درست همون لحظهای که به نظر میرسه دارم بیشتر از همیشه تلاش میکنم، دلم میخواد همه چیو ول کنم و فرار کنم.
‹اغمــٔـا›
؛
اینجا چون گلدانِ قدیمیِ خانهی مادربزرگ، دارم خاک میخورم، گردوغبار تمام تنم را گرفته، حیف نیست؟حیف است که تنها بمانیم و حیف شویم.