🔺 #غدیر_پیمان_آسمانی
⤴️مولوی، از صوفیان سنی حدیث غدیر را در معنایی مخالف آنچه مراد پیامبر ص معنی میکند.
@Age_of_water
#نکته
آیا در تشیع و مکتب فقاهت شیعی چیزی به نام پیر و قطب داریم ؟
=-=
آیت الله مکارم شیرازی: در فرهنگ اسلام جايى براى «قطب» و «مرشد» و «پير» نيست، اگر براستى [آنها] مجتهد و اهل استنباط هستند، در سلك فقها خواهند بود و اگر نيستند همان گونه كه غالبا چنين است پيروى از آنها گناه و خطا و انحراف است.(مکارم شیرازی،جلوه حق،ص203.)
#تصوف_و_فقه
#طریقت
#شریعت
@Age_of_water
#یاد_داشت 8️⃣5️⃣
#تحلیل
#اعتقادی
#تاریخی
📝📝 موضوع: شخصیت شناسی خلیفه دوم
⏬⏬⏬
🔺 دیدگاه حضرت زهراء (س) و امام علی(ع) درباره جناب خلیفه
فاطمه زهراء فرمود: « و الله لأدعون الله عليك في كل صلاة أصليها ؛ در هر نمازي كه بجا ميآورم تو را نفرين خواهيم كرد.» (ابن قتیبه،الامامة و السیاسة،ج1،ص17.) امام علی(ع) به عمر فرمودند: « ُ كَاذِبًا آثِمًا غَادِرًا خَائِنًا ؛ تودروغگو،گنهکار،حیله گر و خیانت کننده ای» (صحیح مسلم،ج3،ص1379).
〰️➖〰️
🔺 عارفان شیعه و جناب خلیفه
امام خمینی: « و با یک نظر به حال خلفاء و مراجعه به کتب حدیث و تاریخ سنیان معلوم می شود تکلیف آن ها نیز اکنون ما با شیخین کار نداریم و مخالفت های آن ها با قرآن و بازیچه قرار دادن احکام خدا و حلال و حرام کردن از پیش خود و ستم هایی که به فاطمه دختر پیغمبر (ص) و اولاد او کردند و... » (امام خمینی،کشف الاسرار،ص110.) سید علی قاضی در قصیده ای که اشاره به سقیفه دارد،چنین گوید:
اسمه ارجس اللعین بکلمة / مقالة شرک من کفور محارب
و قد کان هذا الکفر سر ابن حنتمه/ فاظهره فی یومه غیر هایب
فیالیت شعری هم صار خلیفة/ عتیق و هل من حظوة من مناقب
بلی عمر سوی عتیقا خلیفته / فادلی له کی یاکلا بالتناوب ( دکتر هادی هاشمیان، کوه توحید،کنگره بزرگداشت حاج سید علی قاضی،تبریز،1391،ص221.)
〰️➖〰️
🔺صوفیان عامی و جناب خلیفه
مولوی، در ضمن داستان ملاقات عمر بن الخطاب و خواهرش، او را چنین تعظیم می کند:«زيرا عمر عظيم باقوّت و رجوليّت بود و به هر لشكرى كه روى نهادى البتّه غالب گشتى و ايشان را سرهاى بريده نشان آوردى... مهرى و عشقى در جانش پديد آمد و مىخواست كه در مصطفى «عليه السّلام» گداخته شود از غايت محبّت و محو گردد ». (مولوی،فیه ما فیه، ص 185.)
=-=
در مثنویاش گفته: «چون عمر شيداى آن معشوق شد/ حق و باطل را چو دل فاروق شد ».(مثنوی،ص196.) همچنین: «عاشقان جانب فلك پرند /منكران در تك سقر ميرند* وانك اخلاق مصطفى جويند/چون ابو بكر و چون عمر ميرند » (دیوان کبیر شمس،تصحیح:فروزانفر،ج2،ص246،ش 972.)
=-=
به اندیشه مولوی عُمَر، از آنکسانی بود که همه عمرش را کمر بسته در خدمت پیامبر حاضر بود؛ و او را شمشیر تیزو برهنه ای در دستان رسول می بیند که در صورت امر آن حضرت بدون تأمل به اجرا می آمد.« اى مرا تو مصطفى من چون عمر/ از براى خدمتت بندم كمر »
عمر در مثنوی به گونه ای معرفی میشود که گویی عارف است، ادب آموخته، با سعه صدر واهل تسامح و تساهل با پیروان مذاهب می باشد. (ریحانه حرم پناهی، تصویر خلفای راشدین در مثنوی معنوی، تاریخ ادبیات بهار و تابستان 1392 شماره 72، ص 99.)
++
ابن عربی دیگر صوفی عامی است که در وصفش گفتهاند:«كان شيخنا ابن عربي متمكنا من الاجتماع بروح من شاء من الأنبياء والأولياء الماضين » (ابن عماد حنبلی، شذرات الذهب في أخبار من ذهب،ج7،ص341.)
