فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
😥 علت گریه اموات در شبهای جمعه ماه مبارک رمضان 🌙
🎙 آیت الله مجتهدی
┄═🌼💠🌷💠🦋💠🌸💠🌼
🌼چند حدیث زیبا از امام علی(ع)
✍امام علی علیه السلام فرمودند چگونه شیرینی ایمان را بکشد کسی که از حق می رنجد.
📚غررالحکم حدیث۷۰۰۴
ريشه سالم ماندن از لغزشها، انديشيدن پيش از عمل كردن است و سنجيدن پيش از سخن گفتن است
📚غرر الحكم، حدیث 3098
چونان كسى مباش كه... مردم را سرزنش و عيبجويى مى كند، اما با نفس خويش مدارا مى نمايد
📚قسمتی از حکمت 150 نهج البلاغه
┄┅┅❅💠❅┅┅┄
32.67M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
انتشار برای نخستین بار/ به مناسبت تایید حکم اعدام متهمان پرونده خانه اصفهان
🔹متهمان پرونده خانه اصفهان که به جرم شهید کردن ۳ تن از شهدای امنیت در دادگاه بدوی به اعدام محکوم شده بودند، در دادگاه تجدیدنظر تایید شد.
🔹به این ترتیب صالح هاشمی متهم به کشیدن سلاح کمری و عضویت در گروهک منافقین ، مجید کاظمی متهم به کشیدن سلاح کلاشنیکوف و سعید یعقوبی متهم به خرید و فروش اسلحه، به عنوان متهمان ردیف اول تا سوم به جرم «محاربه» به اعدام محکوم شدند.
🆔
🌸🍃🌸🍃🌸
#اندکی_تامل
🥀از وقتی که مسجد النبی ساخته شد، پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله در موقع ایراد خطبه بر تنه ی درخت خرمایی که در مسجد باقی مانده بود تکیه میدادند، اما وقتی جمعیت زیاد شد، منبری از چوب با دو پله و یک عرشه ساخته شد.
🥀در اولین جمعه ای که پیش آمد، رسول اکرم جمعیت را شکافتند و با پشت سر گذاشتن آن تنه ی نخل، به طرف منبر رهسپار شدند. همین که بر عرشه ی منبر قرار گرفتند، یک باره صدای ناله ی تنه ی خشکیده همانند زنِ فرزند مرده بلند شد. با ناله ی تنه ی نخل، صدای جمعیت نیز به گریه و ناله برخاست.
🥀رسول خدا از منبر به زیر آمدند؛ تنه ی نخل را در بغل گرفتند و دست مبارک را بر آن کشیدند و فرمودند: "آرام باش". و او آرام شد. سپس به طرف منبر برگشته خطاب به مردم فرمودند:
🥀ای مردم! این چوب خشک نسبت به رسول خدا اظهار علاقه و اشتیاق می کند و از دوری وی محزون می گردد؛ ولی برخی از مردم، باکشان نیست که به من نزدیک شوند یا از من دور گردند! اگر من او را در بغل نگرفته و بر آن دست نکشیده بودم، تا روز قیامت از ناله خاموش نمی شد.
🥀آری، درخت خشک لحظه ای از پیامبر دور شد و صدا به ناله بلند کرد؛ با این که آن حضرت را میدید.
🥀ما را چه شده است که امام زمان خویش را نمیبینیم و از او دوریم؛ امّا به زندگی عادی خویش سرگرمیم؟ به یاد همه کس و همه چیز هستیم؛ جز امام زمانمان!
📚بحارالأنوار، ج17، ص326
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃
🍂🍁🍂🍁🍂🍁🍂
#داستان_آموزنده
🔆به خاطر تشیّع او را کشتند
🌱قاضی نورالله شوشتری صاحب کتاب مجالس المؤمنین و احقاق الحق، در زمان خود، مذهبش را پنهان میداشت و تقیه میکرد. اکبر شاه، سلطان هند و خیلیها خیال میکردند، او شیعه نیست. چون سلطان مراتب علم و فضل او را دانست، منصب قاضی القضاه به او داد. او قبول کرد بهشرط آنکه بر هر یک از مذاهب چهارگانه که اجتهادش مقتضی شود، حکم کند. ولی در اصل طبق مذهب امامیه حکم میکرد. تا اینکه اکبر شاه فوت کرد و پسرش جهانگیر شاه بهجای او نشست. علمای مخالف او، نزد سلطان سعایت کردند که او شیعه است.
🌱پس برای صدور قتلش، یک نفر را بهعنوان شاگرد علوم دینی، نزدش فرستادند و او مدتی خدمت قاضی نورالله بود تا اینکه کتابهای او که دلالت بر تشیع میکرد، مانند مجالس المؤمنین را استنساخ کرد و به آنها داد.
🌱آنها نزد سلطان، شیعه بودن او را ثابت کردند؛ پس سلطان گفت: حدش چیست؟ گفتند: تازیانه؛ پس آنقدر تازیانه به وی زدند که در سن هفتادسالگی به سال 990 هـ. ق شهید شد و الآن در اکبرآباد هند مشهور به «باکره»، قبرش زیارت گاه میباشد.
📚(منتخب التواریخ 432 فوائد الرضویه)
🍂🍁🍂🍁🍁🍂🍁🍂
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💠روایت تشرف آیت الله سید ابوالحسن اصفهانی (ره) خدمت امام زمان ارواحنا فداه💠
#استاد_عالی
🌾🌾🌾🌾🌾🌾🌾
🌺🌱🌺🌱🌺🌱🌺
🔆🔆جوان خداترس
🍂منصور عمّار گوید: سالی به حج میرفتم، در کوفه فرود آمدم؛ شبی در کوچههای کوفه میگذشتم، از خانه آوازی شنیدم که یکی میگفت:
🍂«خداوندا مرا از عذاب تو چه کسی میتواند رها کند؟ اگر دستم از ریسمان رحمت تو بگسلد، به کی پناه ببرد؟»
🍂منصور گوید: من خواستم امتحان کنم، دهان در شکاف در نهادم و این آیه را خواندم: «ای کسانی که ایمان آوردهاید! خود و خانوادهی خویش را از آتشی که هیزم آن انسانها و سنگهاست نگهدارید.» (آیهی 6 سورهی تحریم)
🍂نالهای زد و ساعتی ساکت شد. من خانهی او را نشان کردم و روز دیگر به آنجا آمدم، جنازهای دیدم که بر در خانه هست و پیر زنی در آن رفتوآمد میکرد. گفتم: ای پیرزن این مرد کیست؟
🍂 گفت: «جوانی خداترس از فرزندان رسول خداست. دیشب با خدا در مناجات بود که مردی از کوچه گذشت و آیهای از قرآن خواند و این جوان بیفتاد و ساعتی دگرگون بود تا به رحمت ایزدی پیوست.» من گفتم اولیاء خدا چنین میباشند.
📚(خزینه الجواهر، ص 509)
🌱🌱پیامبر صلیالله علیه و آله و سلّم فرمود: «خداوند جوانی را که عمر خود را در عبادت خدا به سر میبرد، دوست دارد.»
📚(نهج الفصاحه، ص 162)
🌱🌺🌱🌺🌱🌺🌱🌺🌱
هدایت شده از محفل مادر ارجمند بی بی ام فروه سلام الله علیها
تا آخر بخوانید؛ محاله تاثیر نپذیرید💦☂💦
هروقت بابام میدید لامپ اتاق یا پنکه روشنه ومن بیرون اتاقم،میگفت:
چرااسراف؟چراهدردادن انرژی ؟
آب چکه میکرد، میگفت: اسراف حرامه !
اطاقم که بهم ریخته بود میگفت :تمیز و منظم باش؛ نظم اساس دینه..
حتی درزمان بیماریش نیز تذکر میداد
تااینکه روزخوشی فرارسید؛چون می بایست درشرکت بزرگی برای کارمصاحبه بدم
باخودگفتم اگرقبول شدم،این خونه کسل کننده و پُراز توبیخ رو، رو ترک میکنم.
صبح زود حمام کردم، بهترین لباسمو پوشیدم و خواستم برم بیرون که پدرم بهم پول دادوبالبخندگفت:فرزندم!
۱_مُرَتب و منظم باش؛
۲_ همیشه خیرخواه دیگران باش
۳_مثبت اندیش باش؛
۴-خودت رو باور داشته باش؛
تو دلم غُرولُند کردم که در بهترین روز زندگیم هم ازنصیحت دست بردار نیست واین لحظات شیرین رو زهرمارم میکنه!
باسرعت به شرکت رویایی ام رفتم،به در شرکت رسیدم،باتعجب دیدم هیچ نگهبان وتشریفاتی نبود،فقط چندتابلو راهنمابود!
به محض ورود،دیدم اشغال زیادی در اطراف سطل زباله ریخته، یاد حرف بابام افتادم؛ آشغالا رو ریختم تو سطل زباله..
اومدم تو راهرو ، دیدم دستگیره در کمی ازجاش دراُومده، یاد پند پدرم افتادم که میگفت:خیرخواه باش؛ دستگیره رو سرجاش محکم کردم تا نیوفته!
از کنار باغچه رد میشدم، دیدم آبِ سر ریز شده و داره میاد تو راهرو، یاد تذکر بابا افتادم که اسراف حرامه؛ لذا شیر آب رو هم بستم..
پله ها را بالا میرفتم، دیدم علیرغم روشنی هوا چراغ ها روشنه، نصیحت بابا هنوز توی گوشم زمزمه میشد، لذا اونارو خاموش کردم!
به بخش مرکزی رسیدم ودیدم افراد زیادی زودترازمن برای همان کار آمدن ومنتظرند نوبتشون برسه
چهره ولباسشون رو که دیدم، احساس خجالت کردم؛خصوصاً اونایی که ازمدرک دانشگاههای غربی شون تعریف میکردن!
عجیب بود؛ هرکسی که میرفت تو اتاق مصاحبه، کمتر از یک دقیقه میامد بیرون!
باخودم گفتم:اینا بااین دَک و پوزشون رد شدن،مگرممکنه من قبول بشم؟عُمرا!!
بهتره خودم محترمانه انصراف بدم تا عذرمو نخواستن!
باز یادپند پدر افتادم که مثبت اندیش باش، نشستم و منتظر نوبتم شدم
*اونروز حرفای بابام بهم انرژی میداد*
توی این فکرا بودم که اسممو صدا زدن.
وارداتاق مصاحبه شدم،دیدم۳نفرنشستن وبه من نگاه میکنند
یکیشون گفت:کِی میخواهی کارتو شروع کنی؟
لحظه ای فکر کردم،داره مسخره م میکنه
یاد نصیحت آخر پدرم افتادم که خودت رو باور کن و اعتماد به نفس داشته باش!
پس با اطمینان کامل بهشون جواب دادم: ان شاءالله بعد از همین مصاحبه آماده ام
یکی از اونا گفت: شما پذیرفته شدی!!
باتعجب گفتم: هنوزکه سوالی نپرسیدین؟! گفت: چون با پرسش که نمیشه مهارت داوطلب رو فهمید، گزینش ما عملی بود.
بادوربین مداربسته دیدیم، تنهاشما بودی که تلاش کردی ازدرب ورود تااینجا، نقصها رو اصلاح کنی..
درآن لحظه همه چی ازذهنم پاک شد، کار،مصاحبه،شغل و..
هیچ چیزجزصورت پدرم راندیدم،کسیکه ظاهرش سختگیر،امادرونش پرازمحبت بودوآینده نگری..
عزیز!در ماوراء نصایح وتوبیخهای پدرانه، محبتی نهفته است که روزی حکمت آن راخواهی فهمید...
*اما شاید دیگر او کنارت نباشد..
https://eitaa.com/darolsadeghiyon
https://rubika.ir/joing/DBEIDCCC0XEMHPGFRNQRAJGCQPEVDLCD
💫🌿 امام زمان گم و غایب نشده اند،
ما گم شده ایم 🌿💫
🔆 ظاهراً میگوییم آقا میآید، ولی در حقیقت ما به خدمت حضرت علیه السّلام میرویم. ما به پشت دیوار دنیا رفتیم و گم شدیم. باید از پشت دیوار بیرون بیاییم تا ببینیم که حضرت از همان ابتدا حاضر بودند.
✨🌿✨🌿✨
🔆 ما مثل بچّهای هستیم که پدرش دست او را گرفته است تا به جایی ببرد و در طول مسیر از بازاری عبور میکنند. بچّه جلب ویترین مغازهها میشود و دست پدر را رها میکند و در بازار گم میشود و وقتی متوجّه میشود که دیگر پدر را نمیبیند، گمان میکند پدرش گم شده است، در حالی که در واقع خودش گم شده است. انبیا و اولیا پدران خلقند و دست خلایق را میگیرند تا آنها را به سلامت از بازار دنیا عبور دهند. غالب خلایق جلب متاعهای دنیا شدهاند و دست پدر را رها کرده و در بازار دنیا گم شدهاند. امام زمان علیه السّلام گم و غایب نشده است، ما گم و محجوب گشتهایم.
🔸مرحوم حاج اسماعیل دولابی🔸
🔸مصباح الهدی - استاد مهدی طیّب🔸
🌿🌿🌿🌿🌿🌿
🍂🍂🍂🍂🍂🍂
🔆 #پندانه
💢 #قحطِ_غیرت_در_آخرالزمان
یک اصل در روانِ بشر وجود دارد بنام #تفاخر، که انسانها ذاتا علاقه به فخر فروشی دارند.
اینکه انسان به چه چیزی فخر بفروشد خیلی تفاوتی ندارد.
مثلا در دوران عرب جاهلیت در ادبیات قرآنی، سران کفار به تعداد زیاد فرزندان پسر خود می بالیدند(مال و البنون).
🔻پیش از انقلاب، دیپلم داشتن یک هنر و امتیاز برای #خاص_بودن و در عین حال پُز دادن بشمار می رفت. حتی تا همین بیست سال پیش خانواده های ایرانی از اینکه فرزندشان در #کنکور موفق شده، سر خود را بالا میگرفت و میتوانست افتخار کند.
🔻الغرض، نمونه ها مهم نیست؛ اصل خاص بودن و فخر فروختن با آن اهمیت دارد.
حالا به کف خیابانهای شهر برویم،
خانمهای متاهلی که شدت آرایش و تنگی و کوتاهی لباسشان، گوی سبقت از کشورهای غیرمسلمان ربوده است!
🔻حالا باز این یک طرف قضیه را به خود اختصاص داده، طرف دیگر ماجرا مدنظر ماست.
برخی از آقایان، از اینکه #همسرشان (بخوانید ناموس) در ملاعام جذاب تر و خاص تر باشند بیشتر خوششان می آید!!! و همان مقدار که در مثالها مطرح شد #فخر میفروشند.
هر چه تعداد کیف کننده گان از تنگی لباس و آرایش و اندام خانم در بین اهالی شهر بیشتر باشد، او بیشتر افتخار میکند.
روایتی دراین مورد👇👇
📌 مردان و زنان آخرالزّمانی، دچار نوعی « #قحط_غیرت » میشوند تا جایی که در دفاع از کیان عفّت و نجابت خانوادههای خود دچار نوعی بیحسّی و بیمیلی میگردند و گاه به عمد، ناموس خویش را در معرض دید نامحرمان قرار میدهند و حتّی به بیعفّتیها و خودفروشی ایشان رضایت میدهند.
📚إلزام الناصب، ص 195
🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂
#داستان_آموزنده
🔆سه وصیت
💥شیخ نجیب الدین گفت: شبی در گورستان بصره بودم، نیمهشب که همهی مردم در خواب بودند، دیدم چهار نفر جنازه بر دوش وارد گورستان شدند. اندیشیدم که گویا اینان او را کشته و مخفیانه دارند دفن میکنند.
به نزدیک آنان رفتم و گفتم: راست بگویید چه کسی این شخص را کشته است؟ آن چهار نفر گفتند: «ما مسلمان هستیم، در حق مسلمان گمان بد مبر، ما مزدور هستیم و آن زن مادر این جوان است.» نزد آن زن رفتم و علت دفن در نیمهشب را از او پرسیدم.
💥زن گفت: این جنازهی جوانم میباشد، چون شراب میخورد و گاهی کارهای خلاف میکرد، مردم در بدی او را مثال میزدند. چون به حال احتضار افتاد، به من وصیت کرد که ای مادر! چون وفات کردم:
✨1. طنابی به گردن من کن و به دور خانه بکش و بگو خدایا این شخصی است که بدعمل بود و به دست مرگ گرفتار شد، الهی من او را طناب بسته به نزدت آوردم!
✨2. جنازه را شب بردار و دفن نما که مردم نفهمند و مرا دشنام ندهند و لعن نکنند.
✨3. خودت ای مادر! جنازهام را درون قبر بگذار تا شاید خداوند رحیم بهواسطهی گیسوی سفید تو بر من رحم کند.
💥اما چون طناب بر گردنش انداختم و خواستم دور خانه جنازه را بکشم هاتفی ندا داد. دوستان خدا رستگارند، این کار را نکن؛ کمی قلبم خوشحال شد.
