🍃🔅🍃🔅🍃🔅🍃
#داستان_آموزنده
🔆عشق حسين (ع ) در كانون دل پيغمبر(ص )
يعلى پسر مره مى گويد:
روزى پيامبر اسلام صلى الله عليه و آله به مهمانى دعوت شده بود، مى رفتند، ناگاه با حسين روبه رو شدند كه با كودكان در كوچه بازى مى كرد.
حسين با ديدن پيغمبر صلى الله عليه و آله به سوى آن حضرت آمد.
رسول گرامى دستهاى خود را گشود (بغل باز كرد) تا او را به آغوش بگيرد.
اما كودك جست و خيز مى كرد، اين طرف آن طرف مى دويد، پيامبر مى خنديد و او را مى خندانيد تا اين كه حسين را گرفت .
آنگاه يكى از دستهايش را زير چانه و دست ديگرش را پشت گردن او گذارد و لبهايش را بر لبهاى حسين گذاشت و بوسيد و فرمود:
حسين از من است و من از حسينم ، خدايا! دوست بدار آن كسى را كه حسين را دوست بدارد و حسين يكى از فرزندان فرزند (نوه ) من است .
📚بحار: ج 43، ص 271.
🍃🔆🍃🔆🍃🔆🍃
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#کلیپ
من و تو باید ظهور رو رقم بزنیم...
👤استاد #رائفی_پور
🌱🌱🌱🌱
🍂🍂🍂🍂🍂
#داستان_آموزنده
🔆نگاه خائنانه
شخصى به پيغمبر صلى الله عليه و آله عرض كرد:
فلانى به ناموس همسايه (خائنانه ) نگاه مى كند و اگر امكان آن را داشته باشد از اعمال خلاف عفت نيز پروا ندارد.
رسول خدا صلى الله عليه و آله از اين قضيه سخت بر آشفت و فرمود:
- او را نزد من بياوريد!
شخص ديگرى گفت :
او از پيروان شما مى باشد و از كسانى است كه به ولايت شما و ولايت على عليه السلام معتقد است و نيز از دشمنان شما بيزار است .
پيغمبر گرامى صلى الله عليه و آله فرمود:
نگو او از پيروان شما است ، زيرا كه اين سخن دروغ است . چون پيروان ما كسانى هستند كه پيرو ما بوده و عملشان همانند عمل ما مى باشد.
ولى آنچه درباره اين مرد گفتى از اعمال و كردار ما نيست .
📚بحار، ج 68، ص 155.
🍂🍂🍂🍂🍂
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
گناهی که بخشیده نمیشه!!!
🎤استاد قرائتی
#گناهان_زبان
🍁🍁🍁🍁🍁
✨✨✨✨✨
#چراغ_قرمزها_در_قرآن⛔️
✅ پرهیز از غیبت :
از دیگران غیبت نکنید؛ آیا دوست دارید که گوشت برادر مرده خود را بخورید؟ البته از آن ، کراهت دارید.(حجرات/۱۲)
✅ پرهیز از تمسخر:
ای اهل ایمان! گروهی از شما گروه دیگر را مسخره نکند، چه بسا آن گروه دیگر بهتر از ایشان باشد.(حجرات/11)
✅ پرهیز از وعده دروغ :
ای اهل ایمان! چرا چیزی را می گوئید که به آن عمل نمی کنید؟ اینکه چیزی را بگوئید که عمل بدان نمی کنید نزد خداوند گناهی است بزرگ.(صف/2و3)
✅ پرهیز از عیبجوئی و هرزه زبانی:
وای بر هر عیبجوی هرزه زبان(همزه/1)؛
✅ پرهیز از گمان در همه چیز:
از بسیاری از گمانها دوری کنید، که بعضی از گمانها گناه است. (حجرات/12)؛
✅ پرهیز از زیادی کنجکاوی در امور دیگران:
و لا تجسسوا (حجرات/12)؛
تجسس نکنید.
✨✨✨✨✨
🔴 نکند این شخص محترم امام زمان(ع) باشد
آیت الله شهاب الدین مرعشی نقل کرده اند که: وقتى در سامراء اقامت داشتم، شبى براى زیارت حضرت سیّد محمّدعلیه السّلام از سامراء بیرون رفته و راه را گم نمودم. پس از یاس از زندگى خود بخاطر تشنگى فوق العاده و گرسنگى ورزیدن باد سموم در قلب الاسد، بیهوش شده روى خاکهاى گرم افتادم؛ ولى دفعتاً چشم باز کردم و سر خود را بر زانوى شخصى دیدم.
🍃آن شخص کوزه آبى به لب من رسانید که تاکنون نظیر آن آب را در گوارایى و شیرینى نیاشامیده بودم. پس از خوردن آب، سفره نان را باز نمودم. دو سه قرص نان ارزن در آن بود. پس از صرف غذا، آن مرد عرب به من فرمود: نهرى جارى در اینجا وجود دارد. خود را در آن شستشو بده!
🍃من گفتم: در اینجا نهرى نیست وگرنه من این قدر تشنه نمى شدم که مشرف به هلاکت باشم .آن مرد عرب فرمود: این آب است که در اینجا جارى است. من به مجرد صادر شدن این کلمه از آن شخص عرب، دیدم در آنجا نهر باصفایى است و تعجّب کردم که نهر آب در کنار من بوده و من از تشنگى و عطش بسیار، نزدیک به هلاک شدن بوده ام!
🍃سپس آن مرد عرب از من پرسید قصد کجا دارى؟ گفتم حرم مطهّر سیّد محمّد (علیه السّلام) آن شخص عرب فرمود: این هم حرم سیّد محمّد است.
🍃من مشاهده کردم، دیدم نزدیک بقعه سیّد محمّد هستم و حال آنکه محلى که در آنجا راه را گم کرده بودم قادسیه بود و مسافت فراوانى از آنجا تا مرقد سیّد محمّد وجود داشت . در فاصله مصاحبت با آن مرد عرب از وى استفاده فراوان بردم و مطالبى چند را برایم توضیح داد.
🍃از سفارشها و توصیه هاى وى تاءکید بر تلاوت قرآن مجید، انکار تحریف قرآن، نیکى به والدین، رفتن به زیارت بقاع متبرکه و امامزادگان، احترام به ذریه علوى، خواندن نماز شب، ذکر تسبیح حضرت زهراعلیهاالسّلام و تاکید در زیارت حضرت سیدالشهداءعلیه السّلام بود.
🍃در این هنگام به فکرم خطور کرد که نکند این شخص محترم همان امام زمان (عج ) باشد. با بروز این فکر در ذهنم ناگهان آن شخص عرب از نظرم ناپدید گردید و چقدر متاسف شدم که یار در کنارم بود و گمشده ام را یافته بودم اما او را نشناختم.
