❤️🌺❤️🌺❤️🌺❤️🌺❤️🌺❤️🌺❤️
۲۷ رجب
ﺑﻌﺜﺖ ﭘﻴﺎﻣﺒﺮ ﺻﻠّﻰ الله ﻋﻠﻴﻪ ﻭ ﺁﻟﻪ🌷
ﻣﺒﻌﺚ ﻣﺒﺎﺭک ﭘﻴﺎﻣﺒﺮ ﺻﻠّﻰ الله ﻋﻠﻴﻪ ﻭ ﺁﻟﻪ ﺩﺭ ﺳﻦّ ۴۰ ﺳﺎﻟﮕﻰ ﻭ ﺁﻏﺎﺯ ﻧﺰﻭﻝ ﻗﺮﺁﻥ ﺑﺮ ﭘﻴﺎﻣﺒﺮ ﺻﻠّﻰ الله ﻋﻠﻴﻪ ﻭ ﺁﻟﻪ ﺩﺭ ﺍﻳﻦ ﺭﻭﺯ ﺑﻮﺩﻩ ﺍﺳﺖ. (1)
ﺍﻳﻦ ﺭﻭﺯ ﻳﻜﻰ ﺍﺯ أﻋﻴﺎﺩ ﺑﺰﺭﮒ ﺍﺳﺖ، ﻭ ﺭﻭﺯﻯ ﺍﺳﺖ ﻛﻪ ﺣﻀﺮﺕ ﺭﺳﻮﻝ ﺻﻠّﻰ الله ﻋﻠﻴﻪ ﻭ ﺁﻟﻪ ﺑﻪ ﺭﺳﺎﻟﺖ ﻣﺒﻌﻮﺙ ﮔﺮﺩﻳﺪ ﻭ ﺟﺒﺮﺋﻴﻞ ﻋﻠﻴﻪ ﺍﻟﺴّﻠﺎﻡ ﺑﺮ ﭘﻴﺎﻣﺒﺮﻯ ﺁﻥ ﺣﻀﺮﺕ ﻧﺎﺯﻝ ﺷﺪ.
ﻏﻴﺮ ﺷﻴﻌﻪ ﻣﺒﻌﺚ ﺭﺍ ﺩﺭ ۱۷ ﻳﺎ ۱۸ ﻳﺎ ۲۴ ﻣﺎﻩ ﺭﻣﻀﺎﻥ ﻭ ﺑﻌﻀﻰ ﺩﺭ ۱۲ ﺭﺑﻴﻊ ﺍلأﻭّﻝ ﻣﻰ ﺩﺍﻧﻨﺪ.
ﺩﺭ ﺍﻳﻦ ﺭﻭﺯ ﺻﻠﻮﺍﺕ ﺑﺮ ﭘﻴﺎﻣﺒﺮ ﺻﻠّﻰ الله ﻋﻠﻴﻪ ﻭ ﺁﻟﻪ ﻭ ﺍﻫﻞ ﺑﻴﺖ ﺁﻥ ﺣﻀﺮﺕ ﻭ ﻧﻴﺰ ﺯﻳﺎﺭﺕ ﺁﻥ ﺣﻀﺮﺕ ﻭ ﺍﻣﻴﺮ ﺍﻟﻤﺆﻣﻨﻴﻦ ﻋﻠﻴﻪ ﺍﻟﺴّﻠﺎﻡ ﻭﺍﺭﺩ ﺷﺪﻩ ﺍﺳﺖ. (2)
ﺳﺎﻟﻴﺎﻥ ﺳﺎﻝ ﺑﻮﺩ ﻛﻪ ﺍﺯ ﺑﻌﺜﺖ أﻧﺒﻴﺎﺀ ﻋﻠﻴﻬﻢ ﺍﻟﺴّﻠﺎﻡ ﻣﻰ ﮔﺬﺷﺖ، ﻭ ﻫﺮ ﻗﻮﻡ ﻭ ﻗﺒﻴﻠﻪ ﺍﻯ ﺑﺎ ﻋﻘﻴﺪﻩ ﻫﺎﻯ ﻣﺨﺘﻠﻒ ﺧﻮﺩ ﺯﻧﺪﮔﻰ ﻣﻰ ﻛﺮﺩﻧﺪ ﻭ ﺩﺭ ﺣﺠﺎﺯ ﻭ ﻣﻜّﻪ ﺁﻥ ﺭﻭﺯ ﺑﺴﻴﺎﺭﻯ ﺑُﺖ ﻣﻰ ﭘﺮﺳﺘﻴﺪﻧﺪ :
ﺑُﺖ ﺳﻨﮕﻰ، ﻓﻠﺰﻯ، ﭼﻮﺑﻰ، ﻭ ﮔﺎﻫﻰ ﺍﺯ ﺟﻨﺲ ﺧﺮﻣﺎ. ﺩﺧﺘﺮﺍﻥ ﺭﺍ ﺯﻧﺪﻩ ﺑﻪ ﮔﻮﺭ ﻣﻰ ﻛﺮﺩﻧﺪ.
ﺍﻛﺜﺮ ﻗﺒﺎﻳﻞ ﺩﺭ ﺣﺎﻝ ﺟﻨﮓ ﻭ ﺧﻮﻧﺮﻳﺰﻯ ﺑﻮﺩﻧﺪ. ﺩﻧﻴﺎ ﻏﺮﻕ ﺩﺭ ﮔﻤﺮﺍﻫﻰ ﻭ ﺿﻠﺎﻟﺖ ﺑﻮﺩ. ﺗﺎ ﺍﻳﻨﻜﻪ ﭼﻬﻞ ﺳﺎﻝ ﺍﺯ ﻭﻟﺎﺩﺕ ﺑﺎ ﺳﻌﺎﺩﺕ ﺍﺷﺮﻑ ﻣﺨﻠﻮﻗﺎﺕ ﻭ ﺳﺮﻭﺭ ﻛﺎﺋﻨﺎﺕ ﺣﻀﺮﺕ ﻣﺤﻤّﺪ ﺑﻦ ﻋﺒﺪالله ﺻﻠّﻰ الله ﻋﻠﻴﻪ ﻭ ﺁﻟﻪ ﮔﺬﺷﺖ.
ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ ﺁﻥ ﺣﻀﺮﺕ ﺭﺍ ﺑﻪ ﭘﻴﺎﻣﺒﺮﻯ ﻣﺒﻌﻮﺙ ﻓﺮﻣﻮﺩ، ﻭ ﺟﺒﺮﺋﻴﻞ ﺑﺮ ﺁﻥ ﺣﻀﺮﺕ ﻧﺎﺯﻝ ﺷﺪ ﻭ ﻭﺣﻰ ﻫﺎﻯ ﺍﻟﻬﻰ ﺭﺍ ﺑﺎ ﺁﺩﺍﺏ ﻭ ﻣﺮﺍﺳﻤﻰ ﻣﺨﺼﻮﺹ ﺑﻪ ﺁﻥ ﺣﻀﺮﺕ ﺭﺳﺎﻧﻴﺪ ﻛﻪ ﺩﺭ ﻛﺘﺐ ﺭﻭﺍﺋﻰ ﺑﺎ ﺳﻨﺪ ﻫﺎﻯ ﻣﺨﺘﻠﻒ ﺫﻛﺮ ﺷﺪﻩ ﺍﺳﺖ.
ﻃﺒﻖ ﺑﻌﻀﻰ ﺭﻭﺍﻳﺎﺕ (3) ﻫﻨﮕﺎﻣﻰ ﻛﻪ ﺁﻥ ﺣﻀﺮﺕ ﺍﺯ ﻛﻮﻩ ﺣﺮﺍ ﺑﺮ ﻣﻰ ﮔﺸﺘﻨﺪ ﺍﻧﻮﺍﺭ ﺟﻠﺎﻝ ﻭ ﻋﻈﻤﺖ ﺍﻳﺸﺎﻥ ﺭﺍ ﻓﺮﺍ ﮔﺮﻓﺘﻪ ﺑﻮﺩ، به حدّی ﺑﻮﺩ ﻛﻪ ﻫﻴﭽﻜﺲ ﺭﺍ ﻳﺎﺭﺍﻯ ﺁﻥ ﻧﺒﻮﺩ ﻛﻪ ﺑﻪ ﺁﻥ ﺣﻀﺮﺕ ﻧﻈﺮ ﻛﻨﺪ.
ﺍﺯ ﻛﻨﺎﺭ ﻫﺮ ﺩﺭﺧﺖ ﻭ ﮔﻴﺎﻩ ﻭ ﺳﻨﮓ ﻛﻪ ﻣﻰ ﮔﺬﺷﺖ ﺩﺭ ﺑﺮﺍﺑﺮ ﺁﻥ ﺣﻀﺮﺕ ﺧﻢ ﻣﻰ ﺷﺪﻧﺪ ﻭ ﺑﻪ ﺯﺑﺎﻥ ﻓﺼﻴﺢ ﻣﻰ ﮔﻔﺘﻨﺪ :
«ﺍﻟﺴّﻠﺎﻡ علیک ﻳﺎ ﻧﺒﻰّ الله، ﺍﻟﺴّﻠﺎﻡ علیک ﻳﺎ ﺭﺳﻮﻝ الله».
ﻫﻨﮕﺎﻣﻰ ﻛﻪ ﺁﻥ ﺣﻀﺮﺕ ﺩﺍﺧﻞ ﺧﺎﻧﻪ ﺣﻀﺮﺕ ﺧﺪﻳﺠﻪ ﻋﻠﻴﻬﺎ السلام ﺷﺪﻧﺪ، ﺍﺯ ﺷﻌﺎﻉ ﺍﻧﻮﺍﺭ ﺟﻤﺎﻝ ﺁﻥ ﺣﻀﺮﺕ ﺧﺎﻧﻪ ﻣﻨﻮّﺭ ﺷﺪ.
ﺧﺪﻳﺠﻪ ﻋﻠﻴﻬﺎ السلام ﻋﺮﺽ ﻛﺮﺩ :
ﺍﻯ ﻣﺤﻤّﺪ، ﺍﻳﻦ ﭼﻪ ﻧﻮﺭ ﺍﺳﺖ ﻛﻪ ﺍﺯ ﺷﻤﺎ ﻣﺸﺎﻫﺪﻩ ﻣﻰ ﻛﻨﻢ ؟
ﺁﻥ ﺣﻀﺮﺕ ﻓﺮﻣﻮﺩﻧﺪ :
ﺍﻳﻦ ﻧﻮﺭ ﭘﻴﺎﻣﺒﺮﻯ ﺍﺳﺖ. ﺳﭙﺲ ﺧﻄﺎﺏ ﺑﻪ ﺣﻀﺮﺕ ﺧﺪﻳﺠﻪ ﻋﻠﻴﻬﺎ السلام ﻓﺮﻣﻮﺩﻧﺪ : ﺑﮕﻮ :
«ﻟﺎ ﺍﻟﻪ إﻟﺎ الله ﻣﺤﻤّﺪ ﺭﺳﻮﻝ الله».
ﺧﺪﻳﺠﻪ ﻋﻠﻴﻬﺎ السلام ﻋﺮﺽ ﻛﺮﺩ :
ﺳﺎﻟﻬﺎﺳﺖ ﻣﻦ ﭘﻴﺎﻣﺒﺮﻯ ﺷﻤﺎ ﺭﺍ ﻣﻰ ﺩﺍﻧﻢ. ﺳﭙﺲ ﺑﻪ ﻭﺣﺪﺍﻧﻴّﺖ ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ ﻣﺘﻌﺎﻝ ﻭ ﺭﺳﺎﻟﺖ ﭘﻴﺎﻣﺒﺮ ﺻﻠّﻰ الله ﻋﻠﻴﻪ ﻭ ﺁﻟﻪ ﺷﻬﺎﺩﺕ ﺩﺍﺩ.
ﺩﺭ ﺍﻳﻦ ﻫﻨﮕﺎﻡ ﺁﻥ ﺣﻀﺮﺕ ﻓﺮﻣﻮﺩﻧﺪ :
«ﺍﻯ ﺧﺪﻳﺠﻪ ! ﺍﺣﺴﺎﺱ ﺳﺮﻣﺎ ﻣﻰ ﻛﻨﻢ. ﺟﺎﻣﻪ ﺍﻯ ﺑﺮ ﻣﻦ ﺑﭙﻮﺷﺎﻥ».
ﺣﻀﺮﺕ ﺟﺎﻣﻪ ﺑﺮ ﺧﻮﺩ ﻛﺸﻴﺪ ﻭ ﺧﻮﺍﺑﻴﺪ. ﺍﺯ ﺟﺎﻧﺐ حق تعالی ﻧﺪﺍ ﺭﺳﻴﺪ :
«ﻳﺎ أﻳُّﻬَﺎ ﺍﻟﻤُﺪَّﺛِّﺮ، ﻗُﻢ ﻓَﺎَﻧﺬِﺭ ﻭَ رَبَّکَ ﻓَﻜَﺒِّﺮ ...» (4) «ﺍﻯ ﺟﺎﻣﻪ ﺑﻪ ﺧﻮﺩ ﭘﻴﭽﻴﺪﻩ، ﺑﺮ ﺧﻴﺰ ﻭ ﺑﺘﺮﺳﺎﻥ ﻣﺮﺩﻡ ﺭﺍ ﺍﺯ ﻋﺬﺍﺏ ﭘﺮﻭﺭﺩﮔﺎﺭ ﺧﻮﺩ، ﻭ ﺗﻜﺒﻴﺮ ﺑﮕﻮ ﻭ ﭘﺮﻭﺭﺩﮔﺎﺭﺕ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺑﺰﺭﮔﻰ ﻳﺎﺩ ﻛﻦ».
