فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 تنها کسانی که میگن ما رو از بهشت برگردونید به دنیا!!😳
🎙حجت الاسلام #رفیعی
🌿🌿🌿🌿🌿
👌هیچکس بن بست نداره!
🔺 گناه کردیم
فکر میکنیم راه برگشت نداره
توانایی پرداخت کفارشم نداریم
اصلا اینقدر روی هم جمع شده که موندیم چکارش کنیم
🔸 حالا که قصدمون برای توبه جدیه، چاره اش چیه؟
🌸صلوات!
بله... #صلوات فرستادن
🔅 امام رضا علیه السلام فرمود:
مَنْ لَمْ یَقْدِرْ عَلَى مَا یُکَفِّرُ بِهِ ذُنُوبَهُ فَلْیُکْثِرْ مِنَ الصَّلَاهِ عَلَى مُحَمَّدٍ وَآلِهِ فَإِنَّهَا تَهْدِمُ الذُّنُوبَ هَدْما؛
کسى که توانایى ندارد کفاره اى براى گناهان خود فراهم سازد فراوان بر محمد و آل محمد صلوات بفرستد که گناهان را نابود میکند.
🔹خب!
از همین الان تصمیم بگیریم
حداقل روزی چند صلوات برای امام زمانمون بفرستیم
گناهانمون نابود بشه
خوب بشیم
حالمون خوب بشه
ببین، توبه باید واقعی باشه ها
•┈••✾🍃🦋🍃✾••┈•
✨✨✨✨✨
🌼با رفتار یا گفتار
✍امام علي علیهالسلام در يكي از سفرها، به طرف كوفه ميآمدند. يكي از يهوديان نيز در همان راه حركت میکرد و قصد داشت از کوفه گذر کند. آن یهودی که امام علی را نميشناخت، چون تا کوفه، هممسیر بودند، با هم به سفر خود ادامه دادند.
وقتی به دو راهي کوفه رسيدند، مرد يهودی متوجه شد كه امام علي علیهالسلام به راه كوفه نرفت، بلكه در همان راه كه یهودی حركت مي كرد آمد. يهودي پرسيد: مگر نگفتي كه عازم كوفه هستی؟ پس چرا به راه كوفه نرفتي و در اين راه با من ميآیي؟ امام علي علیه السلام فرمودند: پيامبر اسلام، اينگونه به ما دستور داده است. هر مسلمان باید رفيق راهش را هنگام جدائي، تا چند قدم، بدرقه كند.
مرد يهودي گفت: براستي پيامبر شما اين گونه دستور داده است؟ پس مسلماً هر كس از پيامبر شما پيروي كرده، به خاطر اينگونه كارهاي بزرگوارانه و خصلتهای نيكو بوده كه از او ديده است. من تو را گواه ميگيرم كه بر دين تو هستم و دين تو را پذيرفتم.
آن مرد، همراه امام علي علیه السلام به سوي كوفه آمد، و تازه در كوفه متوجه شد که آن حضرت، حاکم مسلمانان است!
📚اصول کافی ، جلد ۲ باب حسن الصحابه و حق الصاحب في السفر، صفحه ۶۷۰
✨✨✨✨✨✨
🌱🌱🌱🌱🌱
#داستان_آموزنده
🔆با خويشاوندان دعوا نكنيد
در كافى از صفوان جمال نقل شده كه گفت بين حضرت صادق عليه السلام و عبدالله بن حسن سخنى شد بطوريكه به هياهو و جنجال رسيد و مردم جمع شدند بعد از اين پيش آمد از هم جدا گشتند صبحگاه در پى كارى بيرون رفتم حضرت صادق عليه السلام را ديدم بر در خانه عبدالله ايستاده و به كنيزى ميفرمايد ابى محمد عبدالله بن حسن را بگو بيايد عبدالله خارج شد، عرض كرد شما را چه بر آن داشت كه اين صبحگاه از منزل خارج شويد حضرت فرمود آيه اى ديشب خواندم كه مضطرب شدم پرسيد كدام آيه فرمود: الذين يصلون ما امرالله به ان يوصل و يخافون سوءالحساب آنهائيكه پيوند ميكنند آنچه را خدا دستور پيوند و بستگى داده و از روز پاداش ميترسند.
