eitaa logo
آفتابگردان‌ها
563 دنبال‌کننده
191 عکس
37 ویدیو
1 فایل
«ما همه آفتابگردانیم» محلی برای نشر آثار شاعران جوان انقلاب اسلامی اعضای محترم دوره‌های آفتابگردان‌ها پل ارتباطی ما جهت ارسال شعر، پیشنهادات و انتقادات: https://eitaa.com/office4poem موسسه فرهنگی هنری شهرستان ادب @Aftabgardan_ha
مشاهده در ایتا
دانلود
تقدیم به مگر که گریه کند چاه زمزمی دیگر که خشک مانده لب ذبح اعظمی دیگر امید، مشک عمو بود و هر کسی می‌گفت رباب گریه نکن صبر کن کمی دیگر... عمودِ خیمه رطب‌های تازه می‌ریزد اگر اراده کند باز مریمی دیگر ولی رباب که سرگرم ذکر یا رب بود غمی نداشت بخواهد خدا غمی دیگر دل از تمامی عالم برید و با لبخند روانه کرد علی را به عالمی دیگر رباب آب شد اما علی که آب نخواست سه جرعه آمد و نوشید مرهمی دیگر دو دست خالی خود را تکان تکان می‌داد که جز خیال علی نیست همدمی دیگر @Aftabgardan_ha
رسید روز غمِ سررسید ساعت سه زمان رسید به سر، سر رسید ساعت سه زمان به وسعت تاریخ در تکاپو بود و داشت تا به ابد می‌دوید ساعت سه زمان شبیه زنی ایستاده بی‌حرکت در آن قیامت عظمی چه دید ساعت سه دو آفتاب ببیند که آسمان آن روز شبیه صبح گریبان درید ساعت سه زمان چه دیر گذشت و چه پیر شد زینب که سال‌ها به درازا کشید ساعت سه کنار پیکر او ایستاده بود زمان نشسته بود زمین نا‌امید ساعت سه @Aftabgardan_ha
تقدیم به باز هم از درد می‌پیچد به خود مانند تاک از نگاهش خوشه‌ی انگور می‌ریزد به خاک می‌درخشد گردی خورشید بر پیشانی‌اش مهر می‌گیرد پیاپی بوسه‌هایی تابناک بین محراب عبادت بارها از حال رفت بارها فریاد زد روح‌القدس روحی فداک آب می‌خواهد بنوشد، ناگهان تب می‌کند چون که می‌افتد به یاد ماجرایی سوزناک دانه دانه می‌شود زنجیرهایش را شمرد یادگاری از اسارت مانده دستی چاک چاک چهره‌اش از زهر، زرد و سینه‌اش از درد، داغ در شهادت با عمویش داشت وجه اشتراک @Aftab_gardan_ha
و اربعین پس از این ابتدای عاشوراست نگاه کن که خروج امام بعد مناست نگاه کن که چگونه به صحنه می‌آییم اگرچه باز به پای برهنه می‌آییم برهنه‌پایی ما انقلاب ساده‌ی ماست که زخم، همسفر پابه‌پای جاده‌ی ماست مسافرانِ سحرخیزِ جاده‌ایم هنوز به رغم حادثه‌ها ایستاده‌ایم هنوز   بگو به شیخ کمی بیشتر نظاره کند بگو که خیر ندارد که استخاره کند   بگو که خواب نمانَد، بگو شتاب کند بگو که وقت ندارد که انتخاب کند چه سود از اینکه برای دو کیسه، جان بدهد هزار مرتبه ایمان برای نان بدهد به هر طریق، بزرگ طریقتی باشد مجازِ روشنِ هر بی‌حقیقتی باشد بگو به شیخ دو خط هم بیاورد برهان که خسته‌ایم از این فقه‌های استحسان چقدر دیدن و فهمیدن و دوباره سکوت صدا شوید دمی، زنده‌های در تابوت! صدا شوید و بغرّید! تا به کی لالی؟! چقدر صورتک خنده‌های پوشالی   سلاح گریه ندارید پس خراب شود کمی کمیل بخوانید تا که آب شوید   «بگو به شیخ که از کفر تا به دین فرق است» میان راه تو با راه اربعین فرق است پیاده رفتن ما مظهر رجزخوانی‌ست ولی همیشه رجز خواندن تو پنهانی‌ست میان قول و عمل‌ها بهانه می‌بینیم و دستخطّ تو را کوفیانه می‌بینیم    دم از مصالحه در مجلس یزید زدی  برای وعده‌ی گندم، دم از امید زدی بس است، توبه کنید آن‌چنان که حر باشید برای پاک شدن متصل به کر باشید   به‌ پا شوید که از دستتان زمان رفته اگر که دیر بجنبید کاروان رفته و اربعین پس از این ابتدای عاشوراست نگاه کن که خروج امام بعد مناست   نگاه کن که چگونه به صحنه می‌آییم اگرچه باز به پای برهنه می‌آییم دوباره در سر ما شور عشق افتاده حبیب‌های غریبیم در دل جاده بدون واهمه افتاده‌ایم در این راه هر آنکه همسفر کربلاست بسم الله @Aftab_gardan_ha