در رسالة القدس می نویسد: «هذا عمر بن الخطاب (رضي اللّه عنه) الصلب القوي الذي ليس للشيطان عليه سبيل حسب الشيطان أن ينجو منه نزل القرآن موافقا لحكمه و أداه أن يقول «لو كشف الغطاء ما أزددت يقينا » (ابن عربی،مجموعه رسائل،رساله روح القدس،ج1،ص205 .) در فتوحاتش دعوت میکند که عمری باشیم « كن عمري الفعل » .(ابن عربی،الفتوحات،ج4،ص465.)
=-=
از جمله کتابهایی که در اواخر عمرش و دوران پختگی اش نوشته التجلیات الالهیه است . او در این کتاب در مکاشفه با اصحاب و صوفیان متقدم گفتگومیکند و ازتوحیدش دفاع میکند . شیخ می گوید: به تجلی نور سبز نشستهام که اختصاص به عمر بن الخطاب دارد .سپس شروع میکند با عمر بن الخطاب صحبت کردن! عمر میگوید : «مقام خاتم ولایت خلافت را بگیر او می گوید: به دست توست. پس عمر نیز این مقام را به وی هبه میکند! سپس عمر به وی می گوید: این نور ممدود را بگیر » (التجلیات الالهیه،صص429-431.)
•┈┈••✾••┈┈•
@Age_of_water
فصل غدیر امسالمان نیز تمام شد. امید است آنچه انجام شد مقبول درگاه احدیت قرار گیرد. از دوستانی که همراه ما بودند در نشر مطالب تشکر میکنم.
فایل ذیل پاسخی است به یک سخنرانی درباره تحریفات عاشورا توسط دکتر ض
•┈┈••✾••┈┈•
@Age_of_water
مصاف با صوفی.mp3
7.62M
📍مصاف با صوفی (نقدی بر سخنرانی یکی از صوفیان دانشگاهی درباره تحریفات عاشورا)
➖➖
خلاصه: | جناب دکتر امام حسین ع را بی ادبانه یاد می کند/ ضعف علمی ایشان درباره عاشورا روشن است / سخنرانی ایشان التقاطی است از جریانهای مختلف فکری/ وی متاثر از وهابیت عبدالحسین گفتن را برنمی تابد / همو براساس نگره سنیان از ابن سعد دفاع میکند/ خوانشش از وحدت اشتباه است / روضه دارالتوبه است چون مستغفِر امام حسین ع و امام صادق ع هستند/دانشیانی چون: جوادی آملی،حسنزاده املی و وحید خراسانی کلمه کلب الحسین و اهل بیتم را استعمال کرده اند / تحلیل عاشورا از نگاه مولوی ناصواب است چون: این نگره شیعی نیست و در اندیشه صوفیان در مرگ عزیزان باید شاد بود |
•┈┈••✾••┈┈•
@Age_of_water
در ایام اسارت ذریه رسولالله در عراق و شام، سالگرد بازگشت آزادگان به وطن عزیز را گرامی میداریم.
بر شهیدانشان سلام میفرستیم و برای ماندگان سلامت و سعادت آرزو میکنیم.
#رد_عینیت_با_معصومان 9️⃣
#شبهات_جریان_غفاری
⏏️ابن عربی از صوفیان پرآوازه سنی از دوستی که مورد اعتمادش می باشد شهودی نقل کرده است که بنابر آن رسیدن به مقامات معصومان رو نفی میکند.
📎 در نقد انگاره رسیدن به مقامات معنوی معصومان ،سخنان متصوفه نیز حائز اهمیت است. که نشان میدهد مهمترین ادعای معنویت استاد غفاری، با اینکه مرید مکتب تصوف است حتی بنابر این مرام نیز قابل قدح و نقد است.
•┈┈••✾••┈┈•
@Age_of_water
#یاد_داشت 9️⃣5️⃣
#تحلیل
📝📝 موضوع: مکتب فقیهانه و صوفیانه
📌فرسته اول
⏬⏬⏬
📎این فرسته به مناسبت سالگرد وفات آیت الله خوئی از فقهاء بزرگ شیعی آماده شده بود. که توفیق نشرش امروز حاصل شد.
➖➖➖
📍مکتب فقیهانه، وارداتی نیست. فقه از علوم اصیل اسلامی است. امام باقر ع با فقه، مذهب تشیع را متفاوت از سایر مذاهب ساختند (نک: کلینی، الکافی، ج 2، ص 20) و الگوهای اولیه شیعه دوازدهامامی چون زراره افقه الناس بودند و با مدار فقه، آثار صادقین علیهماالسلام را حفظ نمودند.
+
در عصر غیبت ائمه نیز همین فقهای صمدانی محافظ و مروج دین الامامیه هستند؛ و هشدار میدهند خانقاه و تفکر خانقاهی و اذکارشان که سندی ندارد بدعت است و برای سلوک و عمل به وظایف دینی رسالههاى عمليّه و مانند مفاتیحالجنان باید رجوع نمود. (نک: محمدرضا گلپایگانی، مجمع المسائل، ج 1، ص 154؛ مکارم شیرازی، عرفان اسلامی؛ همان، جلوه حق، صص 193-207).
