‹اغمــٔـا›
الان دقیقا اونجاییم که محمود درویش میگه:
نه دوری که منتظرت باشم
و نه نزدیک که به آغوشت کشم
نه از آنِ منی که قلبم تسکین گیرد
و نه از تو بینصیبم که فراموشت کنم(:
‹اغمــٔـا›
اخرای تابستونه و جا داره یادی کنیم از این شعر اقای دولت آبادی:
بگذر تابستان،
بگذر . . .
حال من با تو خوب نمی شود
پاییز حال مرا خوب میشناسد . !
‹اغمــٔـا›
توییت امشب:
روزی تمام آرزوها و ای کاشها
ما را میکشند و ما زیر خروارها خاک برای
همیشه دفن خواهیم شد:))!