eitaa logo
آفتابگردان‌ها
527 دنبال‌کننده
180 عکس
34 ویدیو
1 فایل
«ما همه آفتابگردانیم» محلی برای نشر آثار شاعران جوان انقلاب اسلامی اعضای محترم دوره‌های آفتابگردان‌ها پل ارتباطی ما جهت ارسال شعر، پیشنهادات و انتقادات: https://eitaa.com/office4poem موسسه فرهنگی هنری شهرستان ادب @Aftabgardan_ha
مشاهده در ایتا
دانلود
ای کاش سال بعد دعایم عوض شود آهنگ گریه‌دار صدایم عوض شود با شاخه‌های نازک من شوق غنچه نیست هر قدر پشت پنجره جایم عوض شود من آشنای باغ توام، رخصتی بده با دست باد رخت عزایم عوض شود شاید به یمن گنبد فیروزه‌ات کمی رنگ و لعاب شهر برایم عوض شود امشب در آستانه‌ی این بغض دیرپا حرفی بزن که حال و هوایم عوض شود @Aftab_gardan_ha
غمی گرفته مرا تنگ، تنگ در آغوش گرفته ماهی دل را نهنگ در آغوش چنان فشرده مرا روزگار سخت و زمخت که صید را بفشارد پلنگ در آغوش مپرس آینه را از چه رو شکسته شدی؟ شکستِ آینه از چیست، سنگ در آغوش شبیه سربازی خسته‌ام که خواب‌آلود گرفته جای عروسش تفنگ در آغوش دلم برای نگاه تو لک زده برگرد بگیر خستگی‌ام را قشنگ در آغوش @Aftab_gardan_ha
کفن جیب ندارد روایت مستند از بانوانی که در روزهای کرونا، به‌صورت داوطلب، اموات را در قم شست‌و‌شو می‌دهند. تصویر و تدوین: https://aftabgardanha.com/Content/ID/2570 @Aftab_gardan_ha
بهار آمده اما دلم زمستان است بهار پیچک تنهای کنج ایوان است و همدم همه‌ی روزهای دلگیرم کتاب و قوری چای و سکوت فنجان است بهار خواب و منِ خسته دائما بیدار بهار از نفس افتاده، باغ عریان است سحر که بوی تو را باد با خودش آورد دهان پنجره باز و اتاق حيران است چقدر باغچه از بوی تو به تاب افتاد چقدر حس شکفتن میان گلدان است بهار دلکش من! باز هم بیا اینجا بیا که بی تو جهانم شبیه زندان است تو شرح کامل صبحی، تو بوی امیدی همان بهانه که تنها دلیل باران است تو شرح کامل صبحی، تو بوی امّیدی همان بهانه که تنها دلیل باران است مرا ببخش اگر مدعی فقط بودم ببخش این دل وامانده سست‌پیمان است در انتظار شما هیچکس نبود، افسوس که انتظار همه از شما فراوان است تمام سال زمین‌گیر و سخت بدحال است غروب جمعه که در انتظار مهمان است @Aftab_gardan_ha
با این‌که نبض پنجره در دست ماه نیست امشب جهان به چشم اتاقم سیاه نیست تا نام توست ورد لبم، شمسِ عارفان این خانه را نیاز به فانوس ماه نیست وقتِ سماعِ پرده و موسیقیِ نسیم کنج اتاق کمتر از آن خانقاه نیست زل میزنم به آینه گاهی به جای من تصویر توست در دل آیینه، گاه نیست صدبار از خودم به تو برگشته‌ام، بگو این توبه‌های بی‌اثر من گناه نیست؟ آه ای خدای یوسفِ در چاه مانده، آه یک کاروان تشنه در این کوره‌راه نیست؟ * با اشک می‌رسم به تو یا راحم‌ البکاء جز گریه در میان بساطم سلاح نیست در گفتگوی عاشق و معشوق شیوه‌ای شیرین‌تر از زبان زلال نگاه نیست * يَا مُقَيِّضَ الرَّكْبِ لِيُوسُفَ فِي الْبَلَدِ الْقَفْرِ وَ مُخْرِجَهُ مِنَ الْجُبِّ (از دعای امام حسین علیه‌السلام در روز عرفه) @Aftab_gardan_ha