ﺁﻥ ﺣﻀﺮﺕ ﺑﺮﺧﺎﺳﺖ ﻭ ﺍﻧﮕﺸﺖ ﻣﺒﺎﺭک ﺩﺭ ﮔﻮﺵ ﺧﻮﺩ ﮔﺬﺍﺷﺖ ﻭ ﻓﺮﻣﻮﺩ :
«الله ﺍﻛﺒﺮ، الله ﺍﻛﺒﺮ» ﭘﺲ ﺻﺪﺍﻯ ﺁﻥ ﺣﻀﺮﺕ ﺑﻪ ﻫﻤﻪ ی ﻣﻮﺟﻮﺩﺍﺕ ﺭﺳﻴﺪ، ﻭ ﻫﻤﻪ ﺑﺎ ﺍﻭ ﻣﻮﺍﻓﻘﺖ ﻛﺮﺩﻧﺪ. (5)
ﭘﻴﺎﻣﺒﺮ ﺻﻠّﻰ الله ﻋﻠﻴﻪ ﻭ ﺁﻟﻪ ﺳﻪ ﺳﺎﻝ ﭘﻨﻬﺎﻧﻰ ﻣﺮﺩﻡ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺧﺪﺍﻯ ﻳﻜﺘﺎ ﺩﻋﻮﺕ ﻣﻰ ﻓﺮﻣﻮﺩ، ﻭ ﭘﺲ ﺍﺯ ﺳﻪ ﺳﺎﻝ ﺟﺒﺮﺋﻴﻞ ﺁﻣﺪ ﻭ ﻋﺮﺽ ﻛﺮﺩ :
«ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ ﻣﺘﻌﺎﻝ ﺍﻣﺮ ﻓﺮﻣﻮﺩﻩ ﻛﻪ ﺩﻋﻮﺕ ﺧﻮﻳﺶ ﺭﺍ ﺁﺷﻜﺎﺭ ﻓﺮﻣﺎﺋﻰ».
ﺳﭙﺲ ﺁﻥ ﺣﻀﺮﺕ ﺍﺯ ﻛﻮﻩ ﺻﻔﺎ ﺑﺎﻟﺎ ﺭﻓﺘﻨﺪ ﻭ ﻣﺮﺩﻡ ﺭﺍ إﻧﺬﺍﺭ ﻓﺮﻣﻮﺩﻧﺪ ﻭ ﺩﻋﻮﺕ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﻋﻠﻨﻰ ﻧﻤﻮﺩﻧﺪ. (6)
📚 منابع :
1. کافی : ج ۴، ص ۱۴۹. و ... .
2. ﺯﺍﺩ ﺍﻟﻤﻌﺎﺩ : ﺹ ۳۶. بحار الأنوار : ج ۹۷، ص ۱۶۸، ۳۷۷.
3. ﻣﻨﺘﻬﻰ ﺍلأﻣﺎﻝ : ﺝ ۱، ﺹ ۴۷.
4. ﺳﻮﺭﻩ ﻣﺪّﺛﺮ : ﺁﻳﻪ ۳ _ ۱.
5. بحار الأنوار : ج ۱۸، ص ۱۹۷، ۱۹۶. و ... .
6. همان : ﺝ ۱۸، ﺹ ۱۸۶ _ ۱۷۴.
❤️🌺❤️🌺❤️🌺❤️🌺❤️🌺❤️🌺❤️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌴🌱🌴🌱🌴🌱🌴
#داستان_آموزنده
🔆بر خورد متفاوت ،نسبت به يك خواهر وبرادر
علاّمه مجلسى در حديثى به نقل از صادق آل محمّد صلوات اللّه عليهم ، آورده است :
روزى پيامبر الهى در منزل خويش نشسته بود؛ كه خواهر رضاعى آن حضرت بر ايشان وارد شد.
چون حضرت رسول صلّى اللّه عليه و آله ، نگاهش به وى افتاد از ديدار او شادمان گشت و رو انداز خود را براى او پهن كرد تا خواهرش بر روى آن بنشيند.
پس از آن ، رسول خدا صلوات اللّه عليه با تبسّم و خوش روئى با خواهر خود مشغول سخن گفتن شد، بعد از گذشت لحظاتى خواهر حضرت از جاى برخاست و از حضور مبارك آن بزرگوار خداحافظى كرد و رفت .
روزى ديگر، برادر آن زن كه برادر رضاعى رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله ، نيز محسوب مى شد بر آن حضرت وارد شد، وليكن آن حضرت برخورد و خوش روئى را كه با خواهرش انجام داده بود با برادرش اظهار ننمود.
اصحاب حضرت كه شاهد بر اين جريان بودند، به پيامبر خدا صلّى اللّه عليه و آله ، عرضه داشتند: يا رسول اللّه ! چرا در برخورد بين خواهر و برادر مساوات را رعايت ننمودى و ميان آن دو نفر تفاوت قائل شدى ؟!
حضرت در پاسخ اظهار نمود: چون خواهرم نسبت به پدرش بيشتر اظهار علاقه و محبّت مى كرد، من نيز اين چنين او را تكريم و احترام كردم .
ولى چون پسر نسبت به پدرش بى اعتنا بود، لذا اين چنين با او برخورد و بى اعتنائى شد .
📚بحار الا نوار: ج 16، ص 281، ح 126
🌴🌱🌴🌱🌴🌱🌴
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
*﷽ᘓɹ̇ɹ̤ɹɹɹבɺI ʟɹ̣ȷ ρɹɹɹɹ̣﷽*
💠 فضیلت سوره واقعه در شب جمعه
🌼💠🌷💠🌼
فرار می کنم آقا فقط به سوی شما
چقدر خسته ام از دوری سبوی شما
بریده از همه، جز تو مگر کسی دارد؟
به انتها شده عمرم به عشق روی شما
منم که شهره به آنم که بد زمین خوردم
شده است چاره ی من یک کلام، کوی شما
#صلی_الله_علیک_یا_اباعبدالله🌷
#شب_جمعه🌙
💫✨💫✨💫✨💫
🌹امام جعفرصادق (عليهالسلام) میفرمایند:لايَبقي مُؤمنٌ مَيِّتٌ اِلاّ دَخَلتْ عَليهِ الفَرحةُ في قَبرِه.
