فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⭕️ کلیپ
⚠️ کدوم گناه ظهور رو به تاخیر میندازه؟
👤استاد پناهیان
🔴 رضایت مادر موجب دیدار امام زمان علیه السلام شد
🔵 جناب شیخ محمد علی ترمذی در ابتدای جوانی با دو نفر از دوستان اهل علمشان قرار میگذارند که برای تحصیل علم به شهر دیگری روند، شیخ برای گرفتن اجازه نزد مادر میرود اما ایشان رضایت نمیدهند.شیخ از رفتن منصرف میشود ولی حسرت آموختن علم در قلبش باقی است تا اینکه روزی در قبرستان نشسته بود و به دوستانش فکر میکرد ... ناگاه پیرمردی نورانی نزدش می آید و میپرسد چرا ناراحتی؟ شیخ شرح حال خود را میگوید. پیرمرد میگوید: میخواهی من هر روز به تو درس دهم؟
🌕 شیخ استقبال میکند و دو سال از محضر ایشان استفاده میکند و متوجه میشود که این پیرمرد جناب خضر میباشد. روزی جناب خضر به شیخ میگوید: حالا که رضایت مادر را بر میل خود ترجیح دادی تو را به جایی میبرم که برایت موجب سعادت است ... با هم حرکت میکنند و بعد از چند لحظه به مکانی سرسبز میرسند که تختی در کنار چشمه ای واقع بود و حضرت صاحب الامر بر آن نشسته بودند ...
🌹 از شیخ محمد علی پرسیدند: چطور این مقام را بدست آوردی که حضرت خضر تو را درس داده و به زیارت آقا ولیعصر ارواحنافداه مشرف شدی؟
شیخ گفت: آنچه پیدا کردم در اثر دعای مادر و رضایت او بود.
📚 شیفتگان حضرت مهدی علیه السلام
🔹 یکی از راههای نزدیک شدن به وجود مقدس امام زمان علیه السلام عمل کردن به این دستور الهی است یعنی: احسان به والدین
➖➖➖➖➖➖➖
🔴 در روز نزول آیه ی هل اتی تقدیم به شما محبان و چشم انتظاران امام زمان(عج)
🔹 مسکین ها، یتیم ها، اسیر ها! ثبت نام کنید! (کانون پرورش عقائد)
🔹 با امروز سه روز میشه که به جز آب با چیز دیگه ای افطار نکردند.
🔹 اینجا همین جوریه! هیچ کس دست خالی بر نمی گرده؛ آخه درگه علی(علیه السلام ) و فاطمه(سلام الله علیها ) درگه نومیدی نیست!
🔺اینجا همون خونهاي است كه يُطْعِمُونَ الطَّعامَ عَلى حُبِّهِ مِسْكيناً وَ يَتيماً وَ أَسيرا. خانوادهاي كه دست نياز به سمتشون دراز كردن مصداق آيه ادْعُوني أَسْتَجِبْ لَكُمْ است پس چه قدر خوبه كه اگه آدم احساس نياز هم ميکنه، پيش اهلش اظهار كنه!
🔹 اهل بيت(علیهمالسّلام ) با كمال ميل حاضر شدند سه روز پشت سر هم افطار نكنند اما حاجت مادي اون مسكين و يتيم و اسير رو برآورده كنند،
🔹 پس مگر می شود آدم ازشون معرفت خودشون رو بخواد و اونا كم بذارند ؟
🔹 حالا اگر يتيمي، يعني از امامت، پدر معنويت دور افتادي
🔹 اگر باور داری اسیر هوای نفس شده ای و غافل از هوای امام زمانت
🔹 اگر مسكيني و تازه فهميدي چه قدر به امامت نياز داري
🔹 آیه ی هل اتی پیامش برای بهرمندی از تجلی اهل عبا اهل بیت علیهم السلام امام زمان ارواحنا فداه
🔹 این است که باید دائماً دست گداي و توسل را به سمت امام زمان ارواحنا فداه دارز کنیم و فقط تنها امیدمان بسوی این درگه باشد..