+
یکی از دانشیان مکتب امامیه میگوید: من به تصوف و اعتزال در نجف معروف شدم ،استادم آیت الله خوئی به من گفتند: آقا سید محمد حسین انسان باید اوقات خود را به درس و بحث بگذراند و وقت خود به این امور تلف نکند.اینها مسائلی است که خود به خود [با عمل به همین تعالیم قرانی و روایی] برای انسان حاصل میشود.(نک:محمد محسن تهرانی،اسرار ملکوت،ج1،ص99)
==
📌در این مکتب تربیتی فقیه باب الائمه است و علمش متخذ از قران و عترت است. عادل است و معصوم نیست و تبعیت از وی به خاطر دلایل عقلانی و وحیانی است.
👇👇
•┈┈••✾••┈┈•
@Age_of_water
#یاد_داشت 9️⃣5️⃣
#تحلیل
📝📝 موضوع: مکتب فقیهانه و صوفیانه
📌فرسته دوم
➖➖➖
📍مکتب صوفیانه، به اذعان مریدان این مکتب و مخالفانشان این تفکر وارداتی است و بعد از ورود به اسلام رنگ و بوی دینی گرفت. ابتدا در بستر اهل سقیفه زایش یافت و تا قرون متمادی در شیعه نبود تا بالاخره از قرن هفتم به بعد وارد شیعه شد و تا امروز در مجامع علمی و غیرعلمی نفوذ دارد. ستون این خیمه بر رابطه مرید و مرادی است. شعارشان لا دین لمن لاشیخ له هست و چنان این شیخ و قطب مهم است که سالها باید مدفوعش را شست (نک: نفحات الانس، ص 222) اگر خواست تا زن، فرزند و شراب برایش حاضر کناد، چنین کند.( داستان ملاقات شمس و مولوی نک: افلاکی، مناقب العارفین، ج 2، ص621.)
+
دین در این مکتب باید تبعیت محض از شیخ باشد (عین القضات، تمهیدات، ص 99) تا جایی که اگر سخن قطب خلاف دین بود هیچ اشکالی ندارد که از آن تبعیت کرد. مبتدی آن صورت شیخ که از وی تلقین ذکر یافته بر دل خود به ادب تمام و نیازمند هرچهتمامتر حاضر ساخته (نک: گلشن معرفت [کتب نقشبندیها]، نسخه خطی، ج 2، بیان طریق شغل مبتدی در ذکر.) چون مرشد واسطه وصول مرید است و به بین دو ابروی وی که نور ساطع است نگاه کند (همان، باب ملفوظات بزرگواران طریقت در رابطه شیخ و تعظیم وی) چرا گفتن با شیخ هرگز رستگار نمیشود (نک: وظایف و تکالیف مرید، مسجد و خانقاه محمد نسیم خادم طالبانی سنندج)
+
به قول علاءالدوله سمنانی این شیوخ صوفی همه اولیاء الهی هستند (نک: مکاتبات مرشد و مرید، تصحیح: هرمان لندنت، ص 3) و سمنانی از صوفیان پرآوازه به استادش اسفراینی گوید: «نقطه نطفه منی در دایره تویی توان یافت، دایره ولایت از نقطه منی وجود گرفت و ترا دریافت.» (همان، مکاتبات مرشد و مرید، ص 57) دکتر نوربخش با استناد به قران فارسی صوفیان یعنی مثنوی 23 وظیفه برای مرید برشمرده است (نک: نوربخش، مراد و مرید، فصل آخر)
+
این شکل از رفتار امروزه هم هست مثلاً استاد غفاری تائید میکند مکاشفات شاگردانش خیالبافی نیست (غفاری، ظهور عشق، ص 313) و وقتی مریدش مدعی میشود که وی در مکان التجاع حضرت آدم به امام علی ع برای توبه حضورداشته سخنش را تائید میکند (سلوک عشق، ص 96).
+
مراد حق تصرف در شریعت نبوی را دارد ولو اینکه مجتهد نباشد و میتواند حلال را حرام یا حرام را حلال کند .(محمد محسن تهرانی، اسرار ملکوت، ج 2، ص 43؛ محمدصادق تهرانی، نور مجرد، ج 1، ص 565)
==
آنچه ذکر شد از گروههای مختلف صوفیه بود تا روشن شود هرچند تفاوتهایی بین سلاسل هست اما یکی از مبانی مشترک تبعیت از مرشد است.
➖➖➖
🔺تذکر:
الف) حال این دو مسیر در وادی تقرب الی الله فراروی ماست. ما هم باکسی دعوا نداریم و باورمندان شیعی به این طریق را مرتد و بیدین نمیدانیم. به گفته بهجت عارفان ما باید در اعتقاد و عمل تابع انبیا و اوصیا علیهمالسلام و با آنها باشیم، اما اینکه بگوییم: اینها کافرند و تناکح و تناسل با آنها جایز نیست، این را هم نمیتوانیم بگوییم؛ زیرا آنها به نماز و روزه التزام داشتهاند.درهرحال، باید از ثقلین تقلید کرد، و مرجع همه مسلمانها ثقلین (قرآن و عترت پیامبر) است. ( نک: در محضر بهجت، ج۲، ص۱۱۶.)
