eitaa logo
درمحضرحضرت دوست
670 دنبال‌کننده
8.7هزار عکس
3.9هزار ویدیو
70 فایل
لینک کانال : @Abbasse_kardani 🌸🌸شهید مدافع حرم عباس کردانی 🌸🌸ولادت: 1358/12/20 🌸🌸شهادت: 1394/11/19 ثواب نشر کانال هدیه برسلامتی اقامون امام زمان(عج) وشادی روح شهید عباس کردانی ادمین کانال @labike_yasahide
مشاهده در ایتا
دانلود
🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻 🌼🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻 🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻 🌼🌻🌼🌻🌼🌻 🌻🌼🌻🌼🌻 🌼🌻🌼🌻 🌻🌼🌻 🌼🌻 🌻 🌟 اصلا نمی فهمم این حس احمقانه از کجا اومده من تا حالا با هیچ پسری مشکل نداشتم و هیچ کدوم با اون یکی برام فرقی نداشت. مثل دوستام نه تو فکر دوست پسر بودم و چیزایی از این دست. ولی نمی دونم تازگی ها چرا دلم می خواست بالاخره ارشیا به من یه نگاهی بندازه. منم راه دیگه ای بلد نبودم جز این کارا تا شاید یه ذره توجهشو جلب کنم اما دریغ از یه نیم نگاه. آه کشیدم و به کارم ادامه دادم هم زمان هم داشتم چهره ماکان وبابا رومجسم می کردم. بدبخت مامان بیچاره چند بار تا مرز سکته هم رفته بود.داشتم با خودم می گفتم این بار بار آخریه که دارم همچین غلطی می کنم ولی می دونستم که توبه گرگ مرگه. قرصارو کف دستم ریختم و شمردم حدود دویست تا میشد.این نقشه شوم درست سه روز پیش به ذهنم رسید. وقتی که مامان داشت جعبه بزرگی که مخصوص نگه داری انواع و اقسام قرصای باقی مونده از مریضی های مختلف افراد خانواده اس و تر و تمیز می کرد و اونایی که تاریخ مصرفشون گذشته بود جدا می کرد بریزه دور. حالا من که هیچ وقت خدا به خودم زحمت نمی دم اون روز خودمو به مامان چسبوندم و به بهونه اینکه مامان نمی تونه بدون عینک تاریخ مصرف قرصا رو بخونه کمکش کردم و حین این کار چند تا از بسته ها @Abbasse_kardani 🌻 🌼🌻 🌻🌼🌻 🌼🌻🌼🌻 🌻🌼🌻🌼🌻 🌼🌻🌼🌻🌼🌻 🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻 🌼🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻 🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻
🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻 🌼🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻 🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻 🌼🌻🌼🌻🌼🌻 🌻🌼🌻🌼🌻 🌼🌻🌼🌻 🌻🌼🌻 🌼🌻 🌻 🌟 رو کش رفتم. و حالا بهتریم موقعیت بود برای اجرای این نقشه. توی دستم پر بود از قرصای رنگ و وارنگی که اصلا نمی دونستم چه خاصیتی دارن. دلم می خواست بلند بلند بخندم ولی می ترسیدم جلب توجه کنه. آخه خیر سرم تو تنبیه بودم. در واقع اصلا تنبیه عادلانه ای نبود برای همین منم تصمیم گرفتم این نقشه رو دقیقا همین امشب اجرا کنم. اصلا تصمیم نداشتم فکر کنم که ممکنه بعدا چه اتفاقی بیافته. مهم این بود که نشون بدم این تنبیه عادلانه نیست. لیوان و از آب پر کردم و تمام قرص رو توش ریختم. با یه خودکار هم زدم تا حل بشه. ولی یه کم تهش مونده بود. روی تخت دراز کشیدم و آبای لیوان و ریختن پای گلدونای کاکتوسم.حالا این بیچاره ها خشک نشن! بعد یک کم ته لیوان نگه داشتم به صورتی که قرصای حل شده توش معلوم باشه. بسته های قرصم ریختم توی سطل آشغال که کسی نبینه. چون می خواستم برای کارم توجیهی هم داشته باشم--- می دونستم مامان هر جور شده بابا رو راضی میکنه برای شام برم پائین. روی تخت دراز کشیدم و همراه اهنگ برای وخودم می خوندم. چند بار از بیرون سرک کشیدم. صدای ظرف و ظروف از پائین می آمد.