تقدیم به (ص) چه اعجازی‌ست در چشمش، که نازل کرده باران را گلستان می‌کند لبخند‌های او بیابان را بزرگان از همان اول به پایش سجده می‌کردند مدائن از سرِ تعظیم ویران کرد ایوان را میان شانه‌هایش می‌درخشد قرص خورشیدی که روزی در تجارت‌ها بحیرا دیده بود آن را عذاب دوری از کویش، خیال دیدن رویش پریشان می‌کند نزدیک سیصد سال، سلمان را نیازی نیست در کلِّ فتوحاتش به شمشیری فقط کافی‌ست طولانی کند تحریر قرآن را به غیر از دوستی با اهل بیت اجری نمی‌خواهد نمک از سفره‌اش برداشتی مشکن نمکدان را ولی چندی‌ست زهرا روز و شب از گریه بی‌تاب است علی این روزها باید بسازد بیت‌الاحزان را علی شب با چراغی خانه‌ها‌ی شهر را می‌گشت ملول از دیو و دد‌ها آرزو می‌کرد انسان را نَفَس در سینه‌ام تنگ است، از این ماجرا بگذر مجالی تا فدای نَفسِ پیغمبر کنم جان را همین کافی‌ست مقبول تو باشد بیتی از شعرم که لبخند تو زیبا می‌کند اشعار حسّان را @Aftab_gardan_ha
تقدیم به مگر که گریه کند چاه زمزمی دیگر که خشک مانده لب ذبح اعظمی دیگر امید، مشک عمو بود و هر کسی می‌گفت رباب گریه نکن صبر کن کمی دیگر... عمودِ خیمه رطب‌های تازه می‌ریزد اگر اراده کند باز مریمی دیگر ولی رباب که سرگرم ذکر یا رب بود غمی نداشت بخواهد خدا غمی دیگر دل از تمامی عالم برید و با لبخند روانه کرد علی را به عالمی دیگر رباب آب شد اما علی که آب نخواست سه جرعه آمد و نوشید مرهمی دیگر دو دست خالی خود را تکان تکان می‌داد که جز خیال علی نیست همدمی دیگر @Aftab_gardan_ha
رسید روز غمِ سررسید ساعت سه زمان رسید به سر، سر رسید ساعت سه زمان به وسعت تاریخ در تکاپو بود و داشت تا به ابد می‌دوید ساعت سه زمان شبیه زنی ایستاده بی‌حرکت در آن قیامت عظمی چه دید ساعت سه دو آفتاب ببیند که آسمان آن روز شبیه صبح گریبان درید ساعت سه زمان چه دیر گذشت و چه پیر شد زینب که سال‌ها به درازا کشید ساعت سه کنار پیکر او ایستاده بود زمان نشسته بود زمین نا‌امید ساعت سه @Aftab_gardan_ha
تقدیم به باز هم از درد می‌پیچد به خود مانند تاک از نگاهش خوشه‌ی انگور می‌ریزد به خاک می‌درخشد گردی خورشید بر پیشانی‌اش مهر می‌گیرد پیاپی بوسه‌هایی تابناک بین محراب عبادت بارها از حال رفت بارها فریاد زد روح‌القدس روحی فداک آب می‌خواهد بنوشد، ناگهان تب می‌کند چون که می‌افتد به یاد ماجرایی سوزناک دانه دانه می‌شود زنجیرهایش را شمرد یادگاری از اسارت مانده دستی چاک چاک چهره‌اش از زهر، زرد و سینه‌اش از درد، داغ در شهادت با عمویش داشت وجه اشتراک @Aftab_gardan_ha
