🔷 از عالم سالک، حاج آقا توسلی رحمة الله علیه درباره ذکری برای رزق و روزی پرسیده شد.
🔷 گفتند:« لَعنَ اللهُ قَاتلِیکِ وَ ضَارِبیِکِ و ظَالِمِیکِ وَ غَاصِبی حقِّکِ یامُولاتِی یا فاطمَةالزهراء» را زیاد بگویید.
🔷 روزی ۱۳۵ بار. مِنْ حَيْثُ لَا يَحْتَسِبُ (از جایی که گمان نمی برید) به شما رزق می رسد.
┄┄┅✿🏴🥀🖤🥀🏴✿┅┄┄
┄┄┅✿🏴🥀🖤🥀🏴✿┅┄┄
🔆شفاى ريه
يكى از وعاظ محترم ايران كه من خودم شاهد كسالت سخت ريوى او بودم واطبّاء ايران از معالجه اش ماءيوس شده بودند و پوست بدنش به استخوانهايش چسبيده بود و آخرين خون بدنش از حلقومش بيرون مى آمد و قسمت عمده ريه اش فاسد شده بود و او را مى خواستند براى معالجه بااسرع وقت به بيمارستان شوروى در مسكو ببرند، ناگهان بدون آنكه او را معالجه كنند خود من آقاى سيد حسن ابطحى شاهد بودم كه پس از چند روز شفاى كاملى پيدا كرد. وقتى علّت شفاى او را از او سؤ ال كردم گفت :
آخرين شبى كه صبحش بنابود مرا به مسكو ببرند و مى دانستم كه يا در راه و يا در همان مملكت كفر از دنيا ميروم ، منتظر شدم تا برادرم كه پرستارى مرا به عهده داشت از اتاق بيرون برود، وقتى بيرون رفت در همان حال ضعف رو به طرف كربلا كردم و حضرت سيد الشهداء علیه السلام را مورد خطاب قرار دادم وگفتم : آقا يادتان هست كه به منزل فلان پيرزن رفتم وروضه خواندم وپول نگرفتم و نيّتم تنها و تنها رضايت خداى تعالى و شما بود؟! و بالاخره چند قلم از اين قبيل اعمالى كه بااخلاص انجام داده بودم متذكر شدم و در مقابل آن اعمال شفايم را از آن حضرت خواستار شدم ناگهان ديدم در اتاق باز شد و حضرت سيدالشهداء و برادرشان حضرت ابوالفضل ع وارد اتاق شدند.
حضرت سيّد الشهداء علیه السلام به حضرت ابوالفضل العباس علیه السلام فرمودند برادر بيمار ما را معالجه كن ، ايشان هم دستى به صورت من تا روى سينه ام كشيدند و از جا حركت كردند و رفتند. من بعد از آن احساس سلامتى كردم كه ديگر احتياجى به دكتر و بيمارستان نداشتم و اين چنين كه ملاحظه مى كنيد صحيح و سالم گرديدم .
📚ملاقات ، 2/187.
┄┄┅✿🏴🥀🖤🥀🏴✿┅┄┄
┄┄┅✿🏴🥀🖤🥀🏴✿┅┄┄
امروز در کوفه چهخبر است؟
🔹نوزدهم محرم سال ۶۱ هجری قمری است. امروز اهلبیت سیدالشهدا را از کوفه بهسوی شام حرکت دادند.
🔹زنهای غیرهاشمیه از انصار امام حسین(ع) که در کربلا اسیر شدند با شفاعت اقوامشان از اسارت خلاص شدند و فقط هاشمیات برای اسارت به شام بُرده شدند.
┄┄┅✿🏴🥀🖤🥀🏴✿┅┄┄
┄┄┅✿🏴🥀🖤🥀🏴✿┅┄┄
🌷 #با_شهدا
#زيارت
🌷نزدیک سحر بود.خواب دیدم رفتیم کربلا براى زیارت. محمد(صابری) هم با ما بود. همه ما دور ضریح می چرخیدیم اما ضریح دور سر محمد می چرخید!! همان لحظه از خواب پریدم بلند شدم دیدم محمد با آن حال خراب در گوشه ای از اردوگاه اسیران نشسته و مشغول نماز شب است. دستش به سوى آسمان بود و استغفار می كرد. همان لحظه اشک از چشمانم سرازیر شد. با خودم عهد بستم من هم مثل محمد به نماز شب مقید شوم.
