چرخ دنده های کهنه اردو های دانشجویی
نقدی بر یک دهه دوره های اموزشی
تلنگرنوشت
💡💡💡
📌چندین دهه است که ستادهای بزرگ و وسیع، اردوهای اموزشی را در فضای دانشگاهی از حالت جزیره ای خارج کرده و در حد کشوری و گاها بین المللی دایره خود را گسترش داده اند.
در اوایل انقلاب نسل دهه 60و50 دوره های آموزشی را در قالب هایی همچون حسینیه ارشاد و پخش جزوات که متناسب با ذائقه نسل آن دوره بود،برگزار می کردند و مدل ((همایش محور)) را برای توانمندی سازی جریان انسانی خود در نظر می گرفتند البته باید همچنین به شرایط ان دوران نیز اشاره کنیم که ((التهابات جنگی و فکری)) کیفیت آموزش را بالا طبیعتا بالا می برد یعنی صدام ها و سروش ها خود تعالی بخش محتوا اموزشی بودند چراکه زمانی دشمن را ملموس می بینیم ، مبانی اندیشه ای قوی تر خواهد گشت.
التهابات جامعه خاموش شد ، شعله های جنگ که با سوزنده بودنش اما در عین حال انسان ساز بودن ،خاموش گشت .
در ادامه مطبوعات نفوذی که پایگاه دشمن بودند همراه با جریان انسانی خود به خارج فرارکردند . با این گام دشمنان رو توانستیم تا حد زیادی به بیرون از مرز ببریم
::
📌دهه هفتادی ها و هشتادی ها با ذائقه ای متفاوت تر که متاثر از فضای تکنولوژی و عصر مجازی گری بود پا به عرصه جهاد و دانشگاه گذاشتند. ارگان ها و متولیان امر که مسئول برگزاری دوره های اموزشی و توانمد سازی این نسل نیز بودند با رویه ای نه چندان جدید، مدل اموزش را با کمی تغییر به مدل ((کارگاه محوری)) تغییر دادند. بی انکه ویژگی های نسل جدید را شناسایی کنیم و ذائقه ها را بشناسیم این رویه را ادامه دادیم و چون که ((مدل صحیح جهت ارزیابی)) دوره های اموزشی نداریم هنوز با همان دست فرمان ، مسیر غلطی را در دوره های اموزشی طی میکنیم.(کاش یک مدل صحیح برای ارزیابی جریان خروجی دورهای اموزشی وجود داشت تا بفهمیم واقعا چقدر دوره ی اموزشی برگزارشده ، اثر گذاری دارد)
امده ایم برای نسلی کارگاه می گذاریم که نوشتن و خواندن آنها بیشتر به فضای مجازی محدود می شودو از پیام های کوتاه استفاده می کنند . فرهنگ اموزشی در بین نسل دهه هشتاد جای خود را به فرهنگ تصویری داده است و ویژگی این فرهنگ تصویری، کوتاه نویسی، تفکر الگوریتمیک، منتقل کردن پیام های کوتاه به ویژه بیان ایده ها و مسائل از طریق تصاویر و ایماژها و کلیپ ها و انیمیشن ها است.
با نسلی روبرو هستیم که از رفاه نسبی برخوردار است و ندرت و کمیابی دهه 60 را ندیده اند و التهابات جنگی و فکری را همچون فضای دهه 50 لمس نکرده است.
چرا با مختصات و ویژگی هایی که نسل جدید دارند و هنوز به شناخت خوبی از انها نرسیده ایم که باید هزاران پژوهش در این زمینه انجام گیرد و این پژوهش ها را مبنای برنامه ریزمان قرار دهیم باز با قالب های از رده خارج شده ، اردوهای اموزشی مان را برگزار می کنیم؟
📌بالغ بر 108 قالب اموزشی در دنیا وجود دارد که مراجع اموزشی مختلف از این قالب ها برای بیان و انتقال محتوا(کاربرد قالب) استفاده می کنند.
