ناقص کردن خدا برای کامل کردن تثلیث
آموزه ی تثلیث از ذاتی که دارای سه شخص است، سخن می گوید. یکی از این شخص ها (عیسی مسیح) زمانی را در دنیا زیست. او در هنگام زیستن در این جهان، به طور کامل، خدا و به طور کامل، انسان شد. این ادعا، سر تا پا، تناقض (contradiction) است؛ اما پاره ای از دفاعیه نویسان مدرن در پی دفاع (توجیه) از این ادعا بر آمده اند؛ برای نمونه آنان برای فرار از تناقض با پذیرش انسان شدن خدا و در مقام رفع تناقض (این که اگر عیسی خداست، باید به عنوان خدا، دانش بیکران و به عنوان انسان، دانشِ اندازه داری داشته باشد) می گویند: خدا از پاره ای از کمالاتش به سود این رویداد، گذشته است! خدای پسر از خیر دانش بیکران می گذرد؛ زیرا انسان یعنی هستومندی با دانش کرانمند.
"I would rather argue that the Son of God set aside the exercise of his omniscience in order to become a human, for, I would argue, being non-omniscient is part of what it means to be human"
-------
https://reknew.org/2014/01/the-incarnation-paradox-or-contradiction/
#تثلیث
#خدای_پسر
#عیسی_مسیح
#خدای_بیکران
#انسان_کرانمند
#دفاع_توجیه
لینک عضویت در کانال👇
http://eitaa.com/joinchat/2778923026Ca3622cab5e