+
ب پیروان مکتب صوفیانه نیز دلایلی دینی بر ادعاهای خود آوردهاند که میتوانید به کتاب عرفان اسلامی آیتالله مکارم شیرازی ایده الله تعالی مراجعه و نقد آن دلایل را بخوانید.
البته خدا آگاهتر است.
•┈┈••✾••┈┈•
@Age_of_water
هدایت شده از کانال رسمی استاد جواد حیدری
💠پرسش:
آیا در حکومت امام علی علیه السلام، با بی حجابی در جامعه برخورد می شد؟
✍️ پاسخ:
نکته ی اول: در عصر حکومت امام علي علیه السلام، حدود و احکام الهي در جامعه رعايت ميشد. مسائلي که جزء محرمات و منکرات به حساب ميآمد، از آن ها جلوگيري به عمل ميآمد. رعايت حجاب و پوشش اسلامي، از سنتهاي ديني است که امام بر زنده نگهداشتن سنتها تأکيد دارد.
ميفرمايد:
«ليس على الامام إلاّ ما حُمّلَ من أمر ربّه...والاحياء للسنّة»؛ «بر امام نيست جز آن چه از امر پروردگار به عهده او واگذار شده است... و زنده کردن سنتها». (1)
در جاي ديگر، يکي از وظايف مهم حاکم و رهبر را امر به معروف و نهي از منکر و اقامه حدود الهي ميشمارد:«لابدّ للأمّة من إمام... فيأمرهم وينهاهم ويقيم فيهم الحدود». (2)
بر اساس اين مبنا مي توان گفت اگر در آن زمان وضعيت حجاب چنين حالتي مانند جامعه امروز داشت، بر اساس اصل امر به معروف و نهي از منكر حضرت اقدام کرده و بی اعتنائی نمی کردند؛ هر چند شاید شيوه ی برخورد متفاوت با زمان حاضر باشد.
نکته ی دوم: در عصرپيامبر و امام علي علیهما السلام، رعايت پوشش و حجاب مورد توجه توده مردم(اعم از مسلمان و غير مسلمان) بود . مانند اين عصر بي حجابي و بدحجابي رايج نبود. بنابراين به نظر ميرسد در باره رعايت حجاب و پوشش اسلامي، در آن عصر مشکلي که امروزه وجود دارد، وجود نداشت.
نکته ی سوم: در مورد رفتار پيامبر اکرم و اميرالمؤمنين علیهما السلام با زنان بد حجاب، به مستند تاريخي دست نيافته ايم، هم چنین موفق به پیدا کردن گزارش هايي در مورد آزادي حجاب و رواج بد حجابي، نشده ایم.
نکته ی چهارم: رعايت حجاب و حفظ عفت عمومي جامعه، حکم قطعي اسلامي است. قرآن به صراحت آن را بيان ميکند ، منطق و عقل حکم ميکند که بايد با بي حجابي به صورت مناسب و مدبرانه و عاقلانه برخورد شود.
پينوشتها:
1. نهج البلاغه، خطبه 105.
2. بحار الانوار، ج 93، ص 41.
🌎کانال رسمی استاد جواد حیدری_گروه فرهنگی تبلیغی پاسخگو
@javadheidari110
#یاد_داشت 0️⃣6️⃣
#تحلیل
#پاسخ
📝📝 موضوع: حمایت از مغول در نزد شیعه و فرقه مولویه
➖➖➖
📍توضیح:
در کتابم نوشتم مولوی و فرقهی مولویه با حاکمان سیاسی جائر ارتباط خوبی داشت. ملای رومی معتقد بود، خدا ، مغولان را یاری نمود و پادشاهشان ندایی دریافت که همیشه منصور هستند.( نک:مولوی، فیه ما فیه،ص80) . او با حاکمان قونیه که از ١٥ سال پیش از سقوط خلافت در خدمت مغول بودند همدل و همراه بود. (محمود فتوحی، تعامل مولانا جلال الدین بلخی با نهادهای سیاسی قدرت در قونیه، زبان و ادبیات فارسی بهار و تابستان 1392 - شماره 74، ص60) میکائیل بایرام باور دارد شمس تبریزی باعث ارتباط بین مولوی و مغول شد. (حنان عطیه الله، التصوف و آثاره فی ترکیا، ص 126.) این ارتباط حسنه با مغول توسط سلطان ولد نیز ادامه داشت. (گولپینارلی،مولویه پس از مولانا،ص54.) و امرای مغول به زیارتش می رفتند. (همان،ص55.)
