eitaa logo
‹اغمــٔـا›
2.8هزار دنبال‌کننده
1.6هزار عکس
40 ویدیو
0 فایل
ـبنام اوستا کریم! ـشروع تولید افکار مُخرب : ۱۴۰۱.۰۶.۰۲ ـمن اَ خودم شاکی ام حاجی! ‌ ‌ـناشناسمون : - @Aghma_ir ـمن : - @Me_agazadeh ـمتحدمون : - @Hayat_khalvatt ـفقط‌بنویس! https://gkite.ir/es/8276221 ـکپی‌ در‌ هر پیام‌رسانی ممنوع!
مشاهده در ایتا
دانلود
حسی که دارمو نمیدونم چجوری براتون توصیف کنم ، انگار با احساساتم تو يه چهار ديواری گير كردم و دارم سر خودم و اونا داد ميزنم چون نميتونم باهاشون به تفاهم برسم . . .
‹اغمــٔـا›
آنها به من خندیدند؛ چون من متفاوت بودم؛ من به آن ها خندیدم؛چون همه مثل هم بودند .
دیدی یه جاهایی یکی رو گردنش میکوبه میگه به اینجام رسیده ؟ واسه من بعضی وقتا از اون جا هم رد میشه به حلقم میرسه ، به بالای گلوم، به اونجایی که دیگه نمیذاره حتی حرف بزنم ( : !
‹اغمــٔـا›
من بهتون گفته بودم حالم خوب نیست:)!
بی حس نسبت به هر آدمی به فکر خودم باشم:)!
باشه ولی تکلیف دل ما چی میشه؟.
جهان مَن را مه گرفته '
مَن تو را بارها در حجم سرد اشک‌هایم غسل داده‌ام ؛
اگه روحمو بهت نشون بدم... قول میدی خودتو بزنی به نترسیدن؟
خندید ؛ به ساعتِ دور دستش نگاه کرد ، فندکُ از کنار دستم برداشت و باهاش بازی کرد . سکوت حکم فرما بود ، فقط صدایِ تق‌تق فندک میومد ، یهو گفت : مسخره‌ترین کاری که تونستم در حق خودم انجام بدم این بود که همیشه منتظر رفتن این آدما باشم ، میدونستم یه روز همشون منو ترک میکنند، همین خودِ تو . ! یه روز میری ، میدونی چرا ؟ چون هر آدمی یه جیره‌ای داره ، وقتی کارش باهات تموم بشه ، یه جوری میره که جز ردپای رفتنش چیزیو حس نکنی . . ( :
من از راهی اومدم که نه نور داشت نه رد پایی ؛ بعدش فهمیدم که نه تاریکی ترس داره نه تنهایی !