مثل اینکه وقت شامه.گوش تیز کردم تا ببینم کسی چیزی میگه یا نه. آهنگ haunted گروه Evanescence گذاشتم و داستگاه و آماده کردم چون برای این صحنه این آهنگ جون میداد. خود دستگاه تو یه کمد مخصوص بود که در شیشه ای داشت و میشد درشو قفل کرد باندای بزرگش و هم گذاشته بودم دو طرف کمد. درشو قفل کردم و کلید و گذاشتم توی کشوی میزم. کنترل شو برداشتم و چراغ اتاقمو خاموش کردم. و چراغ خواب قرمزمو روشن کردم. خدا خدا می کردم مامان یکی از دخترای لوس فامیل و بفرسته بالل تا صدام کنه.داشتم از ذوق می میردم. دراز کشیدم رو تخت که یهو چشمم افتاد به طناب دار.لعنتی فکر اینو نکرده بودم. اومدم بلند شم که دیر شده بود. یکی داشت درو باز میکرد. Play زدم و سریع دراز کشیدم و چشمام و بستم.فدای امی لی بای این صدای باحالش عین روح می مونه. @Abbasse_kardani 🌻 🌼🌻 🌻🌼🌻 🌼🌻🌼🌻 🌻🌼🌻🌼🌻 🌼🌻🌼🌻🌼🌻 🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻 🌼🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻 🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻
🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻 🌼🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻 🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻 🌼🌻🌼🌻🌼🌻 🌻🌼🌻🌼🌻 🌼🌻🌼🌻 🌻🌼🌻 🌼🌻 🌻 🌟 لب و گاز گرفتم که نخندم.در باز شد. آهنگ بلند haunted پیچید تو اتاق. یه لحظه سکوت شد و بعد صدای جیغ مینو و مائده پیچید تو گوشم. اه با این صدات معلومه واسه چی موندی تو خونه کر شدم.به ثانیه نرسید که همه ریختن بالا. صدای گریه مینو و مائده را می شنیدم. بابا داد زد: _اینو خفش کن. احتمالا با ماکان بود. ماکان نمی تونست چون کنترل دست من بود و در کمد قفل بود. از قبل ایر پلکامو گذاشته بودم تو گوشم. محافظ گوش در برابر صدا. از نوعی اسفنج مخصوص درست شده که اونو فشرده می کنن و می ذارن تو گوش بعد از مدتی اسفنج به حالت عادی بر میگرده و فضای گوش و پر میکنه و باعث میشه صدا شنیده نشه. ولی خیلی هم نزده بودم تو تا بتونم یه کم بشنوم. بابا اومد طرف تختم. لیوان و دید. _ اینا چیه؟ مامان گریه اش گرفته بود.. _یه کاری بکن. گفتم زیاده روی کردی. دست بابا که به شونه ام خورد. از جا پریدم و با یه حالت مثلا هاج و واج نگاهشون کردم. همه یه قدم به عقب پریدن. مخصوصا ایرپالگارو جلوی همه از توی گوشم در آوردم و برای انکه صدا به صدا برسه بلند گفتم: _چی شده؟ مامان داد زد _یکی اینو خفه کنه. صحنه ای شده بود خنده ام گرفته بود.ماکان داشت روی خرت و پرتای میزم که می تونم بگم یه شتر با بارش اونجا گم میشد دنبال کنترل میگشت. من دیگه نتونستم و زدم زیر خنده.بابا غضبناک نگام کرد. واقعا عصبانی بود یک لحظه ترسیدم. ولی دیر شده بود. چون دست بابا بالا رفت و دو تا سلی اب دار خوابوند تو گوشم. ناخودآگاه کنترل و از پشتم در آوردم و دستگاه و خاموش کردم.سکوت توی اتاق پیچید.فکر نمی کردم بابا روم دست بلند کنه.عمو اومد جلو و دست بابا رو گرفت.مامان کنار دیوار ایستاده بود و گریه می کرد. دائی حسین. زن دائی که مینو و مائده رو بغل کرده بود کسری که مات کنار دیوار واساده بود. عمه هاله. تقریبا همه بودن. ارشیا کنار در به دیوار تکیه داده بود.