📚کرامات مرعشیّه؛ علی رستمی چافی
┄┅┅┅┅❁💚❁┅┅┅┅┄
🌷 #هر_روز_با_شهدا_🌷
.....#به_رنگ_خدا
🌷در عمليات بدر به عنوان کمک آر.پی.جیزن جمعى، از براى لشکر ۷ ولیعصرِ گردان مالک اشتر خوزستان بودم. خیلی به شهادت و انگیزه شهدا برای رسیدن به رستگاری کنجکاو بودم و روح و روانم تسخیر اين موضوع شده بود. ما موج سوم عملیات بدر بودیم، که قرار بود وارد عمل بشیم. دم غروب بود، رو اسکله داشتم نگاه میچكردم که با قایق مجروحين و شهدا رو میآوردند. تو همون حال اون چیزی که آرزو داشتم، نشونم دادن. شهیدی رو آوردند که از ناحیه پشت سر، مورد اصابت قرار گرفته بود....
🌷روی شهید رو که امدادگر به طرف من چرخوند، چنان نوری از صورت آن عزیز خدا ساطع شده بود که انگار ماه شب چهارده بود! زبانم لال شده بود و توان تکان خوردن و حتى اشاره كردن از من گرفته شده بود. از آن بالاتر چيزى كه من رو مسحور خودش كرده بود، لبخند بسیار زیبا و دلنشينى بود كه روى لبهاى اين شهيد خودنمايى میكرد. لبخندى به رنگ خدا....
🌷وقتی روی آن عزيز خدا رو پوشاندند و بردند، زبانم باز شد و به دوستم گفتم که نتونستم اون همه زيبايى رو بهت بگم. گفت: آن مسأله خواست خدا بوده و براى شما در نظر گرفته شده و قرار نبود ديگران ببینند. در همين عملیات (عمليات بدر) برادرم به شهادت رسید و خودم هم طعم شيرين جانبازى را چشيدم.
#راوی: جانباز سرافراز علی محمد شیرعلی
🥀🥀🥀🥀🥀
🦋🍂🦋🍂🦋🍂🦋🍂
#داستان_آموزنده
🔆بانوى صبور
چنين نقل شده است كه مى گويد:
كه همراه دوستم به صحرا رفتيم . اتفاقا در بيابان راه را گم كرديم ناگهان ! در سمت راست راهمان ، در آن صحراى سوزان حجاز خيمه اى نظر ما را جلب كرد، به سوى آن خيمه رفتيم . وقتى رسيديم ، سلام داديم . بانوى باحجابى از چادر بيرون آمد، جواب سلام ما را داد و پرسيد:
شما كيستيد؟
گفتيم :
ما مسافريم ، راه را گم كرده ايم ، به ناچار گذرمان به چادر شما افتاد، شايد با راهنمايى شما راه را پيدا كنيم .
زن پرهيزگار و صحرانشين گفت :
پس روى خود را برگردانيد نظرتان به من نيفتد، تا وسايل پذيرايى برايتان فراهم كنم ! آن گاه پلاسى انداخت و گفت :
روى آن بنشينيد تا فرزندم بيايد و از شما پذيرايى كند.
پسرش دير كرد، زن مرتب دامن خيمه را بالا مى زد و به انتظار آمدن پسرش بيابان را نگاه مى كرد. بار ديگر كه دامن خيمه را بالا زد گفت :
از خدا مى خواهم اين شخص كه دارد مى آيد قدمش مبارك باشد، از خدا مى خواهم قدم شترسوار مبارك باشد. اين شتر، شتر پسر من است ، ولى پسرم سوار او نيست . شترسوار رسيد و بر در خيمه ايستاد و گفت :
اى ام عقيل ! خداوند در مرگ فرزندت عقيل اجر بزرگ به تو عنايت كند.
زن پرسيد: مگر پسرم مرد؟
گفت : آرى !
پرسيد: سبب مرگش چه بود؟
گفت : در كنار چاه آب بود، شترها براى نوشيدن آب هجوم آوردند و او را به درون چاه انداختند!
زن مصيبت ديده خويشتن دارى كرد و گفت :
اكنون پياده شو از مهمانان پذيرايى كن !
سپس گوسفندى را به آن مرد داد و او نيز گوسفند را كشت ، غذايى تهيه كرد و برايمان آورد. ما در حالى كه غذا مى خورديم از صبر و بردبارى و قدرت روحى آن بانو در شگفت بوديم .
پس از صرف غذا، به نزد ما آمد و گفت :
آيا از قرآن چيزى مى دانيد؟
گفتم : آرى !
گفت : آياتى از سبب آرامش خاطر و تسلى قلبم بشود، بخوان .
گفتم : خداى سبحان مى فرمايد:
و بشر الصابرين الذين اذا اصابتهم مصيبه قالوا انا لله و انا اليه راجعون اولئك عليهم صلوات من ربهم و رحمه و اولئك هم المهتدون (102)
زن آيه را كه شنيد با هيجان شديد گفت :
تو را به خدا سوگند! اين آيه در قرآن به همين گونه است ؟
گفتم : به خدا قسم در قرآن همين طور است .
زن گفت : درود و رحمت بر شما باد!
سپس از جا برخاست و به نماز ايستاد و چند ركعت نماز خواند.
آنگاه دست نياز به درگاه الهى برداشت و گفت :
بار پروردگارا! آنچه دستور دادى انجام دادم (در مرگ فرزندم صبر كردم ) تو نيز درباره من به وعده خود وفا كن !
با گفتن اين جمله به اشك و ناله در مصيبت فرزندش خاتمه داد!
سپس گفت :
اگر قرار بود كسى براى ديگرى هميشه بماند....
در اين حال من با خود گفتم :
لابد مى خواهد بگويد پسرم برايم مى ماند، چون به او نيازمندم ، ولى با كمال تعجب ديدم سخنانش را ادامه داد و گفت :
محمد صلى الله عليه و آله براى امت خود جاودانه مى ماند.
ما از خيمه آن بانو بيرون آمديم با خود مى گفتم :
در حقيقت من كسى را كاملتر و بزرگتر از اين بانو كه خدا را با كاملترين صفات و زيباترين خصوصيات ياد كرده نديده ام و آنگاه كه دانست از مرگ چاره اى نيست و بى تابى درد را دوا نمى كند و گريه عزيز از دست رفته او را بار ديگر زنده نمى كند، صبر جميل پيشه كرد و پسرش را به عنوان ذخيره سودمند در پيشگاه خدا براى روز نياز و گرفتارى به حساب آورد.
📚بحار: ج 82، ص 151.
🦋🍂🦋🍂🦋🍂
💫✨💫✨💫✨💫
💠 چگونه حرف زدن را از قرآن بیاموزیم!
🔺دوازده ویژگی یک"سخن خوب" از دیدگاه قرآن کریم؛
🌸 ۱. آگاهانه باشد. "لا تَقْفُ ما لَيْسَ لَكَ بِهِ عِلْمٌ"
🌸 ۲. نرم باشد. "قَوْلاً لَّيِّناً" زبانمان تیغ نداشته باشد.
