eitaa logo
درمحضرحضرت دوست
675 دنبال‌کننده
8.7هزار عکس
4هزار ویدیو
70 فایل
لینک کانال : @Abbasse_kardani 🌸🌸شهید مدافع حرم عباس کردانی 🌸🌸ولادت: 1358/12/20 🌸🌸شهادت: 1394/11/19 ثواب نشر کانال هدیه برسلامتی اقامون امام زمان(عج) وشادی روح شهید عباس کردانی ادمین کانال @labike_yasahide
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⭕️سخنرانی زیبا و دلنشین 💚در مورد (عج) 👤 استاد پناهیان
مناجات با خدا: مرهمی لطف کن که خسته دلم | حاج میثم مطیعی 1.mp3
8.63M
•°🌱 مناجات شب سوم ماه مبارک رمضان🌙 ای دوای دورن خسته دلان مرهم سینه ی شکسته دلان حاج میثم مطیعی 🎙 رزق شبانه ✨ پیشنهادی التماس دعا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎬 🎤 🥀آقاجان ما منتظر قدوم مبارکتان هستیم بیا و شب تاریک ما سحر کن 🤲🏼 ➖➖➖➖➖➖➖ امـــــامـ زمـــانـــے
4_5812039312195192908.mp3
6.91M
شور احساسی امام_زمان(عج) شرمندم که نبضم داره بی تو میزنه دوری از تو معنیش زندگی رو باختنه کربلایی_وحید_شکری 👌بسیار دلنشین ،جمعه های دلتنگی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻 🌼🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻 🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻 🌼🌻🌼🌻🌼🌻 🌻🌼🌻🌼🌻 🌼🌻🌼🌻 🌻🌼🌻 🌼🌻 🌻 🌟 وقتی ماکان و ارشیا از کنارم رد شدن مکث کردن و ماکان گفت: -چطوری؟ دیگه زیاد درد نمی کنه. اگه بهتری بابا و ویلون بیمارستان نکن. بیا اینم از داداشمون.بابا بوق زد که ارشیا همینجور که سرش پائین بود گفت: -اینجوری خیالتون راحت میشه چیزی نشده. شاید هنوز اولشه دردش زیاد معلوم نیست. حالا میمیری به نگاهم به من بندازی! بابا دوباره بوق زد و من رفتم که سوار شم.ماکان و ارشیا هم سوار ماشین ارشیا شدن و از کنارمون رد شدن. ترقوه مبارک ترک بر داشته بود. حالا چه جاییم. چون نمیشد گچ بگیرن بانداژ کردن. و دستم و به گردن ثابت کردن. دکتر می خواست برام دو روز استراحت بنویسه که بابا گفت. -آخر ساله نزدیک امتحانتشه. همین امروز بسشه. دکترم اصرار نکرد. فقط گفت -مواظب باش ضربه نخوره. بابا رسوندم خونه وقتی پیاده شدم گفت: -مواظب باش مامانت هول نکنه.پوفی کردم و با حرص گفتم: -چشم اصلا نگران نباشین مواظب خودم هستم. بابا خنده اش گرفته بود. -برو بچه تو می تونی از پس خودت بر بیای ولی مامانت حساسه. زیر لب غر زدم: -حساسه! آره دیگه چهل و هشت سالشه عین دخترای چهارده ساله ناز نازیه.چی داری میگی واسه خودت؟هیچی.چشم مواظب نور چشمتونم هستم. بابا دیگه راحت خندید: 🌻 🌼🌻 🌻🌼🌻 🌼🌻🌼🌻 🌻🌼🌻🌼🌻 🌼🌻🌼🌻🌼🌻 🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻 🌼🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻 🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻
🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻 🌼🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻 🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻 🌼🌻🌼🌻🌼🌻 🌻🌼🌻🌼🌻 🌼🌻🌼🌻 🌻🌼🌻 🌼🌻 🌻 🌟 -برو ترنج که مارو از کار و زندگی انداختی. در و بستم و گفتم : -خوشتون اومدا! -معلومه که نور چشممه پس چی فکر کردی! دیگه حواسم بود شونه هامو بالا نندازم. باید یه چند روزی جلوی خودمو می گرفتم.بابا رفت و منم زنگ و زدم.زنگ و که زدم مهربان جواب داد: -کیه؟؟ -منم منم مادرتون علف ادوردم واسه تون مهربان خندید: -بیا تو وروجک! مهربان جونم؟جونم؟مامان بیدار شده؟ -آره تازه بیدار شده. -ببین من دستم باند پیچیه میشه یه جوری به مامان بگی منو دید هول نکنه. -خدا مرگم بده بیا تو ببینمت. و صدای گذاشتن آیفون و شنیدم و رفتم تو.این که بدتر کرد.مهربان داشت می امد طرفم. -خدا منو بکشه چه به روز خودت آوردی؟ -چیزیم نیست مهربون جونم. یه ترک ساده اس. -الهی من بمیرم. چیزی خوردی؟ -بابا یه آب میوه واسم گرفت. -یه آب میوه الان که ضعف می کنی که. بیا بریم تو. و زیر دست سالمم را گرفت. -مهربان پام نشکسته ها دستم شکسته برا چی زیر بغلم و می گیری. -چکار کنم به خدا دلم آشوب شده اینجوری دیدمت. -حالا خوب شد گفتم به مامان بگو هول نکنه. -وای راست میگی یه کم صبر کن من بش خبر بدم فکر میکنه رفتی مدرسه. پشت در وایسادم و گوش دادم. صدای مامان می آمد. -کی بود مهربان؟ -ترنجه خانم -ترنج؟ مگه مدرسه نرفته. باز چه گندی زده 🌻 🌼🌻 🌻🌼🌻 🌼🌻🌼🌻 🌻🌼🌻🌼🌻 🌼🌻🌼🌻🌼🌻 🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻 🌼🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻 🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻
🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻 🌼🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻 🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻 🌼🌻🌼🌻🌼🌻 🌻🌼🌻🌼🌻 🌼🌻🌼🌻 🌻🌼🌻 🌼🌻 🌻 🌟 فرستادنش خونه. -نه خانم مدرسه نرفته. صبح یه کم حالش خوش نبود آقا بردنش دکتر. صدای مامان یه کم نگران شده بود: -چش شده بود؟ احساس کردم دیگه وقتشه. در و بار کردم و قبل از اینکه چشم مامان بم بیافته بلند سلام کردم. -سلام سوری جون! گامان که با شنیدن صدام انگار یه کم از نگرانیش کم شده بود گفت: -سلام... ولی با دیدن دستم انگار رنگش پرید: -ترنج چه بالایی سرت اومده؟ تو مدرسه خوردی زمین. بعد خودشو به من رسوند. و با نگرانی نگام کرد. یه حس خوبی داشتم. چون مامان خیلی کم نگران من میشد. فرصت و غنیمت شمردم و خودمو لوس کردم. -از شازده پسرت بپرس. -ماکان؟ -مگه پسر دیگه ای هم داری؟ مامان راستشو بگو رو کن این داداش مارو. -ا ِدختره لوس درس حرف بزن. -چشم به روی چشم. بله جناب ماکان. -اون این بلا رو سرت اورده؟ خودمو ولو کردم رو مبل که درد پیچید تو شونه ام: -ای دستم!. 🌻 🌼🌻 🌻🌼🌻 🌼🌻🌼🌻 🌻🌼🌻🌼🌻 🌼🌻🌼🌻🌼🌻 🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻 🌼🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻 🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻
7.64M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 کلیپ بسیار زیبای دعای فرج☝️🏻 🕊بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيمِ🕊 اِلـهي عَظُمَ الْبَلاءُ ، وَبَرِحَ الْخَفاءُ ، وَانْكَشَفَ الْغِطاءُ ، وَانْقَطَعَ الرَّجاءُوَضاقَتِ الاْرْضُ ، وَمُنِعَتِ السَّماءُ واَنْتَ الْمُسْتَعانُ ، وَاِلَيْكَ الْمُشْتَكى ، وَعَلَيْكَ الْمُعَوَّلُ فِي الشِّدَّةِ والرَّخاءِ ؛ اَللّـهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد ، اُولِي الاْمْرِ الَّذينَ فَرَضْتَ عَلَيْنا طاعَتَهُمْ ، وَعَرَّفْتَنا بِذلِكَ مَنْزِلَتَهُم فَفَرِّجْ عَنا بِحَقِّهِمْ فَرَجاً عاجِلاً قَريباً كَلَمْحِ الْبَصَرِ اَوْ هُوَ اَقْرَبُ ؛يا مُحَمَّدُ يا عَلِيُّ يا عَلِيُّ يا مُحَمَّدُ اِكْفِياني فَاِنَّكُما كافِيان وَانْصُراني فَاِنَّكُما ناصِرانِ؛يا مَوْلاناياصاحِبَ الزَّمانِ ؛الْغَوْثَ الْغَوْثَ الْغَوْثَ ، اَدْرِكْني اَدْرِكْني اَدْرِكْني ، السّاعَةَ السّاعَةَ السّاعَةَ ،الْعَجَلَ الْعَجَلَ الْعَجَل ؛يا اَرْحَمَ الرّاحِمينَ ، بِحَقِّ مُحَمَّد وَآلِهِ الطّاهِرينَ لینک کانال : @Abbasse_kardani
شبتون مهدوی دعای فرج🙏
💚سلام امام زمانم💚 اِلهى عَظُمَ الْبَلاء ... نبودنت ، همان بلایِ عظیم است ؛ که زمین را تنگ کرده! و اینک... بـــــهار و... یَا مُقَلِّبَ الْقُلُوبِ وَ الْأَبْصَار... با تحول قلبهایمان به أَحْسَنِ الْحَال ...🍃🌸 از میله‌های غربت هزار ساله رهایت می‌کنیم! و زمین را ؛ از بلایِ هزار لایه... 🥀 روزمان را با تو ؛ نو می‌کنیم ...❤️ ❀ 🌹🍃🌹🍃