بابا با عصبانیت گفت: _این مسخره بازیا چیه؟ دائی با دست به بقیه اشاره کرد که برن بیرون. @Abbasse_kardani 🌻 🌼🌻 🌻🌼🌻 🌼🌻🌼🌻 🌻🌼🌻🌼🌻 🌼🌻🌼🌻🌼🌻 🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻 🌼🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻 🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 کلیپ بسیار زیبای دعای فرج☝️🏻 🕊بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيمِ🕊 اِلـهي عَظُمَ الْبَلاءُ ، وَبَرِحَ الْخَفاءُ ، وَانْكَشَفَ الْغِطاءُ ، وَانْقَطَعَ الرَّجاءُوَضاقَتِ الاْرْضُ ، وَمُنِعَتِ السَّماءُ واَنْتَ الْمُسْتَعانُ ، وَاِلَيْكَ الْمُشْتَكى ، وَعَلَيْكَ الْمُعَوَّلُ فِي الشِّدَّةِ والرَّخاءِ ؛ اَللّـهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد ، اُولِي الاْمْرِ الَّذينَ فَرَضْتَ عَلَيْنا طاعَتَهُمْ ، وَعَرَّفْتَنا بِذلِكَ مَنْزِلَتَهُم فَفَرِّجْ عَنا بِحَقِّهِمْ فَرَجاً عاجِلاً قَريباً كَلَمْحِ الْبَصَرِ اَوْ هُوَ اَقْرَبُ ؛يا مُحَمَّدُ يا عَلِيُّ يا عَلِيُّ يا مُحَمَّدُ اِكْفِياني فَاِنَّكُما كافِيان وَانْصُراني فَاِنَّكُما ناصِرانِ؛يا مَوْلاناياصاحِبَ الزَّمانِ ؛الْغَوْثَ الْغَوْثَ الْغَوْثَ ، اَدْرِكْني اَدْرِكْني اَدْرِكْني ، السّاعَةَ السّاعَةَ السّاعَةَ ،الْعَجَلَ الْعَجَلَ الْعَجَل ؛يا اَرْحَمَ الرّاحِمينَ ، بِحَقِّ مُحَمَّد وَآلِهِ الطّاهِرينَ لینک کانال : @Abbasse_kardani
شبتون مهدوی دعای فرج🙏
❣ گفتے كه به دل شكستگان نزديكيم ما نيز دلِ شكسته داريم اے دوست ... پدر مهربانم سلام... السَّلامُ عَلَيْكَ يَا نُورَ اللّٰهِ الَّذِى يَهْتَدِى بِهِ الْمُهْتَدُونَ ، وَيُفَرَّجُ بِهِ عَنِ الْمُؤْمِنِينَ ✋سلام‌ صبحت بخیرمولای مهربانم☀️
⚘﷽⚘ سلام حضرت زندگے سلام مهدے جان این اعجاز نام معطر توست که در هجمه هاے سنگین آخرالزمان قلب هایمان را اینچنین آرام کرده است و جان هایمان را با امید و ایمان ، پیوند داده است ... یاد تو که مےوزد حوالے دلهاے ما پر از عطر اطلسےهاےانتظار میشود انتظارے آمیخته با صبر و پویایے و آرامش... شکر خدا که تو را داریم آقاجان...😍 در افق آرزوهایم تنها«أللَّھُمَ ؏َـجِّلْ لِوَلیِڪْ ألْفَرَج»را میبینم...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎬کلیپ 💠استاد رائفی پور 📝 کار رسانه ای برای امام زمان (عج) و آموزش های لازم در این زمینه 🎤سخنرانی امام کائنات
🔴🔵 امام زمان چه ذکری را برای توسل به خودشان به شیعیان یاد دادند ؟ 🌺 آیت الله مظاهری در درس اخلاق خود فرمودند: 🔹 یکی از علمای بزرگ، در زمان قدیم در تخت فولاد خدمت امام زمان«عج» رسیده بود و از آن حضرت درخواست «علم اکسیر»کرده بود، در حالیکه یاد گرفتن علوم غریبه حرام است و گفت و شنود و تعلیم و تعلّمش نیز حرام است. 🔺آن حضرت به او فرموده بودند: علوم غریبه به تو چه ربطی دارد؟ من به جای آن ختمی به تو یاد می‌دهم که بهتر از اکسیر است، بعد فرموده بودند: به پنج تن و امام زمان«عج»توسّل پیدا کن و در توسّل‌هایت بگو: 🔷 «یا محمّد یا علی یا فاطمه یا حسن یا حسین، ‌یا صاحب الزمان ادرکنی و لا تهلکنی». ♦️ آن عالم نقل می‌کند: وقتی حضرت فرمودند:«ادرکنی»، به ذهنم خطور کرد که باید بفرمایند:«ادرکونی»، یعنی برای درخواست کمک از پنج نور مقدّس، باید فعل جمع به کار ببریم، پس چرا ایشان فعل مفرد به کار برده و می‌فرمایند: «ادرکنی و لاتهلکنی»؟! وقتی چنین تصوری کردم، امام زمان«عج» تبسّم کردند و فرمودند: همین است که گفتم. برای اینکه واسطه فیض این عالم، اکنون من هستم. یعنی اگر در زمان حاضر توسّلی به پیغمبر اکرم «ص» یا سایر حضرات معصومین «ع» بشود، فیض الهی به واسطه وجود مقدّس امام زمان به بندگان می‌رسد: 🔶 «بِکُمْ فَتَحَ اللَّهُ وَ بِکُمْ یَخْتِمُ وَ بِکُمْ یُنَزِّلُ الْغَیْثَ وَ بِکُمْ یُمْسِکُ السَّماءَ أَنْ تَقَعَ عَلَى الْأَرْضِ إِلَّا بِإِذْنِهِ وَ بِکُمْ یُنَفِّسُ الْهَمَّ وَ یَکْشِفُ الضُّر» 🔺آیت الله مظاهری در ادامه تأکید کرد: از همه به ویژه جوانان تقاضا دارم که با این ختم، به امام زمان متوسّل شوید و این ختم را زیاد بخوانید، همه افراد، حتی کسانی که ‌سواد و تحصیلات کافی ندارند هم می‌توانند این ختم را بخوانند و به پنج تن آل عبا و امام زمان برای رفع حوائج متوسّل شوند: 🌺 «یا محمّد،‌ یا علی، یا فاطمه، یا حسن، یا حسین، یا صاحب الزمان أدرکنی و لا تهلکنی»
⭕️ (عج) در توقیع شریف خویش فرمودند: ✅ از خدا پروا کنید(گناه نکنید) و تسلیم اوامر ما باشید. ✅ امور خود را به ما واگذار کنید چون بر ما واجب است که شما را به مقصد برسانیم همانگونه که در ابتدا به راه انداختیم. ✅ آن اموری که [آگاهی از آن بی‌فایده است] و از شما پوشیده شده است را بازپرسی نکنید[ و دنبالش نروید]. ✅ و بوسیله همان روش نورانی که به شما رسیده است تمام قواء و استعداد های خویش را تنها در راه محبت و دوستی ما خرج کنید. 📗 بحارالانوار ج۵۳ ص۱۷۹
112 🔰 حاج آقا: پس شما سعی کنین از همین سن با کتاب انس پیدا کنین ، اوایلش سخت هست ، کم کم عادت می کنین و اصلا اگه روزی کتاب نخونین، روز شما شب نمیشه! 👈 کتابهای خوبی هم هست که داستان های گلستان و بوستان سعدی رو به زبان ساده درآورده و برای شماها خیلی خوبه، حتما اونها رو بخونین تا با داستاهای اصیل ایرانی که پر از حکمت و عبرت و پند هست هم آشنا بشین... 👌 صدای موذن مسجد بلند شد... 🌀 حاج آقا و بچه ها سریع رفتن مسجد تا همون اول وقت نماز رو برپا کنند ، چون در نماز مغرب تاکید شده که همون موقعی که اذان گفته میشه و هنوز همه ستاره ها در آسمان مشخص نشدن، انسان نماز خودش رو بخونه ❇️ بعد نماز دیگه برای بچه ها عادی شده بود که نافله های مغرب و عشا رو بخونن ، از امشب که شب اول ماه مبارک رمضان هم بود ، دعاهای مخصوص ماه رمضان هم به اعمال بین دو نماز اضافه میشه 💠 بعد نماز حاج اقا منبر رفت و گفت: 👈 مردم عزیز ، تبریک عرض می کنم حلول ماه مبارک رمضان را، خداروشکر که ما زنده بودیم و تونستیم یک ماه رمضان دیگه رو درک کنیم، الحمدلله خودتون همه توصیه ها رو میدونین و در مفاتیح الجنان هم آداب خوبی درباره شب اول ماه رمضان آمده که میتونین رجوع کنین 👌 فردا که اول ماه هست، صدقه اول ماه فراموش نشه به همراه نماز اول ماه 👈 مردم عزیز، هر شب ماه مبارک رمضان، علاوه بر نماز مشترکی که داره، یک نماز مخصوص به همون شب رو هم داره که خوب هست در حد توان خونده بشه و من هم سعی می کنم هر شب موقع نماز اون رو اعلام کنم و از اذان مغرب تا اذان صبح فردا وقت دارین که نماز هر شب رو بخونین ❇️ درباره نماز جماعت هم یکی از عزیزان سوال کردند من باید بگم بهتون که ان شالله نماز در همون اول وقتش برقراره و خوب هم هست شما عزیزان اگر حال آمدن به مسجد هم ندارید در همان منزل ، اول نماز مغرب رو بخونین و بعدش افطار کنین و بعد افطار ، نماز عشا رو بخونین اگر هم واقعا ضعف داشتید ، اول یه خرما بخورید و بعدش نماز مغرب رو بخونین و بعد نماز ان شالله برین سر سفره افطار 👈 نماز با شکم خالی لذت بیشتری داره ، پس نماز اول وقت در مسجد بر قرار هست. 