🔆زنگ عبرت
🔴مواظب دشمن داخلی باشیم کنار آمدن با آنها به این سادگی نیست دقت بیشتری مي خواهد چون وقتی به شاهچراغ حمله شد، گفتند: جای گشت ارشاد، امنیت مردم رو تامین کنید.
▪️ولی وقتی تروریستها را دستگیر کردند، هشتگ نه به اعدام راه انداختند.
◾️ اسرائیل، نطنز و اصفهان را زد و شهیدان شهریاری و احمدی روشن را ترور کرد، گفتند: دیدید روسیه اس۳۰۰ نداد.
▪️ غزه اسرائیل را با طوفان الاقصی زد، نوشتند: خون رو با خون جواب نمیدن.
▪️ طالبان، پنجشیر را تصرف کرد: غوغا راه انداختند که : حکومت، حاضر به دفاع از مظلومان افغانی نیست!
▪️اما از مظلومین فلسطین که دفاع شد، گفتند: نه غزه، نه لبنان!
▪️تحریم که شدیم، تحلیل کردند که : به خاطر دشمنی تان با آمریکا است.
◾️ اما وقتی امریکا از برجام خارج شد: نوشتند :به خاطر حمله شما به سفارت عربستان بود!
▪️رییسی بدون برجام، تحریم را بی اثر کرد، گفتند: پولش رو که نمیتونید بیارید چه فایده!
▪️ پولها که آزاد شد، گفتند: همه رو دادید فلسطین!
▪️ یه همت دانشمندان جوانمان واکسن ساختیم. توییت زدند که :آب مقطره.
▪️ واکسن را با پیگیری آقای رئیسی وارد کردیم، نوشتند: چینیه به درد نمیخوره!
▪️ با عربستان جنگ دیپلماتیک داشتیم، فریاد زدند: دیپلماسی بلد نیستید.
▪️با عربستان ارتباط برقرار کردیم، ناگهان گفتند: چی شد از شعارهای انقلاب عقب نشینی کردید؟!
▪️هیاتها رونق گرفت، نوشتند: عزا بسه مردم نیاز به شادی دارند.
▪️جشن شادی چند کیلومتری غدیر برگزار شد، گفتند: امارات ماهواره فرستاده هوا شما ایستگاه صلواتی می زنید.
▪️ماهواره فرستادیم هوا، ناجوانمردانه گفتند: وقتی مردم تو اجاره خونه ماندهاند، ماهواره چه فایده داره!
▪️با چین قرارداد ساخت مسکن و با روسیه قرارداد همکاری بلند مدت نوشتیم، تحلیل نوشتند که:کشور رو فروختید به چین و روسیه.
▪️روسیه اسلحه از ما خرید: گفتند در جنگ اوکراین دخالت کردید!
▪️اعلام بی طرفی کردیم: گفتند از اسرائیل ترسیدید.
▪️اسرائیل رو بزنیم: مقصر مائیم،چون چوب کردیم لانه زنبور.
▪️نزنیم میگن: ایران ترسید.
▪️خلاصه ما هر کاری بکنیم زیر سئوالیم. چون نوکران کدخدا شبانه روز مشغول کارند
▪️واقعا" #عمروعاص باید در کلاس درس نوکران داخلی کدخدا شاگردی کنه!)(باز ناخواسته طولانی شد، ،ببخشید، ،هرچند بعضیها فقط خط اول را می خوانند )و ادعا دارند که همه چیز را متوجه می شوند، ،،،
🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷
🌿🌿🌿🌿🌿
حکایتی از عارف واصل - صمصام
شخصی از معتمدین اصفهان نقل میکرد که در ایام جوانی، زمانی که تازه ازدواج کرده بودم، خواب دیدم که در حیاط منزلمان در کنار حوض آب نشسته ام. ناگهان از میان چاه آب، مار بزرگی سر بیرون آورد و پاهایم را نیش زد. این مطلب گذشت و باز چند شب دیگر خواب دیدم که یک مار دو سر، هر دو پای مرا تا زانو بلعیده است و من در عالم خواب به شدت زجر می کشیدم. و باز فردای آن روز خوابی قریب به این مضمون دیدم که جزئیات آن در ذهنم نماند. این خواب های عجیب و معنی دار، من را به فکر انداخت که حتما مفهوم آن را پیدا کنم و به دنبال سرّ آن بگردم.