♦️در وقت ظهور حضرتش، هيچ مؤمن از دنيا رفته ای باقي نميماند مگر آن که سرور و شادماني قبر او را فرا ميگيرد.(تجلی کامل اجابت دعای اللهم ادخل علی اهل القبور السرور؛ لحظه ظهور میباشد)
🌹 اللّهم عجّل لولیک الفرج
📚(بحار، ج ٥٢، ص ٣٢٨)
💫✨💫✨💫✨💫
⭐️مبعث پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم مبارک⭐️
❇️صلوات جهت پاک شدن از تمام گناهان
✅امام جعفرصادق(ع)
صَلَواتُ اللهِ وَ صَلَواتُ مَلائِکَتِهِ وَ أنْبِیائِهِ وَ رُسُلِهِ وَ جَمیعِ خَلْقِهِ عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ السَّلامِ عَلَیْهِ وَ رَحَمهُ اللهِ وَ بَرَکاتُهُ
⬅️عرض کردم چه خواهد بود ثواب آن؟فرمودند: بخدا قسم از گناهان بیرون میآیی،مانند روزی که از مادر متولد شده ای.
❇️صلوات جهت یک سال گناه❇️
✅حضرت امام صادق(ع):
هر که در روز جمعه بعد از نماز صبح بگوید
اَللّهُمَّ اجْعَلْ صَلَواتِکَ وَ صَلَواتِ مَلائِکَتِکَ وَ حَمَلَهِعَرْشِکَ وَ جَمیعِ خَلْقِکَ وَ سَمائِکَ وَ اَرْضِکَ وَ اَنْبِیائِکَ وَ رُسُلِکَ عَلی مُحَمَدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ
⬅️تا یک سال هیچ گناهی بر او نوشته نشود.
(بحارالانوارج۸۹،ص۳۵۴)
❇️صلواتی که تایک هفته ملائکه صلوات می فرستند❇️
✅امام جعفر صادق(ع):
هر کس بعد از نماز عصر روز جمعه ده مرتبه بگوید:
اَللهمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ الْأوْصِیاءِ الْمَرْضییّنَ بِأَفْضَلِ صَلَواتِکَ وَ بارِکْ عَلَیْهِمْ بِأَفْضَلِ بَرَکاتِکَ وَ عَلَیْهِ وَ عَلَیْهِمُ السَّلامُ وَ عَلی اَرْواحِهِمْ وَ أَجْسادِهِمْ وَ رَحْمَهُ الله وَ بَرَکاتُهُ
⬅️ملائکه برای آن شخص از این جمعه تا جمعه دیگر در همین ساعت صلوات میفرستد.
❇️صلواتی که انسان را یک هفته در امان دارد
از حضرت امام صادق(ع)در بحار جلد۹۰صفحه۵۶ نقل شد که هر کس بعد از نماز ظهر روز جمعه سه مرتبه بگوید
اَللهمَّ اجْعَلْ صَلَواتِ وَ صَلَواتِ مَلائِکَتِکَ وَ رُسُلِکَ عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلَ مُحَمَّدٍ
⬅️در امان است تا جمعه دیگر.
🌾🌾🌾🌾🌾🌾
🌱🌱🌱🌱🌱🌱
#داستان_آموزنده
🦋احتجاج و غلبه بر رقيب
مرحوم طبرسى در كتاب شريف خود به نام احتجاج آورده است : روزى مهدى عبّاسى با حضور بعضى از علماء اهل سنّت و از آن جمله ابويوسف - كه يكى از علماء برجسته دربار به حساب مى آمد، جلسه اى تشكيل داد؛ و حضرت ابوالحسن امام موسى كاظم عليه السلام را نيز در آن جلسه دعوت كرد.
امام كاظم عليه السلام پس از ورود، از ابويوسف مطلبى را پرسيد؛ ولى او نتوانست جواب سئوال حضرت را بدهد.
پس از آن ، خطاب به حضرت كرده و اجازه گرفت تا سئوالى را مطرح كند؟
امام عليه السلام فرمود: آنچه مايل هستى سؤ ال و مطرح كن .
ابويوسف پرسيد: درباره حاجى كه در حال احرام باشد، آيا شرعاً مى تواند از سايه بان استفاده كند؟
حضرت فرمود: خير، صحيح نيست . پرسيد: چنانچه خيمه اى را نصب كند و داخل آن رود، چه حكمى دارد؟
فرمود: در آن اشكالى نيست .
پرسيد: چه فرقى بين آن دو وجود دارد؟!
حضرت فرمود: درباره زن حايض چه مى گوئى ، آيا نمازهاى خود را بايد قضا كند يا خير؟
جواب داد: خير.
فرمود: آيا روزه هاى خود را بايد قضا نمايد؟
گفت : بلى .
فرمود: چه فرقى بين نماز و روزه مى باشد؟
گفت : در شريعت اسلام حكم آن چنين وارد شده است .
امام موسى كاظم عليه السلام فرمود: درباره احكام شخص حاجى در حال احرام نيز چنان وارد شده است .
در اين لحظه مهدى عبّاسى خطاب به ابويوسف كرد و گفت :
اى ابويوسف ! چه كردى ؟ كارى كه نتوانستى انجام دهى ؟!
ابويوسف گفت : او يعنى ؛ امام كاظم عليه السلام - مرا با يك استدلال از پاى درآورد.
📚بحارالا نوار ج 2، ص 290، ح 7.
🌱🌱🌱🌱🌱🌱
✨﷽✨
✅داستان آموزنده اثر عبادت
✍️یکشنبه بود و طبق معمول هر هفته رز، خانم نسبتا مسن محله، داشت از کلیسا بر میگشت. در همین حال نوهاش از راه رسید و با کنایه به او گفت: مامان بزرگ، در مراسم امروز، پدر روحانی برایتان چه چیزی موعظه کرد؟! مادر بزرگ مدتی فکر کرد و سرش را تکان داد و گفت: عزیزم، اصلا یک کلمهاش را هم نمیتوانم به یاد بیاورم! نوهاش پوزخندی زد و گفت: شما که چیزی یادت نمی آید، برای چه هر هفته به کلیسا میروی؟!
مادربزرگ تبسمی بر لبانش نقش بست. خم شد سبد نخ و کامواهایش را خالی کرد و به دست نوه داد و گفت: عزیزم این سبد را ببر و از حوض پر از آب کن و برای من بیاور! نوه با تعجب پرسید: در این سبد؟ غیر ممکنه با این همه شکاف و درز داخل سبد آبی بماند! مادر بزرگ در حالی که تبسم بر لبانش اصرار کرد: لطفا این کار را انجام بده عزیزم.
