✂️ برشی از یک کتاب
#احساساتِ_شخصی_یا_استدلالِ_عقلی
در سال ۱۳۳۹ در انجمن داشجویان اروپا در فرانسه ، جلسه ای تشکیل شده بود که در آن ، آقایی که مشهور است و شما هم می شناسید ( و از خانواده های معتبری هم هست ) سخنرانی می کرد . حضرت ایشان می فرمودند که ( ... من ، از اسلام #خوشم نمی آید ... هر جا #آخوندی می بینم نمی دانم چرا حالم به هم می خورد ... هر جا منبر و روضه می بینم #اُقّم می گیرد ... مذهب ، عامل استعمار بوده و ... ملاها هم در تاریخ ما همیشه واسطه استعمار بوده اند و ... اصلاً من از مذهب #خوشم نمی آید ... ) و حرف هایی از این قماش . همان جا برخاستم و گفتم : جناب ! تو مثل آن خانم هایی حرف می زنی که شکم اولشان برای شوهر جانشان ناز می کنند که مثلاً من از ترشی خوشم می آید ؛ از شیرینی خوشم نمی آید ؛ آن را خوش ندارم ؛ دلم می خواهد آلوچه بمکم و نانِ لواش ! شیرین پلو حالم را بهم می زند ... ! تو از مذهب و ایدئولوژی و عقیده هم آن جوری حرف می زنی ! ... مگر دین #یام_یام است که تو از آن #خوشت بیاید یا خوشت نیاید ؟ ... برای #رد و #اثباتِ یک مذهب باید (استدلال) کرد ، استدلالِ علمی و عقلی ، نه ابرازِ احساسات شخصی !
📚 علی ، علی شریعتی ، ص ۳۳۶
🔰 کانال برشی از یک کتاب :
http://eitaa.com/joinchat/1542979584C75868f9aed