🌷سال ٦٩ و يك ماه قبل از تبادل اسرا بود حال محمد بهتر از قبل بود. یک شب بی مقدمه گفت: هر وقت به ایران برگشتید سلام مرا به پدر و مادرم برسانید. قبر امام را هم از طرف من زیارت کنید. بعد ادامه داد: به پدر و مادرم بگویید همانطور که در شهادت برادرم صبر کردید در شهادت من هم صبور باشید. هرچند سخت است. می دانم که مدتها صبر کردید تا مرا ببینید اما مرا نخواهید دید!!
🌷 از صحبت های او تعجب کردیم گفتم: محمد این حرفها چیه؟خدا رو شكر تو حالت خوب شده، چند روز دیگه هم قراره آزاد بشیم. روز بعد در محوطه بودیم. ساعت ٣ عصر محمد گفت: سرم درد می کند چند قطره خون از بینی اش آمد و روى زمین افتاد او را به بهداری بردند. همه دلشان مى خواست اتفاقی نیوفتاده باشد اما ....
🌷.... محمد صابری دلاور خوب خیبری به شهادت رسیده بود. برای محمد تشیع باشکوهی برگزار شد. در کیسه شخصی محمد یک کاغد کوچک بود که حکم وصیت داشت. روی آن نوشته بود اسارت در راه عقیده عین آزادی است.
📚 کتاب خاطرات آزادگان
#شهدا_را_ياد_كنيم_با_ذكر_صلوات
┄┄┅✿🏴🥀🖤🥀🏴✿┅┄┄
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 ماجرای دختر زشتی که شب عروسی به امام حسین متوسل شد
👤استاد قرائتی
┄┄┅✿🏴🥀🖤🥀🏴✿┅┄┄
┄┄┅✿🏴🥀🖤🥀🏴✿┅┄┄
بسم الله الرحمن الرحیم
در فرازی از زیارت عاشورا اینگونه امام باقر علیه السلام از خداوند تبارک و تعالی نقل می فرمایند
«فَاَسْئَلُ اللَّهَ الَّذی اَکْرَمَنی بِمَعْرِفَتِکُمْ وَمَعْرِفَةِ اَوْلِیاَّئِکُمْ وَ رَزَقَنِی الْبَراَّئَةَ مِنْ اَعْداَّئِکُمْ»
چه خوب است وقتی زیارت عاشورا می خوانیم
به بعضی فرازهای شاخص این حدیث قدسی عنایت ویژه داشته باشیم
همانگونه که مستحضرید؛یکی از مهمترین پیام های عاشورا؛تقابل جبهه حق و باطل هست
و اگر ما خود را در جبهه حق می دانیم
باید سه شرط قید شده در این فراز زیارت عاشورا را در خود ایجاد کنیم
نخستین شرط همراهی با جبهه حق شناخت و کسب معرفت نسبت به ولی زمان است
(چقدر نسبت به امام زمانمان معرفت و عنایت قلبی داریم؟)
دومین ویژگی همراهی با جبهه حق شناخت و معرفت نسبت به دوستداران ولی زمان است و این شناخت و معرفت زمینه همراهی جبهه حق است.
و سومین شرط همراهی با امام حسین(ع) دشمنی نسبت به دشمنان جبهه حق است
و باید نسبت به کسانی که علیه امام زمان اقدام می کنند،اعلام موضع کنیم و نسبت به آنان دشمنی داشته باشیم.
و امروز کسانی که در مخالفت با قوانین اسلام
قانون تصویب می کنند و به اجرا می گذارند
دشمنان امام حسین علیه السلام
و امام زمان عج الله تعالی فرجه الشریف هستند
و ما اگر صادقانه و خالصانه خود را از جبهه حق می دانیم باید علیه این افراد و تشکیلات اعلام برائت و دشمنی کنیم.
با قرائت روزانه این زیارت،ارادت و آمادگی عملی خود در راستای ایثار و فداکاری در مسیر جبهه حق را اعلام بداریم ان شاءالله.
#زیارت_عاشورا
┄┄┅✿🏴🥀🖤🥀🏴✿┅┄┄
┄┄┅✿❀🌺❀✿┅┄┄
🔆توسعه رزق و روزى
عالم جليل و زاهد مسلم حاج آقاى شيخ عبد الجواد حائرى مازندرانى فرمود روزى كسى آمد خدمت خلد مكان شيخ الطايفه زين العابدين مازندرانى قدّس اللّه سره العالى شكايت از تنگى معاش خود كرده شيخ به او فرمود برو حرم حضرت اباعبداللّه علیه السلام زيارت عاشورا بخوان رزق و روزى به توخواهد رسيداگرنرسيد بيا نزد من ، من خواهم داد.
آن بنده خدا رفت بعد از زمانى آمد خدمت آقا، آقا فرمود چه كاركردى ؟ گفت در حرم مشغول خواندن زيارت عاشورا بودم كسى آمد و وجهى به من داد و در توسعه قرارگرفتم .
📚تذكرة الزائرين ناقل زيارت عاشورا و آثار شگفت : 19.
#زیارت_عاشورا
┄┄┅✿❀🌺❀✿┅┄┄
┄┄┅✿🏴🥀🖤🥀🏴✿┅┄┄
#داستان_آموزنده
🔆نظر حضرت
سيد جليل مرحوم حاج سيد نورالدين نهاوندى از تجار معروف و متدين اراك بوده است گرچه سواد نداشته لكن بسيار با ايمان و عقيده و صادق بوده است و مردم اراك به او عقيده داشته اند و كراماتى به او منسوب است منجمله عالم جليل و محقق نبيل حضرت حجة الاسلام آقاى آقاعلى ميريحيى دام ظله العالى از آن سيد بزرگوار دو قضيه نقل كرده اند كه يكى از آنها اين است كه سيد نور الدين گفت قبل از اينكه متاءهل شوم به اتفاق مادرم همراه قافله به عزم زيارت آقا اباعبداللّه الحسين علیه السلام به طرف كربلا حركت كرديم البته در راه خيلى به مادرم خدمت مى كردم مدتى در كربلا بوديم و به زيارت حضرت اميرالمؤ منين على علیه السلام و ساير عتبات مقدسه را زيارت كرديم و براى آخرين مرتبه به عنوان وداع به كربلا رفتيم تا اينكه از طرف رئيس قافله ابلاغ شد كه فردا عازم حركت باشيم آن شب هم شب جمعه بود. به مادرم خبر دادم كه برويم براى زيارت وداع لكن مادرم قبول نكرد وگفت الان خسته هستيم چند ساعتى استراحت مى كنيم هنگام سحر به زيارت مشرف مى شويم من هم رضايت مادر را ترجيح داده خوابيدم سحر از خواب بيدار شدم متاءسفانه ديدم كار خراب شده و جنب شده ام با عجله هرچه تمام تر به عزم غسل كردن روانه حمام شدم درب حمام بسته بود به حمام ديگرى رفتم آن هم باز نبود.
خلاصه هركجا رفتم در برويم باز نشد با ناراحتى فوق العاده اى روانه صحن مطهر شدم ديدم همراهان همه به زيارت وداع مشغولند به اندازه اى غم و اندوه مرا فرا گرفت كه نمى توانم توصيف نمايم از روى تاءسف و ناراحتى چندان به پشت دست خود زدم كه دستم مجروح شد با حالت بيچارگى و اضطرار پشت پنجره آمدم ناگهان چشمم افتاد به جمال دل آراى حضرت سيد الشهداء علیه السلام در حالى كه از بالاى ضريح آهسته به طرف من مى آمد نگاه محبت آميزى به من فرمود، و دست محبت به صورتم كشيد.
آنانكه خاك را به نظر كيميا كنند
آيا شود كه گوشه چشمى به ما كنند؟
فرمود سيد نورالدين خيلى ناراحتى برو غسل كن تا برسى در حمام باز مى شود ناگهان به حال خود آمدم ديدم خبرى از آقا نيست با كمال عجله به طرف حمام روانه شدم ديدم تازه حمامى مى خواهد درب حمام را باز كند با كمال شوق غسل كرده و به زيارت وداع موفق شدم .
📚زندگانى عشق ، 226.
┄┄┅✿🏴🥀🖤🥀🏴✿┅┄┄
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🟢تا حالا فکر می کردیم شمر، امام حسین (علیه
السلام) رو کشته😳😳
#محرم
#امام_حسین
#امام_زمان
┄┄┅✿🏴🥀🖤🥀🏴✿┅┄┄
💠 ملائکه وارد چه خانههایی نمیشوند؟
▫️خداوند فرشتگان را مأمورانی قرار داد که جهان را مدیریت کنند و طبیعتا هیچکدام نمیتواند از مأموریت خود سرباز زنند. به عنوان نمونه فرشتهی مرگ نمیتواند به هیچ بهانهای از ورود به یک خانه خودداری کرده و تکلیف خود را انجام ندهد. با این وجود در برخی روایات، اعلام شده است که فرشتگان(ظاهرا فرشتگان رحمت) وارد برخی خانهها نخواهند شد:
1️⃣ خانهای که در آن شراب و آلات موسیقی(طنبور و دایره) باشد، ملائکه در آن داخل نمیشوند و دعای اهل منزل مستجاب نمیشود، و خدا برکتش را از آنان برمیدارد.
2️⃣ خانهای که در آن سگ، تصاویر اجسام(صاحب روح) باشد.
3️⃣ خانهای که در آن انسان با حالت جنابت حضور داشته باشد.
▫️از مجموع این روایات برداشت میشود که فرشتگان رحمت، به منازلی که در آنها معصیت خدا انجام شده، یا ساکنان آن از یاد خدا غافلاند و یا در آن خانه، پاکیزگی و بهداشت رعایت نشود، تمایل به ورود ندارند.
📚بحار الانوار، ج 62، ص 54
┄┄┅✿❀🌺❀✿┅┄┄
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💠ماجرای اعتراض حضرت آدم
به خداوند در مورد قدرت شیطان!
🎙#استاد_مسعود_عـــالے
┄┄┅✿🏴🥀🖤🥀🏴✿┅┄┄
┄┄┅✿🏴🥀🖤🥀🏴✿┅┄┄
🏴 زیارت به شرط قطع کردن دست !!!!
به رغم وحشیگری های متوکل نسبت به زوار بارگاه سیدالشهدا علیه السلام هرگز این مسیر تعطیل نشد و از رونق نیفتاد و مردم به صورت های مختلف خود را به کربلا میرساندند و امام را زیارت میکردند سرانجام متوکل مجبور شد، طی فرمانی زیارت بارگاه امام را به شرط اینکه دست راست زائر را قطع_کنند آزاد نماید!
در اندک زمانی صف مشتاقان زیارت با وجود این شرط نیز طولانی گردید!
📚مسعودی، مورخ بزرگ عامه ، در کتاب مروج الذهب می نویسد:
خانمی به قصد زیارت بارگاه امام حسین (علیه السلام)به مامور ثبت نام مراجعه کرد
به وی تذکر دادند، آیا می دانی که شرط رفتن به زیارت قطع دست است؟
آن زن پاسخ داد: از شرایط آگاهم!
متصدی ثبت نام، اسم این خانم را می نویسد آنگاه به وی دستور می دهد:
دستش را برای قطع کردن بیرون بیاورد
آن زن دست چپ خود را بیرون می آورد!
مامور می گوید: خانم؛ فرمان خلیفه می گوید، باید دست راست داوطلب زیارت قطع شود
آن زن دست راست خود را از زیر حجاب بیرون آورده و می گوید:
این دست را سال گذشته قطع کردید!
┄┄┅✿🏴🥀🖤🥀🏴✿┅┄┄
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#کلیپ 🎬 #استاد_شجاعی
✘ من حالم خوب نیست!
حوصلهی هیچ کس و ندارم!
افکار منفی رهام نمیکنن!
قلبم آروم نیست! شاد نیست!
✘ هر کاری هم میکنم موقتاً خوب میشم، دوباره حالم خراب میشه !
منبع : کارگاه یاد خدا
┄┄┅✿🏴🥀🖤🥀🏴✿┅┄┄
✅استاد فاطمی نیا(ره):
🔻درقاموس خدا و اهل بيت (علیهم السلام) ، "تاحالا كجابودي؟" وجودندارد!
هر زمان توبه كنيم و بازگرديم ، ما را راه ميدهند.
🔻پيغمبراكرم (ص) سوگندي يادكرده است كه اين سوگند در منطقه اسم اعظم است؛
هرموقع عبارت "الله لا اله الا هو" آمد يعني منطقه ي اسم اعظم است، اگر مطلب به اين سادگي بود كه حضرت قسم به اين بزرگي نميخوردند!
🔹پيامبراكرم(ص) فرمودند:
🔻"ولله الذي لا اله الا هو، هربنده اي كه گمانش را به خدا نيكو كند، خداوند طبق همان گمان با او رفتار ميكند."
حسن ظن داشته باشيد به خدا!
يقين بدانيد وقتي توبه ميكنيد، خداوند شما را ميبخشد.
┄┄┅✿🏴🥀🖤🥀🏴✿┅┄┄
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌴داستان خنده امام رضاعلیه السلام بالای سر مریض
🌷از زبان عارف بالله ایت الله بهجت رحمه الله
#امام_رضا علیه السلام
#آیت_الله_بهجت
┄┄┅✿🏴🥀🖤🥀🏴✿┅┄┄
┄┄┅✿🏴🥀🖤🥀🏴✿┅┄┄
#داستان_آموزنده
🔆حضرت زهراس در روضه ها
حاج خانم علويه اى كه براى زيارت حضرت زينب سلام اللّه عليها و حضرت رقيه عليهاالسلام به شام مشرّف شده بود مى گفت : محل راءس الشهداء عليهم السلام براى من حالت خاص روحى داشت ، هميشه آنجا مى رفتم و زيارت مى خواندم و با حال خوشى گريه مى كردم ، روزى در موقع زيارت حال خاصّى پيدا كردم ودريچه اى از عالم ديگر براى من گشوده شد، در آن حال كه بيدار بودم مثل خواب ديدن اين منظره و واقعه را ديدم ، عدّه اى زن بودند كه مادرم نيز در ميان آنها بود و از من تشكر مى كرد كه براى من زيارت و دعا مى خوانى ، در اين اثناء زن چهار شانه ، بلند قامتى تشريف آوردند، زنها خدمت ايشان حاجت خود را عرض مى كردند و من هم حاجت خود را عرض كردم ، و سپس گفتم : ما مجلس روضه خوانى داريم و در آن زيارت عاشورا مى خوانيم ، چرا شما شركت نمى كنيد؟
فرمودند: من مى آيم و شركت هم مى كنم به آن نشانى و دليل كه پسر خاله شما با عيالش يك جعبه شيرينى آوردند در مجلس شما و براى رفع مشكل منزل شان نذر كردند در مجلس زيارت عاشوراى شما شركت كنند، مشكل آنها به واسطه خواندن زيارت عاشورا رفع شد و منزل جديد را ساختند و در آن نشستند، امّا بعد ديگر در جلسه زيارت عاشورا شركت نكردند...
حضرت حاج آقاى ابطحى فرمودند: من صاحب نذر را مى شناختم ، جريان را به او گفتم ، رنگش تغيير كرد و به گريه افتاده همسرش را صدا كرد و گفت : بشنو از كجا خبر مى دهند و با تاءسف و حزن گفت مطلب دقيق همين است كه گفتيد، چه كنم مشكلات زندگى نگذاشته به نذر خود وفا كنم .
📚آثار، ص 41.
┄┄┅✿🏴🥀🖤🥀🏴✿┅┄┄
┄┄┅✿🏴🥀🖤🥀🏴✿┅┄┄
#داستان_آموزنده
🔆عنايت حسين علیه السلام
مرحوم مرتاضى لنگرودى فرزند سلطان الواعظين لنگرودى ميگفت : در عالم خواب ديوار باغى را ديدم آن قدر رفتم تا به در ورودى باغ رسيدم چون در باز بود وارد شدم ، آنچنان باغ پرگل و گياهى ديدم كه تابحال نديده بودم . در وسط باغ قصرى ديدم كه تاج الواعظين لنگرودى در ايوان يكى از غرفه هابود.
گفتم : آقاى تاج اين باغ و كاخ از كيست ؟ گفت : از من ، گفتم خانه ات را ديده بودم اين چنين نبود، گفت : اين باغ و كاخ را مولايم حضرت سيّد الشّهداء امام حسين علیه السلام به من عنايت فرموده است ، خوشا به حال نوكران امام حسين علیه السلام .
📚دين ما علماى ما، 158.
┄┄┅✿🏴🥀🖤🥀🏴✿┅┄┄
🌿🌿🌿🌿🌿
🔆زندان مؤمن و بهشت كافر
روزى امام حسن مجتبى عليه السلام پس از شستشو، لباسهاى نو و پاكيزه اى پوشيد و عطر زد. در كمال عظمت و وقار از منزل خارج شد. به طورى كه سيماى جذابش هر بيننده را به خود متوجه مى ساخت ، در حالى كه گروهى از ياران و غلامان آن حضرت در اطرافش بودند. از كوچه هاى مدينه مى گذشت ، ناگاه با پيرمرد يهودى كه فقر او را از پاى در آورده و پوست به استخوانش چسبيده ، تابش خورشيد چهره اش را سوزانده بود. مشك آبى به دوش داشت و ناتوانى اجازه راه رفتن به او نمى داد، فقر و نيازمندى شربت مرگ را در گامش گوارا نموده بود، حالش هر بيننده را دگرگون مى ساخت ، حضرت را در آن جلال و جمال كه ديد گفت :
خواهش مى كنم لحظه اى بايست و سخنم را بشنو!
امام عليه السلام ايستاد.
يهودى : يابن رسول الله ! انصاف بده !
امام : در چه چيز؟
يهود: جدت رسول خدا مى فرمايد:
دنيا زندان مؤمن و بهشت كافر است . (۱)
اكنون مى بينم كه دنيا براى شما كه در ناز و نعمت به سر مى برى ، بهشت است و براى من كه در عذاب و شكنجه زندگى مى كنم ، جهنم است .
و حال آن كه تو مؤمن و من كافر هستم .
امام فرمود:
اى پيرمرد! اگر پرده از مقابل چشمانت برداشته شود و ببينى خداوند در بهشت چه نعمتهايى براى من و براى همه مؤمنان آفريده ، مى فهمى كه دنيا با اين همه خوشى و آسايش براى من زندان است ، و نيز اگر ببينى خداوند چه عذاب و شكنجه هايى براى تو و براى تمام كافران مهيّا كرده ، تصديق مى كنى كه دنيا با اين همه فقر و پريشانى برايت بهشت وسيع است . (۲) پس اين است معناى سخن پيامبر صلى الله عليه و آله كه فرمود:
دنيا زندان مؤمن و بهشت كافر است .
📚۱-الدنيا سجن المؤمن و جنة الكافر.
۲- ب : ج 43، ص 346.
📝از انچه بر دیگران گذشت، درست زیستن را بیاموزیم°';🕯;'`°
🌿🌿🌿🌿🌿🌿
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✨﷽✨
دعا کردن از نظر حجت الاسلام قرائتی:
ما وظیفه داریم دعاکنیم
چه اجابت بشه چه نشه..
مگه شما شیرجه تو آب میزنی هر دفعه چیزی از زیر آب میاری بالا..
دعا هم همینطوره..
قرار نیس هرچی بخوای از خدا بهت بده..
ادعونی یعنی منو بخوان تا اجابتت کنم نه اینکه هم بمن بگی هم به دیگران رو بزنی.
در دعا تکلیف مشخص نکن!
حضرت یوسف(ع) گفت خدایا زندان بهتره واسه من تا اینکه اسیر دام زنان بشم.
یوسف(ع) تو زندان فهمید با دعایی که خودش کرده افتاده زندان..
بایدمیگفت خدایا نجاتم بده از شر زنان.
حضرت موسی(ع) گفت خدایا من به خیری که ازجانب تو بهم برسه نیازمندم.
خدا جریان را طوری چید که بخاطر آب دادن به بزغاله ها هم صاحب زن شد. هم مسکن.هم شغل.هم سرمایه.هم امنیت..
موسی بخاطر خدا رفت جلو کمک دختران شعیب کرد خدا هم کمکش کرد همه چی بهش داد..
این یه قانونه ان تنصرالله....ینصرکم
خدارو یاری کن تا خدا یاریت کنه..
حدیث داریم از دعا خسته نشو
یا اجابت شود.
یا مشابهش بهت میدن.
یا دفع بلا میکنن.
یا اونو به نسلت میدن
یا بجاش نسل صالح میدن.
یا ذخیره آخرت میکنن.
یا کفاره گناهات میکنن.
و قیامت که میبینی چی بجای دعاهای اجابت نشدت دادن آرزو میکنی ایکاش هیچ حاجتمو نمیدادن..
هیچ دعایی پیش خدا گم نمیشه..
تو صلاحت رو نمیدونی همیشه بگو خدایا اگر اینکار خیر داره برام بهم بده..
🌿🌿🌿🌿🌿
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🍒شاخه گیلاس که از دیوار باغ زده بیرون هر عابری هوس میکنه یه دونه بچینه😋
احسنت چه قشنگ در مورد حجاب توضیح داد👏👌👏
┄┄┅✿❀🌺❀✿┅┄┄
🌿🌿🌿🌿🌿🌿
#داستان_آموزنده
🔆جوان مسيحى مسلمان شد
حضرت آية اللّه جناب آقاى حاج شيخ محمد رازى كه از شاگردان درس اخلاق مرحوم حاج شيخ محمد تقى بافقى مى باشند مى فرمودند كه استادمان مرحوم آقاى بافقى به خادمش آقاى حاج عبّاس يزدى دستور داده بود كه شبها در خانه را باز بگذارد و مواظب باشد كه اگر ارباب حوائج مراجعه كردند به آنها جواب مثبت بدهد و حتى اگر لازم شد در هر موقع شب كه باشد او را بيدار كند تا كسى بدون دريافت جواب از درخانه او برنگردد. آقاى حاج عباس يزدى نقل مى كند:
نيمه شبى در اطاق خودم كه كنار در حياط منزل آقاى حاج شيخ محمد تقى بافقى بود، خوابيده بودم ، ناگهان صداى پائى در داخل حياط مرا از خواب بيدار كرد من فورا از جا برخاستم . ديدم جوانى وارد منزل شده و در وسط حياط ايستاده است نزد او رفتم و گفتم شما كه هستيد و چه ميخواهيد؟
مثل آنكه نميتوانست فورا جواب مرا بدهد حالا يا زبانش از ترس گرفته بود و يا متوجّه نشد كه من به فارسى به او چه ميگويم زيرا بعدا معلوم شد اواهل بغداد و عرب است ولى مرحوم آقاى بافقى قبل از آنكه او چيزى بگويد از داخل اطاق صدازد كه حاج عباس او يونس ارمنى است و بامن كار دارد او را راهنمائى كن كه نزد من بيايد. من او را راهنمائى كردم او به اطاق آقاى بافقى رفت . مرحوم آقاى بافقى وقتى چشمش به او افتاد بدون هيچ سؤ الى به او فرمود: احسنت ، مى خواهى مسلمان شوى ، او هم بدون هيچ گفتگوئى به ايشان گفت ، بلى براى تشرف به اسلام آمده ام .
مرحوم آقاى بافقى بدون معطلى بلافاصله آداب و شرايط تشرف به اسلام را به ايشان عرضه نمود و او هم مشرّف به دين مقدّس اسلام شد، من كه همه جريانات برايم غير عادّى بود از يونس تازه مسلمان سؤ ال كردم كه جريان توچه بوده و چرا بدون مقدّمه به دين مقدس اسلام مشرف گرديدى و چرا اين موقع شب را براى اين عمل انتخاب نمودى ؟
او گفت : من اهل بغدادم و ماشين بارى دارم و غالبا از شهرى به شهرى بار مى برم يك روز از بغداد به سوى كربلا مى رفتم ، ديدم در كنار جادّه پيرمردى افتاده و ازتشنگى نزديك به هلاكت است ، فورا ماشين را نگه داشتم و مقدارى آب كه در قمقمه داشتم به او دادم ، سپس او را سوار ماشين كردم و به طرف كربلا بردم ، او نمى دانست كه من مسيحى و ارمنى هستم ، وقتى پياده شد گفت : برو جوان حضرت ابوالفضل العبّاس اجر تو رابدهد.
من از او خدا حافظى كردم و جدا شدم ، پس از چند روز بارى به من دادند كه به تهران بياورم ، امشب سر شب به تهران رسيدم و چون خسته بودم خوابيدم ، درعالم رؤ يا ديدم در منزلى هستم و شخصى در آن منزل را مى زند، پشت در رفتم و در را باز كردم ديدم شخصى سوار اسب است و مى گويد:
من ابوالفضل العباس هستم ، آمده ام حقّى كه به ما پيدا كردى به تو بدهم . گفتم چه حقى ؟
فرمود: حق زحمتى كه براى آن پيرمرد كشيدى سپس اضافه فرمود و گفت : وقتى از خواب بيدار شدى به شهر رى مى روى شخصى تو را بدون آنكه تو سوال كنى به منزل آقاى شيخ محمد تقى بافقى مى برد و قتى نزد ايشان رفتى به دين مقدّس اسلام مشرف مى گردى .
من گفتم چشم قربان و آن حضرت از من خدا حافظى كرد و رفت ، من از خواب بيدار شدم و شبانه به طرف حضرت عبدالعظيم حركت كردم ، در بين راه آقائى را ديدم كه بامن تشريف مى آورند و بدون آنكه چيزى از ايشان سئوال كنم ، مرا راهنمائى كردند و به اينجا آوردند و من مسلمان شدم . وقتى ما از مرحوم آقاى حاج شيخ محمد تقى بافقى سئوال كرديم كه شما چگونه او را شناختيد و مى دانستيد كه او آمده است كه مسلمان بشود؟
فرمود: آن كس كه او را به اينجا راهنمائى كرد يعنى حضرت حجة بن الحسن علیه السلام به من فرمودند كه او مى آيد و چه نام دارد و چه مى خواهد.
📚ملاقات ، /2/ 88.
🌿🌿🌿🌿🌿🌿
💠 حضرت آیت الله العظمی جوادی آملی (دامت برکاته):
🔹 آیه (فأینما تولّوا فثّم وجه الله) می گوید هیچ جا حجاب ندارد و سراسر جهان آفرینش چهره جمال و جلال خداست البته انسان به هر اندازه بر خویشتن خویش پا بگذارد به همان نسبت اسرار عالم را می بیند مانند انسانی که پا روی نردبان ده پله ای بگذارد، منطقه دیدش، وسیعتر می شود.
🔹 انسان اگر به طور کامل روی غرایزش پا نهد و روی خویشتن خویش به طور کامل پا بگذارد همه عالم را به مقدار امکان می تواند ببیند تنها یک نردبان لازم است و آن نردبان بندگی است.
📚 سیره پیامبران در قرآن ج 2 ص 176
اثر ارزشمند حضرت آیت الله العظمی جوادی آملی
🌿🌿🌿🌿🌿
┄┄┅✿🏴🥀🖤🥀🏴✿┅┄┄
#داستان_آموزنده
🔆حضرت موسى علیه السلام به زيارت حسين علیه السلام
ابى حمزه ثمالى فرمود در اواخر سلطنت بنى مروان اراده زيارت آقا ابى عبداللّه الحسين علیه السلام را نمودم و پنهانى از اهل شام خود را به كربلا رساندم در گوشه اى پنهان شدم تا اينكه شب از نيمه گذشت پس بسوى قبر شريف روانه شدم تا آنكه نزديك قبر مقدس و شريف رسيدم . ناگهان مردى را ديدم كه بسوى من مى آيد و گفت خدا ترا اجر و پاداش دهد برگرد زيرا به قبر شريف نمى رسى من وحشت زده و ترسان مراجعت كردم و در گوشه اى دوباره خود را پنهان كردم تا آنكه نزديك طلوع صبح شد باز به جانب قبر روانه شدم و چون دوباره نزديك شدم باز همان مرد آمد و ممانعت كرد و گفت به آن قبر نمى توانى برسى . به او گفتم عافاك اللّه چرا من به آن قبر نمى رسم و حال اينكه از كوفه به قصد زيارت آن حضرت آمده ام بيا بين من و آن قبر حائل نشو، زيرا من مى ترسم كه صبح شود و اهل شام مرا ببينند و مرا در اينجا به قتل برسانند، وقتى اين حرف را از من شنيد گفت يك مقدار صبر كن چون حضرت موسى بن عمران +ع از خداى خود اجازه گرفته كه به زيارت آقا سيد الشهداء علیه السلام بيايد و خدا به او اجازه داده و با هفتاد هزار ملائكه به زيارت آقا آمده اند و از اول شب تا به حال در خدمت قبر شريف هستند و تا طلوع صبح كنار قبر هستند و بعد به آسمان عروج مى كنند. ابوحمزه ثمالى گويد از آن مرد پرسيدم كه تو كيستى ؟
گفت من يكى از آن ملائكه هستم كه ماءمور پاسبانى و پاسدارى قبر آقا سيد الشهداء علیه السلام هستم و براى زوار آقا طلب مغفرت مى كنيم تا اين را شنيدم برگشتم پنهان شدم و هنگام طلوع صبح سر قبر حضرت آمدم ديگر كسى را نديدم كه مانع شود پس زيارتم را كردم و بر كشندگان آن حضرت لعن نمودم و نماز صبح را در آنجا اقامه كردم و از ترس مردم شام سريع به كوفه برگشتم .
📚زندگانى عشق ، 216، نقل از كامل الزيارت ، 111.
┄┄┅✿🏴🥀🖤🥀🏴✿┅┄┄
🥀🕊🥀🕊🥀
#خاطرات_شهدا
🔻 شهادتِ شهید فقط دست خودش است
🔅 یکبار خوابی دیده بودم که آن را برای محمودرضا تعریف کردم.من خواب دیده بودم که با #حاج_همت دستدادم وهمدیگر را بغـل کردیم و به او گفتم حاجی دست مــا را هم بگیر.
منظورم هم از این حرف این بود که باب شهادت را به روی ما هم باز کنید
که #حــاج_همت دستش را کشید
و گفت: «دست من نیست».
قبل از اینکه این خواب را برای اخوی تعـــــریف کنم، روی این خواب زیاد فکـــر کرده و بـرای دوستانی هم تعریف کرده بودم. باخـودم میگفتم مگـر میشود. همه چیز دســت شهداست و شهـــدا دستشان بـاز است.
این معمـا برای من حل نمیشد و همیشه
فکر میکردم که تعبیــرش چیست؟ برای محمـودرضـــا که تعریف کردم به راحتی برایم حلش کرد.
گفت: «شهــادتِ شهیــد دست هیچکس نیست؛ فقط دستخودش است. شهیـــد تا نخــــــواهد شهید شود، شهید نمیشود.» و در حرفهـایش به مـن فهماند که خـودش هم بخاطر تعلقـــاتش هســت کــه شهیـــد نمیشـــود...
•|به نقل از برادر شهید|•
#شهید_محمودرضا_بیضایی❤️
🥀🕊🥀🕊🥀