به آسمان شبی پر ستاره رو کردم به جستجوی تو با ماه، گفتگو کردم پرید تیرگی از شاخه شاخه‌ی روحم نسیم تازه‌دم صبح را که بو کردم صدای خنده‌ی باغی که آب می‌نوشید به آن طراوت جاری چقدر خو کردم میان حافظه‌ی دانه‌ای تو را دیدم ضمیر باغچه‌ای را که زیر و رو کردم به گندمی که به سوی تو قد کشیده، قسم‌‌ که من تو را فقط ای نور! آرزو کردم تو در کنار منی، روی خاک، اما من تو را همیشه در افلاک جستجو کردم @Aftab_gardan_ha
برای کارگران عزیز زیباترین دختر خاورمیانه بودم اگر دست‌های پینه‌بسته‌ی پدرم هنگام نوازش، صورتم را خط‌‌خطی نمی‌کرد اگر در چهارده سالگی نقش‌های دریای نرفته را رج نمی‌زدم و مادرم مجبور نبود سراشیبی خانه‌های بالا‌شهر را برای خرید اسپری‌هایش بالا برود اگر حقوق برادر کارگرم را ضرب در آرزوهایش می‌کردند حالا، دختر همسایه عروس خانه‌ی دیگری نبود من زیباترین دختر خاورمیانه بودم اگر می دانستم پدر، کی می‌تواند برایم روسری گلدار بخرد @Aftab_gardan_ha
السلام علیکِ یا ام‌المومنین تقسیم کردی با خدا دارایی‌ات را ای آسمان دیدم دل دریایی‌ات را تنها نه در کار تجارت بلکه در عشق ضرب‌المثل کرده عرب دانایی‌ات را خالی شود از غیر او وقتی جهانت پیغمبری پر می‌کند تنهایی‌ات را حوریه‌ای را پرورش دادی، مگر تو از آسمان آورده‌ای لالایی‌ات را؟ آن مادری‌ها را تو یادش داده بودی تکثیر کردی این‌چنین شیدایی‌ات را شعب ابی‌طالب پدید آورد بانو آزادگی را، نسل عاشورایی‌ات را از عالم بالا کفن آمد برایت فهمید دنیا تا ابد والایی‌ات را @Aftab_gardan_ha
اگر چه ابرم و مشتاق شیونم امشب سکوت می‌کنم و دم نمی‌زنم امشب از آتشی که نشسته‌ست روی پرهایم عجیب نیست بسوزد اگر تنم امشب زبان مشترک دل‌شکستگان گریه‌ست چه اشک‌ها که بیفتد به دامنم امشب بیا که نور از آغوش شیشه می‌گذرد اگرچه بسته‌ترین پنجره منم امشب من آن ستاره‌ی خاموشِ سال‌ها پیشم ببین به معجزه‌ی عشق روشنم امشب @Aftab_gardan_ha
یک روز نگاه کرد سرمست به من دورم قفسی کشید و دل بست به من روزی که رها کرد مرا، یادش رفت این آزادی تیر خلاص است به من @Aftab_gardan_ha