🌸 ۳. حرفی که می زنیم خودمان هم عمل کنیم. "لِمَ تَقُولُونَ ما لا تَفْعَلُونَ"
🌸 ۴. منصفانه باشد."وَإِذَا قُلْتُمْ فَاعْدِلُوا"
🌸 ۵. حرفمان مستند باشد."قَوْلًا سَدِيدًا" منطقی حرف بزنیم.
🌸 ۶. ساده حرف بزنیم."قَوْلاً مَّیْسُورًا" پیچیده حرف زدن هنر نیست. "روان حرف بزنیم"
🌸 ۷.کلام رسا باشد." قَوْلاً بَلِیغًا"
🌸 ۸.زیبا باشد."قولوللناس حسنا"
🌸 ۹.بهترین کلمات را انتخاب کنیم. "یَقُولُ الَّتی هِیَ أحْسَن"
🌸 ۱۰.سخن هایمان روح معرفت و جوانمردی داشته باشد. "و قولوا لهم قولا معروفا"
🌸 ۱۱. همدیگر را با القاب خوب صدا بزنیم. "قولاً كريماً"
🌸 ۱۲. کمک کنیم تا درجامعه حرف های پاک باب شود. "هدوا الی الطّیب من القول"
💫✨💫✨💫
🌼❄️🌾🌼❄️🌾🌼
#داستان_آموزنده
🔆داماد پيامبر(ص ) در اسارت
ابوالعاص پسر ربيع خواهرزاده خديجه از اشراف و ثروتمندان مكه بود روزى دختر رسول خدا (زينب ) را خواستگارى كرد و خديجه هم از پيغمبر خواست به اين كار راضى شده زينب را به ازداج وى در آورد اين قضيه پيش از رسالت و نزول وحى اتفاق افتاد پيغمبر صلى الله عليه و آله زينب را به ازدواج ابوالعاص در آورد.
هنگامى كه وحى نازل شد و پيامبر به مقام رسالت رسيد خديجه و دخترانش به حضرت ايمان آوردند ولى ابوالعاص ايمان نياورد.
پيغمبر دختر ديگرش را به نام (رقيه ) (يا ام كلثوم ) را نيز به همسرى (عتبه پسر ابولهب ) داد و اين جريان نيز پيش از بعثت آن حضرت بود.
وقتى كه حضرت به مقام نبوت نائل آمد و وحى بر او نازل گشت مردم را به خداپرستى دعوت نمود اهالى مكه نپذيرفته از آن بزرگوار كناره گيرى مى كردند و به يكديگر مى گفتند:
شما دختران محمد صلى الله عليه و آله را گرفتيد و فكرش را از ناحيه آنان آسوده ساختيد بايد دخترانش را به او برگردانيد تا فكرش به آنها مشغول شده به فكر سخنان ديگر نيفتند.
اول پيش (ابوالعاص ) آمده و گفتند:
تو دختر پيغمبر را طلاق بده ! ما هر زنى از زنان قريش را بخواهى برايت تزويج مى كنيم .
ابوالعاص گفت :
اين كار شدنى نيست من هرگز از همسرم جدا نمى شوم و زنان قريش را به جاى او به همسرى نمى پذيرم ، از اين لحاظ پيغمبر مى فرمود:
او داماد خوبى بود.
سپس به نزد عتبه پسر ابولهب آمده گفتند:
دختر محمد را طلاق بده ما هر زنى را از قبيله قريش بخواهى به ازدواج تو در مى آوريم . عتبه در پاسخ گفت :
اگر دختر ابان پسر سعيد بن عاص يا دختر سعيد پسر عاص را به من تزويج كنيد من او را طلاق مى دهم . به دنبال آن دختر سعيد پسر عاص را به او تزويج كردند و او نيز دختر پيغمبر را رها كرد در حالى كه با او عروسى نكرده بود، سپس اين بانو با (عثمان بن عفان ) ازدواج كرد.
پيغمبر اسلام تا در مكه قدرت تبليغ دين الهى را نداشت و نمى توانست حكم حلال و حرام را بيان كند در عين حال ، دين اسلام زينب را از ابوالعاص جدا كرده بود. اما رسول خدا نمى توانست آن ها را از هم جدا سازد بدين جهت زينب با اينكه ايمان آورده بود در همسرى ابوالعاص كافر باقى ماند.
تا اينكه رسول خدا به مدينه هجرت نمود و زينب همچنان با ابوالعاص در مكه ماند.
هنگامى كه قريش به جنگ آن حضرت آمدند ابوالعاص نيز با آنان بود و بين مسلمانان و كفار قريش در كنار چاه (بدر) جنگ سختى پيش آمد عده اى از كفار كشته و عده ديگر اسير شدند.
ابوالعاص نيز در ميان اسيران بود او را همراه اسيران ديگر نزد پيغمبر آوردند.
و هنگامى كه مردم مكه براى آزادى اسيران خود اموالى مى فرستادند زينب نيز براى آزادى همسرش اموالى فرستاد از جمله آنها گردنبندى بود كه مادرش خديجه آن شب كه زينب را به خانه ابوالعاص مى بردند به او داده بود.
وقتى كه رسول خدا آن گردنبند را ديد بسيار ناراحت شد و سخت دلش به حال دخترش زينب سوخت بدين جهت به مسلمانان فرمود:
اگر صلاح مى دانيد اسير زينب را آزاد كنيد و آن اموالى را كه براى آزادى شوهرش فرستاده به او بازگردانيد.
مسلمانان با كمال ميل و رغبت خواسته پيغمبر را به جا آوردند و گفتند:
اى رسول خدا جان و اموال ما به قربانت حتما مطابق فرمايش شما عمل مى كنيم ، از اين رو هر چه زينب فرستاده بود به او بازگرداندند و ابوالعاص را نيز آزاد كردند.
📚بحار: ج 19، ص 348.
🌼❄️🌾🌼❄️🌾
🌷 #هر_روز_با_شهدا_🌷
#شهیدی_که_حکم_جانشینیاش_را_با_دندان_پاره_کرد!
🌷به یاد دارم سال ۱۳۶۵ در دفتر فرماندهی کل سپاه آقای رسولزاده از تهران با من تماس گرفتند و گفتند: حکم جانشینی راه آهن سراسری آقای نوری از طرف وزیر راه، آقای سعیدیکیا امضا و صادر شده است. با آقای نوری تسویه کنید که دوباره به راهآهن برگردند و مشغول به کار شوند. حکم که رسید آن را به ایشان دادم و درخواست کردم که برگردد.
🌷....همانطور که میدانید ایشان یکی از دستهای خود را از دست داده و مجروح بود. در ابتدا از من عذرخواهی کرد. به ادب ایشان دقت کنید. سپس با همان یک دست و با کمک دندانش حکم را پاره کرد و گفت: اگر میخواستم در راه آهن باشم که به جبهه نمیآمدم. من با خدا معامله کردهام.