+
در بین دانشیان بزرگ شیعه نیز شاهد ارتباط آنان با مغولان و تعریف از انان و حتی پذیرش مناصب دولتی هستیم. افرادی چون خواجه نصیر الدین طوسی و ابن طاووس. حال سوال این است: اگر ارتباط با مغول قدحی برای مولوی و فرقهی مولویه هست ،چرا چنین قدحی را بر دانشمندان شیعی روا نمی دانید؟
➖➖➖
🔺جواب:
جنس این همکاری در بین شیعه و مولوی سنی متفاوت است. مولوی معتقد بود حاکم جامعه اسلامی واجب الاطاعه است. هرچند با زور و غلبه حاکم شده باشد. باور به واجب الاطاعه بودن سلطان که خوداگاه اجتماعی و ناخودآگاه هنری مولانا را زیر سیطره دارد برآمده ازالگوی ایدئولوژیک در فقه سیاسی اهل سنت و اشاعره است . این نگره سنیان را باید در ذیل مفهوم«جماعت» یافت. (نمونه نک: مفهوم الجماعة في الكتاب والسنة،ناصر بن عبد الكريم العقل؛الإمامة العظمى عند أهل السنة والجماعة،عبد الله بن عمر بن سليمان الدميجي).
بنابر همین اعتقاد بود که سلطان ولد فرزند مولوی نیز پس از اینکه الجایتو شیعه شد تلاش نمود تا وی را از خطر رافضه (=شیعه) برحذر دارد و پسرش را برای ارشاد پادشاه می فرستد . (افلاکی،مناقب العارفین،ج2،ص858.)
-=-=
لیکن ارتباط با مغولان در دستگاه فکری شیعیان کاملا متفاوت است. شیعیان، مغولان را حاکمان جائر می دانستند لیکن از روی تقیه و برای حمایت و بقاء مذهب با مغولانی که در صدد از بین بردن آثار و افراد شیعی بودند از سر صلح درآمده و حتی تلاش در حفظ عالمان سنی نیز کردند.
. ابن علقمی شیعی به خواجه نصیر الدین طوسی خبر داد که تصمیم بر قتل ابن ابی الحدید سنی دارند.خواجه خود را به پادشاه مغول رسانید و گفت عوض او مرا بکش و پادشاه مغول گفت:اگر میخواستم ترا تا این زمان کشته بودم و به برکت تو از وی گذشتم (نک: نخجوانی،تجارب السلف ،ص 359 .)
=-=
📌 شاهد تاریخی بر اینکه روابط خواجه با مغولان با ارتباط مولوی و فرقه مولویه متفاوت بود را در قتل خلیفه عباسی می توانیم ببینیم. چه انکه: حسام الدین منجم به قاان خان گفت: اگر حاکم عباسی کشته شود شش عذاب بر تونازل شود . عذابهایی چون: زلزله،عدم بارش باران و مردن پادشاه. خواجه نصیر تضمین داد قتل خلیفه عباسی هیچ اثرتکوینی ندارد .و استدلال نمود: اصحاب پیامبر شهید شدند اتفاقی نیافتد. مامون عباسی برادرش را کشت و هیچ نشد.(نک: خواجه رشید الدین،جامع التواریخ، تصحیح: محمد روشن- مصطفی موسوی،ج2،ص.1007.)
+
ارتباط ابن طاووس نیز خاستگاهی شیعی دارد و نگره تبعیت بی چون و چرا از حاکم سیاسی اعم از عادل و جائر که در فقه سنی است، ندارد. ابن طاووس بر پایه تطبیق روایاتی با عصر خودش معتقد بود زوال خلافت عباسی به دست مغولان پیشگویی ائمه هدی علیهم السلام و زمینه ساز ظهور و فرج امام زمان است. وی معتقد بود با امام زمان عجل الله فرجه ارتباط دارد و بارها در خواب ایشان را دیده است (ابن طاووس،کشف المحجة ،مترجم:اسد الله مبشری،ص230) و به فرزندش بشارت ظهور امام زمان را در آن روزگار می داد ( همان،ص234.)
➖➖
نتیجه: ارتباط دانشیان شیعی با مغولان با ارتباط مولوی و فرقهی مولویه تفاوتی بنیادین دارد .
•┈┈••✾••┈┈•
@Age_of_water
#یاد_داشت 1️⃣6️⃣
#تحلیل
#تاریخ
📝📝 موضوع: زن در نزد مولوی و فرقه مولویه
🔺فرسته اول
➖➖➖
📍توضیح:
بعد از حوادث تلخ روزهای اخیر یکی از کسانیکه پیامی برای مراجع عظام تقلید و حوزههای علمیه فرستاد، دکتر سروش بود. پسازاین دست سخنان نیز زنان خیابانی این جریان وارد صحنه شده و شعار آزادی برهنگی زنان را سر دادند. بر اهل علم و بصیرت سستی سخنان امثال سروش دباغ و رفتارهای نابهنجار روشن است. لیکن با توجه به اینکه سروش متأثر از مولوی است در این یادداشت به برخی زوایای جایگاه زن در نزد مولوی و فرقه مولویه اشاره میشود. تا روشن شود خواستگاه نگاه به زن در نزد منورالفکرهایی چون سروش ریشه صوفیانه نیز دارد.