و اربعین پس از این ابتدای عاشوراست نگاه کن که خروج امام بعد مناست نگاه کن که چگونه به صحنه می‌آییم اگرچه باز به پای برهنه می‌آییم برهنه‌پایی ما انقلاب ساده‌ی ماست که زخم، همسفر پابه‌پای جاده‌ی ماست مسافرانِ سحرخیزِ جاده‌ایم هنوز به رغم حادثه‌ها ایستاده‌ایم هنوز   بگو به شیخ کمی بیشتر نظاره کند بگو که خیر ندارد که استخاره کند   بگو که خواب نمانَد، بگو شتاب کند بگو که وقت ندارد که انتخاب کند چه سود از اینکه برای دو کیسه، جان بدهد هزار مرتبه ایمان برای نان بدهد به هر طریق، بزرگ طریقتی باشد مجازِ روشنِ هر بی‌حقیقتی باشد بگو به شیخ دو خط هم بیاورد برهان که خسته‌ایم از این فقه‌های استحسان چقدر دیدن و فهمیدن و دوباره سکوت صدا شوید دمی، زنده‌های در تابوت! صدا شوید و بغرّید! تا به کی لالی؟! چقدر صورتک خنده‌های پوشالی   سلاح گریه ندارید پس خراب شود کمی کمیل بخوانید تا که آب شوید   «بگو به شیخ که از کفر تا به دین فرق است» میان راه تو با راه اربعین فرق است پیاده رفتن ما مظهر رجزخوانی‌ست ولی همیشه رجز خواندن تو پنهانی‌ست میان قول و عمل‌ها بهانه می‌بینیم و دستخطّ تو را کوفیانه می‌بینیم    دم از مصالحه در مجلس یزید زدی  برای وعده‌ی گندم، دم از امید زدی بس است، توبه کنید آن‌چنان که حر باشید برای پاک شدن متصل به کر باشید   به‌ پا شوید که از دستتان زمان رفته اگر که دیر بجنبید کاروان رفته و اربعین پس از این ابتدای عاشوراست نگاه کن که خروج امام بعد مناست   نگاه کن که چگونه به صحنه می‌آییم اگرچه باز به پای برهنه می‌آییم دوباره در سر ما شور عشق افتاده حبیب‌های غریبیم در دل جاده بدون واهمه افتاده‌ایم در این راه هر آنکه همسفر کربلاست بسم الله @Aftab_gardan_ha
و اربعین پس از این ابتدای عاشوراست نگاه کن که خروج امام بعد مناست نگاه کن که چگونه به صحنه می‌آییم اگرچه باز به پای برهنه می‌آییم برهنه‌پایی ما انقلاب ساده‌ی ماست که زخم، همسفر پابه‌پای جاده‌ی ماست مسافرانِ سحرخیزِ جاده‌ایم هنوز به رغم حادثه‌ها ایستاده‌ایم هنوز   بگو به شیخ کمی بیشتر نظاره کند بگو که خیر ندارد که استخاره کند   بگو که خواب نمانَد، بگو شتاب کند بگو که وقت ندارد که انتخاب کند چه سود از اینکه برای دو کیسه، جان بدهد هزار مرتبه ایمان برای نان بدهد به هر طریق، بزرگ طریقتی باشد مجازِ روشنِ هر بی‌حقیقتی باشد بگو به شیخ دو خط هم بیاورد برهان که خسته‌ایم از این فقه‌های استحسان چقدر دیدن و فهمیدن و دوباره سکوت صدا شوید دمی، زنده‌های در تابوت! صدا شوید و بغرّید! تا به کی لالی؟! چقدر صورتک خنده‌های پوشالی   سلاح گریه ندارید پس خراب شوید کمی کمیل بخوانید تا که آب شوید   «بگو به شیخ که از کفر تا به دین فرق است» میان راه تو با راه اربعین فرق است پیاده رفتن ما مظهر رجزخوانی‌ست ولی همیشه رجز خواندن تو پنهانی‌ست میان قول و عمل‌ها بهانه می‌بینیم و دستخطّ تو را کوفیانه می‌بینیم    دم از مصالحه در مجلس یزید زدی  برای وعده‌ی گندم، دم از امید زدی بس است، توبه کنید آن‌چنان که حر باشید برای پاک شدن متصل به کر باشید   به‌ پا شوید که از دستتان زمان رفته اگر که دیر بجنبید کاروان رفته و اربعین پس از این ابتدای عاشوراست نگاه کن که خروج امام بعد مناست   نگاه کن که چگونه به صحنه می‌آییم اگرچه باز به پای برهنه می‌آییم دوباره در سر ما شور عشق افتاده حبیب‌های غریبیم در دل جاده بدون واهمه افتاده‌ایم در این راه هر آنکه همسفر کربلاست بسم الله @Aftab_gardan_ha