عبدالله بن حسن گفت راست مى فرمائيد گويا اين آيه تاكنون بگوشم نخورده بود، در اين هنگام يكديگر را در آغوش گرفتند و گريه كردند.
مجلسى در جلد شانزدهم بحار ص 37 مى نويسد: گويا حضرت صادق عليه السلام منظورش اين بوده كه عبدالله را تذكر باين آيه دهد وگرنه آنچه حضرت فرموده بود نسبت بعبدالله قطع رحم نبوده بلكه عين شفقت و دلسوزى بود تا عبدالله را از كاريكه در نظر داشت منصرف كند زيرا او ميخواست براى فرزند خود بيعت بگيرد و هر كاريكه متضمن مخالفت امام باشد در حد شرك است لذا آنجناب از راه عطوفت عبدالله را متوجه كردند و مثل حضرت صادق عليه السلام هرگز از آيه غافل نميشود تا به تلاوت متذكر گردد! منظور تذكر عبدالله بوده تا از عقوبت خداوند بترسد و مخالفت امام خويش نكند و قطع رحم ننمايد.
📚داستانها و پندها (جلد اول)، مصطفی زمانی وجدانی
🌱🌱🌱🌱🌱🌱
☘☘☘☘☘☘
⛔️ در مقابل #همسر خود از گرفتاری های روزانه و حوادث تلخ زندگی با قیافه عبوس و #ناراحت صحبت نکنید.
💕 #هدیه مهر و #محبت نسبت به همسر خود را بیشتر کنید.
و از خریدن هدایای هرچند کوچک هرازگاهی امتناع نکنید.
خانم ها #هدیه_دادن و گرفتن را بسیار دوست دارند.
💕 توجه داشته باشید که اگر کم و کسری در نوع رفتار و شرایط منزل وجود دارد با کمال محبت و خونسردی تذکر دهید. چون واقعا اخم و #خشونت #زندگی را به تباهی میکشاند.
💕 به بستگان و #همسر خود #احترام بگذارید و هرگز جلوی معاشرت همسر خود با بستگان و خویشانش را نگیرید.
🔴 پای حرف هر کسی ننشینید!
💠 #استاد_پناهیان:
⭕️ آدمهای شکست خورده و غمگین غالباً ناله میزنند، شکوه دارند و درد دل میکنند! پای حرفهایشان ننشین که نگاه تو را هم به عالم سیاه میکنند، هر چند با صدایی خوش و نغمهی زیبا ترانهسرایی کنند. تنها صدای شاد آدمهای خوشبین را بشنو که بهجای درد دل، درک خود را از خوشبختی بیان میکنند و قدرت میدهند.
#همسرداری
#خانواده
☘☘☘☘☘
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
یک روز از پدرم پرسیدم فرق بین عشق و ازدواج چیست؟
روز بعد او کتابی قدیمی آورد و به من گفت این برای توست.
با تعجب گفتم : اما این کتاب خیلی با ارزش است، تشکر کردم و در حالیکه خیلی ذوق داشتم تصمیم گرفتم کتاب را جایی دنج بگذارم تا سر فرصت بخوانم، چند روز بعد پدرم روزنامه ای را آورد، نگاهی به آن انداختم و بنظرم جالب آمد که پدرم گفت این روزنامه مال تو نیست، برای شخص دیگریست و موقتا میتوانی آن را داشته باشی، من هم با عجله شروع به خواندنش کردم که مبادا فرصت را از دست بدهم، در همین گیر و دار پدرم لبخندی زد و گفت : حالا فهمیدی فرق عشق و ازدواج به چیست؟
در عشق میکوشی تا تمام محبت و احساست را صرف شخصی کنی که شاید سهم تو نباشد اما ازدواج کتاب با ارزشیست که به خیال اینکه همیشه فرصت خواندنش هست به حال خود رهایش میکنی
.
شیرین ترین توت ها ، پای درخت میریزد در حالی که ما برای چیدن توت های کال ، چشم به بالا ترین شاخه ها دوخته ایم...
دکتر حسابى
خاطرات مهندس ایرج حسابی
•┈••✾🍃🦋🍃✾••┈•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 این چند کار رو انجام ندی هیچوقت بهشت نمیری!!!!