➖➖➖
1. برخی احترام به زن در نزد مولوی را در تکهمسریاش میجویند. اینکه او پس از مرگ زن اولش فقط با یک زن دیگر بوده را نشانی بر عظمت زن در نظرش برشمرده و بهصورت آشکار و پنهان با این سخن دفاع اسلام از تعدد زوجات را نقصی بر این دین الهی میدانند. بله اگر کسی مسلمان حقیقی باشد قران را کلام خدا میداند که یکی از دستوراتش تعدد زوجات است با تفاصیلی که دارد. لیکن وقتی فردی این قرآن را رؤیای رسولانه بداند تکلیفش مشخص است.
_____
2. همانگونه که مرحوم فروزان فر تذکر دادهاند مولوی متأثر از پدرش بهاء ولد است (نک: معارف بهاء ولد، مقدمه فروزان فر) زن در نزد بهاء ولد چنان بلند بود که خصوصیترین حالات با زنانش را درملأعام گزارش میکرد. در موردی روابط خاص خودش با دختر قاضی شرف را مطرح و درصدد تفسیر توحیدی از این رابطه بود!(معارف بهاء ولد، ج 1، ص 328.) و در مورد دیگر جنبانیدن شهوتش توسط بیبی علوی را، جنبانیدن الله متعال دانسته است. (همان، ص 381).
_____
3.هرچند بیان روابط صوفیان با زنان در بین صوفیه مرسوم نبود اما مولوی به پیروی از پدر آن را ادامه داد.
در ضمیر و ذهن کراخاتون آمد که چرا مولوی بهجانب ما توجهی ندارد و گرد شاهدبازى نمىگردد؛ مولوی چون آگاه به اسرار نهان بود! بر وی دستیافت بهگونهای که کراخاتون خسته شد وپشت بام فرار کرد. مولوی سپس برایش گفت: حکایت من و تو حکایت پیامبر اکرم صلی الله علیه و اله و عایشه است..... (به قدری ادامه سخن مستهجن است که شرم از نوشتن این نسبت ناروا دارم به آدرس مراجعه کنید .نک: افلاکی، مناقب العارفین، ج 1، ص 449.)
+
نقل کرامات از وی نیز در ضمن صحنههای خاص صورت میگیرد. مثلاً: همسرش نقل میکند به حضورش بودم و در حال دست کشیدن برپایش بودم که دیدم کفش وی خاکی است. از وی سؤال کردم کجا بودی؟ در پاسخ گفت: با طی الارض به مکه مشرف شدم والان بازگشتم. (مناقب العارفین، ج 1، ص 263.)
👇👇👇
•┈┈••✾••┈┈•
@Age_of_water
👆👆
📝📝 موضوع: زن در نزد مولوی و فرقه مولویه
🔺فرسته دوم
➖➖➖
4. شمس پرنده استادش نیز حالات خصوصیاش را علنی برگزار میکرد. وی با کیمیا خاتون دست بازی میکرد مولوی در مدرسه طوافى مىكرد تا ايشان در ذوق و ملاعبت خود مشغول باشند؛ پس از ساعتی به دیدار شمس رفت و کیمیا خاتون راندید. اینجا شمس گفت: این خدا بود که خود را در کالبد کیمیا بر من ظاهر کرده بود (افلاکی، مناقب العارفین، ج 2، ص 638.) شمس میخواهد بگوید: او در حقیقت باخدا ملاعبت و بازی میکرده است.
_____
5.زنان زیادی در مدرسه مولوی بودند و عاشقش بودند. مثلاً گرجی خاتون همسر محبوب سلطان غیاثالدین کیخسرو ملقب به خاتون سلطان بااینکه خود شوهر داشت چون تاب دوری مولوی را نداشت دستور داد بر روی کاغذی شکل مولوی را بکشند تا در سفر مونسش باشد!(همان، مناقب العارفین، ج 1، ص 425)
=-=
مولوی چنان بر جایگاه زنان اسرار داشت که تجربیات مشترک روحانی با زنان نیز داشته است. در تجربهای فخر النساء یکی از مریدانش عازم سفر حج میخواست بشود شب مولوی او را به پشتبام میبرد و او میبیند کعبه به طواف مولوی آمده است (مناقب العارفین، ج 1، ص 287)
_____
6. نفوذ زنان پس از مولوی در فرقه مولویه نیز روشن است.به دلیل اینکه پولهای فراوانی برای مولوی میآورند و او آنها را به حسامالدین چلپی میداد (نک: مناقب العارفین،2، ص 751.) همواره تلاش میکردند این پولها جای دیگر نرود. لذا زنان خاندان مولوی و فرقه مولویه طرح ولایت موروثی را مطرح ساخته و سلطان ولد را بهعنوان خلیفه مولوی معرفی کردند. مولوی پسر دیگری بانام علاء الدین نیز داشت ولی او و نسلش بهرهای از پولها و امکانات در فرقه مولویه نبردند که اساسش به فاطمه خاتون بازمیگردد که افسانه قتل شمس را به علاءالدین نسبت میداد (افلاکی، مناقب العارفین، ج 2، ص 700)
+
به همین علت از امیر عارف چلپی بااینکه شرابخوار و تندخو بود بهعنوان رهبر فرقه مولویه حمایت کردند تا هدایا و اموال از خاندان او بیرون نشود ( نک: فاطمه خاتون و نقدش بر سلطان ولد به خاطر اینکه او در برابر زنان دیگر امیر عارف چلپی را نکوهیده است. مناقب العارفین، ج 2، ص 899.)
