eitaa logo
|آقٖـاےِ عِشـ♡ــق|
466 دنبال‌کننده
2.4هزار عکس
591 ویدیو
5 فایل
❤انٺـشار ٺـصاویر و سخنـرانےهاۍ امامـ خامنہ اے ❤نڪاٺ مفید و آموزندهـ از بیاناٺ ارزشمندشاݧ ❤اخبار لحظہ اۍ از فرمایشاٺ ایݜاݧ ❤انتشار پست های سیاسی
مشاهده در ایتا
دانلود
#پروفایل_همدردی_بالبنان #من_قلبی_سلام_لبیروت #بیروت @Aghaye_Eshgh
سلام دوستان کانال آقای عشق برای همدردی با مردم لبنان ختم صلوات به راه انداخته لطفا تعداد صلوات را به آیدی زیر بفرستید @admin_Aghaye_Eshgh لطفا شرکت کنید در این پویش حتی شده یک صلوات ♪•°•°•°•°•°♥️°•°•°•°•°•♪ @Aghaye_Eshgh ♪•°•°•°•°•°♥️°•°•°•°•°•♪
ما بی صبرانه دیدار شما هستیم همان دیداری که قولش را به ما داده اند به این زودی ها به قولشان عمل میکنید‌. ♪•°•°•°•°•°♥️°•°•°•°•°•♪ @Aghaye_Eshgh ♪•°•°•°•°•°♥️°•°•°•°•°•♪
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✍️ 💠 به محض فرود هلی‌کوپترها، عباس از پله‌های ایوان پایین رفت و تمام طول حیاط را دوید تا زودتر را به یوسف برساند. به چند دقیقه نرسید که عباس و عمو درحالی‌که تنها یک بطری آب و بسته‌ای آذوقه سهم‌شان شده بود، برگشتند و همین چند دقیقه برای ما یک عمر گذشت. 💠 هنوز عباس پای ایوان نرسیده، زن‌عمو بطری را از دستش قاپید و با حلیه به داخل اتاق دویدند. من و دخترعموها مات این سهم اندک مانده بودیم و زینب ناباورانه پرسید :«همین؟» عمو بسته را لب ایوان گذاشت و با جانی که به حنجره‌اش برگشته بود، جواب داد :«باید به همه برسه!» 💠 انگار هول حال یوسف جان عباس را گرفته بود که پیکرش را روی پله ایوان رها کرد و زهرا با ناامیدی دنبال حرف زینب را گرفت :«خب اینکه به اندازه امشب هم نمیشه!» عمو لبخندی زد و با صبوری پاسخ داد :«ان‌شاءالله بازم میان.» و عباس یال و کوپال لشگر را به چشم دیده بود که جواب خوش‌بینی عمو را با نگرانی داد :«این حرومزاده‌ها انقدر تجهیزات از پادگان‌های و جمع کردن که امروزم خدا رحم کرد هلی‌کوپترها سالم نشستن!» 💠 عمو کنار عباس روی پله نشست و با تعجب پرسید :«با این وضع، چطور جرأت کردن با هلی‌کوپتر بیان اینجا؟» و عباس هنوز باورش نمی‌شد که با هیجان جواب داد :«اونی که بهش می‌گفتن و همه دورش بودن، یکی از فرمانده‌های ایرانه. من که نمی‌شناختمش ولی بچه‌ها می‌گفتن !» لبخند معناداری صورت عمو را پُر کرد و رو به ما دخترها مژده داد :« ایران فرمانده‌هاشو برای کمک به ما فرستاده !» تا آن لحظه نام را نشنیده بودم و باورم نمی‌شد ایرانی‌ها به خاطر ما خطر کرده و با پرواز بر فراز جهنم داعش خود را به ما رسانده‌اند که از عباس پرسیدم :«برامون اسلحه اوردن؟» 💠 حال عباس هنوز از که دیشب ممکن بود جان ما را بگیرد، خراب بود که با نگاه نگرانش به محل اصابت خمپاره در حیاط خیره شد و پاسخ داد :«نمی‌دونم چی اوردن، ولی وقتی با پای خودشون میان تو داعش حتماً یه نقشه‌ای دارن!» حیدر هم امروز وعده آغاز را داده بود، شاید فرماندهان ایرانی برای همین راهی آمرلی شده بودند و خواستم از عباس بپرسم که خبر آوردند حاج قاسم می‌خواهد با آمرلی صحبت کند. 