دخترک غرولند کنان سبد را برداشت و رفت، اما چند لحظه بعد برگشت و با لحن پیروزمندانهای گفت: من میدانستم که امکانپذیر نیست. ببین حتی یک قطره آب هم در سبد باقی نمانده! مادربزرگ سبد را از دست نوهاش گرفت و با دقت زیادی بررسیاش کرد و گفت: بله، راست میگویی اصلا آبی در سبد نیست اما به نظر میرسد سبد تمیزتر شده، یک نگاه بیانداز.
🌾🌾🌾🌾🌾🌾
مداحی_آنلاین_یه_قافله_امید_یه_رشته_مروارید_محمود_کریمی.mp3
8.74M
🔳بمناسبت #28_رجب سالروز خروج امام حسین(ع) از مدینه به سوی مکه
🌴یه قافله امید یه رشته مروارید
🌴یه قافله مهتاب تو هاله خورشید
🎙 #محمود_کریمی
🚩🚩🚩🚩
🌿🌿🌿🌿🌿
🌹و باز عصر جمعه ... * شبیه برف که درگیرِ آفتاب شده
دلم ز شدّتِ هُرمِ فراق، آب شده *
«میان عاشق و معشوق هیچ حائل نیست»... ،
گناهکاریِ من، بین ما حجاب شده *
چقدر پیش نگاه تو معصیت کردم ،
چقدر پیش تو این عاشقات خراب شده *
به سیلی پدرانه همیشه محتاجم ،
که سربهراه شد آن طفل که عتاب شده *
چقدر «آه» نوشتم..، به دست تو نرسید... ،
فراقنامهی من این چُنین کتاب شده *
به غیر پشت در خانهات کجا برود؟! ،
همان گدایِ سرافکندهیِ جوابشده *
وصال یار..، به جز سوختن مُیَسَّر نیست...،
بگو به شمع که پروانهات مُجاب شده *
درختِ «آب» نخورده، ثمر نخواهد داد ،
دعا به لطف همین «گریه» مستجاب شده *
تو را به خونِ علیاصغرِ حسین..، بیا... ،
بیا که شیعهی تو غرق در عذاب شده *
سه شعبه خورد به مشکی و آبرویی ریخت... ،
رشید اهل حرم از خجالت آب شده *
عمو کجاست ببیند به جای جرعهی آب ،
طناب حرملهها قسمت رباب شده *
🌹و باز عصر جمعه ... * وقتش شده بیایی و درمانمان کنی ،
فکری به جسم زخمی ایمانمان کنی *
ما را فراق روی تو، تا کفر برده است ،
برگرد تا دوباره مسلمانمان کنی *
ما آبروبریم به دردت نمیخوریم !!! ،
حق میدهیم از همه پنهانمان کنی *
ابری شدیم و راه به گریه نبردهایم ،
داریم امید تا که تو بارانمان کنی *
ما را کنون که تا حرم شاه راه نیست ،
ای کاش تا که زائر سلطانمان کنی *
حالا که کاظمین نرفتیم کاش که ،
ما را غبار راه خراسانمان کنی *
امشب خودت گریز به کرب و بلا بزن ،
تا که فدای سید عطشانمان کنی *
🌿🌿🌿🌿🌿🌿
🥀🥀🥀🥀🥀
🌷 #با_شهدا_🌷
#ترس_عراقیها_از_رزمنده_۱۳_ساله!
🌷ساعت یازده – دوازده شب بود که با بچههای گردان به خط شدیم و به سمت منطقه عملیاتی حرکت کردیم. تا ساعت چهار – پنج صبح پیادهروی کردیم. سپس نماز صبح را با تیمم و با تجهیزات کامل خواندیم. هوا که روشن شد، دیدیم عراقیها دارند ما را محاصره میکنند. ما هم سریع سنگر کندیم و در مقابل آنها موضع گرفتیم. در همین حین، فرمانده گردان دستور پیشروی داد. اما میدانستیم که این کار را در نظر میگرفتند. همین که از جایمان بلند شدیم، دیدیم تانکها و نفربرهای زرهی دشمن، از هر طرف به سمت ما میآیند. از حرکاتشان معلوم بود جای دقیق ما را نمیدانند؛ اما تا موضع ما را پیدا کردند، آرایش نظامی گرفتند و با گلولههای مستیم تانک، ما را زیر آتش گرفتند.
🌷در همان چند لحظه اول، سه – چهار نفر از بچهها با تیر مستقیم تانک به شهادت رسیدند و تکه تکه شدند. با شهادت این عزیزان، عزم ما جزم شد که هرطور شده، جلو عراقیها بایستیم؛ آنها با گلوله تانک، ما با ابتداییترین سلاحهای موجود! بچههای آر.پی.جیزن و تیربارچی در چند منطقه مستقر شدند تا بتوانیم یک خط دفاعی تشکیل بدهیم. در همین حین، برادر «حسوند» مسئول گروهان گفت: «بچههای آر.پی.جیزن اینجا بمانند و جلو پیشروی تانکها را بگیرند تا بقیه بچهها عقبنشینی کنند.» بچههای آر.پی.جیزن همینکه به زانو مینشستند تا تانکها و نفربرهای دشمن را بزنند، مورد اصابت مستقیم گلولههای تانک قرار میگرفتند و در نهایت مظلومیت به شهادت میرسیدند.
🌷تعداد تانکها و نفربرهای زرهی دشمن، بیش از صد و پنجاه دستگاه بود. من به همراه گروهی از بچهها به سمت عقب حرکت کردم. بین راه، برادر «سیربانی» را – که بچه دزفول بود و سیزده سال بیشتر نداشت – دیدم. گفت: «بچهها بروید جلو. نگذارید این نامردها بچهها را شهید کنند.» گفتم: «سیربانی بیا اینجا سنگر بگیر.» حرفم را برید و گفت: «مگر نمیبینی چطور آر.پی.جیزنهای ما را لت و پار میکنند؟ من باید بروم و انتقام این بچهها را بگیرم.» و درحالیکه فقط یک اسلحه کلاشینکف به دست داشت، به سمت نفربرها و تانکهای دشمن شروع کرد به دویدن. ما نگرانش بودیم و چشم از او برنمیداشتیم. او همینطور به سمت تانکهای دشمن میدوید که یکدفعه....