•┈┈••✾••┈┈•
@Age_of_water
📝موضوع/سوال: پیامدهای عرفان حلقه برای مجذوبانش چیست؟
1️⃣:پیامدهای ناخودآگاه
در طول دورهها این افراد عادت میکنند که به احساسات آنی و تخیلات،دوست داشتن یا نداشتنها،خوشحال شدن یا غمگینشدنهاو به دل نشستن یا ننشستنها بیشتر اهمیت دهند تا تعقل و استدلالکردنها؛آنان دلیل طلبی ها را به شدت تحقیر می کنند.و معمولاًافرادی که پیش زمینه احساسی دارند در عرفان حلقه موفقترند.
➖➖➖
2️⃣:پیامدهای خودآگاه
حالتهایی نیز خودآگاهانه در نزد این افراد خوب و باارزش محسوب می شود که عبارتند از:
2.1. احساس ارزشمندی:
وقتی فرد مجذوب چشمش را بسته و ادعا میکند توسط هوشمندی در حال اسکن هست و مستقیم با خداوند ارتباط دارد بدون هیچ واسطه و از همان ترم اول می تواند جمیع بیماری ها را درمان کند در خود ارزشمندی شدیدی احساس می کند.
+
2.2. معنویت خاص:
گذر کردن از ظاهر دین و ادعای رسیدن به باطن آن و کشف رمز از قرآن حتی بدون گذراندن ابتدایی ترین علوم مورد نیاز برای آن و برقراری ذهنی با خداوند از مراحل ابتدایی این معنویت است.سرانجام فانی شدن در خدا از مراحل پایانی این معنویت است.
+
2.3. آگاهی خاص:
کسانیکه سالیان بیشتری در این عرفان باشند مدعی داشتن فهم برتر نسبت به بقیه دینداران سنتیاند.آنان با داشتن دانشی عامیانه سخنانی می گویند که یا قبل از آنان بیان شده است یا از منظر دین ودینداران بدعت و تفسیر به رای است.از جمله این آگاهیها که خیلی از طرفداران ادعا میکنند سرودن شعر است.
+
2.4. ادعای درمان و آرامش
اصحاب عرفان حلقه مدعی اصلاح بینش یا ارتقای سطح ناظر هستند که تحمل فرد را در برابر مشکلات زندگی بالا برده و به صلح با همه اجزاء و افراد هستی رسیده است. و اساسش را در فرادرمانی و ادعای درمان شدن توسط اتصال به این مجموعه بر میشمرند.
🔺منتقدان نیز این حالات را بررسی کرده و می گویند: بسیاری از این ادعاها با رفتار طاهری و مجذوبانش در تضاد است. خود طاهری نتوانست با همه به صلح برسد . تا کنون هیچ اثبات علمی بر فرادرمانی پیدا نشده است و تمام ادعاها و اتفاقات مجذوبان و رهبران این طریقت معنوی شبه دینی و شبه علمی است.
#عرفان_حلقه
•┈┈••✾••┈┈•
@Age_of_water
شیخ بهائی رضوان الله علیه مینویسند چون درسفر عتبات عالیات به حرم امامین عسکریین در سرّ من رأی مُشرَّف شدم این اشعار را سرودم :
أَسرِعِ السَّیرَ أیُّها الحادِي
إنَّ قَلبي إلی الحِمی صادِي
وإذا ما رَأَیتَ مِن کُثَبٍ
مَشهَدَ العَسکَرِیّ والهَادِي
فَالثَمِ الأَرضَ خَاضِعاً فَلَقَد
نِلتَ وَاللهِ خَیرَ إِسعَادِ
وإِذَا ما حَلَلتَ نادِیَهُم
یا سَقاهُ الإِلهُ مِن نَادِي
فَاغضُضِ الطَّرفَ خاشِعاً وَلِهاً
وَاخلَعِ النَّعلَ إنَّه الوَادِي
ترجمه :
ای ساربان اندکی شتاب کن که قلبم تشنه دیدار آن مرغزار سرسبز و خرّم است.
چون از فراز تپهها حرم امام عسکری و امام هادی علیهما السلام را مشاهده کردی،
خاضعانه بر خاک آن زمین مطهر بوسه زن، زیرا به خدا قسم که به برترین نیکبختیها نائل شدهای.
و هرگاه که سعادت تشرُّف به حرم ایشان تو را دست داد ـ که خداوند مجلسنشینان آن را سیراب گرداند ـ از فروتنی و اشتیاق دیدگانت را فرو افکن و کفش از پای بَرکن، زیرا که هم اکنون به وادی [مقدّس] رسیدهای.*
*: اشاره به آیهی شریفهی: «فَاخْلَعْ نَعْلَيْكَ إِنَّكَ بِالْوَادِي الْمُقَدَّسِ طُوًى» (طه/١٢)
📜 الکشکول ،للشیخ بهاءالدّین محمدالعامِلی .