کو آن علم به دوش؟ بگو! رفت و برنگشت؟ بی او نفس چه شد که فرو رفت و برنگشت؟ افسوس! رودِ آینه‌رو رفت و برنگشت دیدند بچه‌ها که عمو رفت و برنگشت بی‌وقفه است بارش باران بدون او تشدید شد غریبی یاران بدون او رفت آن که سال‌ها نفسش بوی سیب داشت مویش سپید بود و نشان از حبیب داشت در چشم‌هاش آیه‌ی فتح قریب داشت داغش برای ما تب امن یجیب داشت هرجا که بود نصر من الله می‌رسید شب پیش او به درک سحرگاه می‌رسید اینک به صبح روشن پیشانی‌اش قسم به ژرفنای طینت قرآنی‌اش قسم به چارسوی ملک سلیمانی‌اش قسم به خشم آسمانی و طوفانی‌اش قسم ماییم یک به یک همه سرباز لشکرش تسبیح خون رسیده به الله اکبرش صاحب نفوذ قلعه‌ی دل‌هاست خون او مثل فلق، گواهی فرداست خون او در موج موج حادثه دریاست خون او تضمین فتح مسجدالاقصاست خون او این تیغِ از نیام برون می‌رسد به قدس آری سپاه قاسمیون می‌رسد به قدس این صدق وعده‌های الهی‌ست مو به مو شمشیر می‌کشیم علی‌وار و رو به رو در جستجوی مقتل خویشیم کو به کو ای شعرِ من اگر که به او می‌رسی بگو: رفتی و نور چشم همه مانده‌ای هنوز یا ایها العزیز که فرمانده‌ای هنوز @Aftab_gardan_ha
برای زائری در پشت این دیوار، تنها مانده است قطره‌ای در حسرت آغوش دریا مانده است کاش ابری می‌شدم اینجا فرو می‌ریختم در گلویم بغض‌ها و درد دل‌ها مانده است بی‌سبب هم نیست ماوای کبوترها شده آسمان است این که بر روی زمین جا مانده است روشن و بی‌پرده تا صحبت کند با آفتاب چند روزی هست پلک پنجره وا مانده است چون نسیمی عاقبت رد می‌شوم از لای در بر لب من آیه‌ی «انّا فتحنا» مانده است @Aftab_gardan_ha
یک لبخند زد آسمان، زمین بی‌غم شد با چک‌ چکِ آب، چلچله همدم شد تا ابر از آسمان پیامی آورد در باغ سر تمام گل‌ها خم شد دو در پویه‌ی او نشانی از عادت نیست یک لحظه اسیر سستی و رخوت نیست سر تا به قدم پل عبور از خود شد زیبایی آبشار بی‌حکمت نیست @Aftab_gardan_ha
ای کاش من عاشق‌ترین پروانه‌اش باشم از عطر مویش مست روی شانه‌اش باشم تا چشم دور من بچرخاند دلم می‌خواست تنها گل سرخ حیاط خانه‌اش باشم تا آسمان قد می‌‌کشم چون تیغه‌های کوه تا شب که می‌خواهد ببارد شانه‌اش باشم قدری سکوتش را می‌آشوبم مگر چندی هم‌صحبت دلتنگی مردانه‌اش باشم مثل شب کوه است، سردِ سردِ سرد اما آرامشش کافی‌ست تا دیوانه‌اش باشم @Aftab_gardan_ha
روی جوراب من است عکس گلدانی قشنگ توی آن یک دسته گل شادمان و رنگ رنگ گفت دیشب خواهرم هست جورابت کثیف می‌دهد گل‌های آن بوی بد... آه... پیف... پیف وای! تقصیر من است او اگر بد بو شده آب می‌خواهد، اگر خسته و اخمو شده خاک گلدان تشنه بود من شدم یک باغبان توی دشت آب و کف باز شد گل‌های آن @Aftab_gardan_ha