نزدیکی های ماه مبارک رمضان بود که در چهار باغ بالا، جناب صمصام را دیدم که روی سکویی نشسته بودند و خوشه ای انگور را دانه دانه می کردند و یکی به اسبشان می دادند و یکی خودشان می خوردند. رفتم نزدیک ایشان و سلام کردم. ایشان هم جوابی گفتند و انگورها را دانه می کردند. من هم فرصت را غنیمت شمردم و داستان خواب هایم را برای ایشان نقل کردم. جناب صمصام هم وقتی انگور خوردنشان تمام شد بدون این که حتی سرشان را بالا بیاورند
فرمودند: چرا میذاری زنت با پای لخت و بدون جوراب توی کوچه و خیابون قدم بزنه؟ اون مارها، نگاه جوون های نامحرم محله است که پاهای تو را نیش می زنند. بنده که از این تعبیر عجیب جناب صمصام یکه خورده بودم و اشاره دقیق ایشان مرا حیرت زده کرده بود، عرض کردم : آقا پس چرا مارها پاهای مرا نیش میزدند و میجویدند؟
چرا پاهای زنم را در خواب ندیدم؟ ایشان باز فرمودند:چرا اجازه می دهی با پاهای لخت توی کوچه قدم بزند. اگر تو به او تکلیف کنی که حجاب بگیرد او حتما قبول می کند. پس مسئول این گناه خود تو هستی! مارها هم پای تو را نیش می زنند. این سخن جناب صمصام آن قدر عجیب و با نفوذ بود که من همان لحظه سراسیمه به خانه رفتم و با همسرم ماوقع را در میان گذاشتم. ایشان هم سفارش جناب صمصام را اطاعت کردند و از آن لحظه پوشش خود را اصلاح کردند.
📚غبار روبی از چهره صمصام، صفحه 129
🌿🌿🌿🌿🌿🌿
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📽داستان تکان دهنده دختری که زشت بود وشب عروسی به امام حسین(علیه السلام) متوسل شد🎞
#استاد_قرائتی
🌾🌾🌾🌾🌾
🍃🍃🍃🍃🍃🍃
❣#تدبر_در_قرآن❣
📢 منافق جماعت تا میبینه مردم دارن برا خدا و امام حسین و قرآن انفاق میکنن، شروع به تبلیغات و نق زدن میکنن
چقدر این ایام بر علیه صندوقهای صدقات و کمکهای مردمی به ضریح آقای شهیدان تبلیغ و عیبجویی کردند!
نوبت ما هم میرسد روزی که از بلندیهای بهشت، تخمه بشکنیم و سیر بخندیم😂😂 به حال و روزتان ای منافقین بخیل و تنگدست!
🌴 سوره توبه آیه ۷۹ 🌴
🕋 الَّذِينَ يَلْمِزُونَ الْمُطَّوِّعِينَ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ فِي الصَّدَقات ... فَيَسْخَرُونَ مِنْهُمْ
⚡️ترجمه:
منافقان بر مؤمنانى كه (علاوه بر صدقات واجب،) داوطلبانه صدقات مستحب نیز مىدهند، عيب مىگيرند و آنان را مسخره مىكنند.
🌴سوره مطففین آیه ۳۴ 🌴
🕋 فَالْيَوْمَ الَّذِينَ آمَنُوا مِنَ الْكُفَّارِ يَضْحَكُونَ
⚡️ترجمه:
پس امروز هم اهل ایمان به کفار میخندند.
🍃🍃🍃🍃🍃🍃
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌹اول ماه صفر،
سرمطهر امام حسین علیه السلام
رابه شام آوردند
همراه باقافله اسراء
به قافله سالاری
زینب کبری سلام الله علیها
این روزبرای شیعیان اهل بیت
روز عزاوماتم است.🏴
┄┄┅✿🏴🥀🖤🥀🏴✿┅┄┄
┄┄┅✿🏴🥀🖤🥀🏴✿┅┄┄
🔆صبر و انتظار فرج
♦️قالَ الرِّضا عليه السلام: ما اَحْسَنَ الصَّبْرَ وَ اِنْتِظارَ الْفَرَجِ، اَما سَمِعْتَ قَوْلَ اللّه ِ تَعالى: «فَاْرْتَقِبُوا اِنّى مَعَكُمْ رَقيبٌ» حديث وَ قَولَهُ عَزَّوَجَلَّ: «فَانْتَظِرُوا اِنّى مَعَكُمْ مِنَ الْمُنْتَظِرينَ» حديث، فَعَلَيْكُمْ بِالصَّبْرِ فَاِنَّهُ اِنَّما يَجيئُ الْفَرَجُ عَلَى الْيَأْسِ، فَقَدْ كانَ الَّذينَ مِنْ قَبْلِكُمْ اَصْبَرَ مِنْكُمْ.
♦️ امام رضا عليه السلام فرمودند:شكيبائى و انتظار فرج چقدر نيكو است، آيا گفته خدا را شنيديد كه فرمود: «شما منتظر باشيد كه من هم با شما منتظرم» و همچنين فرمود: «انتظار بكشيد كه من هم با شما از انتظار كشندگانم»، بنابراين صبور باشيد، چون فرج بعد از زمان يأس و نااميدى مى رسد و افراد قبل از شما صبورتر بودند.
