👈 محسن بسیار به ابراهیم هادی علاقه داشت.
در مراسم عقد به همسرش یک بسته کتاب هدیه داد که یکی از آنها سلام بر ابراهیم بود. بارها کتاب شهید هادی را میخرید و به جوانان نجف آباد هدیه می داد.
ابراهیم الگوی محسن بود. محسن حججی خالصانه و بدون سر و صدا برای خدا زحمت کشید، اما خداوند نام او را همچون ابراهیم بلند آوازه کرد...
❤️ #شهید_محسن_حججی❤️
@AbCDEhh
ـ♥️🌿." لحظاتی باخاطره شهدا
< #روایت_عشق >🙃♥️
😔روزی که برای خداحافظی، برای اعزام آمد، دست انداختم دور گردنش و گفتم: دیدی آخر راهئ شدی؟! »😢
دستش روی کولم بود که گفت:« تورو خدا دعاکن مشکلی پیش نیاد! »
گفتم:
« خیالت راحت ، فقط رفتی حرم حضرت زینب دعام کن ؛ یه دونه پرچم هم برام بیار. »😌
چشم انداخت توی چشمم و گفت:« من که دیگه برنمیگردم 🙂! »
گفتم: تو بچه داری ، دلت میاد؟ ☹️
دستش را زد به گردنش و گفت:
« اینرومیبینی ؟ باببریدنه😍!»
💔🙂
^ #شهید_محسن_حججی🕊^
#همسر_شهید
ـ ــ ـــ ــــ ــــ ــــــ ــــ ــــ ـــ ــ
@AbCDEhh
{•🌙🕊•}
میخواست برود سر کار.از پله های آپارتمان
تند تند داشت پایین می آمد.انقدر عجله داشت
که پله هارا دوتا یکی رد می کرد.جلوی در خانه
که رسید،بهش سلام کردم.
گفتم:《بابا آرومتر.یه موقع خودت رو به
کشتن می دی ها.فوقش یه دقیقه دیر تر
می رسی سر کارت.》
سریع نشست رو موتورش.آتیشش کرد و
گفت:《علی آقا.همین یه دقیقه یه دقیقه ها
شهادت آدم رو یه روز یه روز به عقب
میندازه.》
#روییکدقیقههمحساسبود... :)
#شهید_محسن_حججی🕊
@AbCDEhh
در تلخ ترین و روزمرگی روزها
به لبخندهای گرم و
شیرین تو فکر می کنم
و هیچکس نمی داند
تو که بی دریغ می خندی
خورشید هم
به تابیدن دل گرم تر می شود
محال است لبخند بزنی و حال دلم عوض نشود !
نه با دهان،که از عمق چشمانت
از عمق چشمانی که پر از مهربانیست
و از ته قلبی که خدا در آن خانه کرده!
#شهید_محسن_حججی
#خادمـ شهید اقا محسن حججی
@AbCDEhh
🌹 دسٺ مرا بگیر ڪہ باغ نگاه ٺو
چندان شڪوفہ ریختــ ڪہ هوش از سرم ربود
من جاودانیمـ ڪہ نگاه آسمانے اٺ
بر روے من درے ز بهشتـــ خدا گشود....
🥀اما چہ میڪنے دل را
ڪہ جز در حریم زیارتتـــ آرام ندارد....
#شهید_محسن_حججی
#خادم شهید آقا محسن حججی
@AbCDEhh
#ای_شهید💔🖇
برادرم دعا کن ،که ما
از خستگی و غفلت خوابمان نَبَـرد
و از قافله مهدی فاطمه جا نمانیم
#شهید_محسن_حججی 🥀🕊