🌹خاطره ای به یاد جانباز شهید سردار علیرضا نوری، قائم مقام لشکر ۲۷ محمد رسول الله (ص)
#راوی: سردار محمد کوثری از فرماندهان لشکر ۲۷ محمد رسول الله (ص)
🥀🥀🥀🥀🥀
🌾🌾🌾🌾🌾
همه باهم
ندای یارب یارب
📖📖📖📖📖
بسم الله الرحمن الرحیم
دعای طلب باران - در حدود نود سال قبل
🌧🌧🌧🌧🌧🌧
ای ذوجلال منان
دانای حی سبحان
بهر حیات حیوان
یارب بده توباران
🌧🌧🌧🌧🌧🌧
ای کردگار بی عیب
ای بی نیاز بی عیب
روزی رسانی از غیب
یارب بده توباران
🌧🌧🌧🌧🌧🌧
ای دافع البلیات
ای غافرالخطیات
ای قبله گاه حاجات
یارب بده توباران
🌧🌧🌧🌧🌧🌧
ای خالق خلایق
قحطی مدار لایق
غیر ازتونیست رازق
یارب بده توباران
🌧🌧🌧🌧🌧🌧
ای خلاق آسمانی
ای رزاق انس و جانی
بی جاو بی مکانی
یارب بده تو باران
🌧🌧🌧🌧🌧🌧
ای کردگار عالم
بارنج و پر ملالم
بردرگهت بنالم
یارب بده توباران
🌧🌧🌧🌧🌧🌧
ای حاکم حکیمان
ای همدم یتیمان
ای راحم ضعیفان
یارب بده تو باران
🌧🌧🌧🌧🌧🌧
بر بی کسان توئی کس
فریادرس توئی بس
فریاد ماهمی رس
یارب بده تو باران
🌧🌧🌧🌧🌧🌧
ما جمله بی قراریم
مقروض و خوار و زاریم
غیر از تو کس نداریم
یارب بده تو باران
🌧🌧🌧🌧🌧🌧
ما جمله بندگانیم
محتاج آب و نانیم
دل خسته ازمکانیم
یارب بده تو باران
🌧🌧🌧🌧🌧🌧
داریم رو تو سبحان
میرند جمله یاران
از بهر لقمه نانی
یارب بده تو باران
🌧🌧🌧🌧🌧🌧
ای صاحب امیران
ای باعث فقیران
ای مونس اسیران
یارب بده تو باران
🌧🌧🌧🌧🌧🌧
هم هاتف و عطائی
هم غافل الخطائی
بر درد ها دوائی
یارب بده تو باران
🌧🌧🌧🌧🌧🌧
لطف تو بی شمار است
فضل تو بی حساب است
رحمی ، که وقت کشتکار است
یارب بده تو باران
🌧🌧🌧🌧🌧🌧
یارب بحق میکال
باران بده تو امسال
مارا مکن تو پامال
یارب بده تو باران
🌧🌧🌧🌧🌧🌧
یارب بحق احباب
بحق آل و اصحاب
ما از کرم تو دریاب
یارب بده تو باران
یارب بحق خاصان
سختی بما کن آسان
ما را مکن هراسان
یارب بده تو باران
🌧🌧🌧🌧🌧🌧
حیوان بی زبان است
نالان و ناتوان است
از گشنگی بی جان است
یارب بده تو باران
🌧🌧🌧🌧🌧🌧
یارب بحق جبرئیل
به حرمت اسرافیل
بر عز و جاه عزرائیل
یارب بده تو باران
🌧🌧🌧🌧🌧🌧
ای قادر توانگر
از جرم ما تو بگذر
به حرمت پیامبر
یارب بده تو باران
🌧🌧🌧🌧🌧🌧
الهی الهی به حرمت پیامبر ص
ببارباران رحمت
الهی آمین🤲🤲🤲🤲🤲🤲
لطفا دعا کنید
شاید خداوند رئوف به بندگانش رحم کند و خشکسالی را از میان بردارد...
همگی با تمام وجود قلب و نیت دل دعا کنید.
🤲🤲🤲🤲
🔅 #پندانه
✍️ به مشکلات بخند
🔹مرد جوانی که میخواست راه معنویت را طی کند به سراغ استاد رفت.
🔸استاد خردمند گفت:
تا یک سال به هرکسی که به تو حمله کند پولی بده.
🔹تا ۱۲ ماه هرکسی به جوان حمله میکرد، جوان به او پولی میداد.
🔸آخر سال باز به سراغ استاد رفت تا گام بعدی را بیاموزد.
🔹استاد گفت:
به شهر برو و برایم غذا بخر.
🔸همین که مرد رفت، استاد خود را به لباس یک گدا درآورد و از راه میانبر کنار دروازه شهر رفت.
🔹وقتی مرد جوان رسید، استاد شروع کرد به توهین کردن به او.
🔸جوان به گدا گفت:
عالیست! یک سال مجبور بودم به هرکس که به من توهین میکرد پول بدهم، اما حالا میتوانم مجانی فحش بشنوم، بدون آنکه پشیزی خرج کنم.
🔹استاد وقتی صحبت جوان را شنید، چهره خود را نشان داد و گفت:
برای گام بعدی آمادهای، چون یاد گرفتی بهروی مشکلات بخندی.
┄┅┅┅┅❀💠❀┅┅┅┅┄
🔴اخلاق و خلق و خوی حضرت مهدی (عج).....
✍امام زمان علیه السّلام در مقابل جلال الهی به شدّت خاشع و متواضع هستند؛ تا جایی که به عُقابی تشبیه شدهاند که هنگام فرود و نشستن بر زمین سر به زیر افکنده است.
حضرت مهدی علیه السّلام همواره خوف و خشیت حضرت حقّ را در دل دارند
و مقرّبترین بندهی خدا بودن، ذرّهای غرور بر دل ايشان وارد نمیکند.
🌹پیامبراکرم صلّی الله علیه و آله فرمودند:
او از خدا میترسد و بهدلیل مقرّب بودن در نزد خداوند [يا بهخاطر قرابتى كه به پيامبرخدا صلّی الله علیه و آله و سلّم دارد] مغرور نمیشود.
حضرت مهدی علیه السّلام سنگینی و وقار خاصّی دارند. آرامش و متانت و وقار الهی در وجود ایشان موج میزند و اثری از سبکی یا ناآرامی و تلاطم در وجودشان یافت نمیشود.
🌹رسول خدا صلّی الله علیه و آله و سلّم فرمودند:
خداوند مردى را از پاكيزگان و بهترين فرزندان من برانگيزد که عادل و مبارک و منزّه است و به اندازهی ذرّهای خيانت نمیكند.
آن حضرت اندکی به دنیا دلبستگی ندارند و بعد از ظهور نیز برای خود بنایی برپا نمیکنند و بهدنبال فراهم ساختن امکانات دنیوی برای خویش نيستند.