📚 بحارالأنوار، ج 52، ص 629
┄┄┅✿🏴🥀🖤🥀🏴✿┅┄┄
┄┄┅✿🏴🥀🖤🥀🏴✿┅┄┄
🏴اول صفر به روایتی، ورود اسراي کربلا به سرزمين شام
▪️پس از آن که امام حسين(ع) و ياران باوفاي آن حضرت در صحراي کربلا به دست لشکريان سفاک عمر بن سعد به شهادت رسيدند، خانواده آنان به اسارت درآمده و در روز يازدهم محرم آنان را از کربلا به کوفه و سپس شام منتقل کردند.
▪️عبيدالله بن زياد که استاندار کوفه و بصره و عامل يزيد بن معاويه در عراق و فتنه گر اصلى واقعه کربلا و از دشمنان سرسخت اهلبيت(ع) بود، دستور داد اسيران را با همان حالت اسارت و در پوشش نامناسب وارد مجلس کنند تا به خيال خود خدشه اي به جايگاه والاي اهل بيت وارد کند .
▪️پس از چند روز اقامت اسيران در کوفه آنان را روانه شام کردند تا در مجلس يزيد بن معاويه حاضر کنند.
▪️کاروان اسرا هنگام حرکت به سوى شام از شهرها و روستاهاي بسياري عبور کردند و در بسيارى از اين مناطق مردم به محض باخبر شدن از شهادت امام حسين(ع) و اسارت خانواده آن حضرت سوگوارى و قاتلان آن حضرت را لعنت مي کردند.
▪️اول ماه صفر سال 61 هجرى قمرى، اسيران و سرهاى شهيدان واقعه کربلا وارد شام، مقر حکومت يزيد بن معاويه شدند.
▪️مدتى که اسيران در شام اقامت داشتند رويدادهاى گوناگونى براى آنان به وقوع پيوست که از همه مهمتر درگذشت دختر خردسال امام حسين(ع) در خرابه شام، مناظره حضرت زينب(س) و ديگر افراد خانواده سيدالشهدا با يزيد و خطبه به يادماندنى امام سجاد(ع) در حضور يزيد، درباريان و اهالى دمشق در مسجد اموى بود.
▪️اين افشاگريها و مبارزههاى پنهان و آشکار اهلبيت در حالت اسيرى، يزيد را نزد مسلمانان بی مقدار و بی اعتبار کرد و پس از مدتى، وضعيت شام را بر ضد يزيد و به هوادارى از امام حسين(ع) تغيير داد.
▪️يزيد ناچار شد به جرم و جنايت خود و سپاهيان و عاملان جنايت پيشه اعتراف کرده، از امام زين العابدين(ع) عذرخواهى و پس از مدتى آنان را آزاد و با احترام و عزت به مدينه منوره عودت دهد.
📚الارشاد (شيخ مفيد)، منتهى الآمال (شيخ عباس قمي)، زندگانى چهارده معصوم (ع) ترجمه اعلام الورى و لهوف سيد بن طاووس
┄┄┅✿🏴🥀🖤🥀🏴✿┅┄┄
┄┄┅✿🏴🥀🖤🥀🏴✿┅┄┄
🏴هفت مصیبتِ شام از زبان امام سجادعلیه السلام
◾️از امام سجاد علیه السلام پرسیدند:
سخت ترین مصائب شما در سفر کربلا کجا بود؟
▪️در پاسخ سه بار فرمودند: الشّام، الشّام، الشّام...
امان از شام !
◾️در شام هفت مصیبت بر ما وارد آوردند که از آغاز اسیری تا آخر ، چنین مصیبتی بر ما وارد نشده بود:
▪️1.ستمگران در شام اطراف ما را باشمشیرها احاطه کردند و بر ما حمله مینمودند و در میان جمعیت بسیار نگه داشتند و ساز و طبل میزدند.
▪️2.سرهای شهداء را در میان هودجهای زنهای ما قرار دادند. سر پدرم و سر عمویم عباس(علیه السلام) را در برابر چشم عمههایم زینب و ام کلثوم(علیها سلام) نگهداشتند و سر برادرم علی اکبر و پسر عمویم قاسم(علیه السلام) را در برابر چشمان خواهرانم سکینه و فاطمه میآوردند و با سرها بازی میکردند، و گاهی سرها به زمین میافتاد و زیر سم سُتوران قرار میگرفت.
▪️3.زنهای شامی از بالای بامها، آب و آتش بر سر ما می ریختند، آتش به عمامهام افتاد و چون دستهایم را به گردنم بسته بودند نتوانستم آن را خاموش کنم. عمامهام سوخت و آتش به سرم رسید و سرم را نیز سوزاند.
▪️4.از طلوع خورشید تا نزدیک غروب در کوچه و بازار با ساز و آواز ما را در برابر تماشای مردم در کوچه و بازار گردش دادند و میگفتند: «ای مردم! بکُشید اینها را که در اسلام هیچ گونه احترامی ندارند؟!»