🌷 یا ایها العزیز مسنا و اهلنا...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⭕️ استاد مسعود عالی
❌ سرعت سقوط در آخر الزمان
🤲🏻 خدایا! به همهمون رحم کن که در برابر فهمیدن و همراهی نکردن با ظالمان و همراهی کردن با حق، مقاومت نکنیم
درمحضرحضرت دوست
#رمان_محمد_مهدی 156 👈 حاج اقا : میخوای بری عراق برای مدافع حرم ؟ 🔰 #محمد_مهدی : راستش خیلی وقت هس
📚رمان_بسیار_جالب👌👌👌
داستان_محمد_مهدی
#قسمت_صدو پنجاه و هفتم و صد و پنجاه و هشتم👇👇👇
#رمان_محمد_مهدی 157
🔰 حاج اقا عسکری : ای بابا ، وصیت چیه ؟ مگه قراره چیزیت بشه؟ مگه قراره هرکس میره جنگ شهید بشه؟
من میگم باز هم خوب فکر کن ،
✳️ محمد مهدی : من فکر کردم، گفتم که ، خیلی وقته ، حالا صبر می کنیم تا ببینیم صیحه آسمانی هست یا نه ، اگر بود قطعا میرم و چیزی هم نمیتونه مانع کارم بشه
💠 یادتونه وقتی صحنه تصادف ماشین پدرم رو براتون تعریف کردم ، پدرم چی گفته بود؟
قبل تصادف ، پدرم که راننده بود داشت با من درباره سربازی امام زمان (عج) می زد
یه مرتبه یه ماشین خورد به سمت راننده و ...
تو اون لحظات آخر که دستم تو دست پدرم بود دو تا چیز خیلی مهم رو به من گفت
1️⃣ اول گفت همیشه دستت تو دست بهترین رفیقت ساسان باشه، شما دو نفر با هم تکمیل میشین
2️⃣ هیچوقت در هر حالی امام زمان (عج) رو فراموش نکن و همیشه سربازش باش تا آخرین قطره خون
✳️ پدرم این جملات رو گفت و به رحمت خدا رفت ، منم دیگه به خاطر شدت ضربه تصادف چیزی نفهمیدم و وقتی چشم باز کردم تو بیمارستان بودم
الانم فقط مادرم رو دارم و زن و بچه
👈 اما خودتون خوب می دونین که در راه حضرت ، باید از محبت خانواده گذشت
خودتون بارها فرمودین یکی از معانی عبارت " بأبی أنت و أمی " در زیارت ها همین هست
👌 همون خدایی که پشت و پناه فعلی خانواده من هست، مطمئنا بعد شهادت من هم پشت و پناهشون هست...
ادامه دارد...
✍️ احسان عبادی
#رمان_محمد_مهدی 158
✳️ شب 21 ماه مبارک رمضان آمد
👌 دوباره شب قدر و باز هم فرصت عبادت خدا
💠 سر سفره افطار ، #محمد_مهدی و همسرش و بچه کوچک اونها ، منتظر اذان بودن تا افطار کنن
طبق معمول بعد اذان ، اول نماز رو خوندن و بعدش افطار کردند
👈 محمد مهدی تو حال خودش نبود، یک چشمش به شبکه های مجازی و اخبار جنگ های منطقه بود و یک چشمم هم به اخبار تلویزیون ،
باید یک چشم دیگه هم قرض می کرد تا نگاهی به سفره و غذاها بکنه تا خوب بخوره !!!