👈 یه دعای فوق العاده مهمی هم هست که باید سر سفره افطار خوند که در مفاتیح وجود نداره و ان شالله امشب بعد نماز آقا و آقا ساسان دم درب مسجد پخش می کنن و اون رو میتونین دزیافت کنین اسم این دعا ، دعای... ادامه دارد... ✍️ احسان عبادی لینک کانال : @Abbasse_kardani
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 کلیپ بسیار زیبای دعای فرج☝️🏻 🕊بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيمِ🕊 اِلـهي عَظُمَ الْبَلاءُ ، وَبَرِحَ الْخَفاءُ ، وَانْكَشَفَ الْغِطاءُ ، وَانْقَطَعَ الرَّجاءُوَضاقَتِ الاْرْضُ ، وَمُنِعَتِ السَّماءُ واَنْتَ الْمُسْتَعانُ ، وَاِلَيْكَ الْمُشْتَكى ، وَعَلَيْكَ الْمُعَوَّلُ فِي الشِّدَّةِ والرَّخاءِ ؛ اَللّـهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد ، اُولِي الاْمْرِ الَّذينَ فَرَضْتَ عَلَيْنا طاعَتَهُمْ ، وَعَرَّفْتَنا بِذلِكَ مَنْزِلَتَهُم فَفَرِّجْ عَنا بِحَقِّهِمْ فَرَجاً عاجِلاً قَريباً كَلَمْحِ الْبَصَرِ اَوْ هُوَ اَقْرَبُ ؛يا مُحَمَّدُ يا عَلِيُّ يا عَلِيُّ يا مُحَمَّدُ اِكْفِياني فَاِنَّكُما كافِيان وَانْصُراني فَاِنَّكُما ناصِرانِ؛يا مَوْلاناياصاحِبَ الزَّمانِ ؛الْغَوْثَ الْغَوْثَ الْغَوْثَ ، اَدْرِكْني اَدْرِكْني اَدْرِكْني ، السّاعَةَ السّاعَةَ السّاعَةَ ،الْعَجَلَ الْعَجَلَ الْعَجَل ؛يا اَرْحَمَ الرّاحِمينَ ، بِحَقِّ مُحَمَّد وَآلِهِ الطّاهِرينَ لینک کانال : @Abbasse_kardani
شبتون مهدوی دعای فرج🙏
مولا! می خواهم حدیث پریشانی دل را بنگارم اما سیلابه های اشک امان از کفم ربوده است. می خواهم حکایت جنون آمیز دلدادگیم را واگویم ولی گره های بغض گلویم را فشرده است.🌹 می خواهم منتظر بمانم و بارانتظار را همچنان بر دوش کشم اما چه کنم که سنگینی این بار پشتم را خمیده است.🌟 ای رحمت عالمیان! و ای تتمه دور زمان! دیگر بس است این سوز طاقت سوز هجران. جانا! تا به کی در پشت پنجره انتظار رؤیای آمدنت را به نظاره بنشینیم؟🌹 آیا نه وقت آن رسیده که نقاب از چهره برگیری و بازار حسن فروشان جهان را به یکباره رونق ببری؟!🌟 هزار و اندیست که چشم به راهان قدومت، بر لب فغان دارند و بر جگر خراش.🌹 🕊✨اللهم عجل لولیک الفرج🕊✨
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎬کلیپ 💠استاد رائفی پور 📝 صیحه آسمانی در روایات و اثبات علمی آن 🎤سخنرانی امام کائنات
🔴 فلسفه و علت غيبت‏ امام زمان 🔵 استاد قرائتی: اگر لامپی در یك خیابانی بزنند، افرادی بیایند این لامپ را بشکنند.لامپ دوم را بزنند، لامپ دوم را هم بشکنند.لامپ سوم را بزنند، لامپ سوم را هم بشکنن .اگر یازده لامپ بزنند و مردم نااهل بشکنند حکما عاقلی دیگر می گوید: لامپ دوازدهمین را وصل نکـن ایـن ها هنوز آدم نشده اند،لیاقت ندارند بگذار در تاریکی باشند. یازده امام آمد و یازده چراغ هدایت را شهید کردند .چراغ دوازدهمیـن را دیگر خداوند وصل نکرد. مي گوید: هر وقت آمادگی اش را داشتید، شما هنوز متمدن نشده اید ...