💠 عباس با تمام خستگی رفت و ما نمی‌دانستیم کلام این فرمانده ایرانی می‌کند که ساعتی بعد با دو نفر از رزمندگان و چند لوله و یک جعبه ابزار برگشت، اجازه تویوتای عمو را گرفت و روی بار تویوتا لوله‌ها را سر هم کردند. غریبه‌ها که رفتند، بیرون آمدم، عباس در برابر نگاه پرسشگرم دستی به لوله‌ها زد و با لحنی که حالا قدرت گرفته بود، رجز خواند :«این خمپاره اندازه! داعشی‌ها از هرجا خواستن شهر رو بزنن، ماشین رو می‌بریم همون سمت و با می‌کوبیم‌شون!» 💠 سپس از بار تویوتا پایین پرید، چند قدمی به سمتم آمد و مقابل ایوان که رسید با عجیب وعده داد :«از هیچی نترس خواهرجون! مرگ داعش نزدیک شده، فقط کن!» احساس کردم حاج قاسم در همین یک ساعت در سینه برادرم قلبی پولادین کاشته که دیگر از ساز و برگ داعش نمی‌ترسید و برایشان خط و نشان هم می‌کشید، ولی دل من هنوز از داعش و کابوس عدنان می‌لرزید و می‌ترسیدم از روزی که سر عباسم را بریده ببینم. 💠 بیش از یک ماه از محاصره گذشت، هر شب با ده‌ها خمپاره و راکتی که روی سر شهر خراب می‌شد از خواب می‌پریدیم و هر روز غرّش گلوله‌های تانک را می‌شنیدیم که به قصد حمله به شهر، خاکریز را می‌کوبید، اما دل‌مان به حضور حاج قاسم گرم بود که به نشانه بر بام همه خانه‌ها پرچم‌های سبز و سرخ نصب کرده بودیم. حتی بر فراز گنبد سفید مقام (علیه‌السلام) پرچم سرخ افراشته شده بود و من دوباره به نیت حیدر به زیارت مقام آمده بودم. 💠 حاج قاسم به مدافعان رمز مقاومت را گفته بود اما من هنوز راز تحمل حیدر را نمی‌دانستم که دلم از دوری‌اش زیر و رو شده بود. تنها پناهم کنج همین مقام بود، جایی که عصر روز عقدمان برای اولین بار دستم را گرفت و من از حرارت لمس گرما گرفتم و حالا از داغ دوری‌اش هر لحظه می‌سوختم. 💠 چشمان و خنده‌های خجالتی‌اش خوب به یادم مانده و چشمم به هوای حضورش بی‌صدا می‌بارید که نیت کردم اگر حیدر سالم برگردد و خدا فرزندی به ما ببخشد، نامش را بگذاریم. ساعتی به مانده، از دامن امن امام دل کَندم و بیرون آمدم که حس کردم قدرتی مرا بر زمین کوبید... ✍️نویسنده: ✍️ کانال ♪•°•°•°•°•°♥️°•°•°•°•°•♪ @Aghaye_Eshgh ♪•°•°•°•°•°♥️°•°•°•°•°•♪
هدایت شده از |آقٖـاےِ عِشـ♡ــق|
•°✨ عاشقآن وقتِ نمآز اسٺ🍀 اذان میگویند😍 +حی علی الصلآة:)🍃💜 🍃•°•°•°•°•°💚°•°•°•°•°•🍃 @Aghaye_Eshgh 🍃•°•°•°•°•°💚°•°•°•°•°•🍃
هدایت شده از |آقٖـاےِ عِشـ♡ــق|
سلام دوستان کانال آقای عشق برای همدردی با مردم لبنان ختم صلوات به راه انداخته لطفا تعداد صلوات را به آیدی زیر بفرستید @admin_Aghaye_Eshgh لطفا شرکت کنید در این پویش حتی شده یک صلوات ♪•°•°•°•°•°♥️°•°•°•°•°•♪ @Aghaye_Eshgh ♪•°•°•°•°•°♥️°•°•°•°•°•♪
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
شهیدی که خونشو پادگان کرده بود😳 ❤️ ❤️ ❤️ @Aghaye_Eshgh
‏احساسات انساني هم سياست زده شدند... اول ايدئولوژي و مكان جغرافي را ميبينند بعد تكليف عواطفشان را مشخص ميكنند.