💥به وصیت دوم او عمل کردم که شبانه به قبرستان آوردم. الآن میخواهم به وصیت سوم او عمل کنم و به دست خودم او را درون قبر بگذارم.
💥من (نجیب الدین) گفتم: او را به من واگذار که مادر نمیتواند فرزند خود را درون قبر بگذارد که خداوند او را عفو کرده است.
💥مادر قبول کرد و من جوان را درون قبر گذاشتم، دیدم لبش متبسم شد و به زبان حال گفت: خداوند به بندهی خود مهربان است. تعجبم زیاد شد؛ در درونم صدایی شنیدم که: دوست ما را زود دفن کن و معطل نگذار؛ پس روی قبر را پوشاندم.
📚(عنوان الکلام، ص 169-مصابیح القلوب)
⚡️⚡️⚡️⚡️⚡️⚡️
🌺🌸🌺🌸🌺🌸🌺🌸🌺🌸🌺🌸🌺
#ولادت حضرت معصومه علیها السلام
در این روز در سال 173 هـ دخت گرامی موسی بن جعفر علیه السلام، حضرت فاطمه معصومه علیها السلام به دنیا آمده است. (1)
پدر بزرگوار آن حضرت امام موسی بن جعفر علیه السلام، و مادر مکرّمه ی آن حضرت جناب نجمه علیها السلام مادر امام رضا علیه السلام است.
نام مبارکش فاطمه، لقب آن حضرت معصومه و در خانواده ی امام هفتم علیه السلام حضرت معصومه علیها السلام را «فاطمه کبری» می خواندند. (2)
شیخ صدوق از سعد بن سعد روایت کرده است که از امام رضا علیه السلام درباره ی فاطمه دختر موسی بن جعفر علیهم السلام سؤال نمودم.
امام رضا علیه السلام فرمودند :
«هر کس او را زیارت کند بهشت برای اوست». (3) در روایتی دیگر امام رضا علیه السلام می فرمایند :
«هر کس معصومه را در قم زیارت کند مانند کسی است که من را زیارت کرده است». (4) در روایت دیگری فرمودند :
«هر کس او را در حالی که شناخت به حقّش دارد زیارت کند بهشت بر او واجب می شود». (5)
در روایت دیگر جواد علیه السلام می فرمایند :
«هر کس عمّه ام را در قم زیارت کند بهشت برای اوست». (6)
📚 منابع :
1. زندگانی حضرت معصومه علیها اسلام و تاریخ قم : ص 34. و ... .
2. حیاة الست علیها السلام : ص 11. بحار الأنوار : ج 48، ص 288، 303.
3. عیون اخبار الرضا علیه السلام : ج 1، ص 299. و ... .
4. ناسخ التواریخ : ج 3، ص 68. و ... .
5. بحار الأنوار : ج 48، ص 317، ج 99، ص 266. و ... .
6. کامل الزیارات : ص 536. و ... .
❤️اللهم العن هارون و مامون❤️
❤️اللهم عجّل لولیّک الفرج بحق فاطمة المعصومه❤️
🌺🌸🌺🌸🌺🌸🌺🌸🌺🌸🌺🌸
🌱🌸🌱🌸🌱🌸🌱
1⃣🔹#پیامبر_اکرم_(ص) : ريحُ الوَلَدِ مِن ريحِ الجَنَّةِ، و لا يُحِبُّ البَناتِ إلاّ مُؤمِنٌ.
بوى فرزند، از بوى بهشت است و دختران را جز مؤمن، كسى دوست ندارد.
📚الفردوس : ج 2 ص 272 ح 3263
2⃣🔹#امام_صادق_علیه_السلام : البَنونَ نَعيمٌ، وَ البَناتُ حَسَناتٌ، وَ اللّهُ يَسألُ عَنِ النَّعيمِ ، و يُثيبُ عَلَى الحَسَناتِ.
پسرها نعمت اند و دخترها نيكى. خداوند، از نعمت ها سؤال مىكند و بر نيكىها پاداش مىدهد.
📚الكافي : ج 6 ص 7 ح 12
3⃣🔹#پیامبر_اکرم_(ص) : نِعمَ الوَلَدُ البَناتُ المُخَدَّراتُ، مَن كانَت عِندَهُ واحِدَةٌ جَعَلَهَا اللّهُ سِترا لَهُ مِنَ النّارِ، وَ مَن كانَت عِندَهُ اثنَتانِ أَدخَلَهُ اللّهُ بِهِمَا الجَنَّةَ، وَ إِن كُنَّ ثَلاثا أو مِثلَهُنَّ مِنَ الأخَواتِ ، وَضَعَ عَنهُ الجِهادَ وَ الصَّدَقَةَ.
دخترانِ پوشيده، خوبْ فرزندانى هستند. هر كس يكى داشته باشد، خداوند آن را براى وى پوششى از آتش [دوزخ ]قرار مىدهد و هر كس دو تا داشته باشد، خداوند، به خاطر آنان او را وارد بهشت سازد و اگر سه دختر يا مانند آن خواهر داشته باشد، جهاد و صدقه [ى استحبابى ]را از او برمىدارد.
📚مكارم الأخلاق : ج 1 ص 472 ح 1613 ،
4⃣🔹#پیامبر_اکرم_(ص) : البَناتُ هُنَّ المُشفِقاتُ المُجَهِّزاتُ المُبارَكاتُ، مَن كانَت لَهُ ابنَةٌ واحِدَةٌ جَعَلَهَا اللّهُ لَهُ سِترا مِنَ النّارِ، و مَن كانَت عِندَهُ ابنَتانِ اُدخِلَ الجَنَّةَ بِهِما، و مَن كانَت عِندَهُ ثَلاثُ بَناتٍ أو مِثلُهُنَّ مِنَ الأخَواتِ وُضِعَ عَنهُ الجِهادُ وَ الصَّدَقَةُ.