▪️5.ما را به یک ریسمان بستند و با این حال ما را در خانه یهود و نصاری عبور دادند و به آن ها میگفتند: اینها همان افرادی هستند که پدرانشان، پدران شما را (در خیبر و خندق و ...) کشتند و خانههای آنها را ویران کردند . امروز شما انتقام آنها را از اینها بگیرید.
▪️6.ما را به بازار برده فروشان بردند و خواستند ما را به جای غلام و کنیز بفروشند ولی خداوند این موضوع را برای آن ها مقدور نساخت.
▪️7.ما را در مکانی جای دادند که سقف نداشت و روزها از گرما و شبها از سرما، آرامش نداشتیم و از تشنگی و گرسنگی و خوف کشته شدن، همواره در وحشت و اضطراب به سر میبردیم...
▪️صلی الله علیک یا سیدالساجدین ، الامام العارفین،زین العابدین..
📚برگرفته از: تذکرة الشهداء ملاحبیب کاشانی
┄┄┅✿🏴🥀🖤🥀🏴✿┅┄┄
┄┄┅✿❀🌺❀✿┅┄┄
#داستان_آموزنده
مردی به یکی از فرزندانش گفت:
ای پسرم میدانی بهشت مجانی است و جهنم را باید با پول بخری؛
پسر گفت: چگونه پدر؛
پدر جواب داد: جهنم با پول است!
کسی که قمار بازی میکند پول میدهد!
کسی که شراب میخورد پول میدهد!
- کسی که آهنگ و موسیقی گوش میدهد پول میدهد!
- و کسی که به خاطر معصیت سفر میکند پول میدهد!
پسرم بهشت مجانی است چون:
- کسی که نماز میخواند، مجانی میخواند
- و کسی که روزه میگیرد، مجانی روزه میگیرد
کسی که استغفار میکند ، مجانی آن کار را میکند
و کسی که چشمانش را از گناهان میپوشاند و از خدایش میترسد مجانی این کار را میکند
حال چه تصمیمی داری؟
آیا میخواهی پولهایت را خرج کنی تا به جهنم بروی و یا اینکه مجانی به بهشت بروی..🌸
┄┄┅✿❀🌺❀✿┅┄┄
┄┄┅✿❀🌺❀✿┅┄┄
#داستان_آموزنده
🔆علت بخشى از گرفتاريهاى مؤمن
به نقل امام صادق (علیه السلام )، رسول خدا (صل الله علیه وآله و سلم ) فرمود: خداوند متعال مى فرمايد: سوگند به عزت و جلالم ، هرگاه بخواهم بنده اى را رحمت كنم ، او را از دنيا بيرون نبرم ، تا اينكه هر گناهى كرده ، (كيفرش را) در همين دنيا يا بوسيله بيمارى در تنش ، يا به كمبود در روزيش ، يا با اضطراب و نگرانى در دنيايش به او برسانم ، و اگر باز هم چيزى (از گناهش بى كيفر) بماند، مرگ را بر او سخت كنم ، و به عزت و جلالم سوگند، بنده اى را كه بخواهم عذاب كنم ، او را از دنيا بيرون نبرم تا هر كار نيكى انجام داده (پاداشش را) يا به سلامتى تنش و يا به وسعت در روزيش و يا به رفاه و آسودگى خاطر در دنيا به او بدهم ، و اگر باز هم چيزى (از پاداش كارهاى نيكش ) باقى ماند، مرگ را بر او آسان كنم .
به اين ترتيب بخشى از پاسخ به اين سؤال داده مى شود كه چرا مؤمنين در دنيا گرفتارتر از غير مؤمنين هستند؟
📚داستان دوستان، جلد دوم، محمد محمدى اشتهاردى
┄┄┅✿❀🌺❀✿┅┄┄
┄┄┅✿❀🌺❀✿┅┄┄
#داستان_آموزنده
🔆مسجد هامبورك و بلندنظرى آيه الله بروجردى قدس سره شريف
در عصر مرجعيت آيت الله العضمى بروجردى قدس سره شريف قرار شد تا رد شهر هامبورك آلمان ، مسجد و مركزى براى نشر تعاليم اسلام ساخته شود. آيت الله بروجردى ، شخصى را به هامبوك براى تهيه زمين براى چنان مركزى فرستاد.آن شخص رفت و زمينى تهيه و خريدارى كرد و به محضر آقاى بروجردى بازگشت ، بعضى به آقاى بروجردى خبر داده بودند كه زمين خريدارى شده در جاى مطلوب و مرغوب نيست آقاى بروجردى به آن شخص ماءمور خريد زمين ، فرمودند: شنيده ام ، زمين خريدارى شده در موقعيت مناسبى قرار ندارد، و اين براى جامعه كه ارزش را در زيبائى ظاهرى مى بيند، صلاح نيست كه ما مذهبيشان از ساختمانهاى مجلل و زيبا برخوردار است ، از اين رو براى ما صلاح نيست پايين تر از آنها جلوه كنيم .
آن شخص گفت : آقا!يعنى مى فرماييد در بالاى شهر هامبورك و در كنار دريا، زمين تهيه كنيم ؟ آن جا خيلى گران است .