 تقدیم به حضرت معصومه سلام الله عليها سلام صبح حرم! صبح بی‌کدورت صاف! سلام حوض پر از نور! حوض آینه‌باف! دلم سپید به تن کرده است و می‌چرخد به دور حضرت جان با فرشتگان طواف کبوتری که به گنبد نشسته می‌داند که چیست لذت دعوت شدن به قله‌ی قاف «پدر فدای تو» این جمله را به قطعِ یقین حقیقتی است وَ الّا امام و حرف گزاف؟ کنار مهر تو از چشم و سکه افتاده به خرج اگر بدهد ماه اندکی انصاف تو را که سوره‌ی نوری، میان کاشی‌ها نشسته‌اند به تفسیر آیه‌های عفاف تمام عمر بیفتیم اگر به پای ضریح برای عرض ارادت نکرده‌ایم اسراف نگاه کن که نگاهی به ما، می‌اندازد میان دوزخ و جنت هزار سال شکاف به هر طرف که نظر می‌کنم کنار ضریح به قبر، مجتهدی خفته جامع‌الاطراف چه گویم از تو که در وصف برگی از کرمت قلم شوند درختان نمی‌کنند کفاف @Aftab_gardan_ha
از خدا کاظم به اشک شوق، دختر خواسته دختری هم‌سیرت و همنام مادر خواسته آن‌چنان پاکی که نام درخور 《معصومه》 را بر وجود بی‌همانندت برادر خواسته آخرت، دنیا، شفاعت، عشق، فرزند و شفا دستگیری می‌کنی از شیعه با هر خواسته گوشه ‌چشمی کن که می‌خواهم بگردم دور تو گنبدت بانو! شنیدم که کبوتر خواسته تا قیامت می‌فشارد قم در آغوشش تو را چون صدف در سینه جای قلب، گوهر خواسته تشنگان را تشنه‌تر کردی به شور جرعه‌‌ای هرکه مهمانت شده صدبار دیگر خواسته ماهی و دریا به رغم پاکی و والایی‌اش پیش پایت با تواضع شب به شب برخاسته @Aftab_gardan_ha
مهاجرم، ولی انگار خانه‌ام اینجاست کبوترانه پر و بال و لانه‌ام اینجاست به هرکجا بروم باز جلد این صحنم پرنده‌ام، چه کنم؟ آشیانه‌ام اینجاست همیشه نان و نمک خورده‌ام از این سفره همیشه سهمیه‌ی آب و دانه‌ام اینجاست پناه گریه‌ی شب‌های تار زندگی‌ام به رغم لشکر غم، پشتوانه‌ام اینجاست به دستگیری و دلداری و خطاپوشی کسی که دست زند روی شانه‌ام اینجاست منی که کودکی‌ام را قدم زدم اینجا همیشه ریشه‌ی سبز جوانه‌ام اینجاست اگر کویر، اگر شوره‌زار، اگر بی‌آب بهشت گمشده‌ی رودخانه‌ام اینجاست به نام عشق، به نام مهم‌ترین پاسخ جواب مسئله‌ی عاقلانه‌ام اینجاست تمام شاعری‌ام را به قم بدهکارم مداد و دفتر شعرم، ترانه‌ام اینجاست هزار شکر که همسایه‌ایم با خورشید هزار شکر خدایا! که خانه‌ام اینجاست @Aftab_gardan_ha
از همهمه‌ها رمیده‌ی ترسیده در خلوت خود خزیده‌ی ترسیده آیینه‌ام و سکوت بر لب دارم آیینه‌ی سنگ‌ دیده‌ی ترسیده @Aftab_gardan_ha
شورآفرین شبیه غزل‌های مولوی جذاب و ناب مثل حکایات مثنوی آهوخرام، گاه پر از شور و گاه نرم مثل سماع، غرقه‌ی حالات معنوی دیوانه‌وار، مست، جنون‌آفرین، شگفت یادآورِ جنونِ غزل‌های منزوی مانند ابرهای بهاری گریخته از قید بندهای نفس‌گیر دنیوی پر پیچ و تاب، جاری و ساری، شبیه رود در عین ناز، غرق طمانینه و قوی این‌ها تمام، وصف قدم‌های توست، ها! وقتی که در مقابل من راه می‌روی @Aftab_gardan_ha