در آمریکا وقتی که هنوز گرمای داوری اسکار خاموش نشده است ، فیلم نامه (دوازده سال بردگی) را کتاب درسی میکنند و در کره جنوبی بازی کامپیوتری سیمز را جز برنامه روزانه مدارس قرار میدهند ، ما در تنوع قالب های آموزشی مختلف دچار یک حالت ایستایی شده ایم و به طور معمول از قالب های سوخته که هیچ جذابیتی برای نسل جدید ندارند هنوز که هنوز است ، استفاده میکنیم . در حالیکه در کشورهای غربی از قالب های مختلفی همچون (کمیک استریپ) که تا به حال به گوش ما نرسیده است ، در حال استفاده میباشند .
در کشورهای غربی چرخه تولید محتوا یک چرخه تولید کامل می باشد ولی در دوره های آموزشی ما این چرخه ناقص و کهنه بوده و می باشد در آن کشورها اگر شخصیت سفیدبرفی را طراحی می کنند از کمیک استریپ و انیمیشن و استیکر و دفتر خاطرات تا مجله و کیف و غیره نسخه ایرانی و خارجی آن را عرضه می کند.
شاید این یاداشت تاکید کمتری بر *ایجاد محتوای جدید*داشته باشد اما ببینید غرب برای انتقال ارزشهای خود چگونه از دوران کودکی برنامه ریزی می کند. کودکی که در تخت سفید برفی یا باربی خوابیده ، با شیشه باربی شیر خورده با کیف باربی به مدرسه رفته ، در دفتر باربی مشق نوشته ، لباس باربی و سفیدبرفی بزرگ شده ، حالا برای عروسیش هم در درشکه سفیدبرفی مینشیند.
ادامه👇👇👇
#دهه_هشتادی
#تحول_اموزش
🔹چرخ دنده های کهنه اردو های دانشجویی
#قسمت_اول
🔸نقدی بر یک دهه دوره های اموزشی
📌چندین دهه است که ستادهای بزرگ و وسیع، اردوهای اموزشی را در فضای دانشگاهی از حالت جزیره ای خارج کرده و در حد کشوری و گاها بین المللی دایره خود را گسترش داده اند.
در اوایل انقلاب نسل دهه 60و50 دوره های آموزشی را در قالب هایی همچون حسینیه ارشاد و پخش جزوات که متناسب با ذائقه نسل آن دوره بود،برگزار می کردند و مدل ((همایش محور)) را برای توانمندی سازی جریان انسانی خود در نظر می گرفتند البته باید همچنین به شرایط ان دوران نیز اشاره کنیم که ((التهابات جنگی و فکری)) کیفیت آموزش را بالا طبیعتا بالا می برد یعنی صدام ها و سروش ها خود تعالی بخش محتوا اموزشی بودند چراکه زمانی دشمن را ملموس می بینیم ، مبانی اندیشه ای قوی تر خواهد گشت.
📌التهابات جامعه خاموش شد ، شعله های جنگ که با سوزنده بودنش اما در عین حال انسان ساز بودن ،خاموش گشت.
در ادامه مطبوعات نفوذی که پایگاه دشمن بودند همراه با جریان انسانی خود به خارج فرارکردند . با این گام دشمنان رو توانستیم تا حد زیادی به بیرون از مرز ببریم
📌دهه هفتادی ها و هشتادی ها با ذائقه ای متفاوت تر که متاثر از فضای تکنولوژی و عصر مجازی گری بود پا به عرصه جهاد و دانشگاه گذاشتند. ارگان ها و متولیان امر که مسئول برگزاری دوره های اموزشی و توانمد سازی این نسل نیز بودند با رویه ای نه چندان جدید، مدل اموزش را با کمی تغییر به مدل ((کارگاه محوری)) تغییر دادند. بی انکه ویژگی های نسل جدید را شناسایی کنیم و ذائقه ها را بشناسیم این رویه را ادامه دادیم و چون که ((مدل صحیح جهت ارزیابی)) دوره های اموزشی نداریم هنوز با همان دست فرمان ، مسیر غلطی را در دوره های اموزشی طی میکنیم.(کاش یک مدل صحیح برای ارزیابی جریان خروجی دورهای اموزشی وجود داشت تا بفهمیم واقعا چقدر دوره ی اموزشی برگزارشده ، اثر گذاری دارد)
🔺امده ایم برای نسلی کارگاه می گذاریم که نوشتن و خواندن آنها بیشتر به فضای مجازی محدود می شودو از پیام های کوتاه استفاده می کنند . فرهنگ اموزشی در بین نسل دهه هشتاد جای خود را به فرهنگ تصویری داده است و ویژگی این فرهنگ تصویری، کوتاه نویسی، تفکر الگوریتمیک، منتقل کردن پیام های کوتاه به ویژه بیان ایده ها و مسائل از طریق تصاویر و ایماژها و کلیپ ها و انیمیشن ها است.