🔴 چند سال قبل از ظهور، بوی آن به مشام اهل معنویت می‌رسد 🔵 آیت الله حائری شیرازی : 🌕 یعقوب (ع) از کنعان با آن فاصله بسیار، به برادران و خویشانش گفت: «إِنِّي لَأَجِدُ رِيحَ يُوسُفَ لَوْ لا أَنْ تُفَنِّدُونِ»: من بوی یوسف را می‌شنوم، اگر مرا مسخره نمی‌کنید و دست نمی‌اندازید. قرآن اشاره می‌کند که بزرگان عالم نمی‌توانند همۀ آنچه را که احساس می‌کنند با مردم مطرح کنند. مردم ظرفیت شنیدن احساسات بزرگان را ندارند. اگر بزرگان آنچه را درک می‌کنند به مردم منتقل کنند، مردم آنها را مسخره خواهند کرد. به همین جهت می‌گوید: «إِنِّي لَأَجِدُ رِيحَ يُوسُفَ لَوْ لا أَنْ تُفَنِّدُونِ» امام زمان (عج) وقتی می‌خواهند پا بگذارند در رکاب، چند سال مانده به ظهورشان، آن‌هایی که عاشقش هستند از فاصلۀ دور بویش را می‌شنوند! آدم بو می‌برد. شامۀ انسان اگر زکام نباشد و قدری روحانیت در او باشد، بوی ظهور را آرام آرام استشمام می‌کند. 🔴 حجت الاسلام والمسلمین علی بهجت: 🔵 پدرم، این اواخر به‌نوعی احساس می‌کرد که ظهور نزدیک است و امکان دارد طول نکشد و واقع شود و باید کاری کرد که به تأخیر نیفتد. باید آمادگی باشد. خیلی حالت انتظار در ایشان مشهود بود. حدود یک ماه، چهل روز قبل از وفات، این دستش را روی دست دیگرش می‌ساباند و می‌فرمود: «خروج سفیانی یکی از علامات حتمیه است ... باید دعا کنیم که به تأخیر نیفتد. دعاها مؤثر است. آیا نباید در فکر دعا باشیم؟ 📚 منبع: سایت رسمی مرحوم آیت الله بهجت
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔴 چگونه جزء اصحاب امام زمان عجل‌الله‌تعالی‌فرجه قرار بگیریم؟ 🔵 امام صادق علیه‌السلام سه راهکار برای این پرسش ذکر فرموده اند: 🌕 «… إِنَّ لَنَا دَوْلَةً يَجِي‏ءُ اللَّهُ بِهَا إِذَا شَاءَ ثُمَّ قَالَ مَنْ سُرَّ أَنْ يَكُونَ مِنْ أَصْحَابِ الْقَائِمِ فَلْيَنْتَظِرْ وَ لْيَعْمَلْ بِالْوَرَعِ وَ مَحَاسِنِ الْأَخْلَاقِ و هُوَ مُنْتَظِرٌ فَإِنْ مَاتَ وَ قَامَ الْقَائِمُ بَعْدَهُ كَانَ لَهُ مِنَ الْأَجْرِ مِثْلُ أَجْرِ مَنْ أَدْرَكَهُ فَجِدُّوا وَ انْتَظِرُوا هَنِيئاً لَكُمْ أَيَّتُهَا الْعِصَابَةُ الْمَرْحُومَة» 📚 بحار الانوار، ج ۵۲، ص ۱۴۰ 🔹 دولتی برای ماست که خدا هر وقت بخواهد آنرا می آورد. اگر کسی خوشی‌اش به این است که از اصحاب امام زمان عجل‌الله‌تعالی‌فرجه قرار گیرد، باید سه کار انجام دهد. 🔺 "فَلْيَنْتَظِرْ" 🔹 ابتدا "دیده‌ی زیبابین داشته باشد." نگاهش به عالم زیبا بوده و چشم براه دولت کریمه‌ی حضرت باشد. درها را بسته نبیند و گشایش و فرج را حتمی و قطعی بداند. 🔺 "وَ لْيَعْمَلْ بِالْوَرَعِ" 🔹 "اهل کار و عمل باشد" ولی عملی که در آن، پرهیز از منیّت شود. اگر طاعتی انجام داد و معصیتی را ترک نمود، پرهیز نماید که عمل را به نام خود ثبت نموده و منسوب به خود بداند. 🔹 ورع یعنی بر منیّت خود خط کشیده، خودی نبیند و هر عمل درستی را از فضل پروردگارش بداند. 📚 «هذا من فضل ربّی» (سوره مبارکه نمل، آیه ۴۰) 🔺 "وَ مَحَاسِنِ الْأَخْلَاقِ" 🔹 در دوره ی غیبت،"تمام محاسن اخلاقی" مانند: صبر، شکر، رضا، تسلیم، حسن خلق، شکر، قناعت… را دارا باشد. 