🌷یکدفعه در نهایت تعجب دیدیم چهار دستگاه تانک و خودرو عراقی دور زدند و فرار کردند. به این ترتیب، ما چند نفر از محاصره دشمن خارج شدیم؛ اما چند صد متر آن طرفتر، دوستان ما بدون مهمات در محاصره دشمن بودند. به همین جهت، ما مقداری مهمات و موشک آر.پی.جی برداشتیم و دوباره به سمت بچههایی که به محاصره بودند، حرکت کردیم؛ ولی در بین راه، به اسارت نیروهای دشمن در آمدیم....
#راوی: آزاده سرافراز علیرضا بُستاک
منبع: پایگاه خبری _ تحلیلی مشرق نیوز
🥀🥀🥀🥀🥀
🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷
🔴چند وقت پیش رفتیم جایی؛ یکی از پیرزنهای مجلس شروع کرد فحش به نظام ✊
و دعا برای روح شاهنشاه ...😕
اون موقع چیزی نگفتم
اما بعد اینکه شام صرف شد، نشستم کنارش گفتم حاج خانوم شنیدم ماشالله همه بچه ها و نوه هاتون تحصیلکرده هستن !
لبخندی زد و با افتخار گفت بله اون پسرم لیسانس هست اون نوه ام دکتری هست اون یکی پزشکی میخونه و... خداروشکر نان حلال و زحمتکشی دادیم بهشون ☺️
گفتم : آفرین به شما ، خودتون تا کلاس چندم خوندین؟!
گفت: من تا کلاس پنجم درس خوندم 😓
گفتم : کدوم مدرسه؟
گفت : تا کلاس سوم مدرسه روستامون ، کلاس چهار و پنجم رو هم نهضت سواد آموزی خوندم
گفتم : پس هوش بچه ها و نوه هاتون به شما نرفته احتمالا به خاله ای و عمه ای کسی رفتن درس خون شدن 😉
گفت : نه خواهر برادرام هم بیشتر از دبستان سواد ندارن !! اتفاقا هوشی من داشتم هیچکس نداشت 😏
گفتم : پس چرا درس نخوندین ؟ حتما تنبل بودین ،! 😅
گفت: نخیر !! خیلی هم زرنگ بودم منتها بد شانسی ما اون موقع امکانات نبود ، مدرسه تو روستاها اکثرا نبود یا تا دبستان بود !! اگه امکاناتی که بچه های الان دارن من داشتم الان مدرک پروفسوری داشتم 😌 قدیم اصلا برای سواد ارزش قائل نبودن ، از بچگی دست چپ و راستم شناختم بردنم پشت دار قالی ، تو قالیباف خونه بزرگ شدم ، صبح تا شب باید برای ارباب قالی میبافتیم بعدشم بدو بریم از سرچشمه آب بیاریم گاو و گوسفند علف بدیم و مثل الان لوله کشی و لباسشویی و این حرفا نبود ... وقتی برای درس خوندن نداشتیم همون سه کلاس رو هم شبانه خوندم !!
گفتم : خب نمیرفتین قالیباف خونه ،
گفت: خب اگه نمیرفتیم چیزی نداشتیم بخوریم باید قالی میبافتیم که اخر برج پدرمون پولی از ارباب بگیره قند و چایی و کبریت وبقیه مایحتاجمون رو بخره
گفتم: شاه میدونست شما اینجور زندگی دارید؟! آخه زندگی سردار سلیمانی خوندم مثل شما بود ، پدر خودمم مثل شما بوده و تو سختی زندگی میکردن ، چرا شاهنشاه براتون کاری نمیکرد؟! چرا ۸۰ درصد مردم ایران تو زمان شاه بیسواد بودن؟! تازه انقلاب اومده یک نهضت راه انداخته که بتونه بیسوادی رو ریشه کن کنه؟!
حاج خانوم یک نگاهی کرد 😨
گفتم : چرا دارید حقایق رو وارونه جلوه میدین ؟
گفت: چی بگم از بس گرونیه
گفتم : مدل ماشین بابات زمان شاه چی بود؟! حتما تو اون ارزانی ها بهترین ماشین خریدین؟
گفت : ما اصلا ماشین نداشتیم فقط ارباب داشت !
گفتم : زمان شاه مستطیع شدین رفتین حج حاج خانوم شدین؟!
گفت : نه چند سال پیش رفتم مکه سوریه و کربلا هم رفتم
گفتم : چرا تو زمان شاه همه چیز ارزون بود نرفتین
گفتم : شاهنشاه استان بحرین رو چند فروخت؟!
دشت ناامید و هیرمند را چند؟ جزایر اریایی و زردکوه را چطور؟و......
گفت : مگه شاه فروخت ؟!
گفتم : وقتی استان فروخته، نفهمیدین؛ چطوری از بقیه اختلاس هاشون باخبر میشدین؟!
خلاصه گفتم تاریخ رو تحریف نکنید لطفا از شاه اسطوره تو ذهن بچه هایی که حاضر نیستن لحظه ای تو شرایط و امکانات زمان شاه زندگی کنند نسازید !!!
سرش انداخت پایین و چیزی نگفت.😂
اینطوری هم میشه جهاد تبیین کرد
#دهه_فجر
🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#دکتر_الهی_قمشه_ای
از خدا زیاد بخواه...
طمع کن و از اوطلب کن...
🍃🍃🍃🍃🍃
💠 مرحوم حاج اسماعیل دولابی:
☘در دنیا آنچه نیست که نیست، آنچه را هم هست نیست فرض کن. دندان طمع دنیا را یکجا بکن.
🍀 در مسافرت اگر دندان طمع را بکنی، سفر خوش می گذرد. در دنیا ما مسافریم. دندان طمع دنیا را بکن. [به هیچ نفع و بهره ای از دنیا امید نداشته باش]
🍀 حتی اگر دیدی هر چه سعی میکنی نماز و عباداتت هم درست نمی شود، دندان طمع آخرت را هم بکن. طمع فقط به خدا خوب است.
🍀 [یعنی به خودت بگو فرض می کنم پاداش و بهشتی هم نیست، من فقط می خواهم این نماز را برای خدا بخوانم]
📚 کشکول فرحزاد ، جلد ۲ ، صفحه ۹۲.
✨✨✨✨✨
✅ داستان کوتاه
🌺 آشتی با همسر
رسول خدا (ص) به منزل همسرش ام سلمه وارد شد. بوي خوشی به مشامش رسید. فرمود: آیا حولاء به خانه ما آمده است؟
حولاء نام یک زن عطرفروش بود.
ام سلمه عرض کرد: آري، او آمده است. او از شوهر خود شکایت دارد و می گوید شوهرش او را رها کرده و به نزد او نمی آید.
در این وقت حولاء، از در وارد شد و گفت: یا رول الله پدر و مادرم فداي تو باد! شوهرم از من رو برگردانده و به من توجهی نمی کند.