🌹پیامبراکرم صلّی الله علیه و آله و سلّم فرمودند:
آن حضرت سنگی را بر سنگی نمینهد.
حضرت مهدی علیه السّلام در زمان ظهور نیز راه زهد را ادامه میدهند و جامههایی سخت و درشت بافت و پشمين بر تن میکنند و از جامههای لطیف و راحت دوری میگزینند.
همانند جدّ بزرگوار خویش حضرت علی علیه السّلام نان جو میخورند و حکمرانی بر جهان ذرّهای ايشان را به سوی رفاه در زندگی مادّی سوق نخواهد داد
و این در زمانی است که همهی خلق در راحتی و آسایش کامل زندگی میكنند.
امام رضا علیه السّلام فرمودند:
و قائم علیه السّلام را جز جامهی درشت بافت و غذاى ناگوار نخواهد بود.
📘جان جهان،تألیف استاد مهدی طیّب
┄┅┅┅┅❁💚❁┅┅┅┅┄
🍃🍃🍃🌹🍃🍃🍃
🔴 آتش زندگی هرکس متفاوت است
🔹جوانی نزد پیر دیدهوری از فقر روزگار زبان به شکایت گشود.
🔸پیر گفت:
برخیز! با من بیا و کسی که آرزوی زندگی او را میکنی به من نشان بده.
🔹جوان نشانِ همسایه خویش داد که تاجر خرما بود و در حجره خود سکههای طلا را میشمرد.
🔸پیر آن جوان را نزد او برد و به تاجر گفت:
حاجتی در دنیا داری که آزارت دهد؟
🔹تاجر گفت:
آری! مدتهاست درد معده مرا از خوردن آنچه میبینم و هوس میکنم، بازداشته است. کاش کاسهای خرما داشتم ولی معده سالم این جوان را.
🔸پیر دوباره جوان را خطاب کرد و از او پرسید:
باز چه کسی را در این شهر خوشبخت میبینی؟
🔹جوان حاکم شهر را نشان داد و هر دو نزد او رفتند.
🔸پیر از حاکم پرسید:
حاجتی داری که زندگی را بر تو تلخ کرده باشد؟
🔹حاکم گفت:
آری، شبوروز در این اندیشهام مبادا کسی از دربار بر من خیانت کند و خون من برای تصاحب تاجوتختم بریزد. ای کاش مثل این جوان بودم. دو گوسفند میگرفتم و برای خود به صحرا میبردم که آن مرا کفایت میکرد، چون آرامش داشتم.
🔸در مسیر برگشت پیر پارسا پرسید:
ای جوان آتش چند رنگ است؟
🔹جوان گفت:
دو رنگ، سرخ و نارنجی.
🔸پیر گفت:
آتش چون رنگینکمان هفترنگ است. آتش تاجر رنگش آبی بود و آتشی که بهرنگ آبی بسوزد نوری ندارد که دیده شود، پس تو آتش او را نمیدیدی.
🔹آتشی که سبز باشد نورش برای بیننده زیبا است ولی کسی که در نزد آن است را میسوزاند و دیگران از آن بیخبرند. آتش زندگی حاکم در چشم تو سبز و زیبا بود.
🔸پس هرکس را آتشی در زندگی میسوزاند که فقط رنگش با دیگری متفاوت است ولی وجود دارد.
🔹دیدی در زندگی تو هم آتشی بود که تاجر و حاکم از آن بیخبر بوده و در آرزوی داشتنِ زندگی تو بودند
🍃🍃🍃🌹🍃🍃🍃
🥀🥀🥀🥀🥀
#داستان_آموزنده
🔆جنازه اى كه شتر حملش نكرد
مسلمانان گروه گروه به سوى جبهه جنگ احد مى شتافتند. عمر و بن جموح كه مردى لنگ بود، چهار پسر دلاور مانند شير داشت ، همه در كنار رسول خدا عازم جبهه بودند. شور و شوق سربازان احساسات پاك عمر بن جموح را تحريك كرد تصميم گرفت كه او نيز در جبهه شركت كند. لباس جنگى پوشيد، خود را براى حركت به سوى احد آماده كرد.
برخى خويشان به او گفتند:
تو نمى توانى به علت پيرى و لنگى پا، به خوبى از عهده جنگ برآيى و خدا هم جهاد را بر تو واجب نكرده است ، بهتر آن است در مدينه بمانى ! و همين چهار فرزند رشيد را كه به ميدان نبرد مى فرستى كافى است .
عمرو گفت :
رواست مسلمانان به ميدان جهاد بروند و سرانجام به فيض شهادت رسيده وارد بهشت شوند اما من محروم بمانم ؟
هر چه كردند نتوانستند اين مرد الهى را از تصميمش منصرف كنند و بالاخره قرار شد محضر پيامبر برسند و از ايشان كسب تكليف نمايند.
خدمت پيامبر آمد عرض كرد:
يا رسول الله ! من مى خواهم همراه مسلمانان در جنگ شركت كنم و عاقبت به فيض شهادت برسم اما خويشانم نمى گذارند و شديدا علاقمندم با اين پاى لنگم وارد بهشت شوم .
پيغمبر صلى الله عليه و آله فرمود:
تو معذورى ، جهاد بر تو واجب نيست .
سپس حضرت به خويشان او فرمود:
اگر چه جهاد بر او واجب نيست ولى شما نبايد مانع شويد و او را از جهاد بازداريد وى را به حال خود بگذاريد، تا اگر ميل داشت در جهاد شركت كند. شايد هم به فيض شهادت نايل گردد.
عمرو خوشحال از محضر پيغمبر صلى الله عليه و آله بيرون آمد و با همه خويشان خداحافظى كرد و از منزل بيرون آمد، خواست به سوى جبهه حركت کند. دست به دعا برداشت و گفت :
خدايا! مرا به خانه بازمگردان !
عمرو به سوى جبهه جنگ حركت كرد و در ميدان با قدرت تمام جنگيد سرانجام با يكى از فرزندانش شهيد شد.
پس از پايان جنگ همسر عمرو به سوى جبهه آمد اين بانوى محترمه پيكر شوهر و پسرش را پيدا كرد، ديد برادرش نيز به فيض شهادت رسيده است . هر سه پيكر را بر شتر نهاد و به سوى مدينه حركت تا در قبرستان بقيع به خاك بسپارد.
وقتى در بين راه به مكانى رسيد شتر از حركت بازماند و به سوى مدينه حركت نكرد، لكن وقتى به سوى احد برمى گشت به سرعت حركت مى نمود، اين صحنه چندين بار تكرار شد.
همسر عمرو قضيه را نفهميد براى حل اين مشكل خدمت پيامبر صلى الله عليه و آله آمد و جريان را عرض كرد.
