فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌹 گروه میثاق باشهدا 🌹
🎥 بیا مادر بکن شیرت حلالم ...
✍ دستنوشته زیبا بر روی پیراهن شهید تازه تفحص شده در منطقه شرق دجله عراق
🔰جهت عضویت در گروه های میثاق باشهدا باشماره زیر درواتس آپ ارتباط برقرار فرمایید 09379437724
﷽
مراقب باش!
در کدام جبهه شلوارت پاره می شود؟
این☝️دو شلوار را دشمن پاره کرد
یکی با جنگ نرم و دیگری با جنگ
سخت ...!
آشنایی با امام زمان وشهیدان
کپی آزاد
لینک 👇
https://eitaa.com/joinchat/3911057520Ce237dfd757
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
آشنایی با امام زمان وشهیدان
کپی آزاد
لینک گروه 👇
https://eitaa.com/joinchat/3911057520Ce237dfd757
🌹 *عرفه فرصت طلایی و ناب در بخشش گناهان و بازگشت در مسیر سعادت است.*
برخی از ایام به لحاظ معنوی و ارزشی که دارند قابل قیاس با هیچ روزی در زندگی نیست و عرفه یکی از این روزهای مهم است.
این روز دارای آثار شگرفی است که باید قدردان لحظات آن بود و فارغ از روزمرگی و زندگی عادی با دعا و نیایش و ذکر، غرق در برکات و آثارش شد.
در این روز گرهگشایی از مشکلات و گرفتاریهای بشری را با ظهور ولی عصر(عج) از درگاه الهی طلب کنیم.
در این روز بزرگ، شیطان خوار و حقیرتر و راندهتر و استجابت دعا نزدیکتر است عرفه روز دعاست و درب های مغفرت الهی در چنین روزی باز است.
اعمال زیادی در این روز ذکر شده است،اگر بتوان به شناخت خود و خدا دست یافت به سرچشمه عظیمی از سعادت و کمال دست می یابیم.
در واقع خداوند روز عرفه و سرزمین عرفات را بهانهای برای بخشش گناهان و خطاهای بشری قرار داده است و باید چنین توفیقی را در یافت.
هر دعای خیری که انسان در روز عرفه قرائت کند از ارزش والایی نزد خدای متعال برخوردار است.
مهم ترین آثار و برکات دعا و نیایش رهایی از منیت ها و خودخواهی ها و پیوند با معبود است در این روز عظیم و بزرگ و با ارزش قرائت زیارت امام حسین(ع) اجر و پاداش زیادی دارد.
اگر ارزش و بهای دعا و وصل بودن با خدا را دریابیم چه بسا گرفتاری ها و مشکلات و آسیب هایی که گریبانگیر بشریت است از میان برود.
ان شاءالله
*عرفه روز توبه*
🔺️فَتَلَقی آدَمُ مِنْ رَبِّه كَلماتًُ فتابَ عَلیهِ اِنَّه’ هو التَّوابُ الرّحیمْ
آدم از پروردگارش كلماتی دریافت داشت و با آن بسوی خدا بازگشت و خداوند، توبه او را پذیرفت، چه او توبه پذیر مهربان است.
آدم (ع) پس از خروج از جوار خداوند، و فرود به دنیا، چهل روز هر بامداد بر فرار كوه صفا با چشم گریان در حال سجود بود، جبرئیل بر آدم فرود آمد و پرسید:
ـ چرا گریه می كنی ای آدم ؟
ـ چگونه می توانم گریه نكنم در حالیكه خداوند مرا از جوارش بیرون رانده و در دنیا فرود آورده است.
ـ ای آدم به درگاه خدا توبه كن و بسوی او بازگرد.