👈 کاملا معلوم بود که جسمش سر سفره هست و روحش تو مناطق درگیر جنگ و در آرزوی شهادت
❇️ همسرش پرسید : چی شده ؟ چرا تو فکری ؟ چیزی شده ؟
🌀 #محمد_مهدی : تو این فکر هستم که اگر واقعا این حوادث ، حوادث ظهور باشه چی ؟ باید چه کنیم ؟ چه کارهایی کردیم ؟ چه کارهایی باید می کردیم و نکردیم ؟ باید تو این فرصت چه کرد ؟
و هزاران سوال دیگه که آدم رو آروم نمیذاره
فکرش رو بکن ، 1100 و خرده ای سال هست که مردم عالم منتظر ظهور هستند ، و احتمالش هست این افتخار نصیب ما بشه ، این همه آرزو داشتیم که ظهور در زمان ما باشه ، اگر این فرصت در زمان ما رخ بده ، افتخاری هست که تا عمر داریم که هم نمی تونیم شکرش رو به جا بگذاریم
👈 فکر کن امام بعد ظهر بیاد به ما بگه چرا این کارها رو در زمان غیبت برای من نکردین؟
چی جواب داریم بدیم؟
چقدر فرصت جبران داریم؟
ایا فرصت جبران میده حضرت؟
درسته مهربان هست و ما رو مجکوم نمیکنه ، البته اون افرادی که واقعا با نیت درست کار کردن ،
اما قطعا اگر خوب در زمان غیبت کار نکرده باشیم، نمی تونیم جزء یاران اصلی حضرت باشیم در زمان ظهور
ممکنه جزء یاران رده پائین باشیم یا خدای نکرده اصلا از ما استفاده نکنن
👈 این چیزها هست که داره من رو اذیت میکنه خانم ،
باید خوب فکر کرد که در این فرصت که اگر واقعا در زمان ظهور باشیم ، چه کارهایی میشه برای حضرت کرد
ادامه دارد...
✍️ احسان عبادی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 کلیپ بسیار زیبای دعای فرج☝️🏻
🕊بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيمِ🕊
اِلـهي عَظُمَ الْبَلاءُ ، وَبَرِحَ الْخَفاءُ ، وَانْكَشَفَ الْغِطاءُ ، وَانْقَطَعَ الرَّجاءُوَضاقَتِ الاْرْضُ ، وَمُنِعَتِ السَّماءُ واَنْتَ الْمُسْتَعانُ ، وَاِلَيْكَ الْمُشْتَكى ، وَعَلَيْكَ الْمُعَوَّلُ فِي الشِّدَّةِ والرَّخاءِ ؛ اَللّـهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد ، اُولِي الاْمْرِ الَّذينَ فَرَضْتَ عَلَيْنا طاعَتَهُمْ ، وَعَرَّفْتَنا بِذلِكَ مَنْزِلَتَهُم فَفَرِّجْ عَنا بِحَقِّهِمْ فَرَجاً عاجِلاً قَريباً كَلَمْحِ الْبَصَرِ اَوْ هُوَ اَقْرَبُ ؛يا مُحَمَّدُ يا عَلِيُّ يا عَلِيُّ يا مُحَمَّدُ اِكْفِياني فَاِنَّكُما كافِيان وَانْصُراني فَاِنَّكُما ناصِرانِ؛يا مَوْلاناياصاحِبَ الزَّمانِ ؛الْغَوْثَ الْغَوْثَ الْغَوْثَ ، اَدْرِكْني اَدْرِكْني اَدْرِكْني ، السّاعَةَ السّاعَةَ السّاعَةَ ،الْعَجَلَ الْعَجَلَ الْعَجَل ؛يا اَرْحَمَ الرّاحِمينَ ، بِحَقِّ مُحَمَّد وَآلِهِ الطّاهِرينَ
•°🌱
#سلام_امام_زمانم♥
آقا سلام
از شما سپاسگزارم
که هر صبح رخصت میدهید
سلامتان کنم، یادتان کنم...
من با این سلام ها تازه میشوم
جان میگیرم و یادم میآید
جان پناه دارم راه بلد دارم...
#اللهم_عجل_لولیڪ_الفرج
سلام حضرت آفتاب ، مهدی جان
هرچند سرما تا مغز استخوان را سوزانده است ...
هرچند شب در نهایت تاریکی است ...
هرچند حلقه ی محاصره ی درد و مرگ و بیماری هر روز تنگ تر می شود ...
هرچند آسمان و زمین بر ما سخت گرفته است ...
اما ... این آخرین نفس های ظلمت است ...
دیگر تا طلوع صبح روشن و بهاری و گرم ظهور تو چند قدم بیشتر نمانده است ...
می دانم ...