👤استاد قرائتی
•┈••✾🍃🦋🍃✾••┈•
🌿🌿🌿🌿🌿🌿
💠باارزشترین چیز در دنیا چیست؟
🧚♀🧚♂روزی فرشتهای از فرمان خدا سرپیچی کرد و برای پاسخ دادن به عمل اشتباهش در مقابل تخت قضاوت احضار شد. فرشته از خداوند تقاضای بخشش کرد. خداوند با مهربانی نگاهی به فرشته انداخت و فرمود: ”من تو را تنبیه نمیکنم، ولی تو باید کفاره گناهت را بپردازی. کاری را به تو محول میکنم، به زمین برو و باارزشترین چیز دنیا را برای من بیاور“. فرشته خوشحال از اینکه فرصتی برای بخشوده شدن دارد به سرعت به سمت زمین رفت.
سالها در روی زمین به دنبال باارزشترین چیز دنیا گشت. روزی به یک میدان جنگ رسید، سرباز جوانی را یافت که به سختی زخمی شده بود مرد جوان در دفاع از کشورش با شجاعت جنگیده بود و حالا در حال مردن بود فرشته آخرین قطره از خون سرباز را برداشت و با سرعت به بهشت بازگشت.
خداوند فرمود: ”به راستی چیزی که تو آوردهای باارزش است. سربازی که زندگیاش را برای کشورش میدهد، برای من خیلی عزیز است، ولی برگرد و بیشتر بگرد“.
فرشته به زمین بازگشت و به جستوجوی خود ادامه داد. سالیان دراز در شهرها، جنگلها و دشتها گردش کرد. سرانجام روزی در بیمارستان بزرگ پرستاری را دید که بر اثر یک بیماری در حال مرگ بود. پرستار از افرادی مراقبت کرده بود که این بیماری را داشتند و آنقدر سخت کار کرده بود که مقاومتش را از دست داده بود. پرستار رنگ پریده در تختخواب سفری خود خوابیده بود و نفس نفس میزد.
در حالی که پرستار نفسهای آخرش را میکشید، فرشته آخرین نفس پرستار را برداشت و به سرعت به سمت بهشت رفت.
و به خداوند گفت: ”خداوندا! مطمئناً آخرین نفس این پرستار فداکار باارزشمندترین چیز در دنیا است.
خداوند پاسخ داد: این نفس چیز باارزشی است. کسی که زندگیاش را برای دیگران میدهد. یقیناً از نظر من باارزش است. ولی برگرد و دوباره بِگرد فرشته برای جستوجوی دوباره به زمین بازگشت و سالیان زیادی گردش کرد. شبی مرد شروری را که بر اسبی سوار بود در جنگل یافت. مرد به شمشیر و نیزه مجهز بود. او میخواست از نگهبان جنگل انتقام بگیرد. مرد به کلبه کوچکی که جنگلبان و خانوادهاش در آن زندگی میکردند، رسید. نور از پنجره بیرون میزد. مرد شرور از اسب پائین آمد و از پنجره، داخل کلبه را با دقت نگاه کرد. زن جنگلبان را دید که پسرش را میخواباند، و صدای او را که به فرزندش دعای شب را یاد میداد، شنید چیزی درون قلب سخت مرد، ذوب شد. آیا دوران کودکی خودش را به یاد آورده بود. چشمان مرد پر از اشک شده بود و همانجا از رفتار و نیت زشت پشیمان شد و توبه کرد.
فرشته قطرهای اشک از چشم مرد برداشت و به سمت بهشت پرواز کرد. خداوند فرمود: ”این قطره اشک باارزشترین چیز در دنیا است، برای اینکه این اشک آدمی است که توبه کرده و توبه درهای بهشت را باز میکند“.
🌿🌿🌿🌿🌿🌿
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴 حجاب در کجای قرآن آمده است؟
🌕 دکتر فرهنگ پاسخ میدهد
🌕 به صراحت در آیه 31 نور آمده
🌕 نگو تو قرآن نیست،بگو من نمی خوام رعایت کنم
🌕 و روزی جواب خواهید داد
•┈••✾🍃🦋🍃✾••┈•
💫✨💫✨💫
🌟حضرت محمّد صلّي الله عليه و آله و سلّم فرمودند
🔅أَيُّما مُسلِمَينِ تَهاجَرا فَمَكَثا ثَلاثا لايَصطَلِحانِ اِلاّ كانا خارِجَينِ مِنَ السلامِ، وَ لَم يَكُن بَينَهُما وَلايَةٌ فَاَيُّهُما سَبَقَ اِلى كَلامِ اَخيهِ كانَ السّابِقَ اِلَى الجَنَّةِ يَومَ الحِسابِ
💎دو مسلمانى كه سه روز با هم قهر كنند و آشتى ننمايند، هر دو از اسلام بيرون مىروند و ميان آنان هيچ پيوند دينى نيست و هر كدام از آنها پيش از ديگرى با برادرش حرف بزند، در روز قيامت زودتر به بهشت مىرود.
📚كافي، ج ٢، ص ٣٤٥
💫✨💫✨💫
🌱🌱🌱🌱🌱🌱
#داستان_آموزنده
🔆از امام باقر(علیه السلام) بشنويد
زراره از عبدالملك نقل كرد كه بين حضرت باقر عليه السلام و بعضى از فرزندان امام حسن عليه السلام اختلافى پيدا شد من خدمت حضرت باقر رفتم . خواستم در اين ميان سخنى بگويم تا شايد اصلاح شود. حضرت فرمود تو چيزى در بين ما مگو زيرا مثل ما با پسر عموهايمان مانند همان مرديست كه در بنى اسرائيل زندگى ميكرد و او را دو دختر بود يكى از آندو را بمردى كشاورز و ديگرى را بشخصى كوزه گر شوهر داده بود.
روزى براى ديدن آنها حركت كرد. اول پيش آن دخترى كه زن كشاورز بود رفت و از او احوال پرسيد دختر گفت پدر جان شوهرم كشت و زراعت فراوانى كرده اگر باران بيايد حال ما از تمام بنى اسرائيل بهتر است .
از منزل آن دختر بخانه ديگرى رفت و از او نيز احوال پرسيد گفت پدر، شوهرم كوزه زيادى ساخته اگر خداوند مدتى باران نفرستد تا كوزه هاى او خشك شود حال ما از همه نيكوتر است . آنمرد از خانه دختر خود خارج شد در حاليكه ميگفت خدايا تو خودت هر چه صلاح ميدانى بكن در اين ميان مرا نميرسد كه بنفع يكى درخواستى بكنم ؛ هر چه صلاح آنها است انجام ده .
حضرت باقر عليه السلام فرمود شما نيز نميتوانيد بين ما سخنى بگوئيد مبادا در اين ميان بى احترامى به يكى از ما شود، وظيفه شما احترام نسبت به همه ماها است بواسطه پيغمبر(صل الله علیه وآله و سلم ).
📚روضه كافى چاپ آخوندى ، ص 85
🌱🌱🌱🌱🌱🌱
🍂🍂🍂🍂🍂🍂
از لحظات آخر مرگ جدا بترسید
هنگام احتضار و جان کندن عالمی، برایش دعای عدیله میخواندند و او تکرار میکرد؛ وقتی رسیدند به جمله
"واشهدان الائمة الابرار" محتضر گفت:
این اول حرف است، یعنی قبول ندارم! تا سه مرتبه او را تلقین میکردند و او میگفت این اول حرف است. پس از لحظهای عرق تمام بدنش را گرفت و چشمهایش را باز کرد و با دست اشاره به صندوقی که در گوشه حجره نمود و امر کرد سر آن را باز کردند.
و از میان آن یک ورقه بیرون آوردند پس به او دادند و آنرا پارهاش کرد. چون سبب آن را از او پرسیدند گفت: من به کسی پنج تومان قرض داده بودم و از او سند گرفته بودم، هر وقت به من میگفتید بگو: واشهدان الائمة الابرار؛ میدیدم فردی با ریش سفیدی سر صندوق ایستاده و این سند را به دست گرفته و میگوید اگر این کلمه شهادت را گفتی این سند را پاره میکنم.
من برای گرفتن طلبم به آن سند نیاز داشتم و در آن لحظه راضی نمیشدم که این شهادت را بگویم و چون خدا به لطف خودش مرا شفا داد و از حالت احتضار خارج شدم، آن سند را خودم پاره کردم که دیگر مانعی از گفتن کلمه شهادت نداشته باشم.
📚داستانهای شگفت شهید دستغیب به نقل از منتخب التواریخ، باب 14
🍂🍂🍂🍂🍂🍂
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
من به هوای تو
گریه برای تو
به خوبیهای تو محتاجم
خدا میدونه به
شبای جمعهی
کربلای تو محتاجم
#حسین_طاهری🎙
#صلی_الله_علیک_یا_اباعبدالله🌺
#شب_جمعه🌙
🕌🕌🕌🕌
💫✨💫✨💫
🌹پریشان و مضطر واقعی امام زمان(عج) است
♦️در تفسیراین آیه:أَمَّنْ یُجِیبُ الْمُضْطَرَّ إِذا دَعاهُ وَ یَکْشِفُ السُّوءَ وَ یَجْعَلُکُمْ خُلَفاءَ الْأَرْض
(سوره نمل، آیه۶۲)
♦️(آیا بت ها بهترند) یا آن کسی که وقتی درمانده او را می خواند، اجابتش می کند و ناخوشی هااو گرفتاریش را بر طرف می سازد و شما را در زمین، جانشین (گذشتگان) قرار می دهد؟
🌹امام صادق(علیه السلام):
♦️این آیه درباره قائم از آل محمد علیهم السلام نازل شده است. سوگند به خدا، #مضطر و درمانده (واقعی) اوست، زمانی که در مقام ابراهیم دو رکعت نماز گزارد، خدا را با تضرع می خواند، خدا او را اجابت می کند و ناخوشی و گرفتاری او را از بین می برد و او را در زمین خلیفه قرار می دهد.
📚ترجمه منتخب الأثر، جلد۴، صفحه۱۳
💫✨💫✨💫
🌼❄️🌾🌼❄️🌾🌼❄️
#داستان_آموزنده
🔆امام ناظر اعمال ماست
داود رقى گفت خدمت حضرت صادق عليه السلام نشسته بودم بمن ابتدا بدون سابقه فرمودند اى داود عملهاى شما را روز پنجشنبه بر من عرضه داشتند و در بين آنها از عمل تو بر من عرضه شد صله رحم ترا ديدم نسبت بپسرعمويت فلانى مسرور شدم از اين كار تو و ميدانم اين پيوند خويشاوندى كه تو كردى زودتر اجل او را ميرساند و عمرش را تمام ميكند داود گفت من پسر عموئى داشتم بدسيرت و دشمن خاندان نبوت شنيدم وضع زندگى او آشفته است و از نظر معيشت در سختى هستند. قبل از آنكه عازم مكه شوم مقدارى از براى مخارج آنها فرستادم .(1)
و نيز از حضرت باقر يا صادق عليه السلام (عن احدهما) نقل كرده كه بمن فرمود اى بصیر گمان ميكنم تو نسبت بخويشاوندانت صله رحم ميكنى گفتم بلى فدايت شوم در بازار كار ميكردم وقتيكه كوچك بودم دو درهم مزد ميگرفتم يك درهم آن را بخاله ام و درهم ديگر را به عمه ام ميدادم فرمود بخدا قسم دو مرتبه تا كنون اجل تو رسيده بود ولى بواسطه همين صله رحم و نيكى بخويشاوندان كه ميكردى تاءخير افتاد.(2)
📚1- بحار، ج 16، ص 2
2- بحار، ج 16، ص 39
🌼❄️🌾🌼❄️🌾🌼❄️
☘☘☘☘☘
⚠️تلنگــــر
عزیزےنقلمےڪرد:
👈در خواب امام زمان (عج) را دیدم.... ڪہ با دستان مبارڪشان شانہ هایم گرفتہ و فرمودند:
☝️از #جوانیت استفاده ڪن.
از خواب ڪہ بیدار شدم،
بسیار فڪر ڪردم 🤔ڪہ چگونہ مےتوانم از جوانیم استفاده ڪنم⁉️
🏴 ایام #محرم💚🍃 بود و شب رفتم هیئت.
روحانے هیئت در بین سخنانشان گفت:
🔴 جوانان از زمان جوانیتان استفاده ڪنید،👌
کہ یڪے از بهترین استفاده از جوانے
🌟 #خواندنزیارتعاشورا ❣
در هر روز است.
✋ بنده متوجه شدم ڪہ منظور حضرت خواندن هر روزه ے زیارت عاشورا است.
☘☘☘☘☘☘
🍁🍃🍁🍃🍁🍃🍁
#داستان_آموزنده
🔆رياكار
چادرنشينى مسلمان بشهر آمد داخل مسجد شد، ديد مردى با خشوع نماز ميگذارد. توجهش به وى معطوف گرديد.
پس از نماز به او گفت چه خوب نماز ميخواندى ، جواب داد علاوه بر نماز، روزه هم دارم و اجر نمازگزار صائم دو برابر نمازگزار غير صائم است . مرد اعرابى كه مجذوب او شده بود گفت در شهر كارى دارم كه بايد آنرا انجام دهم ، بر من منت بگذار و قبول كن كه شترم را نزد شما بگذارم تا بروم و برگردم . او پذيرفت و چادرنشين با اطمينان خاطر شتر را به وى سپرد و از پى كار خود رفت . نمازگزار رياكار با دور شدن اعرابى بر شتر نشست و با سرعت آن محل را ترك گفت . پس از ساعتى مرد چادرنشين برگشت ولى نه از نمازگزار اثرى ديد و نه از شتر. در اطراف و نواحى مسجد جستجو كرد، نتيجه اى نگرفت .
بيچاره سخت ناراحت و متاثر گرديد و يك شعر گفت كه مفادش اين بود: نمازش بشگفتم آورد و روزه اش مجذوبم ساخت ، اما نمازگزار روزه دار ناقه جوانم را با سرعت راند و برد.
📚لئالى الاخبار، صفحه 330
🍁🍃🍁🍃🍁
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
استاد عابدینی: اگر تلاوت و تدبّر در قرآن، با این توجه صورت بگیرد که عهد حضرت محبوب است، قطعا عنایات ویژه ای شامل حال انسان میگردد.
🌾🌾🌾🌾🌾
💫✨💫✨💫
🗓 به مناسبت دهه آخر شعبان، دهه تکریم و غبارروبی مساجد
🕌 نظافت مسجد
✨ امام رضا علیه السّلام فرمود:
🔹 إنَّ الْجَنَّهَ وَ الْحُورَ لَتَشْتاقُ إلی مَنْ یَکْسَحُ الْمَسْجِدَ، اَوْ یَأخُذُ مِنْهُ الْقَذی؛
🔹 بهشت و حوریان بهشتی مشتاق کسی هستند که مسجد را تمیز نماید، و یا آلودگی های آن را بگیرد.
📚 منبع: مستدرک الوسائل و مستنبط المسائل، ج ۳، ص: ۳۸۵
📖 داستانک:
🔹 در صدر اسلام، مسجد مدینه هرچند از امکانات و پیرایه ها تهی بوده و به طور کاملا ساده بنا گردیده بود، اما با این همه تاریخ از وجود زن مسلمان سیاه پوستی بنام «محجنه» (ام محجن) خبر می دهد، که مسئولیت نظافت مسجد پیامبر را عهده دار بوده است.
🟢 زمانی که رسول اکرم صلی الله علیه و آله می بیند از محجنه خبری نیست از حال او جویا می شود، اصحاب خبر مرگ او را می دهند. حضرت با لحن اعتراض آمیزی می فرمایند: چرا به من اطلاع نداده اید؟
🟢 بلافاصله در سر مزار وی حضور یافته و برایش نماز می خوانند و می فرمایند که اینک او را در بهشت می بینم.
📚 منبع: ابن أثیر، ج ۶، ص ٢۶٣ و إبن حجر عسقلانی، ج ٨، ص ٣١۴
✍چند نکته در باره مسجد
💫✨💫✨💫
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔹درسی که آقا امام کاظم(علیه السلام) در قبرستان به مردم داد
🎙حجت الاسلام دکتر رفیعی
🌾🌾🌾🌾🌾
#شهیدبرونسی
💠 مشهد که آمدیم، بچه ی دومم را حامله بودم. موقع به دنیا آمدنش، مادرم آمد پیشم. سرشب، عبدالحسین را فرستادیم پی قابله.
به یک ساعت نکشید، دیدیم در میزنند. خانم موقر و سنگینی آمد تو. از عبدالحسین ولی خبری نبود. آن خانم نه مثل قابلهها، و نه حتی مثل زنهایی بود که تا آن موقع دیده بودم. بعد از آن هم مثل او را ندیدم. آرام و متین بود، و خیلی با جذبه و معنوی. آنقدر وضع حملم راحت بود که آن طور وضع حمل کردن برای همیشه یک چیز استثنایی شد برایم.
آن خانم توی خانه ی ما به هیچی لب نزد، حتی آب هم نخورد. قبل از رفتن، خواست که اسم بچه را فاطمه بگذاریم.
سالها بعد، عبدالحسین راز آن شب را برایم فاش کرد. میگفت: وقتی رفتم بیرون، یکی از رفقای طلبه رو دیدم. تو جریان پخش اعلامیه مشکلی پیش اومده بود که حتما باید کمکش میکردم. توکل بر خدا کردم و باهاش رفتم. موضوع قابله از یادم رفت. ساعت دو، دو و نیم شب یک هو یاد قابله افتادم. با خودم گفتم دیگه کار از کار گذشته، خودتون تا حالا حتماً یه فکری برداشتین.
گریه اش افتاد. ادامه داد: اون شب من هیچ کی رو برای شما نفرستادم، اون خانم هر کی بود، خودش اومده بود.
📚برگرفته از کتاب سالکان ملک اعظم 2 «منزل برونسی»
🥀🕊🥀🕊🥀
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌱🌸🌱🌸🌱🌸🌱
🌙 شروع ماه مبارک رمضان از روز سهشنبه
♦️عضو ستاد استهلال دفتر مقام معظم رهبری:رویت هلال ماه مبارک رمضان در روز یکشنبه (۲۰ اسفند) امکانپذیر نیست.
♦️هلال ماه رمضان در روز دوشنبه (۲۱ اسفند) به راحتی قابل رویت است.
♦️بنابراین مسلمانان ایران از روز سهشنبه روزهدار خواهند بود.
🌱🌸🌱🌸🌱🌸🌱
🌿🌿🌿🌿🌿🌿
#داستان_آموزنده
🔆نمونه اى از پرورش اسلام
در جنگ يرموك ، هر روز عده اى از سربازان مسلمين بعرصه كارزار ميرفتند و پس از چند ساعت زد و خورد، بعضى سالم يا زخمى به پايگاه هاى خود برميگشتند و برخى كشته يا مجروح در ميدان جنگ بجاى ميماندند، حذيفه عدوى ميگويد: در يكى از روزها پسر عمويم با ديگر سربازان بميدان رفت ، ولى پس از پايان پيكار مراجعت نكرد. ظرف آبى برداشتم و روانه رزمگاه شدم باين اميد كه اگر زنده باشد آبش بدهم .
پس از جستجو او را يافتم كه هنوز رمقى در تن داشت . كنارش نشستم و گفتم آب ميخواهى ؟ با اشاره گفت آرى . در همين موقع سرباز ديگرى كه نزديك او بزمين افتاده بود و صداى مرا شنيد آهى كشيد و فهماند كه او نيز تشنه است و آب ميخواهد. پسر عمو بمن اشاره كرد برو اول باو آب بده .
حذيفه ميگويد: پسرعمويم را گذاردم و به بالين دومى رفتم و او هشام بن عاص بود. گفتم آب ميخواهى ؟ به اشاره گفت بلى . در اين موقع صداى مجروح ديگرى شنيده شد كه آه گفت . هشام هم آب نخورد و بمن اشاره كرد كه به او آب بدهم . نزد سومى رفتم ولى در همان لحظه جان سپرد. برگشتم به بالين هشام او نيز در اين فاصله مرده بود، و چون نزد پسرعمويم رفتم ديدم او هم از دنيا رفته است .
📚المستطرف ، جلد 1، صفحه 156
🌿🌿🌿🌿🌿🌿
💫✨💫✨💫
🔆پنج علت نمازهای روزانه از زبان رسول خدا(صلےاللهعلیهوآله):
♦️چرا نماز صبح مۍخوانیم؟
«صبح آغاز فعالیت شیطان است هرکه در آن ساعت نماز بگذارد و خود را در معرض نسیم الهی قرار دهد از شر شیطان در امان مےماند.»
