eitaa logo
آدم و حوا 🍎
40.8هزار دنبال‌کننده
2.4هزار عکس
2.9هزار ویدیو
0 فایل
خاطره ها و دل نوشته های زیبای شما💕🥰 همسرداری خانه داری زندگی با عشق💕
مشاهده در ایتا
دانلود
در دهکده دور افتاده ای پیرزنی که یک پسر به نام روبرت و یک پسر خوانده به نام دنی داشت،سالها گذشت و پیر زن دچار یک بیماری سخت شد،تنها راه معالجه عمل جراحی بود اما پیر زن پول لازم برای جراحی را نداشت. پیرزن هر روز ضعیف و ضعیف تر می شد و دنی هر روز ناراحت تر می‌شد،تا اینکه بعد از مدتی رفتار دلی خیلی مشکوک شد هر روز از صبح بیرون می رفت و باز می‌گشت هر روز بدتر می شد تا اینکه روبرت توانست تنها مقداری از هزینه عمل مادرشان را تامین کند اما هنوز نیمی از هزینه عمل باقی مانده بود . در برابرت بسیار ناراحت بودند اما کاری از دستشان بر نمی آمد.تا اینکه یک روز وقتی برای دعا به کلیسا رفته بودند دزد، تمام پولی را که روبرت برای عمل تهیه کرده بود دزدید. از آن روز حال پیرزن بدتر و او ناامید تر می شد دنی هر روز از صبح از خانه بیرون می رفت وقتی برمی‌گشت مثل آدمهای معتاد صورتش زرد بود و یکراست به خواب می رفت و می‌خوابید. بعد از مدتی دنی ناپدید شد.مادرش که نگران شده بود موضوع را با روبرت در میان گذاشت،بعد از یک هفته دنی بدتر از همیشه برگشت،همین که جلوی او را گرفت و ازش پرسید: تا الان کجا بودی؟اما دنی پاسخی نداد. در همان لحظه روبرت دنی را هل داد و در دست او جای سرنگ ها نمایان شد.روبرت به دنی حمله کرد و او را کتک زد و به او می گفت که چرا اعتیاد داری؟و گمان می‌کرد که آن پول‌ها را دنی برای استعمال مواد خودش دزدیده. دنی گفت: اما من اعتیاد ندارم. رابرت گفت: پس این همه جای سرنگ روی بازوت چیه؟ دنی پاسخی نداد تا اینکه روبرت گفت از اینجا برو بیرون بدیهی دیگر حق نداری به اینجا باز گردی! همان طور که روبرت فکر میکرد که چه کاری برای خرج عمل کند تا آن که به ذهنش رسید که می‌تواند آن را از عمویش قرض بگیرد و با خود فکر کرد که الان به آنجا برود اما بعد یادش آمد که بیرون برفی است. با خود گفت که فردا به آنجا می‌رود. صبح زود صدای در به صدا در آمد در را باز کرد وقتی در را باز کرد مردی را دید که با لباس فرم روبرویش ایستاده، رابرت گفت :سلام؛ بفرمایید؟ مرد گفت: سلام با دنی کار دارم. رابرت برایش توضیح داد که او دیگر اینجا زندگی نمی کند و برای اعتیاد آن را بیرون انداختیم. آن مرد گفت: خدای من! تو با اون پسر چیکار کردی؟ -من اون رو از خونه بیرون کردم. -کی؟ - دیشب . - تو اشتباه بزرگی کردی! دنی هر روز به بیمارستان می اومد و خونِش رو می فروخت تا برای هزینه عمل مادرش پول جمع کند. ما هم به او گفتیم ما مادرت را عمل می کنیم به شرطی که در اینجا کار کنی... -دیروز به من گفت که می خواهد کلیه ش رو بفروشه ما به او گفتیم که بدن تو الان امادگیش رو نداره او اصرار کرد و گفت که مجبورم ما هم قبول کردیم و امروز برای بردن مادرتون به بیمارستان آمدیم... روبرت روی زانو هایش افتاد و غرق در اشک ، بود .تا آنکه بعد از دو روز ، جسد دنی یخ زده زیر یک درخت افتاده بود. در حالی که مادرش را نجات داده بود. هیچ موقع زود قضاوت نکنیم......... •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈• @Adamvhava •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•
6.21M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
آموزش سبد •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈• @Adamvhava •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•
سلام😊 این خاطره ای که می خوام بگم مربوط میشه به چند سال پیش که تو تهران زلزله اومده بود. 🤦‍♀😂😂 اون شب که زلزله اومد همه خانواده تلویزیون نگاه میکردیم بعد دیگ زلزله که شروع شد کسی نفهمیدمنم ازلوسترمتوجه شدم بعددیگ دادوفریادمیکردم که وای زلزله دیگ هرکی یه سمتی میرفت منم دنبال گوشیمو وپولام بودم که بابام که الهی قربونش بشم ❤️رفته بودتوراه پله خونمون وایساده بود حسابی هم ترسیده بودهمش به منوآبجیم میگف بروکاپشنمو بیار برواینو بیار آخرسرگفتم مثلا توپدری همش به فکرخودتی عوض اینکه مواظب ماباشی😂😂😂 خودت کاراتوانجام بده بعددیگ به جای اینکه فرار کنیم توخونه قش کرده بودیم ازشدت خنده🤣🤣 •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈• @Adamvhava •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈• سلام اگ تونستی سوتی منم بذار ممنونم از کانال خوبت🌹🌹🌹🌹🌹 من چند سال پیش ی گوشی دو سیم کارت داشتم همون موقع یه مزاحم هم داشتم ک خیلی اذیت میکرد. منم برای اینکه شر نشه به کسی چیزی نمیگفتم .یه روز خیلی پیام میداد و.... منم حواسم نبود براش نوشتم اقا لطفا دیگ مزاحم من نشید و... و با اون یکی خطم فرستادم براش😅😅🤦‍♀️🤦‍♀️🤦‍♀️🤦‍♀️ اونم دیگ ول نمیکرد ب دو تا سیم کارتم مزاحم میشد 😂😂 •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈• @Adamvhava •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈• ســــــ🙋‍♀ــــلام ســـ🙋‍♀ـــــــلام دیشب که داشتم خاطرات دوران کودکیمو مرور میکردم یاد یه خاطره افتادم... وقتی 9 سالم بود مامانم برای تولدم نمیخواست کسی رو دعوت کنه منم که عشق تولــــ🎉🎁🎀🎈ــــــدای شلوغ پلوغ داشتم خیلی اصرار کردم فامیلا رو دعوت کنه ولی قبول نمیکرد🥺😔 بعداز ظهر بود که همسایمون اومد خونمون و مامانم سرگرم پذیرایی بود و همون لحظه یه فکر شیطانی زد به سرم😈 گوشی مامانمو برداشتم و به بابام پیام دادم:معصومه از صبح دیوونم کرده😫 همش میگه باید همه رو دعوت کنید برام تولد بگیرید و... بعد سریع پیامو پاک کردم و گوشی رو انداختم اون ور🙄 همون لحظه بابام زنگ زد به مامانم و گفت:زنگ بزن همه رو برای فردا دعوت کن منم میرم سفارش کیک میدم که براش تولد بگیریم😍🤩 خلاصه مامانم قبول کرد و یه تولد توووووپ برام گرفتن🥳🤩🪅🎈🎊🎁 بعد تموم شدن تولد انقــــ😬ــــدر خونه بهم ریخته بود که انگار بمب ترکیده😓 مامانم شروع کرد غرغر کردن سر بابام که تو گفتی تولد بگیریم و... بابامم گفت:خب تو پیام دادی معصومه از صبح دیوونم کرده بیا تولد بگیریم.ـ مامانم اون لحظه:😤😡😳🧐من کی پیام دادم؟! بـابام:اس ام اِست هنوز تو گوشیم هست میخوای برو نگاه کن! من که دیدم اوضاع داره خراب میشه و بنیاد خانوادمون داره از هم میپاشه(😱)سریع اعتراف کردم و گفتم کار من بود! مامانمم که کرک و پرش ریخته بود از این همه هوش و ذکاوت دخترش(😌🤪)دعوام نکرد و فقط مجبورم کرد خونه رو تنهایی تمیز کنم🥺 که البته به اون تولد باشکوه میارزید😜آخه خیلـــــــی خوش گذشت😍 شاد باشید🧸🤎 •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈• @Adamvhava •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•
11.08M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
لقمه مکزیکی یه غذای فوری عالی😍 مواد لازم : پیاز ۱ عدد گشنیز ۳ ق غ پنیر خامه‌ای ۱۰۰ گرم ذرت پخته شده ۲ ق غ فلفل دلمه رنگی ۱ عدد سینه مرغ ½ یک عدد نمک، فلفل سیاه خمیر یوفکا فلفل قرمز سیر ۲ حبه پاپریکا •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈• @Adamvhava •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•
✳ تجربه و تغییر مثبت در زندگی 🌹 سلام به دوستان گلم من صورتم یکم کک و مک داره دوجلسه که رفتم میکرو نیدلینگ خیلی بهتر شده ، برای قبل از عید میتونید برید یه هفته ای طول میکشه صورتتون پوست میندازه نرم و سفید تر میشه بعد به هیچ عنوان از هیچ نوع صابونی استفاده نکنید ، صابون صورت رو خشک میکنه و چربی لازم پوست رو میگیره و پوست آسیب پذیر میشه، حتما ژل شست و شوی صورت بگیرید و هروقت خواستید صورتتون رو بشورید فقط با اون بشورید نه شامپو و صابون ماسک عسل طبیعی و روغن زیتون عالیه پوست رو روشن میکنه لکه ها رو کم رنگ میکنه، ماسک خیار رنده شده و گلاب باعث آبرسانی پوشت میشه، ماسک سفیدآب و گلاب هم که دوستان گفتن عالیه اما باید سفیداب از شب تا صبح بذاری تو گلاب خیس بخوره صبح نیم ساعت بزاری رو پوست بمونه، میتونید قبل از عید پاکسازی کنید که کار بیشتر آرایشگرها شده و مهمترین کار از استرس و حرص خورون دوری کنید 👍 به هیچ عنوان از این کرم های معجزه ضدلک که فروان شده استفاده نکنید این کرمها رو اون مدتی که استفاده میکنی از رنگدانه پوست جلوگیری میکنه و بعدکه مصرفش رو قطع کردی با شدت بیشتر لکه ها برمیگردن😘 🍯 اکسیر جوانی و زیبایی 😍 •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈• @Adamvhava •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•