ايشان فرمودند: بله در جاى مناسب تهيه كنيد، من هزينه اش را تاءمين مى كنم ، شما تصور مى كنيد براى من زمين مى خريد؟ خير اين مكان به نام امام زمان (عجل الله تعالى له الفرج )است ، بايد در جاى آبرومندى باشد كه باعث تحقير مسلمين نشود.
سرانجام مسجد اعظم بندر هامبوك در زمين بسيار خوبى به مساحت تقريبا چهار هزار متر مربع در كنار درياچه آلاستر ساخته شد.
📚اقتباس از مجله حوزه شماره 43 44 ص 242.
┄┄┅✿❀🌺❀✿┅┄┄
🥀🕊🥀🕊🥀
🌷 #با_شهدا🌷
#امانتی_در_فردای_قیامت!
🌷میخواستیم توی عملیات کربلای ۱۰ شرکت کنیم. علی اکبر رو دیدم که داشت به بچه ها میگفت: با وضو باشید! هر لحظه مرگ در کمینه.... قبل از عملیات اومد تدارکات و گفت: یه پیراهن میخواهم. امانت میبرم و بعد از عملیات پس میدم.
🌷چند ساعت بعد دیدم پیراهن رو برگردوند! گفت: من توی این عملیات شهید میشم، اگه این امانت رو پس ندم و از دنیا برم، فردای قیامت چیکار کنم؟ پیراهن رو تحویل داد و رفت. همونطور که میگفت توی همون عملیاتم شهید شد...
🌹خاطره ای به یاد شهید معزز علی اکبر پرک
🥀🕊🥀🕊🥀
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✨✨ماجرای شنیدنی هندویی که اعدامش حتمی بود و به دست امام زمان نجات یافت!
🎙 #حجتالاسلام_بندانی
🌿🌿🌿🌿🌿🌿
🌱🌱🌱🌱🌱🌱
🔺 آلـوده هـا، لـبِ حـوض مـینـشـیـنـنـد❗️
◽️مرحوم استاد علی صفایی حائری، پايان ماه و اول ماه بعد خود را به مشهد مىرساندند و مىفرمودند:
◽️اگر جسمِ آدمی با دو روز حمام نرفتن بو مىگيرد، روح با يك نيتِ بد، سياه و كِدر مىشود.
◽️به همين خاطر به امام رضا-سلام الله علیه- پناه مىبردند. ایشان میفرمودند:
در زيارت يكشنبه حضرت زهرا- سلام الله علیها- آمده است: «اِنّا قد طًهُرنا بولايتهم»؛ ما با ولايت آنان تطهير مىشويم
◽️و زيارت امام رضا-ع- مثل حمام است. و با اين نياز، به درگاه امام مىشتافتند.
◽️روزى يكى از مريدانِ مشهدىشان به ایشان گفته بود: بياييد منزل ما، خدمتتان باشیم! ايشان از آدرس خانه آن جوان پرسيده، دیده بودند از حرم دور است،
◽️فرموده بودند: نه! دور است. من جايى دور و بَرِ حرم مىخواهم! گفته بود:چرا اين قدر نزديك؟ فرموده بودند:
آخر آلودهها، لبِ حوض مىنشينند!
◽️ایشان آن قدر يقين به رأفت و دستِ گشايشگرِ آقا داشتند كه وقتى گدايى در نزديكىِ حرم امام رضا(ع) از او چيزى خواست- با آن همه دست و دلبازیش که معروف بود- محل نگذاشتند و اعتنايى نکردند.
◽️وقتى اصرار فقير را ديدند فرمودند:
خیلی بىسليقهاى! آدم در كنار دريا، از يك پيتِ حلبى، آب نمىخواهد!
____
#حکایت
🌱🌱🌱🌱🌱
🌿🌿🌿🌿🌿
#داستان_آموزنده
🔆نيات عمار ياسر در ساختن مسجد
هنگامى كه پيامبر صلى الله عليه وآله از مكه به مدينه ، هجرت نمود، دستور داد، مسجدى بسازد، و فرمود:
هر كس يك خشت بياورد، فلان و فلان مقدارت پاداش دارد، مسلمانان با عشق و اشتياق ، خشت مى ساختند و مى آوردند و ديوار مسجد را مى ساختند.
در اين ميان ، رسول خدا صلى الله عليه وآله ديد عمار ياسر دو خشت ، به دست گرفته مى آورد، به او فرمودند: چرا دو خشت در دست گرفته اى گرفته اى ، سنگين است و رنجور خواهى شد؟ (با توجه به اينكه خشتها بزرگ و سنگين بودند).
عمار عرض كرد: يا رسول الله ؛واحده منك ، واحده منى .: اى رسول خدا صلى الله عليه وآله يكى را براى خودم ، و يكى را به نيابت از شما مى آورم مقام شما، ارجمندتر از آن است كه ما بگذاريم ، شما خشت برداريد، از طرفى ، نمى خواهم كه آن پاداش را تنها ما ببريم ، و تو نبرى ، اين است كه به نيابت از شما، خشت مى آورم .
