✂️ برشی از یک کتاب
#اشکِ_تنها_یا_شیعه_بودن
ما از وقتی که ، به گفته جلال « سنت شهادت را فراموش کرده ایم و به مقبره داری شهیدان پرداخته ایم ، #مرگِ_سیاه را ناچار گردن نهاده ایم » و از هنگامی که به جای شیعه علی بودن و از هنگامی که به جای شیعه حسین بودن و شیعه زینب بودن ، یعنی #پیرو_شهیدان_بودن ، زنان و مردان ما #عزادار_شهیدان شده اند و #بس ، در عزای همیشگی مانده ایم ! چه هوشیارانه #دگرگون_کرده_ایم پیام حسین را و یاران بزرگ و عزیز و جاویدش را ؛ پیامی که خطاب به همه انسان هاست .
این که حسین فریاد می زند _ پس از اینکه همه عزیزانش را در خون می بیند و جز دشمن و کینه توز و غارتگر در برابرش نمی بیند _ فریاد می زند که « آیا کسی هست که مرا یاری کند و انتقام کشد ؟ » مگر نمی داند که کسی نیست که او را یاری کند و انتقام گیرد ؟ این سؤال ، سؤال از تاریخ فردای بشری است و این پرسش از آینده است و از همه ماست . و این سؤال انتظار حسین را از عاشقانش بیان می کند و دعوت شهادت او را به همه کسانی که برای همه شهیدان حرمت و عظمت قائل اند ، اعلام می نماید . اما این دعوت را ، این انتظار یاری از او را ، این پیام حسین را _ که #شیعه_می_خواهد و در هر عصری و از نسلی #شیعه_میطلبد ما خاموش کردیم . به این عنوان که به مردم گفتیم که حسین #اشک_می_خواهد ، ضجه می خواهد و دگر هیچ ، پیام دیگری ندارد ؛ مرده است و عزادار می خواهد ، نه شاهدِ شهیدِ حاضر در همه جا و همه وقت و پیرو . آری ، اینچنین به ما گفته اند و می گویند !
📚 حسین وارث آدم ، علی شریعتی ،ص۲۱۳
🔰 کانال برشی از یک کتاب :
http://eitaa.com/joinchat/1542979584C75868f9aed