🔹با نسلی روبرو هستیم که از رفاه نسبی برخوردار است و ندرت و کمیابی دهه 60 را ندیده اند و التهابات جنگی و فکری را همچون فضای دهه 50 لمس نکرده است.
چرا با مختصات و ویژگی هایی که نسل جدید دارند و هنوز به شناخت خوبی از انها نرسیده ایم که باید هزاران پژوهش در این زمینه انجام گیرد و این پژوهش ها را مبنای برنامه ریزمان قرار دهیم باز با قالب های از رده خارج شده ، اردوهای اموزشی مان را برگزار می کنیم؟
ادامه👇👇👇
#دهه_هشتادی
#تحول_اموزش
#مدیریت_فرهنگی
#جنبش_دانشجویی
🔅تِمُد🔅
🆔@Temod_uni
#قسمت_دوم
🔸چرخ دنده های کهنه اردوهای دانشجویی
📌بالغ بر 108 قالب اموزشی در دنیا وجود دارد که مراجع اموزشی مختلف از این قالب ها برای بیان و انتقال محتوا(کاربرد قالب) استفاده می کنند.
در آمریکا وقتی که هنوز گرمای داوری اسکار خاموش نشده است ، فیلم نامه (دوازده سال بردگی) را کتاب درسی میکنند و در کره جنوبی بازی کامپیوتری سیمز را جز برنامه روزانه مدارس قرار میدهند ، ما در تنوع قالب های آموزشی مختلف دچار یک حالت ایستایی شده ایم و به طور معمول از قالب های سوخته که هیچ جذابیتی برای نسل جدید ندارند هنوز که هنوز است ، استفاده میکنیم . در حالیکه در کشورهای غربی از قالب های مختلفی همچون (کمیک استریپ) که تا به حال به گوش ما نرسیده است ، در حال استفاده میباشند.
🔹 در کشورهای غربی چرخه تولید محتوا یک چرخه تولید کامل می باشد ولی در دوره های آموزشی ما این چرخه ناقص و کهنه بوده و می باشد در آن کشورها اگر شخصیت سفیدبرفی را طراحی می کنند از کمیک استریپ و انیمیشن و استیکر و دفتر خاطرات تا مجله و کیف و غیره نسخه ایرانی و خارجی آن را عرضه می کند.
شاید این یاداشت تاکید کمتری بر ایجاد محتوای جدیددداشته باشد اما ببینید غرب برای انتقال ارزشهای خود چگونه از دوران کودکی برنامه ریزی می کند. کودکی که در تخت سفید برفی یا باربی خوابیده ، با شیشه باربی شیر خورده با کیف باربی به مدرسه رفته ، در دفتر باربی مشق نوشته ، لباس باربی و سفیدبرفی بزرگ شده ، حالا برای عروسیش هم در درشکه سفیدبرفی مینشیند.
📌چقدر برای برنامهریزی برای راهبردهای جدید آموزشی متناسب باذائقه نسل جدید خودمان را آماده کرده ایم ؟ این بار قرار نیست به جای تخته سیاه ، وایت برد بگذاریم و فقط به جای گچ از ماژیک استفاده کنیم. دنیای فناوری دیجیتال که نسل دهه هشتادی با آن بزرگ شده اند با دنیا و فضای آموزشی ما که به صورت مستقیم و شنودی بوده ، کاملاً فرق میکند. در اینجا اساساً ماهیت آموزش دیگر به صورت فرایند خطی نمی باشد بلکه جریانی گسترده و غیرمستقیم و به تعبیری پروسهای[ نه پروژهای ]خواهد بود .
#دهه_هشتادی
#تحول_اموزش
#مدیریت_فرهنگی
#جنبش_دانشجویی
🔅تمد🔅
🆔@Temod_uni