ـ چگونه توبه كنم؟
جبرئیل در روز هشتم ذیحجه آدم را به منا برد، آدم شب را در آنجا ماند. و صبح با جبرئیل به صحرای عرفات رفت، جبرئیل بهنگام خروج از مكه، احرام بستن را به او یاد داد و به او لبیك گفتن را آموخت و چون بعد از ظهر روز عرفه فرا رسید تلبیه را قطع كرد و به دستور جبرئیل غسل نمود و پس از نماز عصر، آدم را به وقوف در عرفات واداشت و كلماتی را كه از پروردگار دریافت كرده بود به وی تعلیم داد، این كلمات عبارت بودند از:
خداوندا با ستایشت تو را تسبیح می گویم: سُبحانَكَ اللهُمَ وَ بِحمدِك
جز تو خدایی نیست: لا الهَ الاّ اَنْتْ
كار بد كردم و بخود ظلم نمودم: عَمِلْتُ سوء وَ ظَلَمْتُ نَفْسی
به گناه خود اعتراف می كنم : وَ اِعْتَرِفْتُ بِذَنبی اِغْفرلی
تو مرا ببخش كه تو بخشنده مهربانی : اِنَّكَ اَنْتَ اَلغَفور الرّحیمْ
آدم (ع) تا بهنگام غروب آفتاب همچنان دستش رو به آسمان بلند بود و با تضرع اشك می ریخت، وقتیكه آفتاب غروب كرد همراه جبرئیل روانه مشعر شد، و شب را در آنجا گذراند. و صبحگاهان در مشعر بپاخاست و در آنجا نیز با كلماتی به دعا پرداخت و به درگاه خداوند توبه گذاشت......
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
اینو ببینیم 😍😍
یکم حالمون خوب بشه😊😊😊
کوهنوردی آقا ببینید مردان وقتی آقا را میبینم چه حالی پیدا می کنم
🎊 عیدغدیر مبارڪ🎊
🎉🌺❤عـــیــد
🎉🌺❤سعيــد
🎉🌺❤غدیرخم
🎉🌺❤بر شــما
🎉🌺❤دوستان
🎉🌺❤عزيز و
🎉🌺❤خانواده
🎉🌺❤محترمتان
🎉🌺❤مبــــــارڪ
🎉🌺❤و فرخنده
🎉🌺❤بــــــاد
❤️🌺💐❤️🌺💐❤️🌺💐❤️
یا حسین:
✅ عاشقانه شهدایی🌹
♥️🍃 #رمان_یادت_باشد... 🍃♥️
🌹🍃شهید سیاهکالی به روایت همسر🍃🌹
🍃قسمت3
حمیدشش تابرادروخواهردارد،فاصله سنی ماچهارسال است،بیست وسه بهمن آن سال آقاسعیدبامحبوبه خانم عقدکرده وحالابعدازبیست وپنج روزعمه رسمابه خواستگاری من آمده بود.پدرحمیدمیگفت:"سعیدنامزدکرده،حمیدتنها
مونده،مافکرکردیم الان وقتشه که برای حمیدهم قدم پیش بذاریم،چه جایی بهترازاینجا".
البته قبل ترهم عمه به عموهاوزن عموهای من سپرده بودکه واسطه بشوند،ولی کسی جرات نمیکردمستقیم مطرح کند،پدرم روی دخترهایش خیلی حساس بودوبه شدت به من وابسته بود،همه فامیل میگفتند:"فرزانه فعلادرگیردرس شده،اجازه بدیدتکلیف کنکورودانشگاهش روشن بشه بعداقدام کنید".