پيامبر صلى الله عليه و آله فرمود:
شتر ماءموريتى دارد! آيا وقتى شوهرت به سوى ميدان حركت كرد سخنى گفت ؟ دعايى كرد؟
زن : بلى يا رسول الله ! وقتى مى خواست به سوى احد حركت كند در آخرين لحظات رو به قبله ايستاد و چنين دعا كرد:
اللهم لا تردنى الى اهلى وارزقنى الشهادة خدايا مرا به خانواده ام باز مگردان و به فيض شهادت برسان ! رسول خدا فرمود:
خداوند دعاى او را مستجاب كرده ، به اين جهت شتر پيكر او را به سوى مدينه حمل نمى كند پيامبر دستور داد جنازه ها را به احد بردند. سپس رسول خدا صلى الله عليه و آله روى به مسلمانان كرد و فرمود:
در ميان شما كسانى هستند كه اگر خدا را به وجود او سوگند دهيد قطعا شما را مورد لطفش قرار مى دهد، عمرو بن جموح يكى از آنان است .
آنگاه پيكر آن سه شهيد را با ديگر شهدا در احد دفن كرد و اندكى در داخل قبر آنان توقف كرد و از قبر بيرون آمد و فرمود:
اين سه شهيد در بهشت نيز با هم خواهند بود.
همسر عمرو از رسول خدا درخواست دعا كرد و گفت :
يا رسول الله ! دعا كنيد خداوند مرا هم با اينها همنشين و محشور نمايد.
پيامبر صلى الله عليه و آله نيز درباره اين بانوى ارزشمند دعا كرد.
📚بحار: ج 20، ص 130
🥀🥀🥀🥀🥀
💫✨💫✨💫✨💫
💠 #مادر💠
💮شخصی خدمت حضرت رسول اکرم (ص) عرض کرد: «یا رسول الله ما حق الوالد؟ قال 💎أن تُطیعَهُ مَا عَاشَ فَقیلَ مَا حَقُّ الوَالِدَه فَقالَ💎 هَیهَاتُ هَیهَاتَ لَو أنَّهُ عَدَدَ رَملِ عَالجٍ و قَطرِ المَطَرِ أیَّامَ الدُّنیا قامَ بَینَ یدیها مَا عَدَلَ ذَلکَ یَومَ حَمَلَتهُ فِی بطنها»؛
ای رسول خدا! حق پدر چیست؟ حضرت فرمودند: 💎مادامی که زنده است او را اطاعت کنی و مطیع او باشی. بعد عرض کرد: حق مادر چیست؟ فرمودند: 💎اگر انسان به اندازهی ریگهای بیابان و قطرات باران و ایام روزگاران، در مقابل مادر بایستد و او را اطاعت کند، به اندازه یک روز دوران حمل، حق او را ادا نکرده است.
📚(مستدرک الوسایل، ج 15، ص 203)
💫✨💫✨💫
🍁🍁🍁🍁🍁
⛔️تاوان دل سوزاندن
🌷ﺣﻀﺮﺕ ﺣﺠﺔ ﺍﻟﺎﺳﻠﺎﻡ فاﻃﻤﻰ ﻧﻴﺎ:
📝ﻳﻜﻰ ﺍﺯ ﺻﺎﻟﺤﺎﻥ ﺑﺮﺍﻳﻢ ﻧﻘﻞ ﻛﺮﺩ: ﭘﻴﺮﺯﻧﻰ ﺁﻣﺪ ﺧﺪﻣﺖ ﺣﺎﺝ ﺷﻴﺦ ﺭﺟﺐ ﻋﻠﻰ ﺧﻴﺎﻁ ﺗﻬﺮﺍﻧﻰ ﻛﻪ ﺍﻫﻞ ﻣﻜﺎﺷﻔﻪ ﺑﻮﺩ ﻭ ﮔﻔﺖ: ﺁﻗﺎ ﭘﺴﺮﻡ ﺟﻮﺍﻥ ﺍﺳﺖ ﻭ ﻣﺮﻳﺾ ﺷﺪﻩ ﻫﺮﭼﻪ ﺣﻜﻴﻢ ﻭ ﺩﻭﺍ ﻛﺮﺩﻩﺍﻡ ﺑﻰ ﻓﺎﻳﺪﻩ ﺑﻮﺩﻩ ﻭ ﺗﻤﺎﻡ ﺍﻃﺒﺄ ﺟﻮﺍﺑﺶ ﻛﺮﺩﻩ ﺍﻧﺪ؛ ﻳﻚ ﻓﻜﺮﻯ ﺑﻜﻨﻴﺪ.
✳️ﺻﺎﺣﺒﺎﻥ ﻣﻜﺎﺷﻔﻪ ﻣﻰ ﺩﺍنند ﻛﻪ ﺍﻳﻨﻬﺎ ﮔﺎﻫﻰ ﺣﺎﻝ ﺑﺮﺍﻯ ﻣﻜﺎﺷﻔﻪ ﺩﺍﺭﻧﺪ ﮔﺎﻫﻰ ﻧﺪﺍﺭﻧﺪ ﺍﻳﻦ ﻧﻴﺴﺖ ﻛﻪ ﻫﻤﻴﺸﻪ ﺩﺭ ﺣﺎﻝ ﻣﻜﺎﺷﻔﻪ ﺑﺎﺷﻨﺪ، ﺍﻳﻦ ﺍﺋﻤﻪ ﻣﻌﺼﻮﻣﻴﻨﻨﺪ ﻛﻪ ﻫﻤﻴﺸﻪ ﺩﺭﺍﻳﻦ ﺣﺎﻝ ﻫﺴﺘﻨﺪ ﺑﻘﻴﻪ ﮔﺎﻫﻰ ﺳﻴﻤﺸﺎﻥ ﻭﺻﻞ ﻣﻰ ﺷﻮﺩ ﻭﮔﺎﻫﻰ ﻧﻤﻰ ﺷﻮﺩ.
🌟ﮔﻔﺖ:ﺣﺎﺝ ﺷﻴﺦ ﺭﺟﺐ ﻋﻠﻰ ﺩﺭ ﺁﻥ ﻭﻗﺖ ﺳﺮﺣﺎﻝ ﺑﻮﺩ. ﺷﻴﺦ ﺳﺮﺵ ﺭﺍ ﭘﺎﺋﻴﻦ ﺍﻧﺪﺍﺧﺖ ﻟﺤﻈﺎﺗﻰ ﺗﺎﻣﻞ ﻛﺮﺩ، ﺑﻌﺪ ﻓﺮﻣﻮﺩ: ﭘﺴﺮﺕ ﺳﻠﺎّﺥ ﺍﺳﺖ؟
ﮔﻔﺖ: ﺑﻠﻪ. ﺷﻴﺦ ﻓﺮﻣﻮﺩ: ﺧﻮﺏ ﻧﻤﻰ ﺷﻮﺩ.
