"السلام علیک یا اباعبدالله" خوشا به حال خاک زیر پای زائران تو مرا حساب کن یکی از آن همه غبارها #تک_بیت #عباس_گودرزی ____________ @Abbasgoodarzicanal

#تک_بیت اگر چه ضربه‌ی هر سنگ را دوام آورد ولی شکسته دلش با غبار،آیینه #عباس_گودرزی @Abbasgoodarzicanal

⭐️رازی که توی گنبد امام رضا جان علیه السلام هست که تا حالا نمی دونستی🕌

استاد جلیل تجلیل که عمر خود را به تحقیق، تالیف، ترجمه و تربیت هزاران دانشجو و علاقه‌مند فرهنگ و زبان فارسی گذرانده بود،دوشنبه، ۱۲ شهریور در ۹۰ سالگی رهسپار راه نهایی و مقصد جاودان بشری شد. وی که از نسل استادان پیشکسوت دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه تهران به شمار می‌آمد و حشر و نشری با شعرا و ادبای هم‌عصر خود به ویژه استاد شهریار (۱۲۸۵ تا ۱۳۶۷) داشت، علاوه بر تدریس و تحقیق و تالیف، مسئولیت‌هایی نیز داشت؛ ریاست کتابخانه مرکزی و مرکز اسناد، مدیر گروه زبان فارسی دانشگاه تهران و عضو شورای پژوهشی دانشگاه تهران برخی از این مسئولیت‌ها بود. وی از علاقه‌مندان تحصیل به علوم دینی بود و نیروی عشق او را در جوانی راهی حوزه علمیه تبریز کرد. پس از آن نیز با شوق فراوان پا به دانشکده ادبیات دانشگاه تبریز گذاشت و یادگیری را آغاز کرد. استاد تجلیل اواخر دهه ۴۰ به دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه تهران آمد و در کنار آموختن از اساتید دانشگاه تهران، در حوزه‌های علمیه قم و به تحصیل فلسفه و ادبیات عرب پرداخت. @Abbasgoodarzicanal

#دوبیتی یکی از رازهایت هست آگاه به وقت شادی و غم گاه و بی گاه بخوان او را به هر اسمی که دارد خدا و ایزد و یزدان و الله #عباس_گودرزی @Abbasgoodarzicanal

🔷حجره های ساحلی 🔷قم 🔷شعر خوانی شاعران محفل نورانی حجره های ساحلی با موضوع مناسبت های آخر صفر 🔷۱۶شهریور ماه ۱۴۰۳ @Abbasgoodarzicanal

#امام_رضاسلام‌الله‌علیه #مدح به نام نامی اسمت به اسم اعظم نامت اگر چه دور از این دور می دهیم سلامت شبیه کیستی آقا؟ به خود شبیه ترینی از استعاره و تشبیه برتر است مقامت حدیث سلسله ات اعتبار داده به گوهر جواهر است سکوت و جواهر است کلامت قنوت کردی و باران به اشتیاق روان شد که محشر است رکوع و قیامت است قیامت طلوع می کند از مشرق آفتاب به پابوس که آسمان شده عبد و زمین شده است غلامت کنار آبخوری ها هزار تشنه نشسته خوشا کسی که لبی تر کند ز شربت جامت #غزل #عباس_گودرزی @Abbasgoodarzicanal

#قصیده #پیامبر‌صلوات‌الله‌علیه جهان در اضطرابی سخت و سنگین غرق وحشت بود بشر بازیچه‌‌ای بیچاره در چنگ جهالت بود در آن عصری که خالی بود از انسانیت دنیا و انسان تشنه‌ی یک جرعه از جام عدالت بود پدر می کَند گور دختر دردانه‌ی خود را که این دختر کشی بین عرب نوعی فضیلت بود فقط اعراب نه بلکه زمین با ساکنان خود اسیر فتنه و ظلم و فساد و قتل و غارت بود برای حیله هرلحظه قریش آماده و ابلیس میان جمع آنها در پی کسب مهارت بود شرافت شد لگد مال شیاطین کشته شد غیرت نماند آثاری از عزّت بشر در بند ذلّت بود به یکباره ورق برگشت در آشوب دورانی که خلقی روز و شب سرگشته سرگرم جنایت بود خدا نوری فرستاد و از آن روشن شد این عالم که بر اندیشه ها تابید و آغاز هدایت بود خدا از عرش خود روی زمین آورد احمد را محمّد در جهان و خلقت آن رکن و علّت بود همان پیغمبری که قبل از آدم خلق شد آمد که پیش از او میان عرش مشغول عبادت بود نمی دانم که از ترسش فرو می ریخت یا از شوق؟ مدائن داشت ایوانی که جولانگاه قدرت بود به قصد سجده عزّی و هبل ها بر زمین خوردند نصیب مشرکان خواری،نبی در اوج عزّت بود زبان پادشاهان بند آمد تاجشان افتاد ابوجهلان حقیر امّا محمّد با صلابت بود چه اعجازی از این بهتر که در یک دست او قرآن و در یک دست دیگر هم ید بیضای عترت بود #عباس_گودرزی @Abbasgoodarzicanal