پژمرده‌باغِ بی‌کسی‌ها! باغبانت کو؟ آه ای زمین خاک بر سر، آسمانت کو؟ هرکس رسید از هر طرف نامهربانی کرد پس آی دنیا! مردمان مهربانت کو؟ خنجرفروشان در تکاپو، گل‌فروشان نه دشمن فراوان در فراوان، دوستانت کو؟ ای زندگی! از لحظه‌هایت گریه می‌بارد سهم جهان از خنده‌های ناگهانت کو؟ ما هرچه می‌خوانیم این غم‌نامه را، تلخ است هان ای مورخ! بخش خوب داستانت کو؟ ای شاهنامه! رستمت در چاه ماند و... حیف دیگر امید رد شدن از هفت‌خانت کو؟ حتی سیاوش برنگشت از آتش قهرت بی‌معرفت! راه نجات قهرمانت کو؟ گیرم غبارآلوده و خاکستری باشی باران صدایت می‌کند، رنگین‌کمانت کو؟ @Aftab_gardan_ha
تقدیم به حضرت معصومه سلام الله علیها حس می‌کنم وقتی که دلتنگم جهانی رو به پایانم از خانه بیرون می‌زنم، دیوانه‌ام یک جا نمی‌مانم از خانه بیرون می‌زنم، سلول دنیا انفرادی نیست همپای مردم در پی راه نجات از قلب زندانم پیچید عطر یاس و من را برد تا باغِ ارم با خود یک آن نمی‌دانم چه شد دیدم در آغوش شبستانم دیدم که نور از چلچراغِ صحن آیینه فرو می‌ریخت دیدم که نستعلیقِ کاشی‌ها چه نقشی بسته در جانم بانو! بگو همسایه‌ی خوبی برایت بوده‌ام اصلا؟من ظاهرا نزدیکم اما دورم از تو، خوب می‌دانم یک گوشه از ایوانِ آیینه برای شاعرت کافی‌ست هر روز می‌آیم همین گوشه برایت شعر می‌خوانم @Aftab_gardan_ha
در حنجره ات چلچله آرام گرفته ای لحن سه‌تار از نفست وام‌گرفته! عمری‌ست که لبخند خوشت هوبره‌ها را بی دانه نشانيده و بی‌ دام گرفته خیام که مست است جهان از میِ شعرش از ‌جامه‌دران خواندن تو جام گرفته ماهور بخوان تا که برقصند پری‌ها وقتی دلشان از غم ایام گرفته تحریر تو از جنس حريرست و غزلبافت ابریشم از آواز تو الهام گرفته تو شور و نوا نت به نت آرامش محضی هر زیر و بمت گوشه‌ی دل، نام گرفته آمیزه‌ی آرامش و دیوانگی محض! این شعر جنون را ز لبت کام گرفته @Aftab_gardan_ha
زیبا بودم قبل از آن که مادران بمیرند و پرچم‌ها در باد مرثیه‌ای بخوانند زیبا بودم اگر جای درختان دست‌های کودکان از خاک بیرون نزده بود اگر دختران بیوه می‌توانستند در سوگ مردهایشان اشک بریزند زیبا بودم و سرخ، تنها رنگی بود که به پیراهن‌هایمان می‌آمد سرزمینی بودم که مرگ تلاش می‌کرد قلقلکم بدهد ما بیدار بودیم و جنگ روی شانه‌هایمان به خواب رفته بود کسی برای عروسک‌های مرده‌اش، گریه نمی‌کرد و تفنگ‌ها دیگر به درد بازی نمی‌خوردند! @Aftab_gardan_ha
لحظه‌ی آمدن بی‌قراری وز همان‌ لحظه فکرِ فراری مثلِ ابری که اهلِ عبور است می‌روی می‌روی تا نباری من جوابِ سلامت نداده حرفت این‌ است: کاری نداری؟ با تو را دیدن و ناچشیدن بیشتر رفته‌ام در خماری! ساده بردی دلم را و ای کاش آن دلِ ساده را پس نیاری! دل چه‌کاره‌ست جز آبروبَر؟ کارِ دل چیست جز بدبیاری؟ هرگز آیا تو هم دل سپردی؟ هیچ کس را بگو دوست داری؟ پاسخت هم سکوتی‌ست مبهم عاری از معنیِ خیر و آری! @Aftab_gardan_ha