پيامبر صلى الله عليه وآله فرمودند: جزاك الله خيرا: خداوند پاداش نيك به تو عنايت فرمايد.
📚داستان دوستان جلد سوم ص 42 .
🌿🌿🌿🌿🌿🌿
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
تنها گروهی که خداوند، روز قیامت از آنها عذرخواهی میکند!
🎤حجه الاسلام حسینی قمی
🌱🌱🌱🌱🌱
🌱🌱🌱🌱🌱
#داستان_آموزنده
🔆زيارت امام حسين علیه السلام
مرحوم سيد بن طاووس رضوان اللّه تعالى عليه نقل نموده از محمد بن داود كه گفت : همسايه اى داشتم معروف به على بن محمد بود كه ايشان برايم گفت من از ايام جوانى هرماه بزيارت حضرت امام حسين علیه السلام ميرفتم تا اينكه سن من بالا رفت و نيروى جسميم ضعيف شد و يك چند وقتى زيارت را ترك كردم ، پس از مدتى بقصد زيارت پياده حركت كردم پس از چند روز بكربلا رسيدم و بزيارت آقا امام حسين علیه السلام نائل شدم و دو ركعت نماز بجا آوردم و بعد از زيارت و نماز از فرط خستگى راه كنار حرم خوابم برد. در عالم خواب ديدم مشرف شدم خدمت آقاى خودم ابى عبداللّه الحسين علیه السلام حضرت رويشان را به بنده كرد و فرمود: اى على چرا به من جفا كردى با اينكه نسبت بمن خوبى و نيكى مى كردى ؟
عرض كردم : اى سيدى اى آقاى من بدنم ضعيف شده و توانايى خود را ازدست دادم و توان آمدن ندارم و چون فهميده ام آخر عمرم است و با آن حالى كه داشتم اين چند روز راه را به عشق شما بزيارت آمدم و روايتى از شما شنيدم دوست داشتم آن را از خود شما بشنوم . حضرت فرمود آن روايت رابگو: گفتم چنين نقل شده كه قال من زارنى فى حيوتى زرته بعد وفاته هر كه مرا در حال حياتش زيارت كند و بزيارت من نائل گردد من هم بعد از وفاتش او را زيارت ميكنم و بزيارت او مى آيم حضرت فرمود بله من گفته ام ، حتى اگر او را زيارت كننده ام را در آتش ببينم نجاتش خواهم داد.
📚زندگانى عشق ، 185، نقل داراالسلام نورى ، 2، ص 138.
🌱🌱🌱🌱🌱🌱
❁﷽❁
💎 مومنین برگزیدگان الهی 💎
🌷بنا بر روایتی رسول خدا
(صلی الله عليه و آله) فرمودند:
"محبت مؤمن به مؤمن براى خدا، از بزرگترين شعبه هاى ايمان است. آگاه باشيد هر كه دوستى اش براى خدا، دشمنى اش براى خدا، عطايش براى خدا و منعش براى خدا باشد، از برگزيدگان الهى است."🌷
📚 الكافى، ج ۲، ص ۱۲۵، ح ۳
📖 متن روایت👇
🌱روی ان قالَ رَسُولُ اللّه (صلي الله عليه و آله): "وُدُّ المُؤمِنِ لِلمُؤمِنِ فِى اللّه مِنْ اَعْظَمِ شُعَبِ الإيمانِ، اَلا وَمَن أحَبَّ فِى اللّه وَ أبْغَضَ فِى اللّهِ وأعْطى فِى اللّه وَ مَنَعَ فِى اللّهِ فَهُوَ مِن أصفیاءِ اللّه."🌱
┄┄┅✿❀🌺❀✿┅┄┄
تو چرا خندیدی!!
• یکی از اهل علم میگفت: «زمانی با مرحوم طباطبائی در درس آیتالله محمد حسین اصفهانی شرکت میکردیم. روزی یکی از شاگردان اشکال بیاساسی را مطرح کرد و همه خندیدند و من هم خنده ام گرفت.
وقتی از کلاس بیرون آمدیم با آقای طباطبائی رو به رو شدم که چهره درهم کشیده بود.
مرا که دید فرمود: «تو چرا خندیدی؟! اگر مطلبی را تو خوب و روان میفهمی باید خدا را شکر کنی نه اینکه به دیگران بخندی!».