ما جمعی از مردم ایران از آقای حسین الجسمی خواهشمندیم که به طور جدی روی این مساله فکر کنند🙏
انقد قضاوتشون نکنید شاید نت ندارن:))))
اگه زنده بود تا حالا قطعا خودشو رسونده بود لبنان💔
‏طرف سگشو ازش بگیری ونذاری دو روز دختربازی کنه،به غلط کردن میفته اون‌وقت اومده با آواتار مردعنکبوتی نوشته "انفجار اخیر کار ما بوده اگه ادامه بدید بیشتر ازتون میکشیم💪" آخه قربون اون پاچه ها که تا زانو زدی بالا فدای اون ابروهای برداشته مردعنکبوتی زمان تو الانم ماروکشتی شیطون😂✋
‏‎بیانات در دیدار بانوان نخبه‌ در آستانه سالروز میلاد حضرت زهرا (سلام‌الله‌علیها) مورخ ۱۳۸۶/۴/۱۳ ‌‌‌‌‌‌‌❀••••❈✿🌹✿❈••┈••❀     @aghaye_eshgh ❀••••❈✿🌹✿❈••┈••❀
روحیّه‌ی جهاد و مقاومت در ملّت، یکی از مایه‌های اقتدار است؛ لذا با روحیّه‌ی جهاد و مقاومت، دشمنند. مقام معظم رهبری ‌‌‌‌‌‌‌❀••••❈✿🌹✿❈••┈••❀     @aghaye_eshgh ❀••••❈✿🌹✿❈••┈••❀
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
پرچم نظام اسلامی🇮🇷 رو به دست✋ امام زمان برسونید✌️ تکه ای از وصیـــــــت📝 شهید وحیدزمانی نیا📿 ❤️ ❤️ ❤️ ‌‌‌‌‌‌‌❀••••❈✿🌹✿❈••┈••❀     @aghaye_eshgh ❀••••❈✿🌹✿❈••┈••❀
قلبم عجیب به گفتن این جمله راضیست ♥️ اسلام بی ولای صحنه سازیست 😌
‏صواب نیست صوابی که بی‌ولای علی‌ست نماز نیست نمازی که بی‌علی برپاست.. من و جدا شدن از مرتضی خدا نکند که هر که گشت جدا از علی، جدا ز خداست ‎
‏و قسم به چشمان خیس مولایمان دنیا بداند ! اگر سرهایمان کوه ها و از خون هایمان دریاها بسازند ، فرزندانمان در صفحات تاریخ نخواهند خواند : "خامنه ای تنها ماند " ‌‌‌‌‌‌‌❀••••❈✿🌹✿❈••┈••❀     @aghaye_eshgh ❀••••❈✿🌹✿❈••┈••❀
‏غدیر را تبلیغ نکردند که عاشورا به وجود آمد.. بالارفتن دست علی راتبلیغ نکردند.. که سرحسین بربالای نیزه هارفت.. حسین زمان مااکنون غریب وتنهاست..! روزعیدغدیرروزبیعت باامام زمان(عج) است... ‌‌‌‌‌‌‌❀••••❈✿🌹✿❈••┈••❀     @aghaye_eshgh ❀••••❈✿🌹✿❈••┈••❀
‏وقتی میان مردم بروی و با آنها علی وار همدرد شوی عمامه ات خاکی میشود ‎ ‌‌‌‌‌‌‌❀••••❈✿🌹✿❈••┈••❀     @aghaye_eshgh ❀••••❈✿🌹✿❈••┈••❀
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا