eitaa logo
یا صاحب الزمان ادرکنی ❤
7.1هزار دنبال‌کننده
6.4هزار عکس
7.7هزار ویدیو
26 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
7.55M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🍃🌹🍃 🎥خداحافظ ای ماه دوست داشتنی... 🌙وداع جانسوز آیت الله آقا مجتبی تهرانی با ماه مبارک رمضان 🎙 🍃🌹ـــــــــــــــــــــــــ صـــراط @roshangari_samen
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
﷽یاد خاطرات عاشقان خدا﷽ ✋ خداحـافـظ؛ نزدیکــترین رفیـق خداحـافـظ؛ آرام تــرین اَنیـس خداحـافـظ؛ عاشق ترین همــراه خداحافظ # افطارانه های پر از پرواز خداحافظ پر از اُمیـــد خداحافظ دلهای عاشقانه سحر ❤️ ♡••♡••♡••♡••♡
هدایت شده از  صراط
زیارت‌جامعه‌کبیره۩علی‌فانی.mp3
14.05M
✨✨✨ 🍃🌹این زیارت بسیار توسط بزرگان توصیه شده که قبل از خروج از ماه مبارک بخونین 📖 🎙 با نوای گرم علی فانی ‏ 🍃🌹ـــــــــــــــــــــــــ صـــراط @roshangari_samen
⛔️ احترام هر کجا میخواست بره به من میگفت، این بار نگفته چون می‌دونه که من هم بهش میگفتم نرو وهم جلوش رو میگرفتم. دیوانه وار از خونه دایی‌م اومدم بیرون به عاقبت کارم فکر نکردم که کاری که می‌خوام انجام بدم خوب هست یابد، اومدم در خونه حاج حسن زنگ زدم، صدای مهرداد اومد گفت کیه، گفتم به احترام بگو بیاد کارش دارم. در رو باز کرد. گفت سلام، جواب سلامش رو ندادم گفتم به احترام بگو بیاد بیرون کارش. دارم، گفت احترام کارش اینجا چیه که بیاد خونه ما، اخم هام رو کردم تو هم گفتم، من میدونم اینجاست یا بهش میگی بیاد یا میرم دایی‌م رو میارم اینجا، یه دفعه احترام از خونه اومد بیرون گفت: چیه شلوغش کردی، بیا اومدم، کفش هایش رو پاش کرد اومد جلوی در، باورم نمیشد که احترام اینقدر وقیح شده باشه، بهش گفتم تو واقعا اومدی تو یه خونه ای که یه پسر تنهاست و پدر مادرشم نیستن، نیش خندی زد گفت، خب آره مگه چیه..‌. ادامه دارد ... کپی حرام
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
﷽یاد خاطرات عاشقان خدا﷽ ✋ خداحـافـظ؛ نزدیکــترین رفیـق خداحـافـظ؛ آرام تــرین اَنیـس خداحـافـظ؛ عاشق ترین همــراه خداحافظ # افطارانه های پر از پرواز خداحافظ پر از اُمیـــد خداحافظ دلهای عاشقانه سحر ❤️ ♡••♡••♡••♡••♡
26.31M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
نگرانی ائمه دردوران غیبت ⭕️سختی دینداری در آخر_الزمان دو ویژگی خیلی مهم در دوران غیبت: ۱.منتظر امام زمان(عج) بودن ۲.باور حقیقی داشتن به وجود مبارک آن حضرت ✔️حجت الاسلام رفیعی ‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‎‌‌‌‌‌‌ ‌
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
دعای مخصوص آخرالزمان ‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‎‌‌‌‌‌‌
دلم میخواست چنگ بندازم موهاش رو بکنم، با تأسف سری تکون دادم گفتم، آبروی دایی برات مهم نیست، گفت اگر برای تو مهم هست به بابام هیچی نگو، عصبی داد زدم. احترام تو مثل کبک سرت رو کردی زیر برف خودت کسی رو نمی‌بینی فکر می‌کنی دیگران هم نمی‌بی‌ننت، من امروز تو مغازه از دهن مردم شنیدم که تو وقتی هیچ کسی خونه حاج حسن نیست و مهرداد تنها هست تو میری خونشون، طلبکارانه گفت، به کسی مربوط نیست که من خونه چه کسی میرم و خونه چه کسی نمیرم، نگاهی بهش انداختم، تو دلم گفتم با احترام حرف زدن فایده ای نداره، باید با وضع از این بدتر نشده به دایی بگم، انگار احترام حرف دل من رو خوند، گفت: الهه خدا شاهد اگر به بابام بگی تازنده ام اسمت رو نمیبرم، دوتایی اومدیم خونه دایی، دو دل بود که به دایی بگم یا نگم، دایی به من گفت الهه جان چیه چرا تو خودت هستی؟ طوری شده! ادامه دارد کپی حرام
💠 رَبِّ إِنِّي لِمَا أَنْزَلْتَ إِلَيَّ مِنْ خَيْرٍ فَقِيرٌ 🔹 سوره ۴۴ ╲\╭┓ ╭⁦🌺🍂🍃🌺🍂🍃 ┗╯\╲ @Adreknee
♥️ سلام بر مهربانےِ بے نهایتت... سلام بر لبخند زیبایت... سلام بر صبر بزرگت... سلام بر قلب رئوفت... سلام بر دعاے شبانگاهت... سلام بر انتظار دیر پایت.... سلام بر تو و بر همہ ے فضائلت... سلام آرزوے قلبــم 🌤 ╲\╭┓ ╭⁦🌺🍂🍃🌺🍂🍃 ┗╯\╲ @Adreknee
⛔️ احترام چشم از من بر نمی‌داشت که مبادا من به دایی بگم، وقتی دید من ساکت هستم بلند شد رفت تو اتاقش لباسش رو عوض کنه. منم همه چی رو به دایی گفتم، دایی که هاح و واج چشم دوخته بود به من، یه مرتبه قلبش گرفت و رنگش کبود شد، فریاد زدم کمک کمک دایی حالش بد شد. ریختند توی اتاق آب قند آوردن. دعا و سلام و صلوات فرستادن، منم دست و پام رو گم کرده بودم که اگر الان دایی طوریش بشه من چیکار کنم ایکاش با یه بزرگتر مشورت کرده بودم، نیم ساعتی کشید دایی حالش جا اومد. عباس پسر بزرگش رو صدا کرد، عباس اومد کنار دایی ایستاد گفت: جانم بابا امری داری؟ دایی گفت احترام رو بکن توی یه اتاق در رو قفل کن که از خونه بیرون نره، عباس با تعجب چشمی گفت و رو کرد به احترام گفت بیا کارت دارم احترام که فهمیده بود من به بابا گفتم چشم غزه تهدید آمیزی به من رفت و با عباس از اتاق رفتند بیرون، صدای احترام به همراه صدایی که با مشت میزد به در و می‌گفت... ادامه دارد کپی حرام
هدایت شده از  صراط
🍃🌹🍃 🔹عیـد آمد و عیـد آمد با نقـل و نبات آمد 🔸رمضان مبارک رفت، این فطر سعید آمد 🔹دنیـا شده یکسر گل، هرگوشه پر از بلبل 🔸هر خاک شده بستان چون نور امید آمد 💠عید سعید فطر بر تمامی مسلمانان جهان تبریک و تهنیت باد🙏🌺 | | 🍃🌹ـــــــــــــــــــــــــ صـــراط @roshangari_samen