دختران ، دلسوز، مددكار و بابركتاند. هر كس يك فرزند دختر داشته باشد، خداوند آن را پوششى از دوزخ قرار مىدهد و هر كس دو دختر داشته باشد، به خاطر آنان وارد بهشت شود و هر كس سه دختر يا مانند آن خواهر داشته باشد، جهاد و صدقه [ى استحبابى ] از او برداشته مىشود.
📚 كنز العمّال : ج 16 ص 454 ح
5⃣🔹#پیامبر_اکرم_(ص) : مَن دَخَلَ السّوقَ فَاشتَرى تُحفَةً، فحَمَلَها إلى عِيالِهِ، كانَ كَحامِلِ صَدَقَةٍ إلى قَومٍ مَحاويجَ، و ليَـبدَأ بِالإِناثِ قَبلَ الذُّكورِ؛ فَإنَّهُ مَن فَرَّحَ اُنثى فَكَأنَّما عَتَقَ رَقَبَةً مِن وُلدِ اسماعيلَ، و مَن أقَرَّ بِعَينِ ابنٍ فَكَأنَّما بَكى مِن خَشيَةِ اللّهِ، وَ مَن بَكى مِن خَشيَةِ اللّهِ أدخَلَهُ اللّهُ جَنّاتِ النَّعيمِ.
هر كس وارد بازار شود و چيزى خريده ، و آن را براى خانواده اش ببرد، مانند كسى است كه صدقهاى را براى گروهى نيازمند مىبرد و بايد پيش از پسران، از دختران آغاز كند؛ چرا كه هر كس دخترى را شاد كند، گويا برده اى از فرزندان اسماعيل را آزاد كرده است و هر كس چشمِ پسرى را روشن كند، گويا از ترس خداوند گريسته است و هر كس از ترس خداوند بگِريد، خداوند، او را وارد بهشتهاى پُر نعمت مىسازد.
📚 ثواب الأعمال: ص239 ح1،
منابع📚حكمت نامه كودك / صفحه : 30 تا 32
#روز_دختر
#میلاد_حضرت_معصومه
🌱🌸🌱🌸🌱🌸🌱🌸🌱🌸🌱
🌱🌺🌱🌺🌱🌺🌱
❤️ عظمت مقام حضرت فاطمه معصومه سلام الله علیها
✳️ مرحوم آیت اللّه مرعشی نجفی - قدّس سره - بارها برای طلاب می فرمودند:
💠 علّت آمدن من به قم این بودکه پدرم، آقا سید محمود مرعشی نجفی چهل شب در حرم امیر المؤمنین (علیه السلام) بیتوته نمود که آن حضرت را ببیند.
پس شبی در حالت مکاشفه، حضرت علی (علیه السلام) را مشاهده کرد که به ایشان فرمود: سید محمود چه می خواهی؟
عرض می کند: می خواهم بدانم قبر فاطمه ی زهرا سلام اللّه علیها کجاست؟ تا آن را زیارت کنم.
🌸 حضرت فرموده بودند: من که نمی توانم برخلاف وصیت آن حضرت قبر او را معلوم کنم.
عرض می کند: پس من هنگام زیارت چه کنم؟
🌹حضرت فرموده بودند: خداوند متعال، جلال و جبروت حضرت فاطمه را به فاطمه ی معصومه - سلام اللّه علیها- عنایت فرموده اند؛ پس هر کس که بخواهد به زیارت حضرت فاطمه ی زهرا نایل شود، به زیارت حضرت فاطمه ی معصومه سلام اللّه علیها برود...
✳️آیت اللّه حاج سید محمد وحیدی(ره) از یکی از سادات برقعی نقل فرمودند که گفته بود:
شبی در عالم رؤیا محضر مقدس حضرت معصومه سلام الله علیها رسیدم. مانع و حجابی در بین نبود.
احساس کردم که من محرم ایشان هستم و ایشان عمه ی سادات برقعی می باشند.
✨ از محضر مقدسشان سؤال کردم: «آیا شما به اهل قم، شفاعت خواهید فرمود؟» حضرت در پاسخ فرمودند: «میرزای قمی(ره) برای شفاعت اهل قم کافی است. من برای همه ی شیعه شفاعت می کنم
📗کتاب فروغی از کوثر، زندگینامه حضرت فاطمه معصومه علیها السلام
🌱🌺🌱🌺🌱🌺🌱🌺🌱
🌾🌾🌾🌾🌾🌾
سلام دختر قدیم❤️
شما که هیچ روزی به نامتون نبود وقتی خونه پر بود از مهربونی، عشق و شور و نشاط...
شما که وقت بازی، کارِ خانه داری و گاهی بچه داری مادرتون رو به دوش میکشیدین...
و شما که درس میخوندین امتحان میدادین بدون اینکه کسی نازتون رو بکشه
و شما…
و شما که هنوز هم زندگی بی نوشِ عشقِ شما نمیشه😍
و خونه بدون گرمای وجودتون بی روحترین و سرد ترین جای دنیاست...
و دنیا یه عمر پیام تبریک بهتون بدهکاره🥹 روزت مبارک دخترِ پر شٓر و شور قدیم😘🥰❤🔥
خدا حفظت کنه واسه خودت و واسه همه آنهایی که دلخوشن به سلامتی شما🤲🏻
روزت مبارک خانوم گلِ کوچولوی دیروز🌹🎊🎈🎉
🌷🌷🌷🌷🌷🌷
سالروز میلاد حضرت معصومه(س) برهمگی شما مبااااارک باشه 😘😘😘
روز دختر هم بر دختران دیروز و دختران امروز هزاران بار مبااااارک🌷🌷🌷🌷🌷
#تولد
#تولدحضرتمعصومه
#روزدختر
#مبااااااارک
🌾🌾🌾🌾🌾🌾🌾
هدایت شده از محفل مادر ارجمند بی بی ام فروه سلام الله علیها
💠 از نماز یکشنبه های ماه ذیقعده غافل نشویم (دارای اثرات بسیار زیادی است).