نمیدانستم بامطرح شدن جواب منفی من چه اتفاقی خواهدافتاد،درحال کلنجاررفتن باخودم بودم که عمه داخل اتاق آمد،زیرچشمی به چهره دلخورعمه نگاه کردم،نمیتوانستم ازجلوچشم عمه فرارکنم،باجدیت گفت:"ببین فرزانه تودختربرادرمی،یه چیزی میگم یادت باشه،نه توبهترازحمیدپیدامیکنی،نه حمیدمیتونه دختری بهترازتوپیداکنه،الان میریم ولی خیلی زودبرمیگردیم،مادست بردارنیستیم!".وقتی دیدم عمه تااین حدناراحت ودلخورشده جلورفتم وبغلش کردم،ازیک طرف شرم وحیاباعث میشدنتوانم راحت حرف بزنم وازطرف دیگرنمیخواستم باعث اختلاف بین خانواده هاباشم،دوست نداشتم ناراحتی پیش بیاید،گفتم:"عمه جون قربونت برم چیزی نشده که،این همه عجله برای چیه؟یکم مهلت بدین،من کنکورم روبدم،اصلاسری بعدخودحمیدآقاهم بیادماباهم حرف بزنیم،بعدبافراغ بال تصمیم بگیریم،توی این هاگیرواگیرودرس وکنکورنمیشه کاری کرد"،خودم هم نمیدانستم چه میگفتم،احساس میکردم باصحبت هایم عمه راالکی دلخوش میکنم،چاره ای نبود،دوست نداشتم باناراحتی ازخانه مابروند.
تلاش من فایده نداشت،وقتی عمه خانه رسیده بودسرصحبت وگلایه رابا"ننه فیروزه"بازکرده بودوباناراحتی تمام به ننه گفته بود:"دیدی چیشدمادر؟برادرم دخترش روبه مانداد!دست ردبه سینه مازدن،سنگ رویخ شدیم،من یه عمربرای حمیددنبال فرزانه بودم ولی الان میگن نه،دل منوشکستن!".
ننه فیروزه مادربزرگ مشترک من وحمیداست که ننه صدایش میکنیم،ازآن مادربزرگهای مهربان ودوست داشتنی که همه به سرش قسم میخورند،ننه همیشه موهای سفیدش راحنامیگذارد،هروقت دورهم جمع میشویم بقچه خاطرات وقصه هایش رابازمیکندتابرای ماداستانهای قدیمی تعریف کند،قیافه من به ننه شباهت دارد،ننه خیلی درزندگی سختی کشیده است،زنی سی ساله بودکه پدربزرگم به خاطررعدوبرق گرفتگی فوت شد،ننه ماندوچهارتابچه قدونیم قد،عمه آمنه،عمومحمد،پدرم وعمونقی،بچه هاراباسختی وبه تنهایی باهزارخون دل بزرگ کرد،برای همین همه فامیل احترام خاصی برایش قایل هستند.
&ادامه دارد...
سرِ بازار محبت که همه حیرانند
غم ندارم که حسین است خریدار دلم
#قدیمیترینرفیقمحسین
4_5796312769749846971.mp3
4.11M
ماگشتیمدیوانه توکلتُعلیالله
#حسینجانم💔
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ارباب صداۍ قدمت مۍ آید . . .
بازهم شیر حلال مادران تاثیر کـرد
بچه ها دارند از بازار پرچم میخرند
#علی_اکبر_لطیفیان
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
«﷽»
✨« قرار🌑
شـــــبانـــــه»✨
♡نماهنگـــ شـ🌷ـہدایے♡
الهـے عَظُـــــمَ البلاء...
خداے من بلا و مصائبـــــ ما بزرگـــــ شد...
اَللّهـُــمَ ؏َجَّلِ لِوَلیِڪَ الْفَـــرَجْ
#شببخیرمولایمن
#اللهمعجللولیکالفرج
#شبتونمهدوی
بنام خدا
شهیدامروز،شهید قدیر سرلک، از خصوصیات بارز شهید، میتوان به بصیرت بالای او، ولایت پذیری، تواضع، خونگرمی، عدم تکبر و همچنین دستگیری از مستمندان یاد کرد.
آشنایی با امام زمان وشهیدان
کپی آزاد
لینک گروه 👇
https://eitaa.com/joinchat/3911057520Ce237dfd757
معرفهای ایشان از نظر پرداخت اقساط دچار مشکل شده و اقساط را پرداخت نمیکردند. لذا خود قدیر به عهده میگرفت و اقساط آنها را پرداخت میکرد.