♦️ﮔﻔﺖ: ﭼﺮﺍ؟ ﻓﺮﻣﻮﺩ: ﺑﺨﺎﻃﺮﺍﻳﻨﻜﻪ ﮔﻮﺳﺎﻟﻪ ﺍﻯ ﺭﺍ ﺟﻠﻮﻯ ﻣﺎﺩﺭﺵ ﻛﺸﺘﻪ.
🔵ﻭ ﭘﺴﺮ ﺷﻤﺎ ﺩﻭ ﺳﻪ ﺭﻭﺯ ﺑﻴﺸﺘﺮ ﺯﻧﺪﻩ ﻧﻴﺴﺖ، ﺩﻝ ﺳﻮﺯﺍﻧﺪﻩ ﺁﻧﻬﻢ ﺩﻝ ﻳﻚ ﺣﻴﻮﺍﻧﻰ ﻭ ﺁﻧﻬﻢ ﻣﺎﺩﺭﺵ ﺁﻩ ﻛﺸﻴﺪﻩ ﻭ ﻣﻴﻤﺮﺩ. ﻣﺎﺩﺭ ﺟﻮﺍﻥ ﮔﻔﺖ: ﺁﺷﻴﺦ ﻳﻚ ﻛﺎﺭ ﺑﻜﻦ ﭘﺴﺮﻡ ﻧﻤﻴﺮﺩ ﻭ ﺑﻌﺪ ﺷﺮﻭﻉ ﺑﻪ ﮔﺮﻳﻪ ﻛﺮﺩ.
✨ﺁﺷﻴﺦ ﻓﺮﻣﻮﺩ: ﺁﺧﻪ ﻣﻦ ﭼﻪ ﻛﺎﺭﻛﻨﻢ ﺩﺳﺖ ﻣﻦ ﻛﻪ ﻧﻴﺴﺖ. ﺍﻳﺸﺎﻥ ﺩﻝ ﺳﻮﺯﺍﻧﺪﻩ ﻭ ﺁﻩ ﺁﻥ ﺣﻴﻮﺍﻥ ﮔﺮﻓﺘﻪ ...ﻭ ﺑﻌﺪ ﺁﻥ ﺟﻮﺍﻥ ﻫﻢ ﻣﺮﺩ.
⛔️ﺑﺒﻴﻨﻴﺪ ﺍﻳﻦ ﺩﻝ ﻳﻚ ﺣﻴﻮﺍﻧﻰ ﺭﺍ ﺳﻮﺯﺍﻧﻴﺪ ﻭ ﺑﻪ ﺍﻳﻦ ﺭﻭﺯ ﺍﻓﺘﺎﺩ ﻭ ﺁﻥ ﻭﻗﺖ ﺗﻮ ﺩﻝ ﺍﻧﺴﺎﻥ ﻛﻪ ﺍﺷﺮﻑ ﻛﺎﺋﻨﺎﺕ ﺍﺳﺖ ﻣﻰ ﺭﻧﺠﺎﻧﻰ ﻭﺑﺪﺭﺩ ﻣﻰ ﺁﻭﺭﻯ، ﻭﺍﻯ ﺑﺤﺎﻝ ﺁﻥ ﺁﺩﻡ ﻫﺎﻳﻰ ﻛﻪ ﺩﻝ ﺍﻧﺴﺎﻧﻬﺎ ﺭﺍ ﺑﺴﻮﺯﺍﻧﻨﺪ، ﺟﻮﺍﺏ ﺧﺪﺍ ﺭﺍ ﭼﻪ ﻣﻰ ﺧﻮﺍﻫﻨﺪ ﺑﺪﻫﻨﺪ. ﺍﻯ ﻣﺮﺩﻡ ﻣﻮﺍﻇﺐ ﺑﺎﺷﻴﺪ.
📙از بیانات استاد عارف اخلاق، آیت الله فاطمی نیا
🍁🍁🍁🍁🍁
#ڪانال_ما_را_در_ ایتا_روبیکا
_بہ_اشتراڪ_بگذارید👇👇
https://eitaa.com/darolsadeghiyon
⚡️⚡️⚡️⚡️⚡️
https://rubika.ir/joing/DBEIDCCC0XEMHPGFRNQRAJGCQPEVDLCD
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌱🌹🌱🌹🌱🌹🌱
فاطمه فاطمه است، بی کم و کاست....❤️
🎥شعر خوانی صابر خراسانی در رثای حضرت فاطمه زهرا (سلام الله علیها)
#میلاد_بانوی_دو_عالم_مبارک
🌱🌹🌱🌹🌱🌹🌱
💚💚💚💚
❤️ داستانهایبحارالانوار
روش دعا کردن
حارث بن مغیره میگوید: از امام صادق علیه السلام شنیدم که میفرمودند:
"اگر یکی از شما حاجتی از حاجتهای دنیا را داشت، قبل از هر چیز بسیار خداوند عزیز را حمد و ثناگوید.
سپس صلوات بر پیامبر صلی الله علیه و آله و آل او بفرستد. آنگاه حاجات خود را بخواهد، حاجتش برآورده میشود."
سپس فرمودند: شخصی داخل مسجد شد، دو رکعت نماز گزارد و بلافاصله از خداوند چیزی طلب نمود.
پیامبر صلی الله علیه و آله فرمودند:
"این بنده در درگاه الهی عجله نمود، دعایش به این زودی قبول نمی شود. "
دیگری آمد و نماز خواند پس از اتمام نماز خداوند را مدح و ثناگفت و صلوات بر پیامبرش فرستاد.
در این وقت رسول خدا فرمودند:
"اینک حاجتت را از خدا بخواه که برآورده خواهد شد."
📚 بحار: ج ۹۳، ص ۳۱۵.
بحار: ج ۹۳، ص ۳۱۸.