•┈┈••✾••┈┈•
@Age_of_water
🔺 امام عسکری در برخورد با یکی از منحرفان زمانشان با نام ابن هلال فرمودند : « أَمَّا مَا ذَكَرْتَ مِنْ أَمْرِ الصُّوفِيِّ الْمُتَصَنِّعِ يَعْنِي الْهِلَالِيَّ فَبَتَرَ اللَّهُ عُمُرَه؛ و اما آنچه راجع بصوفى ظاهر ساز نقل كردى يعنى هلالى خدا عمرش را بريد .» ( شیخ صدوق،کمال الدین،ج2،ص489.)
➖➖➖
مرحوم کرباسی(متوفای بعد از ۱۱۵۴) می نویسد:
« هذا المذهب كان موجودا في أزمنة أئمتنا (عليهم السلام)، إلا أن شيوعه بين المنتحلين إلينا كان في " ري ودي " وما قاربه، وكان هذا المذهب الردي مأخوذا من طريقة العامة والعوام منهم، ومنا كانوا يميلون إلى المتصفين بحلية التصوف ويحبون أهلها، ومعلوم من مذهب الإمامية بطلان هذه الطريقة وأن أئمتنا»
📙 محمد جعفر بن محمد طاهر الخراسانی الکرباسی،اكليل المنهج في تحقيق المطلب،ص128.
+
مرحوم کرباسی(متوفای بعد از ۱۱۵۴) یکی از علمای علم رجال است که در ضمن بیان حدیث امام عسکری علیه السلام در ذم و لعن احمد بن هلال : احذروا الصوفی المتصنع ؛ روایات متعددی را در ذم صوفیه نقل می کند. نکته دیگر این است که علمای رجال احمدبن هلال را به غلو و نصب توصیف کرده اند .
•┈┈••✾••┈┈•
@Age_of_water
🔺 مقتل و روضه امام عسکری علیه السلام:
همواره از زندانی به زندان دیگر، منتقل می شد. اولین زندان، صالح بن وصیف بود .کارش شکنجه گری بود [ و عذبهم بأنواع العذاب؛ یعقوبی،تاریخ یعقوبی، ج2،ص504.]
=-=
زندان بعدی : علی بن اوتامِش است. و او دشمنی با آل محمد داشت. و به او گفتند هرکاری دلت می خواهد انجام بده. [ حُبِسَ أَبُو مُحَمَّدٍ ع عِنْدَ عَلِيِّ بْنِ أوتامش [أَوْتَاشٍ] وَ كَانَ شَدِيدَ الْعَدَاوَةِ لِآلِ مُحَمَّدٍ ع غَلِيظاً عَلَى آلِ أَبِي طَالِبٍ وَ قِيلَ لَهُ افْعَلْ بِهِ وَ افْعَل . مفید،الارشاد،ج2،ص330.]
=-=
مهتدی عباسی نیز گفت: می خواهم امام عسکری و نسل شیعه را از زمین را برکنم.[کلینی،الکافی،ج1،ص510]
=-=
معمتد عباسی نیز همین شیوه را گرفت و امام را در خانه نحریر زندانی کرد .اومامور باغ وحش معتمد بود. و امام را سه روز در بین درندگان انداخت.
+
امام عسکری ع به مادرشان فرمودند:دل درد شدیدی دارم که نزدیک مرگ من است[ ابن طاووس،مهج الدعوات،ص275.]
+
روز اول ربیع الاول بیمار شدند [ وَ مَرِضَ أَبُو مُحَمَّدٍ ع فِي أَوَّلِ شَهْرِ رَبِيعٍ الْأَوَّل؛ مفید،الارشاد،ج2،336.] تا روز هشتم ربیع طول کشید و در این روز به شهادت رسیدند.[مقدسی،بازپژوهی ولادت و شهادت معصومان]
+
لحظه آخر:
به صیقل (=نرجس) فرمودند آب بیاور.ایشان امتثال فرمود لیکن ، وقتی آب را در مقابل دهان مبارکش گرفت دستشان لرزید و از دنیا رفتند [َ فَأَقْبَلَ الْقَدَحُ يَضْرِبُ ثَنَايَاهُ وَ يَدُهُ تَرْتَعِدُ فَأَخَذَتْ صَقِيلُ الْقَدَحَ مِنْ يَدِهِ وَ مَضَى مِنْ سَاعَتِهِ صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَيْه؛ شیخ صدوق،کمال الدین،ج2،ص474.]
=-=
بازارها تعطیل شد.بنی هاشم و مردم همه آمدند.انروز شبیه قیامت بود. [کلینی،الکافی،ج1،ص505.]
=-=
ابو الحسين حسن بن وجناء از پدرش و او از جدّش روايت مىكند كه گفت: در خانه امام حسن عليه السّلام بوديم كه سواران خليفه همراه جعفر كذّاب ما را فرا گرفتند و به چپاول و غارت مشغول شدند . [ شیخ صدوق،کمال الدین،ج2،ص473.]
•┈┈••✾••┈┈•
@Age_of_water