یک روز گفتم قدیر تو چقدر درآمد داری که اینها را هم خودت پرداخت میکنی؟ باتوجه به اینکه قبلا هم برایم تعریف کرده بود که جاهای دیگر هم ضامن شده، قسط نداده بودند و از حقوقش کم میکردند خندید و گفت؛ اتفاقا چند روزپیش یکی از رفقا میگفت که شما پاسدارها حقوقهای خوبی دریافت میکنید. به او گفتم که این طور نیست. دیدم باور نمیکند! فیش حقوقی ام را نشان دادم. باز باور نکرد و گفت: شما یک مبلغی را میگیرید که در فیش حقوقی ثبت نمیکنند، من هم گفتم بله شما درست میگویید یک چیزی ما درحقوقمان داریم که در فیش قید نمیشود آن هم برکت است،حقوق ما پربرکت است و خدا را شکر با همان دریافتی کم هم، زندگیمان میچرخد.
اربعین پارسال که برای زیارت امام حسین (علیه السلام) مشرف به عتبات شدیم در حرم امیرالمومنین(علیه السلام) با قدیر مواجه شدم. زمانی که پس از نماز صبح از درب باب القبله در حال خارج شدن بودیم ایشان را دیدم که درحال جلوگیری از هجوم زوار به داخل حرم بود تا ازجان زائرانی که پس ازاقامه نماز جماعت صبح در حال خروج از حرم بودند محافظت کند.
در آن لحظه که هرکسی به فکر خود بود تا بتواند به داخل برود یا خارج شود، قدیر آنجا هم در حال ایثار و کمک به مردم بود و برای آسیب ندیدن زوار از جان خود مایه میگذاشت.
اخلاص و وفای به عهد ویژگی بارز شهید بود
ستوان یکم پاسدار قدیر سرلک سالها به عنوان فرمانده گردان امام حسین(علیه السلام) سپاه ناحیه شهید محلاتی مشغول خدمت می کرد. او در جریان مأموریت مستشاری که در سوریه حاضر شده بود، در روز سیزدهم آبان ماه 1394 منطقه حلب به شهادت رسید و در گلزار شهدای ده امام شهرستان پاکدشت به خاک سپرده شد.
پدر شهید (سال ۱۳۹۴)
سال 80 آقاقدير تازه ديپلم گرفته بود. آمد مغازه و از من سؤال كرد: بابا اگر بخواهم كربلا بروم حلالم ميكني؟ گفتم بله! حلالت ميكنم. جوابش را كه گرفت خداحافظي كرد و گفت به كربلا ميروم. كاروانمان چند ساعت ديگر حركت ميكند. گفتم باباجان حلالت ميكنم ولي نگفتم الان به كربلا بروي؛ گفتم الان وضعيت ماليمان هم براي سفر جور نيست. گفت انشاءالله جور ميشود. اصلاً فكر نميكردم بخواهد به كربلا برود. گفتم تازه اول جوانياش است، ديپلم گرفته و دلش را به دست بياورم. آن زمان از اين صندوقهاي محلي داشت كه به اسمش درآمده بود و با پول همان به كربلا رفت. پارسال هم اربعين به كربلا رفت و ارادت خاصي به امام حسين(علیه السلام) داشت. شهريور امسال قدير 30 سالش تمام شد. قدير به اهل بيت علاقه زيادي داشت و يك بچه هيئتي بود. هر جا هيئت برپا بود قدير يكي از ميانداران و علمداران هيئت بود. بيشتر از 15 سال در خانه خودمان هيئتي به نام هيئت حضرت علي اصغر(علیه السلام) برپا كرده بود و بچهمحلها از بچه شش ساله تا جوانان را در هيئت جمع ميكرد. براي بچهها كادو ميخريد و به روحاني هيئت ميداد كه اينها را به بچهها براي آمدن به هيئت بدهد. تشويقشان ميكرد و وضو گرفتن را بهشان ياد ميداد. بچهها را به هيئت جذب ميكرد. البته بسياري از اين بچه هيئتيها صاحب زن و بچه شدهاند ولي همچنان انس و الفتشان را با هيئت حفظ كردهاند. زماني كه اين بچهها پنج، شش ساله بودند با چادر هيئت درست كرده بودند و وارد مدرسه كه شدند هيئت راه افتاده بود. آقاقدير خودش رفت هيئت را ثبت كرد و اين هيئت در خانهمان برپا ميشد. روحاني برايشان سخنراني ميكرد و الان نسل جوانتر عضو اين هيئت شدهاند و راه قدير را ادامه ميدهند.