6.26M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
پنجره های خونه تو ضد لک کن🌚 •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈• @Adamvhava •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•
🤲 دعای روز ششم ماه رمضان ❇️ ای خدا مرا در این روز به واسطه ارتکاب عصیانت خوار مساز و به ضرب تازیانه قهرت کیفر مکن و از موجبات خشم و غضبت دور گردان به حق احسان و نعمت‌های تو به خلق ای منتهای آرزوی مشتاقان.
13.45M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌀 تو این کلیپ یکی از روش های کاشت این سبزه قشنگ رو براتون گذاشتم حتما امتحانش کنید💚 •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈• @Adamvhava •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•
یک خاطره دیگم بگم اقا ما رفتیم خرید تو مغازه ای که رفتیم چون مناسبت خاصی بود شیرینی میدادن مث این کیک یزدیا اقا منو خواهرونامزدم دیگه میخوردیم تو مغازه واجناسو نگاه میکردیم اخرش گفتم عزیزم این کاغذشو کجاانداختی یهو هردوتاشون برگشتن به من نگاه کردم رنگشون عوض شد😂😂😂 گفتن کدوم کاغذ 😂😂😂 با کاغذش خورده بودن کلی خواهش تمنا کردن مث یک راز نگهش دارم🤪 •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈• @Adamvhava •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈• سلامی گرم به همه چقد که با سوتی هاتون شبا بلند خندیدم🥴 اول اینو بگم مامان بزرگم خدابیامرز با جاریشون خیلی رفیق بودن بعد از یک شهردور با یک عروسش میومدن خونشون و یک دوهفته میموندن خلاصه هم خوب بود هم بد😁 سال بعد فوت مامان بزرگمم اومده بودن طبق معمول مشهد وموندگار شدن خونه ما هرروز هی باخودمون میگفتیم کی میرن اینا😂 به قول خالم همه اذوقه چندماهمون رفته بود(اخه سه تا دختر بودیم فقط) خلاصه این جاری خانوم که بهش میگفتیم زن عمو سنش زیادو گوشاش سنگین بود ولی یک تایم‌هاااااااییییی😂 تواشپزخونه مشغول بود ماهم با فاصله ‌جلو دراتاق یواشکی و‌پیس پیس کنان گفتم چقد دلم جگر میخواد کاش بپیچونیم بریم بیرون 😂😂(اینم بگم شام‌خورده بودیم) یهو زن عمو با ذوق برگشت گفت وااای جگر منم دلم خیلییی میخاد منم ببرین کجا میرین 😂😂😂 خلاصه دیدیم یک عمر ما سرکار بودیم •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈• @Adamvhava •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
࿐🪴 تخم مرغ رنگی رو با لاک تزئین کن🥚 ❀❀❀❀❀❀❀❀❀❀ •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈• @Adamvhava •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•
💎روزی مردی در بیابان در حال گذر بود که ندائی را از عالم غیب شنید: « ای مرد هر چه همین الان آرزو کنی، به تو داده میشود.» مرد قدری تأمل کرد، به آسمان نگاه کرد و گفت: میخواهم کوهی روبرویم قرار گرفته، به طلا تبدیل شود. در کمتر از لحظه ای کوه به طلا تبدیل شد. ندا آمد: « آرزوی دیگرت چیست؟ » مرد گفت: کور شود هرکه آرزو و دعای کوچک داشته باشد. بلافاصله مرد کور شد! آری وقتی منبع برآورده کردن آرزوهایت خداست، حتی خواستن کوهی از طلا نیز کوچک است. خدا بزرگ است، از خدای بزرگ چیزهای بزرگ بخواهید. از او خودش را بخواهید •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈• @Adamvhava •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•
9.43M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
لکه بر قوی کاملا تضمینی ، امتحانشو پس داده ☺️ •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈• @Adamvhava •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•