حضرت فرمود: اي حولاء! عطر بزن و خودت را در خانه بیشتر خوشبو کن. شاید او را به خویشتن جلب کنی.
حولاء گفت: هیچ بوي خوشی نمانده، مگر آنکه خود را با آن خوشبو کرده ام و او باز هم از من کناره گیري می کند.
حضرت فرمود: او نمی داند که اگر به تو روي آورد و آشتی کند، چه ثوابهایی برایش حاصل می گردد.
حولاء گفت: یا رسول الله! اگر همسرم به من روي آورد و آشتی کند، چه ثوابهایی برایش نوشته می شود؟
پیامبر فرمود: هنگامی که او جهت آشتی به سوي تو گام بر دارد، دو فرشته اطراف او را می گیرند، و ثوابش مانند ثواب کسی است که با شمشیر در راه خدا جهاد می کند. و در موقع هم بستري، #گناهانش مانند برگ خزان فرو می ریزد و آنگاه که غسل می کند، همه #گناهانش بخشیده شده، و #گناهی در پرونده اعمال او باقی نمی ماند.
📚 داستانهای بحارالانوار، ج 6 ص 39
🌱🌱🌱🌱🌱
#داستان_آموزنده
✅گوشه مقنعه
💠آقا سید محمدباقر سلطانآبادی که از بزرگان ارباب فضایل و راسخین در علم بوده، فرمود وقتی، در شهر بروجرد به مرض درد چشم سختی مبتلا شدم که علمای طب از معالجه آن درمانده شدند.
ازآنجا مرا به سلطانآباد (اراک) آوردند و آنقدر مرض شدّت کرد و ورم نمود که دیگر سیاهی چشم نمایان نبود. دیگر خوابم نمیبرد و همه اطبای شهر از معالجه اظهار عجز نمودند و بعضی میگفتند: تا شش ماه احتیاج به معالجه است. روح افسرده و حوصلهام تنگ و فوقالعاده نگران شدم؛
▫️تا یکی از دوستانم گفت: بهتر است برای شفا همراه من به کربلا بیایی تا از تربت، سرمه به چشم بکشی و شفا یابی.
💠گفتم اگر طبیب اجازه بدهد؛ چون به طبیب مراجعه کردم، گفت اصلاً حرکت جایز نیست که نابینا میشوی.
دوستم به کربلا رفت؛
▪️یکی دیگر از دوستان آمد و گفت: من 9 سال مبتلا به تپش قلب بودم و از تربت امام حسین استفاده کردم و مداوا شدم، توکل بر خدا کن و بهطرف کربلا برو.
💠لذا با توکل حرکت کردم و در منزل دوم، مرض شدّت گرفت و چشمم بدرد آمد که از فشار درد چشم راست، چشم چپ هم به درد آمد.
🔳همراهان هم مرا ملامت کردند و گفتند: بهتر است که به شهر خود مراجعت کنی.
💠هنگام سحر که شد درد آرام گرفت، به خواب رفتم. در عالم رؤیا حضرت زینب کبری را دیدم و بر او وارد شدم و گوشه مقنعه او را گرفتم و بر چشم خود کشیدم!
وقتی از خواب بیدار شدم هیچ دردی را در چشم احساس نمیکردم و هیچ فرقی میان دو چشم از نظر سلامت نبود؛
برای همراهان نقل کردم و آنان از این کرامت بسیار خوشحال شدند؛ و سفر را به پایان رساندم.
📔فتوحات
عارف واصل مرحوم حاج سید علی اکبر صداقت رحمة الله علیه.
🌱🌱🌱🌱🌱🌱
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
فطرس که بود؟!
فطرس یا فطروس یا پتروس ملک فرشته ای بودهاست که شفا یافتن او در خرائج راوندی نقل شدهاست.
هنگامی که حسین ابن علی متولد شد خداوند به جبرئیل فرمان داد با گروه بسیاری از فرشتگان به حضور رسول اکرم آیند و به او تبریک بگویند. جبرئیل در مسیر فرود از آسمان به زمین فرشتهای به نام فطرس (پطرس) را دید که در جزیرهای افتاده (خداوند فطرس را مأمور کاری میکند و او در آن کار کندی کرده و در نتیجه به کیفر شکست بالهایش گرفتار شده است)
فطرس به جبرئیل گفت: به کجا میروید؟ جبرئیل گفت: به سوی محمد(ص). فطرس گفت: مرا نیز با خود حمل و نزد محمد(ص) ببر شاید برایم دعا کند؛ جبرئیل خواسته او را پذیرفت و با هم همراه فرشتگان دیگر به حضور محمد رسیدند و تولد حسین را تبریک گفتند. آنگاه جبرئیل ماجرای فطرس را به عرض رسانید. پیامبر فرمود به او بگو پیکرش را به فرزندم (حسین) بمالد فطرس همین کار را کرد و همان دم خداوند فطرس را تندرست کرد و به حال اول برگرداند سپس فطرس همراه جبرئیل به آسمان پرگشود.
هنگام پرواز به سوی آسمان به محمد (ص) گفت: اکنون که من به خاطر وجود حسین شفا یافتم باید حق او را ادا و احسانش را جبران کنم؛ هرکس حسین را زیارت کند زیارتش را به او ابلاغ میکنم و هرکس در هر کجا به او ( بهترین خلق خدا) سلام کند یا درود فرستد سلام و درود او را به آن خواهم رساند.
.
منابع:
1) ابن قولویه، کامل الزیارات، 1356ش، ص66.
2) مسعودی، اثبات الوصیة، 1426ق،
•┈••✾🍃🦋🍃✾••┈•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌺 ماه شعبان از اول تا آخرش عید است...
🌙این ماهِ شیرین بر شما مبارک
🕊صلوات
🌱🌹🌱🌹🌱🌹🌱
☘☘☘☘☘
🌧 #خداحافظ آسمان رجب ...
آنقدر بی صدا باریدی و تطهیرمان کردی؛
که خودمان هم، سابقه خرابمان، فراموشمان شد!
🌟آنقدر دامنت را برای پروازمان باز کردی؛
که زخمی بالانی چو ما نیز، جرأت بال زدن یافتیم!
🔆دیگر سفره ات آهسته آهسته جمع می شود ....
و ما دوباره دلمان برای نوای "یا من أرجوا"
برای "سبحان الله و أتوب إلیه"
و برای عاشقانهترین ترانه "لااله الا الله" تنگ میشود!
🌟آمدی، تطهیرمان کردی، تا در نیمه شعبان، برای زیباترین جشنِ زمین، آماده شویم....
🔆تا زیر سایه تنها باقیمانده خدا، آشتی کنانی راه بیندازیم و در ضیافت رمضان، غریبگی نکنیم!