┄┅┅┅┅❁💚❁┅┅┅┅┄
✨﷽✨
🕯فاطمه زیباترین واژه هاست
🕯فاطمه ناموس شاه لافتی است
🕯فاطمی بودن تشیع بودن است
🕯فاطمه راه علی پیمودن است
🕯فاطمه آلاله آلاله هاست
🕯فاطمه سوز و گداز ناله هاست
🕯فاطمه گنجینه ای از خاتم است
🕯فاطمه چشم و چراغ عالم است
🕯فاطمه روح علی جان علیست
🕯فاطمه هم عهد و پیمان علیست
🕯فاطمه تفسیر یاسین است و بس
🕯باغ هستی را گل آذین است و بس
🕯فاطمه سبزینه سبزینه هاست
🕯فاطمه آوای وای سینه هاست
🕯نی توان گفتن زنی مانند اوست
🕯قلب احمد از ازل پیوند اوست
🕯فاطمه از هر پلیدی عاری است
🕯فاطمه فرهنگی از بیداری است
🕯فاطمه یعنی زمین یعنی زمان
🕯فاطمه یعنی حدیث قدسیان
🕯فاطمه یعنی ثریا تا سمک
🕯فاطمه یعنی مدینه تا فدک
🕯فاطمه دریای عصمت را در است
🕯فاطمه جامی است کزکوثرپراست
🕯فاطمه راز هزاران رازهاست
🕯فاطمه خود برترین اعجاز هاست
🕯کعبه را آیینه روی فاطمه است
🕯پنج تن را آبروی فاطمه است
🕯فاطمه یک یادبود ماندنی است
🕯فاطمه تنها سرود خواندنی است
🕯فاطمه علامه ساز مکتب است
🕯فاطمه آموزگار زینب است
🕯فاطمه رمز تماس با خداست
🕯فاطمه تاج عروسان سماست
🕯آسمان هم خاکسار فاطمه است
🕯یا علی مولا شعار فاطمه است
تولدحضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها وروز زن برشما دوستان گرامی مبارک باد.✾࿐༅🍃🍃♥️🍃🍃༅࿐✾
🌱🌹🌱🌹🌱🌹🌱
#مقام_عرشی_حضرت_فاطمه_سلام_الله_علیها
طبری در کتاب بشارة المصطفی از کتاب کنز نقل می کند که ابوذر گفت: سلمان و بلال حبشی را دیدم نزد پیامبر(ص) آمدند، ناگهان سلمان به روی قدم رسول خدا(ص) افتاد و بوسید، پیامبر(ص) او را از این کار کنار زد و به او فرمود: «ای سلمان، آن کاری را که عجم ها برای شاهان خود انجام می دهند، نسبت به من انجام مده، من بنده ای از بندگان خدا هستم، مانند بندگان می خورم و می نشینم.»
سلمان عرض کرد: ای مولای من از تو می خواهم از فضائل فاطمه(س) در قیامت، به من خبر بدهی!
پیامبر(ص) با چهره ای خندان به او نگریست و فرمود: «سوگند به خدائی که جانم در دست قدرت او است، فاطمه(س) همان بانوئی است که در عرصه ی محشر، سوار بر شتر عبور می کند که سرش(نمودی) از خشیت خدا است، و چشمانش از نور خدا می باشد، تا اینکه فرمود: جبرئیل در سمت راست آن شتر، و میکائیل در سمت چپ آن، و علی(ع) در پیشاپیش آن، و حسن و حسین(ع) در پشت سر آن حرکت می کنند، خداوند حافظ و نگهبان او است، تا از صحنه ی محشر عبور کند در این هنگام ناگهان از جانب خدا ندا می رسد:
«ای همه ی خلایق! چشمهای خود را فروخوابانید، و سرهای خود را پائین آورید، این فاطمه دختر پیامبر شما، همسر علی(ع) امام شما، مادر حسن و حسین(ع) است، پس از پل صراط عبور می کند در حالی که دو چادر شفّاف و سفید بر سر دارد.
وقتی که فاطمه(س) وارد بهشت می شود و به نعمتها و مواهبی که خداوند برای او آماده ساخته می نگرد، می گوید: بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ- اَلْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی اَذْهَبَ عَنّا الْحُزْنَ اِنَّ رَبَّنا لَغَفُورٌ شَکورٌ اَحَلَّنا دارَ الْمَقامَةِ مِنْ فَضْلِهِ، لایَمَسُّنا فِیها لُغُوبٌ.
«بنام خداوند مهربان، حمد و سپاس خداوند را که: حزن و اندوه را از ما دور ساخت، البته خدای ما بخشنده و شکر پذیر است، آن خدائی که ما را در مقام عالی از عطای خود قرار داد که در آن هیچگونه رنج و ناگواری به ما نمی رسد».
رسول خدا(ص) فرمود: پس از آن خداوند به فاطمه(س) وحی می کند: «ای فاطمه! آنچه می خواهی از من مسئلت کن که به تو عطا می کنم و تو را خشنود سازم»
فاطمه(س) عرض می کند: خدایا تو امید منی، بلکه بالاتر از امید منی، از درگاه تو مسئلت می کنم که دوستان من و دوستان دودمان مرا در آتش دوزخ، عذاب نکنی.
خداوند به او وحی می کند: ای فاطمه! به عزّت و جلالم سوگند، دو هزار سال قبل از خلقت آسمانها و زمین، به خود سوگند یاد نموده ام که دوستان تو، و دوستان عترت تو را به آتش عذاب نکنم.
🌱🌹🌱🌹🌱🌹🌱🌹🌱
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📝زندگیم مادر ...
نماهنگ شاد مادرانه، زندگیم مادر، بمناسبت میلاد باسعادت حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها
و روز مادر..
#روز_مادر
#میلاد_حضرت_زهرا
🌱🌺🌱🌺🌱🌺🌱
💫🌹💫🌹💫🌹💫
🍃ولادت حضرت زهرا(س) مبارک🌸
🌹عروسی که لباسش را بخشید
✅هنگامی که حضرت زهرا (س) با لباس عروس، رهسپار خانه امام علی(ع) بودند، زن سائلی پیش آمد، و در برابر عروس، اظهار احتیاج نمود.
حضرت فاطمه که در آن وقت، دو پیراهن یکی کهنه و دیگری نو داشتند، پیراهن نو را به فقیر بخشیدند.
از حضرت فاطمه پرسیدند:
«چرا در شب عروسی خود، پیراهن نو را بخشیدید؟»
حضرت فاطمه(س)، آیه ۹۲ سوره آل عمران را قرائت نمودند:
« لَنْ تَنَالُوا الْبِرَّ حَتَّىٰ تُنْفِقُوا مِمَّا تُحِبُّونَ»
«هرگز به نیکی دست نمییابید و از نیکوکاران نمیشوید، مگر اینکه از آنچه دوست میدارید، انفاق کنید.»
📚الوقایع والحوادث ج ۴، ص۱۸۶
💫🌹💫🌹💫
🌱🌺🌱🌺🌱🌺🌱
💐 السَّلامُ عَلَيْكِ يَا بِنْتَ أَفْضَلِ أَنْبِياءِ اللّٰهِ وَرُسُلِهِ وَمَلائِكَتِهِ، السَّلامُ عَلَيْكِ يَا بِنْتَ خَيْرِ الْبَرِيَّةِ، السَّلامُ عَلَيْكِ يَا سَيِّدَةَ نِساءِ الْعالَمِينَ مِنَ الْأَوَّلِينَ وَالْآخِرِينَ
۞ سالروز ولادت با سعادت دخت گرامی پیامبر اکرمﷺ ، سیده زنان اولین و آخرین، عصمة الله الکبری، حضرت فاطمه زهرا سلام اللّٰهِ علیها، و روز زن را به پیشگاه با عظمت فرزند بزرگوارشان حضرت مهدی صاحب الزمان، ارواح العالمین له الفدا، و عموم شیفتگان و محبین خاندان عترت و طهارت، تبریک و تهنیت عرض مینماییم
🌱🌺🌱🌺🌱🌺🌱