♦️چرا نماز ظهر میخوانیم؟
ظهر، همه عالم تسبیح خدا مےگویند زشت است که امت من تسبیح خدانگوید. و نیز ظهر وقت به جهنم رفتن جهنمیان است لذا هر که در این ساعت مشغول عبادت شود از جهنم بیمه مےشود.
♦️چرا نماز عصر مۍخوانیم؟
«عصر زمان خطای آدم و حواست و ما ملزم شدیم در این ساعت نماز بخوانیم و بگوییم ما تابع دستور خداییم.»
♦️چرا نماز مغرب میخوانیم؟
«مغرب لحظه پذیرفته شدن توبه حضرت آدم است و ما همه به شکرانه آن نمازمی خوانیم.»
♦️چرا نماز عشا میخوانیم؟
«خداوند متعال نماز عشا را برای روشنایی و راحتی قبر امتم قرارداد.»
📚علل الشرایع ص ۳۳۷
💫✨💫✨💫
🌾🌾🌾🌾🌾
#داستان_آموزنده
🔆دو پدربزرگ
هنگاميكه ابن ملجم شمشير بر فرق اميرالمؤ منين عليه السلام زد آنحضرت را بخانه آوردند. مردم برگرد خانه على عليه السلام جمع شدند تا تكليف ابن ملجم تعيين شود و او را بكشتند. امام حسن عليه السلام آمد و فرمود: پدرم دستور داده متفرق شويد و بمنازل خود برگرديد فعلا ابن ملجم را بحال خود ميگذاريم تا اگر پدرم بهبودى يافت خودش هر چه خواست با او معامله كند.
همه مردم رفتند مگر اصبغ بن نباته . پس از مختصر زمانى حضرت مجتبى آمد ديد اصبغ بن نباته هنوز ايستاده فرمود چرا نميروى مگر پيغام پدر مرا نشنيدى ؟ عرضكرد شنيدم ولى نميروم مگر اينكه ايشان را ببينم و حديثى از مولايم بشنوم .
امام حسن عليه السلام داخل شد و جريان را عرضكرد و براى اصبغ اجازه گرفت .
اصبغ وارد شد، گفت ديدم على عليه السلام دستمال زرد رنگى بر سر بسته ولى رنگ صورتش از آن پارچه زردتر است بمن فرمود مگر نشنيدى پيغام مرا؟
گفتم شنيدم ولى خواستم حديثى از شما بشنوم فرمود بشنو كه ديگر بعد از اين از من نخواهى شنيد فرمود اى اصبغ همينطور كه تو بر بالين من آمدى روزى من ببالين پيغمبر رفتم بمن دستور داد كه بمسجد برو و مردم را عموما دعوت كن آنگاه يك پله پائين تر از فراز منبر بالا برو و بگو هر كس والدين خود را ترك كند و عاق شود و هر كس از مولا و آقاى خود بگريزد و هر شخصيكه مزدور خود راستم كند و اجرت او را ندهد خداوند او را لعنت كند.
من بدستور آنحضرت عمل كردم همينكه از منبر بزير آمدم مردى از انتهاى مسجد گفت يا على سخنى گفتى ولى تفسير ننمودى من خدمت پيغمبر آمدم و گفته آنمرد را بعرض رساندم .
اصبغ گفت در اين هنگام على عليه السلام دست مرا گرفت و پيش خود كشانيد و يك انگشت مرا در ميان دست نهاد، فرمود همينطور پيغمبر(صل الله علیه وآله و سلم ) انگشت مرا در ميان دست خود گرفت و فرمود:
يا على الاوانى و انت ابوا هذه الامة فمن عقنا فلعنة الله عليه الاوانى و انت موليا هذه الامة فعلى من ابق عنا لعنة الله الاوانى و انت اجير اهذه الامة فمن ظلمنا اجرتنا فلعنة الله عليه ثم قال آمين
اى على من و تو دو پدر اين امتيم هر كس ما را ترك كند و بيازارد بر او باد لعنت خدا و نيز من و تو دو آقاى اين امتيم هر كس از ما بگريزد بر او باد لعنت خدا و هم من و تو دو مزدور و اجير آنهائيم هر كس پاداش ما را ندهد مورد لعنت خدا واقع شود سپس پيغمبر(صل الله علیه وآله و سلم ) گفت آمين .
📚بحارالانوار، ج 9، ص 437
🌾🌾🌾🌾🌾