علامه طباطبائی خودشان رفیقی داشتند که از او خواسته بودند هرگاه عیبی از ایشان دید، به ایشان تذکر دهد تا خود را اصلاح کنند»
🌱🌱🌱🌱🌱
┄┄┅✿❀🌺❀✿┅┄┄
🔆ارمنى متوسل به ابوالفضل
ثقة الاسلام آقاى شيخ رضاى فاضل كه يكى از ثقات اهل منبر و نزيل تهران است در جمعى كه متعلق به آقايان اهل منبر بود مى گفت : روزى در يكى ازخيابان هاشمى كه ارامنه مسكن دارند ميگذشتم در اين حال زنى لچك به سر روسرى كه در درب خانه خود ايستاده بود بر من سلام كرد و بدنبال آن گفت آقا شما روضه مى خوانيد؟
گفتم بله گفت بفرمائيد، من بدرون خانه رفتم او مرا باطاقى راهنمائى كرد و صندلى گذاشت و اظهار داشت كه متوسل به حضرت ابوالفضل علیه السلام شويد. روضه را خواندم هنگام خدا حافظى براى چهار روز متواليا دعوتم كرد و در تمام روزها متوسل بحضرت ابوالفضل علیه السلام بود روز پنچم پاكتى بعنوان حق القدم بما داد وقتى كه بخانه آمدم و محتوى پاكت را شمردم جمعا چهار صدوهشتاد وشش ريال بود. از اينكه او چهار صدوپنچاه و يا پانصد ريال نداده بود تعجب كردم فكر مى كردم اين پول خورد چرا؟
روزى ديگر از همانجا گذشتم همان زن را در همانجا ايستاده ديدم مى خواستم از چگونگى آن پول بپرسم اما در عين حال انفعال مانع من بود ولى او از روحيه ام متوجه شد كه با او حرفى دارم نزديك آمد بعد از سلام گفت آقا پول شما كم بود؟ گفتم نه ولى از شما مى خواستم بپرسم چرا چهارصد و هشاد و شش ريال داديد و چهار صدو پنجاه يا پانصد ريال نداديد، گفت ما ارمنى هستيم شوهرم كاسب است براى اينكه شكستى بكار ما وارد نيايد به حضرت ابوالفضل علیه السلام متوسل شديم و در منفعت كسب و كار با او شركت داريم و هر سالى يك مرتبه حساب ميكنيم آنچه سهميه حضرت ابوالفضل علیه السلام شده براى او پنج روز روضه خوانى مى كنيم حساب امسال حضرت ابوالفضل علیه السلام همان بود كه تقديم شد.
📚توسلات ، 135.
┄┄┅✿❀🌺❀✿┅┄┄
🍂🍂🍂🍂🍂
#داستان_آموزنده
🔆توجيه بنيانگذاران مسجد ضرار
از حوادث معروف زمان پيامبر صلى الله عليه وآله ماجراى مسجد ضرار است ، كه جمعى از منافقين مدينه ، در نزديكى مسجد قبا، مسجدى ساختند و وانمود كردند كه طرفدار اسلام هستند و حتى براى گسترش اسلام ، مسجد مى سازند، ولى هدفشان اين بود تا زير ماسك مسجد بود، تفرقه افكنى كنند و با حكومت اسلامى مخالفت نمايند.آنها به حضور پيامبر صلى الله عليه وآله آمده و توطئه خود را چنين توجيه كردند:
محل سكونت قبيله بنى سالم تا مسجدالنبى صلى الله عليه وآله دور است ، ما قصد داريم براى پيرمردان از كار افتاده و ناتوانان بيمار، مسجدى بسازيم ، كه در آن نماز بگذارند و ساير مردم در شبهاى بارانى كه قدرت آمدن به مسجد شما ندادند، در اين مسجد جمع شوند و نماز بخوانند و مراسم مذهبى خود را انجام دهند.
آنها حتى سوگند ياد كردند، كه نظرى جز نيكى و خدمت نداريم .
پيامبر صلى الله عليه وآله به آنها اجازه داد و جريان جنگ تبوك (در سال نهم هجرت ) پيش آمده و رسول خدا صلى الله عليه وآله عازم تبوك شد.
هنگام بازگشت ، هنوز پيامبر صلى الله عليه وآله به دروازه مدينه نرسيده بود، منافقين توطئه گر، خود را به رسول خدا صلى الله عليه وآله رسانده و از آن حضرت خواستند كه به آن مسجد بيايد و آن را افتتاح كند، و در آن نماز بگزارد، تا مسجد بودن آن مركز، رسميت يابد.
در اين هنگام جبرئيل بر پيامبر صلى الله عليه وآله نازل شد و آيات 107 تا 110 سوره توبه را نازل كرد.
در آيه 107 سوره توبه چنين مى خوانيم :
والدين اتخذوا مسجدا ضرارا و كفرا و تفريقا بين المومنين و ارصادا لمن حارب الله و رسوله من قبل و ليخلفن ان اردنا الا الحسنى و الله يشهد انهم لكاذبون
(گروهى ديگر از آنها) كسانى هستند كه مسجدى ساختند براى زيان (به مسلمين ) و (تقويت ) كفر و تفرقه ميان مؤ منان و كمينگاه براى كسى كه با خدا و پيامبرش از قبل مبارزه كرده بود، آنها سوگند ياد مى كنند كه نظرى جز نيكى (و خدمت ) نداشته ايم ، اما خداوند گواهى مى دهد كه آنها دروغگو هستند
به اين ترتيب آن مسجد به عنوان مسجد ضرار و مسجد كفر و مسجد تفرقه اند و كمينگاه بر ضد مؤ منين مجاهد معرفى گرديد.
پيامبر صلى الله عليه وآله دستور داد، آن مركز به ظاهر مسجد را سوزاندند و ويران كردند، و محل آن را مركز ريختن زباله هاى مدينه قرار دادند، و غائله توطئه منافقان توجيه گر و دروغساز، پايان يافت .
آرى آنها با توجيه ساختن مسجد براى بيماران ، ناتوان ، همسايگان مسجد در شبهاى بارانى و.... و تحت استتار اين گفتار زيبانما، مى خواستند به بزرگترين جنايت يعنى تفرقه بين مسلمين دست بزنند، و اساس حكومت اسلامى را مورد هجوم قرار دهند، كه دستور پيامبر صلى الله عليه وآله و هوشيارى مسلمين ، به زودى آنها را دروغگو و توجيه گر.
📚اقتباس از تفاسير به خصوص مجمع البيان جلد 5 صفحه 72 و الميزان جلد ص 419.
🍂🍂🍂🍂🍂
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
این خاطره خیلی آدمو تکون میده
ماجرای عجیب زائران سرگردان ایرانی
#دکتر_عزیزی
🍃🍃🍃🍃🍃
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
با پای پر ورمم
دردسر حرمم
دیگه حالا خیلی
شبیه مادرمم
🖤🖤🖤🖤
▪️در نام رقیه، فاطمه پنهان است
▪️از این دو یکی جان و یکی جانان است
▪️در روی کبود این دو پیداست خدا
▪️آیینه بزرگ و کوچکش یکسان است
🏴 شهادت مظلومانه بنت الحسین علیهالسلام، حضرت رقیه سلاماللهعلیها تسلیت باد
#بابایےترین_دختر_عالم❤️
#شهادت_حضرت_رقیه(س)💔
┄┄┅✿🏴🥀🖤🥀🏴✿┅┄┄
┄┄┅✿🏴🥀🖤🥀🏴✿┅┄┄
💠 سخن بس گوهربار امام حسن مجتبی علیه السلام:💠
قیل له:
💮 لأی شَی ء لا نَراک تَرُدُّ سائِلا وَ إنْ کنْتَ عَلی ناقَة؟
💮 فقال-🌟 علیه السلام-:
💎«إنّی للهِ سائِلٌ، وَ فیهِ راغِبٌ، وَأَنا أَسْتَحْیی أنْ أَکونَ سائِلا وَأَرُدُّ سائِلا، وَ إِنَّ اللهَ عَوَّدَنی عادَةً أَنْ یفیضَ نِعَمه عَلَی وَ عَوَّدْتُهُ أَنْ أَفیضَ نِعَمَهُ عَلَی النّاسِ فَأَخْشی إنْ قَطَعْتُ العادَةِ أَنْ یمْنَعَنی العادَةَ.» وَ أَنْشَدَ یقُولُ:
إذا ما أَتانی سائِلٌ قُلْتُ مَرْحَباً بِمَنْ فَضْلُهُ فَرْضٌ عَلَی مُعَجَّلٌ
وَ مِنْ فَضْلِهِ فَضْلٌ عَلی کلِّ فاضِل وَأَفْضَلَ أَیامِ الفَتی حینَ یسْأَلُ.
💮 شخصی از امام حسن مجتبی (علیه السلام) پرسید چرا به هیچ نیازمندی که درخواست کمک میکند جواب رد نمیدهید حتی اگر سوار بر شتر (و در حال حركت) باشيد؟!
🌟 امام فرمود:
💎 به راستی كه من هم گدای خدايم و در اين گدايی خود به درگاه خدا چشم اميد دارم (و راغبم)؛
و شرم دارم که خود سائل باشم و سائلی را رد کنم.
👈 خدای بزرگ، مرا به برنامهای عادت داده است که همواره نعمتهایش را بر من فرو میریزد
و من هم او را چنان عادت دادهام که نعمتهایش را به مردم میبخشم.
👈 میترسم اگر اين عادتم را ترک کنم،
او نیز عادتش را واگذارد‼️
آنگاه این شعر را خواند:
(هرگاه سائلی به نزد من آید به او خوش آمد و آفرین میگویم، زیرا بخشش نمودن به او بر من واجب است.)
(و هر بخشندهای که به سائل بخشش نماید به فضیلت رسيده، و نیکوترین روزهای #جوانمرد روزی است که از او #درخواست_کمک شود.»
📚 احقاق الحق (قاضي نورالله شوشتري): ج۲۶، ص۴۴۵
┄┄┅✿🏴🥀🖤🥀🏴✿┅┄┄