تا زخمی میشه.و در بیمارستان بستری شدند.مدتی بود که از ایشان خبری نداشتیم تا مدتی گذشت ما خیلی نگران بودیم هیچ نامه ای به دستمان نرسیده بود .یک روزی که نشسته بودم و کتاب سرود آهنگران دستم بود .به نیت فال کتاب را باز کردم اول صفحه نوشته بود .شیون مکن مادر در مرگ خون بارم بگذر ز من دیگر ازم سفر دارم .کتاب از دستم افتاد وشروع به و کردم و همش به خودم میگفتم که حسین شده.تا چند وقت گذشت زنگ خانه به صدا در امد وقتی در را باز کردن بچه ها گفتند یک اقایی پشت در است نشناختند تا این که امد پایین دیدم که عبدالحسین است من دویدم و سرو صورت حسین را بوسیدم .گفتم مادر جان چه بلایی سرت اومده بعد با سختی صحبت میکرد وحتی هم نمی توانست بخورد.بعد ها که بهتر شد گفتم کلاهی که برات بافتم سرت گذاشتی ‌.گفت شبی که برای شناسایی رفته بودیم سرمون بود و همون و شما نگذاشت ما شهید بشیم.
وقتی که خبر اعدام را همراه عکسش دیدم یک حس عجیبی بهم ‏دست داد نشدم به چهره اش که نگاه کردم افسوس خوردم که چرا عاقبت این جوان باید این جوری بشه تا این که بعدازظهر به جلسه ای دعوت شدم، سخنرانش فردی بودکه از زندگی او تهیه کرده بود و در جریان باز جویی وی بود این مطلب از زبان ایشان است. مادرش به امام رضا علیه السلام نامش را ‏مجیدرضا گذاشت از کودکی و هیئتی بود همیشه تلاش میکرد صف اول خودش را جاکند حتی برای ثواب بیشتر نماز، عبا بر شانه می انداخت از 15 سالگی که وارد شد کم کم تحت تاثیر قرار گرفت آنچنان شست و شوی شد که نماز را می کند و اعتقادات مذهبی و عشق به امام ‏حسین ع و حضرت فاطمه س را کنار گذاشته و حتی می کند: خودش میگوید ۸ سال رسانه من را تبدیل کرد به یک اتاق گاز که هر لحظه ممکن بود با یک جرقه منفجر شود، روز حادثه با دیدن آن گروه اغتشاش در خیابان آن جرقه زده شد اول در خانه نامه اش را می نویسد که برای من نکنید ‏سر قبرم نخوانید، هر که زده به خاطر کینه ای بوده که از حزب اللهی ها داشته، او میگوید با خودش فکر می کرده بعد از قتل اگر او را بگیرند حتما و تکه تکه اش میکنند برای همین موقع دستگیری میگوید مرا اعدام کنید اما بعد از چند روز که رفتار ماموران اطلاعاتی را می بیند که ‏با دینی با او تعامل می کنند تمام ذهنی اش به هم می ریزد بچه های اطلاعاتی به جای این که او را بزنند و شکنجه ا‌ش بدهند، با او می کنند از زندگیش می پرسند برای اینکه متوجه شود اعتقاداتش اشتباه است به او می دهند بخواند و خلاصه مجرم و بازجو باهم میکنند. آخر تازه ‏فهمیده که این ۸سال چه قدر فضای مجازی مغزش را شستشو داده تا دست به این برند، به مادرش می گوید، با مادران صحبت کن، طلب نکن فقط طلب کن من مثل یک برادرم را کشتم، مجید رضا میگوید چند به دلم مانده، یک بار دیگر دست را ببوسم به مادرم کادو بدهم: بعداز ۸ ‏سال دوباره پایم به حرم امام رضا علیه السلام برسد(این حرف را با گریه و زجه میزند و باز جو هم همراهش گریه و زجه میزند) او بسیار پشیمان و شکسته شده بود. در حقیقت می شود گفت دوتا جوان ما را شهید نکرد بلکه دوتا جوان را شهید کرد ویک جوان را ، دشمن یک جوان را که می توانست سرباز امام زمان عج باشد ‏را تبدیل به یک کرد. مراقب خود، اطرافیان و مان در فضای مجازی باشیم. برای حفظ خودمان و فرزندانمان از فتنه و فساد و فحشای آخرالزمان حتما را تلاوت کنیم @Akhondehamrah110