🔸 صحابه‌ی حضرت نباید معترض، عجول، ناشکر، ناشکیبا، غیر قانع در مادیات باشد. 🔹انجام این موارد برای کسی سهل است که منتظرباشد.. زیرا انتظار وصال به محبوب، خوش اخلاقی و فعالیّت و خویشتن داری به ارمغان می‌آورد. منتظر بدلیل آنکه امید فراوان به وصال داشته، با نشاط است و بدلیل نشاط، پر تلاش و اهل جدّ و جهد است. 🔸 به همین جهت شاید بتوان گفت شاخصه‌ی منتظر، امید و نشاط و تلاش است.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
برای امام زمانم چه کنم؟ 💫💫💫💫💫💫 یاصاحب الزمان عجل الله برای تمام زمانهای هدر رفته ای وه به یادت نبودیم مارا ببخش مارا ببخش مارا ببخش
🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻 🌼🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻 🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻 🌼🌻🌼🌻🌼🌻 🌻🌼🌻🌼🌻 🌼🌻🌼🌻 🌻🌼🌻 🌼🌻 🌻 🌟 بیرون. عصبی بودم. هیچی نمی فهمیدم. توی چشمای بابا نگاه کردم و گفتم: -دیگه چکار کردم؟ بابا لیوانی که تهش چند تا تیکه قرص مونده بود نشونم داد: -اینا چیه؟ من که جواب از قبل آماده کرده بودم گفتم: -قرص برای رشد کاکتوسام یکی از دوستام گفت برای گیاه خوبه بابا ناباورانه نگام کرد. ماکان هم عصبی بود. -پس چرا جواب ندادی! لجم گرفته بود جلوی این همه ادم وایساده بودن منو بازخواست می کردن.در حالی که عصبی انگشتم و می جویدم بش گفتم:ن _دیدی؟ تو گوشم ایرپالگ بود. بابا دست بلند کرد و طناب دار رو گرفت: -این آشغال چیه؟ -جز دکور اتاقمه. قیافه بابا جوری شده بود نمی فهمید الان چی بگه. منم مدام انگشتمو می جویدم که داد و قال را نندازم. مینو صورتش را توی سینه مادرش پنهان کرد گریه او بیشتر داشت اعصابم را خورد می کرد. نگاه عصبی ام را به مینو دوختم که چشمم به ارشیا افتاد. برای اولین بار مستقیم نگاهم کرد. @Abbasse_kardani 🌻 🌼🌻 🌻🌼🌻 🌼🌻🌼🌻 🌻🌼🌻🌼🌻 🌼🌻🌼🌻🌼🌻 🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻 🌼🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻 🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻
🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻 🌼🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻 🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻 🌼🌻🌼🌻🌼🌻 🌻🌼🌻🌼🌻 🌼🌻🌼🌻 🌻🌼🌻 🌼🌻 🌻 🌟 سری تکان داد و بیرون رفت.افراد باقی مونده هم کم کم اتاق و ترک کردند. بابا. می خواست طناب و بکنه.آویزون دستش شدم. -بابا تو رو خدا بذار باشه. بابا عصبانی بود هنوز. -ترنج این کارا چیه میکنی؟ آخه این اداها چیه؟ کی می خوای بزرگ شی دائیت اینا بعد عمری اومدن اینجا ببین چه مسخره بازی در آوردی. هر کار کردی بت هیچی نگفتم. بعد دستش را از روی طناب برداشت و گفت: -هر غلطی می خوای بکن. کسری هنوز وایساده بود داشت اتاقم و برانداز می کرد -ترنج عجب اتاق باحالی داری! اصلا حواسم به حرف کسرا نبود. فقط تصویر سرتکان دادن ارشیا داشت توی سرم می چرخید.کسرا ول کن نبود. منم می خوام اتاقمو این ریختی کنم .در حالی که انگشتمو می جویدم گفتم -غلط کردی مغر آکتو به کار می ندازی و برا خودت یه طرخ تازه می زنی فهمیدی؟ -اوه حالا انگار چه شاهکاری کرده. -هر چی؟ فعلا که تو یکی دهنت آب افتاده. -بی جنبه دیدم این همه ادم زدن تو ذوقت خواستم یه کم ازت تعریف کرده باشم. -ازم نکرده من تو ذوقم نمی خوره.حالام برو بیرون حوصله ندارم. @Abbasse_kardani 🌻 🌼🌻 🌻🌼🌻 🌼🌻🌼🌻 🌻🌼🌻🌼🌻 🌼🌻🌼🌻🌼🌻 🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻 🌼🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻 🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻
🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻 🌼🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻 🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻 🌼🌻🌼🌻🌼🌻 🌻🌼🌻🌼🌻 🌼🌻🌼🌻 🌻🌼🌻 🌼🌻 🌻 🌟 کسرا دستاشو کرد تو جیب شلوار لی شو پرید رو تخت -اگه نرم چی؟ منم شونه هامو بالا انداختم و گفتم -هر جور راحتی. بعد در و بستم و کنترل و برداشتم و باز آهنگ haunted و گذاشتم. صداشم بلند کردم. کسرا داد زد: -الان بابات میاد شاکی میشه ها. من پشت در نشستم و بدون اینکه چیزی بگم شونه هامو باالا انداختم. دیگه چکار می خواست بکنه. داد که سرم زده بود تو گوشمم که زده بود. جلوی ارشیا ضایمم که کرده بود. دیگه از این بدتر چی می خواست بشه. کسرا از روی تخت بلند شد و اومد طرفم. _بذار من برم بیرون حوصله ندارم با عمو درگیر بشم. کمی عقب کشیدم و کسرا مثل یه گربه از لای در بیرون خزید. در و قفل کردم و روی تختم دراز کشیدم. نمی دونم چه مرگم شده بود که بین این همه حرف و داد و بیدا فقط از حرکت ارشیا ناراحت بودم. اون که اصلا انگار منو نمی دید. پس این سر تکون دادنش برای چی بود!! @Abbasse_kardani 🌻 🌼🌻 🌻🌼🌻 🌼🌻🌼🌻 🌻🌼🌻🌼🌻 🌼🌻🌼🌻🌼🌻 🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻 🌼🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻 🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 کلیپ بسیار زیبای دعای فرج☝️🏻 🕊بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيمِ🕊 اِلـهي عَظُمَ الْبَلاءُ ، وَبَرِحَ الْخَفاءُ ، وَانْكَشَفَ الْغِطاءُ ، وَانْقَطَعَ الرَّجاءُوَضاقَتِ الاْرْضُ ، وَمُنِعَتِ السَّماءُ واَنْتَ الْمُسْتَعانُ ، وَاِلَيْكَ الْمُشْتَكى ، وَعَلَيْكَ الْمُعَوَّلُ فِي الشِّدَّةِ والرَّخاءِ ؛ اَللّـهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد ، اُولِي الاْمْرِ الَّذينَ فَرَضْتَ عَلَيْنا طاعَتَهُمْ ، وَعَرَّفْتَنا بِذلِكَ مَنْزِلَتَهُم فَفَرِّجْ عَنا بِحَقِّهِمْ فَرَجاً عاجِلاً قَريباً كَلَمْحِ الْبَصَرِ اَوْ هُوَ اَقْرَبُ ؛يا مُحَمَّدُ يا عَلِيُّ يا عَلِيُّ يا مُحَمَّدُ اِكْفِياني فَاِنَّكُما كافِيان وَانْصُراني فَاِنَّكُما ناصِرانِ؛يا مَوْلاناياصاحِبَ الزَّمانِ ؛الْغَوْثَ الْغَوْثَ الْغَوْثَ ، اَدْرِكْني اَدْرِكْني اَدْرِكْني ، السّاعَةَ السّاعَةَ السّاعَةَ ،الْعَجَلَ الْعَجَلَ الْعَجَل ؛يا اَرْحَمَ الرّاحِمينَ ، بِحَقِّ مُحَمَّد وَآلِهِ الطّاهِرينَ لینک کانال : @Abbasse_kardani
شبتون مهدوی دعای فرج🙏
•°یابن الحسن! مَن‌ سالهاست‌ ‌از‌باقے‌ بھ سَمتِ‌ تو فرار ميڪُنَم💓… مَگَر ڪدام‌ پَناهگاھ از آغـوشِ‌ پدرانه‌ی تُ اَمن ‌تَر است؟!🙃 |🚌|⇜ ! 🌸⃟اللّٰھـُــم ؏جِّل لِوَلیڪَ الفَرَج⃟🦋