🌧دست مریزاد بر آسمان تـو ؛
که ندیده خرید ... و چشم بسته بارید.
🌟خداحافظ ماهِ استغفار 🌜
برای دیدنِ دوباره ات، باز منتظر می مانیم!
✅«اللّهمّ عجّل لولیّک الفرج»
☘☘☘☘☘
🌷سلام بر شعبان و اعیادش ، سلام بر حسین و عباسش ، سلام بر سجاد و سجودش ، سلام بر نیمه شعبان و ظهور مولودش. آغاز ماه رسول خدا ، ماه شادی آل الله مبارک باد
✨حلول #ماه_شعبان مبارک✨
🌾🌾🌾🌾🌾🌾
🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷
حضور گسترده ملت ایران در راهپیمایی 22 بهمن نشانگر وفاداری به آرمان های انقلاب اسلامی است
✌️#الله_اکبر🇮🇷
✌️"اللّه اکبر» ؛ به چهل و پنج سال وحدت و انسجام ملی
✌️"الله اکبـر" ؛ به چهل و پنج سال جهاد و مقاومت ، ایثار و شهادت
✌️"الله اکبـر" ؛ به چهل و پنج سال عزت و سربلندی در سایه سار اندیشه های ناب قرآن کریم و ائمۀ معصومین «علیهم السلام »
✌️"الله اکبـر" ؛ به چهل و پنج سال مجاهدت و تلاش خستگی ناپذیر
✌️"الله اکبـر" ؛ به چهل و پنج سال فتح قله های رفیع عزت و شرافت
✌️"الله اکبـر" ؛ به چهل و پنج سال استقلال ، آزادی ، جمهوری اسلامی
✌️"الله اکبــری" ؛ به بلندای تاریخ پر افتخار انقلاب اسلامی
✌️"الله اکبــری" ؛ به بلندای راست قامتان جاودانۀ تاریخ
✌️"الله اکبــری" ؛ به بلندای تاریخ چهل و پنج ساله غیرت دینی و عقلانیت ملی
🌟 به شکرانه چهل و پنج سال عزت و افتخار جمهوی اسلامی ایران🇮🇷
✌️ #یوم_الله_22_بهمن🇮🇷
✌️ #دهه_فجر 🇮🇷
🤘# فردا_ همه_ میاییم🇮🇷
🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷
💫✨💫✨💫✨💫
#حدیث_روز
🌹 ماه شعبان را بزرگ بشماریم
🌺 پیامبر اکرم صلّی الله علیه وآله :
« إنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ إِذَا كَانَ أَوَّلُ يَوْمٍ مِنْ شَعْبَانَ أَمَرَ بِأَبْوَابِ الْجَنَّةِ فَتُفَتَّحُ وَ يَأْمُرُ شَجَرَةَ طُوبَى فَتُطْلِعُ أَغْصَانُهَا عَلَى هَذِهِ الدُّنْيَا. ثُمَّ يُنَادِي مُنَادِي رَبِّنَا عَزَّ وَ جَلَّ: يَا عِبَادَ اللَّهِ، هَذِهِ أَغْصَانُ شَجَرَةِ طُوبَى، فَتَمَسَّكُوا بِهَا تَرْفَعْكُمْ إِلَى الْجَنَّةِ ... وَ الَّذِي بَعَثَنِي بِالْحَقِّ نَبِيّاً، إِنَّ الْمُتَعَلِّقِينَ بِأَغْصَانِ شَجَرَةِ طُوبَى تَرْفَعُهُمْ تِلْكَ الْأَغْصَانُ إِلَى الْجَنَّةِ »
🌼 همانا وقتی روز اوّل ماه شعبان می شود، خداوند به درهای بهشت امر می کند که باز شوند، پس درهای بهشت باز شده
🌴وخداوند به درخت طوبی امر می کند، و درخت طوبی شاخه های خود را روی اهل این دنیا می اندازد.
🌴 آن گاه منادیِ پروردگار ندا می کند:
ای بندگان خدا، این شاخه ها، شاخه های درخت طوبی است. به آنها در آویزید، که شما را به سوی بهشت می برند .
📚 بحارالأنوار ج۹۷ص ۶۱
💫✨💫✨💫✨💫
🌾🌾🌾🌾🌾🌾
🌷امام حسین علیه السلام کشتی نجات و چراغ هدایت
شيخ صدوق رحمه الله در كتاب «عيون اخبار الرضا عليه السلام» از امام حسين عليه السلام نقل كرده است كه فرمود:
خدمت رسول خدا صلى الله عليه وآله وسلم رسيدم و نزد آن حضرت ابىّ بن كعب بود،
رسول خدا صلى الله عليه وآله وسلم به من فرمود:
مرحباً بك يا أبا عبداللَّه، يا زين السماوات والأرضين.
خوش آمدى اى ابا عبداللَّه!
اى زينت بخش آسمانها و زمين.
ابىّ بن كعب عرض كرد: اى رسول خدا! چگونه ممكن است كسى غير از شما زينت بخش آسمانها و زمين باشد؟ فرمود:
يا اُبيّ، والّذي بعثني بالحقّ نبيّاً إنّ الحسين بن عليّ عليهما السلام في السماء أكبر منه في الأرض، وإنّه لمكتوبٌ عن يمين عرش اللَّه: «حسين مصباح هدى و سفينة نجاة».
اى اُبى!⭐️⭐️
💌 سوگند به آن كسى كه مرا به رسالت برانگيخت، حسين بن على عليهما السلام در آسمان جلوه بيشترى دارد
🎈 و از عظمت والاترى برخوردار است، و اهل آسمان او را بهتر از اهل زمين مى شناسند و احترام مى گذارند،
و در طرف راست عرش الهى نوشته شده است:
💌حسين عليه السلام چراغ هدايت و كشتى نجات است[۱]
[۱]: عيون اخبار الرضاعليه السلام: ۵۹/۱ ح ۲۹،
بحار الأنوار: ۱۸۴/۹۴ ح۱، وج: ۲۰۴/۳۶ ح ۸ به نقل از كمال الدين: ۲۶۴/۱ ح ۱۱،
اعلام الورى: ۴۰۰،
مدينة المعاجز: ۵۱/۴ ح ۱۳۳،
منتخب: ۱۹۷ و در آن عبارت آخر حديث اينگونه است: «إنّ الحسين مصباح الهدى وسفينة النجاة».
🌾🌾🌾🌾🌾🌾
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
حضرت یونس توجیه نکرد، اشتباهشو قبول کرد
خدا گفت این نسخه فقط برای حضرت یونس نیستا
🍁🍁🍁🍁