خداوند مهري در دل بعضي از اين بچهها ميگذارد كه از همان زمان كه به دنيا ميآيند از بقيه آدمها سوا ميشوند. به نظرم عشق و محبتي كه در دل قدير بود خدايي بود. خداوند از همان زمان تولد عشق را در دلشان ميكارد تا راهشان از بقيه جدا شود. طوري نبود كه عشق و علاقهاش به شهادت و اهل بيت يك روزه در دلش بيفتد. ميدانيد نسل جوان راههاي زيادي روبهرويشان است و همين انتخاب را برايشان سخت ميكند. براي بعضيهايشان خيلي سخت ميشود كه راه خدا را انتخاب كنند. خداوند جواناني مثل قدير را از قبل انتخاب كرده است.
با وجود اينكه يك حقوقبگير بود من بارها حركتهايي از او ديده بودم كه براي من كه پدرش هستم در توانم نبود چنين كارهايي انجام دهم. خودش را فداي دين كرده بود. راه و هدفش مشخص بود. مال دنيا برايش ارزشي نداشت. لقمهاي هم كه داشت دوست داشت با دوست و آشنا تقسيم كند. بگذاريد از امانتدارياش بگويم. يك روز تلفن خانهمان زنگ خورد و من دنبال خودكار براي يادداشت ميگشتم و پيدا نكردم. سه خودكار داخل كيف قدير بود و او خودكارها را به من نداد تا شمارهها را يادداشت كنم. ميگفت اينها امانت پايگاه است. گفتم طرف ميلياردي ميبرد بعد تو فكر خودكار هستي. گفت هر كس را داخل قبر خودش ميگذارند. گفت اگر فردا پيش حضرت زهرا(سلام الله علیها) ميآيي و جواب ميدهي من سه خودكار را به شما ميدهم. خداوند اين بچهها را گلچين ميكند. من اگر 10 پسر ديگر مانند قدير داشته باشم باز هم در راه خدا ميدهم.
دوست شهید: یکی از دوستان بسیجی قدیمی که همیشه به ایشان افتخار میکردم و از مصاحبت با او لذت میبردم قدیر بود. افتخار داشتم که در مقاطع و ردههای مختلف بسیج، با او همکاری کنم. شهید سرلک هم علیرغم پاسدار بودن و داشتن مراتب بالای آموزشی و نظامی، همیشه با صبر و تواضع باهمه بچههای بسیجی همکاری میکرد. اوج همکاری بنده با قدیر در سالهای ۸۶ تا ۸۹ بود. در آن زمان در گردان عاشورای حوزه ۹۲۸ باهم همکاری داشتیم. از خصوصیات بارز قدیر، میتوان به بصیرت بالای او، ولایت پذیری، تواضع، خونگرمی، عدم تکبر و همچنین دستگیری از مستمندان یاد کرد.
در خصوص بصیرت و ولایت پذیری او یاد خاطرهای افتادم که مربوط به فتنه سال ۸۸ است که تهران در تب وتاب بود و برخی از افراد قدرت تشخیص حق از باطل را از دست داده بودند. او با صلابت از آرمانهای انقلاب ورهبری دفاع میکرد و در اکثر اغتشاشات آن سال برای مقابله با فتنهگران حضور مستمر داشت.
در خصوص کمک به مستمندان هم به یاد خاطرهای افتادم؛ از آنجا که بنده با یک صندوق خیریه در محله رضویه همکاری میکردم لذا قدیر خیلی وقتها پیش ما میآمد و برخی افراد را برای گرفتن وام به ما معرفی میکرد. گاهی پیش میآمد که