🔶 نماز #یکشنبه_ذیالقعده، نماز مستحبی است که در یکی از روزهای یکشنبه ماه ذیالقعده خوانده میشود و فضائل بسیاری از جمله آمرزش گناهان و با ایمان مردن برای آن در روایات آمده است.
🔸برای خواندن این نماز لازم است در یکی از یکشنبههای ماه ذیالقعده غسل کرده و برای نماز وضو بگیرید (یا قبل از غسل وضو بگیرید)
🔸 سپس دو نماز دو رکعتی مانند نماز صبح به نیت نماز یکشنبه ماه ذیالقعده به جای آورید
🔸 در هر رکعت یک بار سوره حمد و سه بار سوره توحید و یک بار سوره ناس و یک بار سوره فلق خوانده میشود
🔸پس از پایان چهار رکعت، هفتاد بار استغفار کرده (گفتن ذکری مانند اَستَغفِرُ اللهَ و اَتوبُ إلیه)
🔸آنگاه یکبار ذکر لا حول و لا قوة الا بالله بگویید
🔸و در پایان چنین دعا کنید:
«یا عَزِیزُ یا غَفَّارُ اغْفِرْ لِی ذُنُوبِی وَ ذُنُوبَ جَمِیعِ الْمُؤْمِنِینَ وَ الْمُؤْمِنَاتِ فَإِنَّهُ لَا یغْفِرُ الذُّنُوبَ إِلَّا أَنْتَ»
👈 برای این نماز ثواب زیادی ذکر شده، از جمله اینکه رسول اکرم فرمود: هر که این نماز را به جا آورد؛ توبه او مقبول و گناهانش آمرزیده شود، دشمنان او در روز قیامت از او راضی شوند، با ایمان میمیرد، دین و ایمانش از وی گرفته نمیشود؛ قبرش گشاده و نورانی شده و والدینش از او راضی گردند؛ مغفرت شامل حال والدین او و ذریه او گردد؛ توسعه رزق پیدا کند؛ ملکالموت با او در وقت مردن مدارا کند و به آسانی جان دهد.
🌸🍃https://eitaa.com/darolsadeghiyon
https://rubika.ir/joing/DBEIDCCC0XEMHPGFRNQRAJGCQPEVDLCD
🌷 #هر_روز_با_شهدا_🌷
....#باید_بروم.
🌷سه ماه بعد از ازدواجش تصمیم گرفت به دوکوهه برود تا با گروه تفحص پیکر مطهر شهدا را پیدا کنند. من از او خواستم که کمی بیشتر کنار همسرش بماند، اما گفت: «مادران زیادی چشم به راه هستند، باید بروم.» پسرم رفت و در فکه پای یکی از همکارانش در مین گیر کرد و یک ترکش وارد ریهاش شد. او در راه بیمارستان به شهادت رسید. دو روز قبل از اینکه به شهادت برسد، به من گفته بود که پیکر یک شهید را شناسایی کردهایم و قصد تفحص آن را داریم، دو روز بعد برمیگردم.
🌷روز مقرر منتظر ماندم، اما خبری نشد. چند روز گذشت و من دیگر طاقت نیاوردم، تصمیم گرفتم به دوکوهه بروم. نمیدانستم که من و عروسم تنها کسانی هستیم که از شهادت سیدعلی خبر نداریم. همسرم میگفت چند روز دیگر صبر کن، شاید بیاید. یک روز دیدم که پسر کوچکم موتور سیدعلی را از حیاط برداشت. با ناراحتی گفتم چرا بدون اجازه به موتور سیدعلی دست زدی. عذرخواهی کرد و موتور را سر جایش گذاشت. بعدها فهمیدم که آن روز موتور را میبردند که اعلامیه را چاپ و پخش کنند. هشت روز بعد....
🌷هشت روز بعد از شهادت سیدعلی، خبر شهادتش را به من دادند. تحمل شهادت تازهدامادم برای من سخت بود. یک سال بعد از شهادت سیدعلی، عروسم میخواست جهیزیهاش را جمع کند و به خانه پدرش برود که پسر دیگرم از من خواست تا برای او خواستگاری کنم. من به همراه امام جماعت مسجد به خانه پدر عروسم رفتم و دخترش را برای پسر دیگرم خواستگاری کردم. ابتدا مخالف بودند، اما وقتی دیدند که به خواست پسرم بوده است، پذیرفتند. صیغه عقد این پسرم را هم رهبر معظم انقلاب اسلامی قرائت کردند.
🌹خاطره ای به یاد شهید معزز سید علی موسوی جوردی (سال شهادت: ۱۳۷۱)، برادر شهید سید علیمحمد موسوی جوردی (سال شهادت: ۱۳۶۴) و خواهرزاده شهید معزز سید هادی موسوی
#راوی: خانم سیده زهرا موسوی مادر گرامی دو شهید و خواهر یک شهید
منبع: سایت خبرگزاری دفاع مقدس
❌️❌️ یادمان باشد! با همین رفتنها، ما ماندیم!!
🥀🥀🥀🥀🥀🥀
🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿
آیت الله العظمی سیستانی نقل فرمودند:
در زمانی که من در قم شاگرد آقای بروجردی بودم یک روز توصیه اخلاقی داشتند با این عنوان: «مواظب باشید دزد عقیده مردم نباشید». آقای بروجردی فرموده بودند: «یک روز دزدها جلو کاروانی را میگیرند و اموال آن را غارت میکنند. میان اموال و اثاثیه آنان بقچه ای بود که روی آن نوشته شده بود "بسم الله الرحمن الرحیم".فالله خیر حافظ وهو ارحم الراحمین ... آن را به رئیس دزدها نشان دادند و او پرسید این بقچه مال کیست؟ معلوم شد متعلق به یک پیرزن است.
از آن پیرزن پرسید این کاغذ بسم الله برای چیست؟
جواب داد این را نوشتم تا از خطر دزدها محفوظ بماند.
رئیس دزدها گفت: محفوظ ماند، بردار و برو.
نوچه های رئیس اعتراض کردند که این همه زحمت کشیدیم و دزدیدیم چرا به او برگرداندی؟
رئیس جواب داد: «ما دزد اموال هستیم دزد عقیده نیستیم». آقای بروجردی با نقل این داستان فرموده بودند: «شما نیزمواظب باشید دزد عقیده مردم نباشید»
و به اسم دین عقیده مردم را خراب نکنید.
🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿
💫💫💫💫💫💫💫
🖊روایات مختلفی از امامان معصوم، روحیات مردم را در آخرالزمان توصیف میکند که به بعضی از آنها اشاره میشود:
💠چشم و هم چشمی: 💠
🌟امام صادق فرمود:
💎« مردم مدام به یکدیگر نگاه میکنند و میکوشند از هم کم نیاورند.»
💠قساوت قلب💠:
🌟امام صادق فرمود:
💎« دلهای مردم سخت، چشمانشان خشک و ذکر خدا برای آنان سنگین میگردد.»
💠ریا و عجب💠:
🌟علی علیه السلام فرمود:
💎« زمانی خواهد آمد که مردم عبادت را سبب برتری خود بر دیگران میدانند.»
💠غرور و خودبینی💠:
🌟پیامبر اکرم فرمود:
💎« کبر و غرور در قلب ها نفوذ می کند، همانگونه که زهر در بدن پخش میشود.»
💠عدم روحیه حق طلبی💠:
🌟امام صادق فرمود:
💎« مردم با کسی هستند که پیروز شود. »
و در روایت دیگر فرمود:
💎« راه خیر خالی می شود و کسی آن را نمیپیماید.»
و نیز فرمود:
💎« مردم به اهل شرّ اقتدا میکنند.»
پیش از ظهور حضرت مهدی علیه السلام تملق و چاپلوسی نیز رواج می یابد.مردم در سخنان باطل و ناروا از یکدیگر سبقت می گیرند.شنیدن قرآن بر مردم سنگین و شنیدن سخنان باطل بر آنان سبک و خوشایند می گردد.مردم آشکارا به هم تهمت میزنند.
🌟امام صادق علیه السلام در روایتی فرمود:
💎 « مردگان مسخره می شوند و هیچ کس ناراحت نمیشود.»
💠گرسنگی و کمبود مواد غذایی💠:
🌟 امام صادق علیه السلام فرمود:
💎« پیش از ظهور مهدی علیه السلام ناگزیر سالی فرا خواهد رسید که مردم در آن گرسنه میشوند و ترس شدیدی از کشتهشدن و ضرر به اموال و جانها و محصولات آنها را فرا می گیرد؛ همهی اینها در قرآن بیان شده است.» آن گاه آیه 155 سورهی بقره را تلاوت فرمود:
💎« ولنبلونکم بشیء من الخوف والجوع نقص من الاموال والانفس والثمرات و بشر الصابرین »
💠ضعف دینداری:💠
🌟 پیامبر اکرم دربارهی ضعف دینداری در مردم آخرالزمان فرموده است:
💎« مردم به دنیا مشغول و از آخرت غافل میشوند. تقوا رونق ندارد. از مساجد صدای اذان به گوش میرسد اما قلبهای مردم از ایمان خالی است.»
🌟امام صادق علیه السلام فرمود: 💎« هنگامی که قائم علیه السلام ظهور میکند، بسیاری از کسانی که خود را معتقد به او میدانستند، به او بیاعتقاد میشوند و به مذهب پرستندگان ماه و خورشید در میآیند.»
📚بحارالانوار، ج 52، ص 364، حدیث 137 ---------- غیبه النعمانی
📚بحارالانوار، 52/264 حدیث 148
📚بحارالانوار، ج52، ص 228 و 229، حدیث 93
📚بحارالانوار 52/259 حدیث 14
📚بحارالانوار 52/258حدیث 147
📚بحارالانوار 52/259حدیث147
📚بحارالانوار 52/264حدیث148
📚بحارالانوار 52/278حدیث 173
📚نهج البلاغه - ص 265 حدیث 151
📚بحارالانوار 52/192حدیث26
📚بحارالانوار 52/256حدیث 147 علی علیه السلام
📚بحارالانوار 52/256حدیث147
💫💫💫💫💫💫💫
🍂🍂🍂🍂🍂🍂
#داستان_آموزنده
🔆اثر کردار بد در برزخ
یکی از بزرگان اهل علم و تقوی فرمود: یکی از بستگانشان در اواخر عمر مِلکی خریده بود و از استفاده سرشار آن، زندگی را میگذراند.
پس از مرگش، در برزخ او را دیدند که کور است. از علّت آن پرسیدند، گفت: مِلکی را خریده بودم و وسط زمین چشمه آب گوارایی بود که اهالی ده مجاور میآمدند خود و حیواناتشان از آن استفاده میکردند و بهواسطه رفتوآمد، مقداری از زراعت من خراب میشد. برای اینکه سودم از آن مزرعه کم نشود و راه آمد و شد را بگیرم، بهوسیلهی خاک و سنگ و آهک چشمه را کور نمودم و خشکانیدم. بیچاره مجاورین ده برای آب به جاهای بسیار دور میرفتند.
این کوری من بهواسطهی کور کردن چشمه آب است. گفتم: آیا چارهای دارد؟ گفت: اگر ورثه من بر من ترحّم کنند و آن چشمه را مفتوح و جاری سازند تا دیگران استفاده کنند حالم خوب میشود.
ایشان فرمود: به ورثهاش مراجعه کردم و جریان را گفتم و آنها پذیرفتند و چشمه را گشودند و مردم استفاده میکردند.
پس از چندی آن مرحوم را دیدم که چشمش بینا شده و از من سپاسگزاری کرد
📚داستانهای شگفت، ص 292
🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂
🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃
#داستان_آموزنده
🔆معاذ بن جبل
🌻«معاذ» در هیجده سالگی مسلمان شد و در جنگ بدر و اُحد و خندق و دیگر جنگها شرکت داشت و پیامبر صلیالله علیه و آله میان او و «عبدالله بن مسعود» عقد برادری قرار داد.
انسانی خوشرو و بخشنده بود و پیامبر صلیالله علیه و آله او را به حکومت یمن فرستادند و مطالبی را به او گوشزد کردند ازجمله فرمودند: «بر مردم سخت مگیر و با ایشان چنان رفتار کن که به دین و سخن تو علاقهمند گردند.»
🌻در زمان حکومت خلیفهی دوم جنگی میان مسلمانان و روم اتفاق افتاد و او هم شرکت داشت. در سال هجدهم هجری در «عمواس» شام طاعونی واقع شد. ابوعبیده فرمانده قوای مسلمانان به مرض طاعون مبتلا شد، چون یقین به مرگ نمود معاذ را جانشین خود قرار داد.
🌻سپاهیان او را گفتند: «دعا کن تا این بلا مرتفع گردد.» او فرمود: «این بلا نیست، بلکه دعای پیامبر صلیالله علیه و آله شما و مرگ نیکان و صالحان و شهادتی است که خدا مخصوص بعضی از شما میگرداند.»
🌻بعد فرمود: «خداوندا! از این رحمت (طاعون) سهم کاملی به خاندان معاذ بده.»
🌻بعد از مدتی اهل خانهاش مبتلا شدند و مُردند و خود او نیز در انگشتش اثر کرد، انگشت را به دندان میگزید و میگفت: «پروردگارا! این کوچک است آن را مبارک گردان.»
🌻عاقبت در سن 38 سالگی با مرض طاعون درگذشت و نزدیک خاک اردن (در سال هیجده هجری) به خاک سپرده شد.
📚(پیغمبر صلیالله علیه و آله و یاران، ص 264 259 -طبقات ابن سعد، ج 3، ص 124 122)
🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃
🌷 #هر_روز_با_شهدا 🌷
#غلطی_که_نتوانستند!!
🌷در تاریخ ۲۱/ ۵/ ۱۳۶۳، روز نگهبانی من بود؛ در حین نگهبانی متوجه شدم که ماشینهای دشمن زیاد رفت و آمد میکنند، به بچهها اعلام کردم که مواظب باشند. به گروهان ادوات که موشک ناو داشتند، تلفن زدیم و قضیه را توضیح دادیم و آنها کشیک میدادند. بعد از چند دقیقه آنها با موشک ناو یکی از ماشینهای فرماندهای از دشمن را زدند و بعد از ۴۵ دقیقه متوجه دور زدن هلیکوپتری در اطراف همان ماشین شدیم.
🌷فهمیدیم که هدفشان بردن جنازه فرماندهشان از داخل ماشین است و بعد از آن دیدیم ۳ هلیکوپتر کبری دشمن قصد حمله به نیروهای ما را دارند. یکی از آنها را روی خاکریز خودشان به وسیله موشک ناو زدیم و ۲ هلیکوپتر دیگر مانند موش فرار کردند و هواپیمایی که زده بودیم، در هوا میسوخت و به سمت پایین سقوط میکرد و پروانههایش در هوا میچرخید.
🌷چند ساعتی هلیکوپتر میسوخت و همه بچهها تماشا میکردیم و لذت میبردیم. دشمن میخواست غلطی بکند ولی نتوانست. امیدوارم که در همه حرکاتمان که هدف اسلام است پیروز شویم و مشت محکمی بر دهان دشمنان اسلام بزنیم.
راوی: جانباز سرافراز شهباز کاظمی
🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷
🍁🍁🍁🍁🍁🍁
📚حکایتیپندآموز
استاد برجسته اخلاق آیت الله فاطمی نیا میفرمودند:
شخصی گرفتاري و مشکل مهمی برایش پیداشده بود.
کسی به او عملی یاد داده بود که چهل روزانجام دهد تا مشکلش حل شود. عمل را انجام میدهد و چهل روز تمام میشود اما مشكل برطرف نميشود.
میگوید : روزی اضطرابی دردلم افتاد و از منزل خارج شدم، پیرمردی به من رسید و گفت: آن مرد را میبینی (اشاره کرد به پیرمردی که عبا به دوش داشت و عرقچین سفیدی بر سر) ؛ گفت : مشکلت به دست او حل ميشود!
(بعدا معلوم شد که آن شخص آقاشیخ رجبعلی خیاط است)
.
آقاشیخ رجبعلی آدم خاصی بود، خدا به او عنایت کرده بود.
مجتهدین خدمت او زانو میزدند و التماس میکردند نظری به آنها بکند!
میگوید: خودم را باسرعت به شیخ رساندم و مشکلم را گفتم!
تا سخنم تمام شد گفت :
چهار سال است که شوهر خواهرت مرده و تو یک سری به خواهرت نزده ای! توقع داری مشکلت حل شود!؟
میگوید: رفتم به خانه ی خواهرم ، بچه هایش گریه کردند و گله کردند؛ بالاخره راضیشان کردم و خوشحال شدند و رفتم.
فردا صبح اول وقت مشکلم حل شد.
🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 چرا هر وقت دین به میدان میآید جنگ میشود؟
⭕️ چرا اهلبیت اینقدر با قدرتها درگیر میشدند؟ اصلاً چرا دین اینقدر سیاسی است؟
🔰 #استاد_پناهیان
#دین_زندگی_آزادی
🌏