می دانم ... که یکی از همین روزهای نزدیک ، نوای " اناالمهدی " حجم جهان را پر می کند ...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎬کلیپ 💠استاد رائفی پور
📝 « آیا برپایی حکومت قبل از ظهور باطل است؟! »
🎤سخنرانی اسرار غیبت امام زمان
🔵 داستانی از حاج اسماعیل دولابی درباره انتظار واقعی
🔴 پدری چهار تا بچه را گذاشت توی اتاق و گفت این جا را مرتب کنید تا من برگردم. خودش هم رفت پشت پرده. از آنجا نگاه میکرد میدید کی چکار میکند، مینوشت توی یک کاغذی که بعد حساب و کتاب کند...
🔸 یکی از بچه ها که گیج بود، حرف پدر یادش رفت. سرش گرم شد به بازی. یادش رفت که آقاش گفته خانه را مرتب کنید
🔸 یکی از بچه ها که شرور بود شروع کرد خانه را به هم ریختن و داد و فریاد که من نمیگذارم کسی این جا را مرتب کند.
🔸 یکی که خنگ بود، ترسید. نشست وسط و شروع کرد گریه و جیغ و داد که آقا بیا، بیا ببین این نمیگذارد، مرتب کنیم.
🔸 اما آن که زرنگ بود، نگاه کرد، رد تن آقاش را دید از پشت پرده. تند و تند مرتب میکرد همه جا را. میدانست آقاش دارد توی کاغذ مینویسد. هی نگاه می کرد سمت پرده و میخندید. دلش هم تنگ نمیشد. میدانست که آقاش همین جاست. توی دلش هم گاهی میگفت اگر یک دقیقه دیرتر بیاید باز من کارهای بهتر میکنم...
🌀 شرور که نیستی الحمدلله
🌀 گیج و خنگ هم نباش
🌀 نگاه کن پشت پرده رد آقا را ببین و کار خوب کن. خانه را مرتب کن تا آقا بیاید
سلام علیکم بزرگواران برای سلامتی اقاامام زمان ویکی از بچه های خیلی باغیرت که بیماری کرونا گرفته ختم صلوات گرفتیم در این ختم مارا همراهی کنید صلواتهارا به این آیدی بفرستین
شهادت:
@Shahapat
منتظر همه عزیزان هستیم
⚘﷽⚘
🖇وَ_هُوَ_الطَرید
#یامهدی
بہ گذشتہ نگـاه میکنم
بہ حال
بہ آینده ...
در تمـامِ ایــامِ زندگے نشانِ تــو را میبینم...
من
پشیمانم از تمامِ روزهایی ڪہ بی یادِ تــو گذشتــ ...
از تمامِ روزهایی ڪہ
تو بہ یاد من بودے و من غافل بودم ...
من
از اینڪہ عاشق اتــ شدم پشیمان نیستم
پشیمانم از اینڪہ چرا دیر عاشق اتــ شده ام
پشیمانم از اینڪہ مهربانے ات را دیر فهمیدم و تو را نشناختم...
اما...
تــو برایم دعا کن
ڪہ دیگر لحظہ اے را بی یادِ تــو سپری نکنم
تو براے همه ما دعا کن
تا عاشقات شویم و
عاشقات بمانیــم...
مهدی جان
خوشابہ حال قلبهایی ڪه
هـر روز صبح بہ یاد شما باز ميشوند
طراوت هستی زمزمہ ی نام شماست
#تنہا_دلیل_طراوت_زمین
#صبحت_بخیر_آقای_من
الّلهُــــــمَّ عَجِّــــــلْ لِوَلِیِّکَــــــ الْفَـــــــــرَج
4_5796323923779914358.mp3
7.26M
🔘 پای پرچما میریزه دلم
🎼 #تنظیم_استودیویی
🎧 #نواهنگ فوق العاده
⭕️مهدویتدرقرآن
🔅آیهای از سوره بقره
📖و اِذِابْتَلى اَبْراهيمَ رَبُّهُ بِكَلِماتٍ فاتمهن... [بقره/۱۲۴]
🌷 و (به یاد آورید) هنگامیکه خداوند، ابراهیم را با وسائل گوناگونی آزمود و او به خوبی از عهده این آزمایشها برآمد.
⁉️مفضل میگوید از امام صادق علیه السلام پرسیدم در این آیه، منظور از «کلمات» چیست؟
☘ امام فرمودند : منظور همان کلماتی است که آدم از پروردگارش یادگرفت و توبه کرد؛ آن وقتی که گفت: "خدایا به حق محمّد، علی، فاطمه، حسن و حسین، توبه ام را بپذیر" و توبه اش پذیرفته شد؛ او توّاب و رحیم است.
🍃عرض کردم: معنای «فَأتَمَّهُن» چیست؟
🌻 امام فرمودند: « یعنی تمام کرد ایشان را تا قائم به عدد دوازده امام.»
📚البرهان فی تفسیر القرآن، ج۱، ص۳۱۷
کمال الدین، ج۲، ص۳۵۸
🌻#جمعه #جمعه_های_انتظار
#امام_زمان
#جایگاه_منتظران
✍امام سجاد (علیه السلام) خطاب به ابو خالد کابلی : ای ابوخالد! همانا اهل زمان غیبت او که اعتقاد به امامتش دارند و در انتظار ظهورش هستند از مردم همه زمانها بهترند، زیرا خدای تبارک و تعالی چنان عقل و فهم و معرفتی به آنها عنایت فرموده که غیبت برای آنها بمنزله مشاهده است، خداوند آن ها را در آن زمان مثل كسانى قرار داده كه با شمشير در پيش روى پيغمبر (عليه دشمنان دين) پيكار كردهاند، آن ها مخلصان حقيقى و شيعيان راستگوى ما هستند كه مردم را به طور آشكار و نهان به دين خدا ميخوانند. و هم فرمود: انتظار فرج از بزرگترين گشایش ها است.
📚 كمال الدين و تمام النعمة، ج1،ص319
➖➖➖➖➖➖➖
💢 #حدیث_آخرالزمان :
⭕️ در آخـرالزمان، ثروتمند شدن به وسیله ی غصب وتجاوز است. حضرت محمد(ص)
⭕️ در آخرالزمان، به مؤمنان واقعی #ابله و بی عقل می گویند. امام صادق(ع)
⭕️ در آخرالزمان، #ریا فراوان می شود. حضرت محمد(ص)
⭕️ در آخرالزمان، ازاسلام فقط نام آن باقی می ماند. حضرت محمد(ص)
⭕️ در آخرالزمان، #حق کاملا پوشیده می شود. حضرت علی(ع)
⭕️ در آخرالزمان، اسراف می ڪنند؛ حتی در آب وضو و غسل. حضرت محمد(ص)
⭕️ در آخرالزمان، شب ها دیر می خوابند و نماز صبح قضا می شود. حضرت محمد(ص)
⭕️ در آخرالزمان، مؤذّنان به مظلومان پناهنده می شوند. حضرت محمد(ص)
⭕️ در آخرالزمان، قبله ی مردان زنانشان خواهند بود. حضرت محمد(ص)
⭕️ در آخرالزمان، مردم از علما می گریزند. حضرت محمد(ص)
📚منبع ڪتاب چهل حدیث آخرالزمان
🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻
🌼🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻
🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻
🌼🌻🌼🌻🌼🌻
🌻🌼🌻🌼🌻
🌼🌻🌼🌻
🌻🌼🌻
🌼🌻
🌻
#رمان_مذهبی🌟
#نسیمعشق
#پارت_297
.مهرناز خانم چایش را سر کشید و گفت:
-خوب بدونه خواهرته غریبه که نیست.
ارشیا نگاه پر حرصی به آتنا انداخت و گفت:
-بدونه اشکال نداره ولی سوژه خنده نکنه منو.
آتنا این بار راحت زد زیر خنده و گفت:
-وای خدا یاد اون داد و بیداد اون شبت می افتم. ترنج و دیدی فکت افتاد. حقته. دیدی مامان چقدر
اصرار کرد.
ارشیا خودش هم خندید و گفت:
-نوبت منم میشه صبر کن عماد بیاد.
آتنا به مهرناز خانم اعتراض کرد.:
-اِ مامان یه چیزی بش بگو
-جفتتون ساکت باشین عین بچه های دو ساله به هم می پرن.
ارشیا برای اینکه بیشتر لج آتنا
را در بیاورد گفت:
-مامان بالاخره کی این و ردش میکنین بره راحت شیم.
-چیزی نمونده خونه عماد آماده شه قبل
محرم عروسی میگیرم احتمال زیاد.
-تا محرم که یکی دو ماه بیشتر نمونده.
-می دونم.خیلی زود نیست؟
مهرناز خانم که دید ارشیا یادش رفته برای چی اول این حرف را زده خندید و گفت:
-نه آخه بعدش نوبت توه.
نیش ارشیا تا بنا گوش
باز شد. مهرناز خانم با خنده گفت:
-چه خوشش اومد. زود صبحانه تو بخور من برسون خونه سوری جون.
🌻
🌼🌻
🌻🌼🌻
🌼🌻🌼🌻
🌻🌼🌻🌼🌻
🌼🌻🌼🌻🌼🌻
🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻
🌼🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻
🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻
🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻
🌼🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻
🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻
🌼🌻🌼🌻🌼🌻
🌻🌼🌻🌼🌻
🌼🌻🌼🌻
🌻🌼🌻
🌼🌻
🌻
#رمان_مذهبی🌟
#نسیمعشق
#پارت_298
- چشم شما جون بخواه.
بعد درحالی که لقمه اش را می بلعید گفت:
-حالا مامان امروز به مامانش میگی؟
مهرناز خانم با چشمانی گرد شده به ارشیا نگاه کرد و گفت:
-چقدر هولی. بابا بی مقدمه نمیشه که من الان یک ساله دارم با سوری برای تو
دنبال زن می گردم اسم ترنج و نیاوردم. حالا یهو نمیشه.
ارشیا استکانش را گذاشت روی میز و گفت:
-ببین مامان هی بهونه میگیری. حالا من یکی دیگه رو گفته بودم به سر رفته بودیا.
-خوب معلومه. باید دست به عصا راه برم. سوری
نور چشمش و به هر تحفه ای نمیده.
ارشیا دست به سینه نشست و گفت:
-مامان مطمئنی من پسر خودتم.!؟
-آره عزیزم چطور مگه؟
ارشیا از این خونسردی مادرش داشت حرص می خورد.آتنا هم فقط می خندید.
-مامان اذیت میکنی ها
🌻
🌼🌻
🌻🌼🌻
🌼🌻🌼🌻
🌻🌼🌻🌼🌻
🌼🌻🌼🌻🌼🌻
🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻
🌼🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻
🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻
🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻
🌼🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻
🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻
🌼🌻🌼🌻🌼🌻
🌻🌼🌻🌼🌻
🌼🌻🌼🌻
🌻🌼🌻
🌼🌻
🌻
#رمان_مذهبی🌟
#نسیمعشق
#پارت_299
-چه اذیتی! تو هولی هر کاری یه سری مقدمات داره. اصلا شاید سوری بگه نه. مگه دیونه ام دختره ام و بدم به پسر بی
چشم روی تو.
-راحت باشین مامان جان دق دلی چیزی از سالهای قبل، بچگیا، موقعی که تو شکمتون بودم. هر چی
مونده رو کنین. لااقل شما راحت میشین دیگه.سر دلتون نمی مونه.
مهرناز خانم این بار خنده اش گرفت و گفت:
-از دست تو. خوب راست می گم بابا شاید نخوان دختر به تو بدن.
ارشیا با ناامیدی گفت:
-ولی خودتون گفتین سوری خانم از خداشم هست من دامادش بشم.
-اونو که برای راضی کردن بابات گفتم. من اصلا تا حالا یه اشاره کوچیکم به سوری
نکردم. از کجا بدونم تو رو به عنوان داماد قبول می کنه.
ارشیا دست از خوردن کشید و بغ کرد.
-اصلاخودم میام
-نه چی چی و میای؟خوبه تا دیروز نمی خواستی حالام اینجوری جلز و ولز می کنی
🌻
🌼🌻
🌻🌼🌻
🌼🌻🌼🌻
🌻🌼🌻🌼🌻
🌼🌻🌼🌻🌼🌻
🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻
🌼🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻
🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